مایکل جکسون، سلطان موسیقی پاپ دقایقی پیش در سن پنجاه سالگی بدلیل ایست قلبی در بیمارستان لس آنجلس در گذشت .
یکی از کارکنان منزلش در هومبلی هیلز به 911 زنگ زد. وقتی اورژانس به بالای سر مایکل رسید، او نه نبض داشت و نه نفس می کشید.
بر اساس این گزارش پیراپزشکان مجبور به انجام عملیات احیای قلب و ربه در آمبولانس برای وی شدند.
پس از عملیات سی پی آر نبض برنگشته است و مایکل به بیمارستان منتقل شد.
بدن مایکل به شوک نیز جواب نداده و مایکل جکسون رسما مرده است. علت مرگ
تاکنون ایست قلبی گزارش شده.
یک دختر 14 ساله آمریکایی در ایالت یوتاخود را در دستشویی یک مدرسه به دار آویخت و به زندگی اش پایان داد.
به گزارش خبرگزاری اسوشیتد پرس کایلی ماتیوس روز یکشنبه در دستشویی یک مدرسه پزشکی کودکان ابتدایی به علت نامعلومی خود را به دار آویخت. مسئولان مدرسه یک روز بعد از مرگ کایلی جنازه او را که از طنابی آویزان بود در دستشویی مدرسه پیدا کردند.
مقامات آموزشی ایالت یوتا بلافاصله والدین و مقامات پلیس ایالتی را در جریان این حادثه قرار دادند و تحقیقاتی در این زمینه به راه افتاده است.هنوز از علت و انگیزه این خودکشی اطلاعی در دست نیست
اعتماد: زنی که از زندگی اجباری با شوهرش به ستوه آمده و از خانه گریخته بود سرانجام قربانی یک توطئه خانوادگی شد و توسط پنج نفر به قتل رسید.
این زن 21 ساله که حبیبه نام داشت دو ماه قبل به خاطر اختلافاتی که با شوهرش داشت از خانه فرار کرد. پس از این اتفاق شوهر او به نام رجب با مراجعه به پلیس آگاهی شهرستان کازرون از ماموران برای یافتن و مجازات همسرش کمک خواست.
جست وجوهای ماموران برای پیدا کردن حبیبه در هفته های اول حاصلی در پی نداشت به همین خاطر فرضیه های مختلفی در پرونده مطرح شد که یکی از آنها بر مرگ زن جوان دلالت داشت و کارآگاهان دور از ذهن ندانستند که رجب به دلیل کینه یی که از همسرش داشته او را کشته و سپس برای انحراف مسیر تحقیقات از فرار او خبر داده است.
فرضیه دیگر دال بر آن بود که زن جوان پس از قرار گرفتن در تنگنا خانه و خانواده خود را رها کرده و حتی از استان نیز خارج شده و جای دیگری را برای ادامه زندگی برگزیده است. در این میان احتمال روابط پنهان حبیبه نیز بعید به نظر نمی رسید.
هفت هفته پس از ناپدید شدن زن 21 ساله در حالی که هنوز کفه ترازو به نفع هیچ کدام از احتمال ها سنگینی نمی کرد ماموران ردپای حبیبه را در همان شهر کازرون پیدا و او را دستگیر کردند.
12 سال بیشتر نداشتم که یک روز پدرم گفت وقت آن رسیده که ازدواج کنم. او از این موضوع خیلی خوشحال بود ولی من بچه تر از آن بودم که معنی زندگی مشترک را بفهمم. می خواستم درس بخوانم و مثل بقیه همکلاسی هایم زندگی آرام و واقعی داشته باشم ولی پدرم ادامه تحصیل را برایم ممنوع کرد و گفت درس خواندن به درد دختر نمی خورد و من باید به جای حفظ کردن تاریخ و جغرافیا آشپزی و خانه داری یاد بگیرم. سن کمی که داشتم باعث می شد نتوانم در برابر خواست پدرم که البته موضع تمام فامیل بود، مقاومت کنم. بالاخره بدون اختیار خودم پای سفره عقد نشستم و به خانه رجب رفتم. در آنجا خیلی به من سخت می گذشت. کار خانه از عهده ام خارج بود و شوهرم هم مرتب بداخلاقی می کرد. در تمام این سال ها زجر کشیدم اما چاره یی نداشتم. هرچه سنم بالاتر می رفت بیشتر می فهمیدم خانواده ام چه ظلمی در حقم کرده اند.»
حبیبه ادامه داد؛ «دیگر ادامه زندگی با رجب برایم ممکن نبود. از طرفی حق نداشتم تقاضای طلاق کنم چون حتی فکر جدایی هم از نظر خانواده من گناهی بزرگ محسوب می شد. وقتی عرصه را تا این حد بر خودم تنگ دیدم تصمیم گرفتم فرار کنم. بدون اینکه پول و پشتیبانی داشته باشم آواره خیابان ها شدم و در این مدت با سختی روز و شب ها را سپری کردم.»
بعد از اظهارات این زن از آنجا که شوهر او اعلام جرم کرده بود وی روانه بازداشتگاه شد ولی چند روز بعد رجب اعلام رضایت کرد و حبیبه از حبس بیرون آمد اما پس از آن دیگر خبری از زن جوان نشد تا اینکه چند روز بعد ماموران جنازه این زن را که مورد اصابت ضربات متعدد چاقو قرار گرفته بود در منطقه یی حاشیه یی و خلوت پیدا کردند. به این ترتیب پرونده یی جنایی گشوده شد و کارآگاهان برای دستگیری عاملان این قتل به تکاپو افتادند.
آنان که از گذشته حبیبه خبر داشتند در همان بدو امر شوهر او را به عنوان مظنون شماره یک بازداشت کردند.مرد جوان به همسرکشی اقرار کرد و گفت چون حبیبه از خانه گریخته و آبرویش را به خطر انداخته بود این جنایت را طراحی کرد تا حیثیت به خطرافتاده اش را حفظ کند.
رجب در اعترافاتش گفت؛ «وقتی حبیبه دستگیر شد نقشه قتل او را طراحی کردم و موضوع را با برادر زنم، پسرعمه و دو پسرعمویمان در میان گذاشتم و توانستم موافقت آنها را جلب کنم. همدستانم نیز معتقد بودند سزای کار حبیبه مرگ است و برای حفظ آبروی خانوادگی مان چاره یی جز کشتن او نداریم برای همین با مراجعه به دادسرا اعلام رضایت کردم سپس حبیبه را سوار بر خودروام به محلی که از پیش تعیین شده بود، کشاندم و در آنجا همگی با چاقو به همسرم ضربه زدیم و او را کشتیم.»
ایران: مرد جوان وقتی شنید همسرش دختر به دنیا آورده با عصبانیت به دادگاه خانواده رفت و تقاضای طلاق داد.
مرد قصاب که فیروز نام دارد به قاضی عموزادی - رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده تهران – گفت: من تنها پسر خانواده پرجمعیتمان هستم. در حالی که در حسرت پسر بودیم. چشم و امید همه اقوام و فامیل نیز به تولد فرزند من بود تا نسل خانوادگیمان را حفظ کند. بنابراین پس از بررسیهای فراوان از طریق مادرم به خواستگاری ناهید رفتیم که پس از 5 برادرش به دنیا آمده بود. زیرا امیدوار بودیم که او هم مثل مادرش صاحب فرزندان پسر شود. سپس ناهید را با مهریه 114 سکه طلا به عقد خود درآورده و زندگی مشترکمان را آغاز کردیم.
وقتی همسرم باردار شد از او خواستم درباره جنسیت بچه، اطلاعات درستی به من بدهد. او نیز پس از سونوگرافی با خوشحالی گفت: پسری در راه داریم. با شنیدن این خبر همه فامیل و اعضای خانواده بشدت خوشحال شده و برای به دنیا آمدن فرزندمان، لحظهشماری میکردیم.
در طول دوران بارداری همسرم، همه مایحتاجش را فراهم کردم تا پسرمان صحیح و سالم به دنیا بیاید. تا اینکه چند شب قبل او را برای زایمان به بیمارستان منتقل کردیم. اما وقتی در حضور خانوادهام خبر دادند که فرزندمان دختر است بشدت شوکه و عصبانی شدم. از آن جا که حاضر به زندگی با همسری دروغگو نیستم و نمیخواهم فرزندم را ببینم، آمدهام طلاقش دهم. همه حق و حقوق قانونیاش را نیز میپردازم.
قاضی پس از شنیدن اظهارات مرد جوان، ناهید را به دادگاه فرا خواند. مادر - 21 ساله - که نوزادش را در آغوش داشت در دادگاه گفت: میدانم اشتباه کردهام و شوهرم را در جریان حقیقت قرار ندادم. اما خیال میکردم شوهرم پس از تولد فرزندمان تغییر عقیده میدهد. ضمن اینکه بشدت میترسیدم اگر به او بگویم دختری در راه داریم مرا مجبور به سقط جنین کند.
متأسفانه همسرم و خانوادهاش پس از تولد فرزندمان، ما را رها کردهاند. با این وجود هیچ شکایتی ندارم. فقط امیدوارم شوهرم به خاطر تولد فرزندی سالم، شکر خدا را به جا آورد و ...
دادگاه تایوان چندی پیش به مردی که تقاضای طلاق کرده بود اجازه این کار را داد.
او میگفت: همسرش بعد از گذشت یک سال از عقد قانونی، خجالت میکشد با او
زیر یک سقف زندگی کند. این مرد که «چن» نام دارد و یک معلم 38 ساله است یک
سال قبل با یک معلم 29 ساله به نام «لین» آشنا شد و سه ماه بعد آن دو به
عقد یکدیگر در آمدند ولی زن خجالت میکشید با همسرش در یک خانه زندگی کند
یا او را به عنوان شوهرش به دیگران معرفی کند.
سرانجام طاقت شوهر به پایان رسید و زنش را طلاق داد. دادگاه نیز حق را به مرد داد و زن را ملزم به پرداخت 300 هزار دلار کرد
سارقان
حرفهای منازل که با استفاده از شگردهای خاصی سرقتهای متعددی را در سطح
استان گیلان انجام داده بودند، به همراه چند مالخر توسط کارآگاهان پلیس
آگاهی استان گیلان دستگیر شدند. این سارقان حرفهای با پرسه زدن در
محلههای عمدتا خلوت زنگ خانهها را به صدا در میآورد و پس از اطمینان از
خالی بودن منزل با روش تخریب درب منزل به سرعت اقدام به سرقت میکرد.
به
گزارش سرویس «حوادث» ایسنا، سرهنگ کریمی ـ رییس پلیس آگاهی استان گیلان ـ
درباره عملیات منجر به دستگیری متهمان، گفت: پس از دریافت شکایت جمع زیادی
از شهروندان که عموما در یک منطقه مشخص زندگی میکردند و با توجه به اجرای
طرح مبارزه با سارقان و مالخران، اکیپی از کارآگاهان مامور رسیدگی به
پرونده شدند.
وی افزود: با بررسی سوابق مجرمان حرفهای و
سابقهدار، راهاندازی گشتهای نامحسوس در مناطقی که بیشترین فعالیت
سارقان در آن انجام شده بود، روشهای علمی و همچنین استفاده از اطلاعات
مردمی برای تسریع در شناسایی متهمان، سرانجام هویت سارقان آشکار شد.
رییس
پلیس آگاهی استان گیلان بیان کرد: عملیات اطلاعاتی برای شناسایی پاتوقها
و افرادی که با متهم در ارتباط بودند، به خوبی پیش رفت تا این که سه نفر
از متهمان توسط یکی از گشتها به صورت غافلگیرانه دستگیر و در بازجوییها
به دهها مورد سرقت منزل اعتراف کردند.
به گزارش اداره اجتماعی
پلیس آگاهی ناجا، سرهنگ کریمی عنوان کرد: برای تکمیل پرونده و در ادامه
تحقیقات دو نفر مالخر که به صورت مداوم با سارقان همکاری میکردند نیز
شناسایی و دستگیر و همه متهمان با صدور قرار روانه زندان شدند.
متهمی
که با جعل فیش حقوقی و تهیه برگه ضمانت برای گیرندگان وام، بازپرداخت آن
را به صورت غیرقانونی ضمانت میکرد، با هوشیاری کارآگاهان پلیس آگاهی
گیلان دستگیر شد.
به گزارش سرویس «حوادث» ایسنا، سرهنگ کریمی ـ
رییس پلیس آگاهی استان گیلان ـ درباره جزییات این خبر، گفت: با دریافت چند
گزارش مردمی درباره این که تعداد زیادی از افراد با مدارک ضمانت جعلی
اقدام به دریافت وام میکنند، کارآگاهان اداره مبارزه با جرایم خاص و
رایانهای برای بررسی بیشتر موضوع وارد عمل شده و پس از محرز شدن فعالیت
غیرقانونی، تلاش خود را برای شناسایی عامل یا عاملان جعل مدارک آغاز
کردند.
وی افزود: با تحقیقات ابتدایی و احضار برخی افراد که با
مدارک جعلی وام دریافت کرده بودند، کارآگاهان متوجه شدند متهم به نام «غ ـ
و» با شناسایی افرادی که تقاضای وام داده بودند با در اختیار داشتن فیش
حقوقی یکی از سازمانهای دولتی و جعل امضاهای روی آن ضمانت بازپرداخت وام
را به صورت غیر قانونی داده و در قبال آن پولی از متقاضی وام دریافت
میکرد و با این شیوه برای ضمانت چندین نفر در بانکهای مختلف، جعل اسناد
را انجام داده بود که بیشتر آنها نیز به دلیل ناشناس بودن ضامن از
بازپرداخت وام خودداری کرده بودند.
رییس پلیس آگاهی استان گیلان
بیان کرد: با راهنمایی و اطلاعات متقاضیان وام محل سکونت متهم شناسایی و
وی در حالی که غافلگیر شده بود، دستگیر شد. متهم اعتراف کرد که فیش حقوقی
را در زمان خدمت در اداره به دست آورده و با جعل آن، مدارک جعلی را به
بانک ارائه میداد.
به گزارش اداره اجتماعی پلیس آگاهی ناجا،
سرهنگ کریمی گفت: متهم همچنین عنوان کرد که قبل از این نیز چندین بار دیگر
با همین اتهام روانه زندان شده است که بلافاصله بعد از آزادی از زندان
دوباره اقدام به این کار کرده است. با دستگیری این فرد و تکمیل پرونده
متهم با صدور قرار بار دیگر روانه زندان شد.