تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

شکنجه وکیل تا سرحد مرگ توسط مجرمان

هار مجرم اجیرشده که یک وکیل دادگستری را تا سرحد مرگ شکنجه کرده بودند در پلیس آگاهی «زرندیه» استان مرکزی لب به اعتراف گشودند.

به گزارش ایسکانیوز یک وکیل دادگستری اول خرداد ماه از مجتمع قضایی «زرندیه» بیرون رفته بود که ناگهان چند مرد درشت اندام، راهش را بستند. آنان با قمه به جان وکیل دادگستری افتادند، تا جایی که می توانستند شکنجه اش کردند و گریختند.

این مرد که 9 قسمت از بدنش شکسته و بی هوش بود با کمک یک رهگذر به نزدیک ترین بیمارستان برده شد و با تلاش پزشکان به زندگی برگشت.

این وکیل پس از بهبودی نسبی توضیح داد؛ عضو کانون وکلای دادگستری استان مرکزی هستم و به دنبال اختلاف ملکی دو نفر وکیل مدافع یکی از آنها شدم.

وی اضافه کرد؛ آن روز قرار بود حکم خلع ید از 100 هکتار زمین مرتبط با این پرونده اجرا شود. از دادگاه خارج شده بودم تا به یکی از پاسگاه های «زرندیه» بروم که چند نفر در میدان مرکزی شهرستان به من حمله کردند.

پلیس با چهره نگاری رایانه یی که به کمک شاکی صورت گرفت نخستین سرنخ را کشف کرد و به ردیابی مجرمان پرداخت. به این ترتیب پس از ماه ها کار اطلاعاتی، تلاش کارآگاهان به نتیجه رسید و چهار متهم که به وکیل حمله کرده بودند، شناسایی شدند.

دادستان «زرندیه» در این رابطه گفت؛ پلیس اطلاعات و امنیت این شهرستان با تحقیق گسترده، پی برد یکی از تبهکاران به کرج گریخته و پنهان شده است. بنابراین با هماهنگی دادستانی کرج و صدور نیابت قضایی، مجرم ردیف اول به همراه سه همدستش طی عملیات ضربتی دستگیر شدند.

«حسینی» ادامه داد؛ همچنین از مخفیگاه اعضای این شبکه، سلاح گرم غیرمجاز کشف شد و آنان به شکنجه وکیل با قمه و قداره اعتراف کردند. بنا بر این گزارش مردان خشن با صدور قرار بازداشت موقت، زندانی شده اند و قرار است به زودی محاکمه شوند. 
 

پایان 20 روز آوارگی دختر فراری 15 ساله

دختر نوجوانی که به دلیل سخت گیری های زیاد والدینش از خانه فرار کرده بود بعد از 20 روز توسط ماموران شناسایی شد و از آنچه در این روزها بر او گذشته است، گفت.

به گزارش خبرنگار ما، 20 روز پیش ماموران پلیس با شکایت اعضای یک خانواده متوجه شدند دختر 15ساله آنها به نام سحر گم شده است. مادر سحر به ماموران گفت دخترش روز حادثه به بهانه رفتن به مدرسه از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است. وی گفت؛ سحر هر روز از مدرسه به خانه می آمد و اگر هم می خواست جایی برود با من یا پدرش می رفت و امکان نداشت او بدون اجازه ما جایی رفته باشد. با توجه به شرایط سنی این دختر و اینکه او محدودیت های زیادی داشت فرضیه فرار از خانه مطرح شد و ماموران کامپیوتر شخصی سحر را مورد بررسی قرار دادند. در این مرحله مشخص شد این دختر از مدتی قبل با جوانی به نام نیما چت می کرده و با او در ارتباط بوده است. ماموران نیما را شناسایی کردند و او را مورد بازجویی قرار دادند.

پسر جوان مدعی شد یک بار بیشتر سحر را ندیده است. او گفت؛ من با سحر چت می کردم و او به من گفته بود 21ساله است. بعد از مدتی با هم قرار گذاشتیم و همدیگر را دیدیم. از چهره سحر متوجه شدم او سن کمی دارد اما همچنان مدعی بود سن واقعی اش را گفته و چهره اش جوان مانده است. بعد از آن هم دیگر او را ندیدم تا اینکه چند روز بعد با من تماس گرفت و گفت به سمت قم حرکت کرده است و از من خواست به او بپیوندم اما قبول نکردم.

در حالی که ماموران به قم رفته بودند و در آنجا دنبال دختر نوجوان می گشتند زنی که خود را مدیر مدرسه سحر معرفی می کرد مدعی شد دختر نوجوان در خانه اوست. دقایقی بعد ماموران به آنجا رفتند و دختر 15ساله را دستگیر کردند. سحر که به شدت خسته و از چهره اش مشخص بود روزهای سختی را گذرانده است، به ماموران گفت؛ پدر و مادرم خیلی من را محدود می کردند. آنها حتی اجازه نمی دادند با دوستانم به تفریح بروم و همیشه یک نفر را با من می فرستادند. از این کارشان خیلی ناراحت بودم و بارها بر سر این موضوع با هم درگیر شده بودیم.

وی ادامه داد؛ گاه برای اینکه بتوانم با دوستانم بیرون بروم ساعت ها به مادرم التماس می کردم. در نهایت هم اگر مادرم خیلی به من لطف می کرد اجازه می داد بروم اما حتماً باید خواهر کوچک ترم را با خودم می بردم. بعد از این گردش هم زمانی که به خانه می آمدیم مادرم خواهرم را مجبور می کرد هر اتفاقی را که افتاده بود برایش تعریف کند. از اینکه مادرم این طور مرا کنترل می کرد خیلی ناراحت بودم. احساس می کردم به شخصیتم توهین و با این کارش تحقیرم می کند. خیلی احساس تنهایی می کردم تا اینکه یک روز در چت روم با نیما آشنا شدم. می دانستم اگر واقعیت را بگویم و خودم را دختری 15ساله معرفی کنم نیما هم دیگر با من حرف نمی زند، به همین خاطر گفتم 21ساله هستم. مدتی بعد از چت با هم قرار ملاقات گذاشتیم. نیما شک کرده بود. سعی می کردم مثل دختران بزرگ رفتار کنم تا او متوجه نشود. با این حال با نیما هم نتوانستم ارتباط خوبی برقرار کنم. سرانجام تصمیم گرفتم به این زندگی پر از تحقیر پایان دهم.

وی گفت؛ از خانه خارج شدم. هیچ پولی هم برنداشتم. فکر می کردم می توانم روی پای خودم بایستم. با نیما تماس گرفتم و گفتم می خواهم به قم بروم به این امید که او هم به من کمک کند اما نیما مرا تنها گذاشت و گفت همراهی ام نمی کند. در جایی که من بودم سوءاستفاده های زیادی از من شد. چون پولی نداشتم که جای خواب و غذا برای خودم تهیه کنم هر کس که برای کمک به سمتم می آمد از من سوءاستفاده می کرد. 20 روز گذشت و من در خیابان ها آواره بودم. هر طور شده بود دوباره خودم را از قم به تهران رساندم.

سحر که هنگام بازگو کردن این حرف ها به شدت می گریست، ادامه داد؛ از وضعیتی که داشتم خیلی ناراحت بودم. بیشتر از اینکه در خانه پدرم تحقیر شوم توسط افرادی تحقیر می شدم که مرا آزار می دادند تا یک لقمه نان به دستم بدهند. به خانه مدیرم رفتم. احساس می کردم تنها جایی که امنیت دارم منزل اوست. او با من خیلی با مهربانی رفتار کرد. اما با پلیس تماس گرفت و مرا به آنها معرفی کرد. دختر نوجوان بعد از انجام بازجویی ها به خانواده اش تحویل داده شد و این بار به دستور دادیار رضوانفر رئیس شعبه 10 دادیاری دادسرای ناحیه 27 تحقیقات در مورد شناسایی افرادی که در این مدت سحر را مورد آزار قرار داده بودند، آغاز شد. دادیار رضوانفر با اشاره به این پرونده خطاب به خانواده ها گفت؛ محدودیت های بی حد و بی دلیل باعث طرد شدن دختران از خانواده می شود و آسیب جدی به آنها می زند. خانواده ها باید از سرنوشت دخترانی مثل سحر عبرت بگیرند و با دختران خود درست رفتار کنند.

قتل دختر 7 ساله به دست پدر سنگدل

فارس: فرمانده‌ انتظامی شهرستان تبریز از کشته شدن دختری هفت ساله به دست پدر سنگدل خود در تبریز خبر داد.



به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی پلیس آذربایجان شرقی، این حادثه در شهرک باغمیشه تبریز و به دنبال بروز اختلاف خانوادگی رخ داد.



‌در این حادثه تلخ و ناگوار، پدر سنگدل خانواده به هویت «خلیل ـ پ‌» 37 ساله، علاوه بر کشتن فرزندش، همسرش را نیز به شدت زخمی کرد.

‌قاتل پس از ارتکاب به این عمل شنیع و غیرانسانی، قصد خودکشی داشت که توسط همسایگان و بستگان از این اقدام وی جلوگیری شد.

‌متهم این پرونده جنایی با تشکیل پرونده به دستگاه قضایی‌ تحویل داده شد.

دختر 12ساله قربانی نقشه جنایتکارانه پسرعموی سارق

کارآگاهان جنایی با انجام تحقیقاتی ویژه توانستند از سه قتل که در نخستین روزهای تابستان به وقوع پیوسته بود، رازگشایی و شش مرد را به اتهام دست داشتن در این جنایت ها دستگیر کنند. به گزارش خبرنگار ما در یکی از این قتل ها مردی میانسال قربانی انگیزه ناموسی قاتل شد. در جنایتی دیگر دختری 12ساله از پا درآمد و سومین کشتار به خاطر اختلافات خانوادگی رقم خورد.

جسدی در آتش

ساعت 18 سومین روز تیرماه آتش نشانان رهسپار خیابان فداییان اسلام شدند تا شعله های آتش را که یک تاکسی پراید زردرنگ را احاطه کرده بود، مهار کنند. پس از خاموش شدن آتش جنازه یی در صندلی عقب پیدا شد که هنوز سالم مانده بود. دقایقی بعد محمدحسین شهریاری بازپرس ویژه قتل در راس اکیپی از متخصصان بررسی صحنه جرم در محل حادثه حاضر شد تا به بررسی علت مرگ مرد میانسال بپردازند. همان ابتدا هویت قربانی 42ساله به نام اصغر مشخص و معلوم شد او صاحب تاکسی بوده و با شیء نازکی مانند طناب خفه شده است. هنوز پیکر مقتول به پزشکی قانونی تحویل داده نشده بود که یک شاهد عینی کلید حل این معما را به کارآگاهان داد و گفت پس از شروع آتش سوزی یک پژو آردی یشمی رنگ را در حال فرار دیده است. افسران جنایی برای اینکه اطلاعاتی از مقتول و انگیزه های احتمالی قتل وی به دست بیاورند سراغ خانواده اصغر رفتند اما آنها از شنیدن این خبر ناگهانی شوکه شدند و گفتند به هیچ فردی مظنون نیستند. از قرار معلوم اصغر ساعت 10 صبح برای تنظیم قولنامه اجاره خانه به یک بنگاه رفته و پس از آن بستگانش از او بی خبر بودند. کارآگاهان که نشانی آژانس املاک را به دست آورده بودند سراغ صاحب آن به نام حسن رفتند تا از این مرد نیز پرس و جو کنند. حسن در پاسخ به سوالات پلیس فقط یک جمله را تکرار و اصرار می کرد بی گناه است و خبری از قتل اصغر ندارد. او در حالی خودش را از هر اتهامی مبرا می دانست که خودرو پژو آردی یشمی رنگش مقابل مغازه پارک شده بود و ماموران بعد از گشودن در صندوق عقب آن یک گالن 10 لیتری بنزین پیدا کردند. به این ترتیب حسن در بن بست قرار گرفت و ترجیح داد به پنهان کاری هایش خاتمه بدهد. او ادعا کرد با انگیزه یی ناموسی دست به آدم کشی زده است. مرد بنگاهدار وقتی به اداره 10 پلیس آگاهی منتقل شد جزییات قتل را این طور شرح داد؛ «من و همسرم با هم در بنگاه کار می کنیم. یک هفته پیش اصغر نزد ما آمد تا خانه یی را اجاره کند. او که تصور می کرد همسرم کارمند آژانس است و از نسبتش با من اطلاع نداشت حرف های ناشایستی درباره وی گفت. من از این رفتارش به شدت ناراحت شدم و تصمیم گرفتم او را بکشم برای همین از یکی از دوستانم کمک خواستم و ما روز حادثه به بهانه نشان دادن یک آپارتمان اصغر را به خانه یی در کیانشهر کشاندیم و من در یک لحظه مرد مشتری را غافلگیر کردم و او را روی زمین انداختم. سپس با طنابی که از قبل آماده کرده بودم وی را خفه کردم و با کمک همدستم جسد را در پتو پیچیدیم و در صندوق عقب خودرواش گذاشتیم. بعد از آن از پسرعمویم رضا خواستم برای از بین بردن آثار جرم به من کمک کند. ما پراید را به خیابان فداییان اسلام بردیم، در آنجا به آتش کشیدیم و سپس فرار کردیم.»

با اعترافات متهم اصلی این جنایت دو همدست او نیز بازداشت شدند و گفته های حسن را تایید کردند.

پسرعموی قاتل

جنایت دیگری که کارآگاهان موفق شدند از آن رازگشایی کنند، نخستین روز تیرماه رخ داده بود. در این روز مردی در تماس با پلیس 110 ماموران را از یک درگیری خونین در خانه یی در شهرک احمدیه حسن آباد مطلع کرد. ماموران کلانتری 176 به ساختمان چهارطبقه رفتند و وارد واحد موردنظر شدند. سکوتی سنگین بر خانه حکمفرما بود و آثار خون در آشپزخانه و یکی از اتاق ها دیده می شد. در همان هنگام که ماموران در حال بازرسی آپارتمان بودند دختری هفت ساله در حالی که به شدت گریه می کرد به طرف آنها رفت و گفت خواهرش کشته شده است. این دختر که خودش نیز با ضربات چاقو مجروح شده بود بدون آنکه بتواند به طور کامل جزییات حادثه را شرح بدهد به ماموران توضیح داد؛ وقتی پدر و مادرم در خانه نبودند اکبر وارد منزل شد و من و خواهرم را با چاقو زد.

ماموران بعد از ثبت اظهارات این دختر به دستور قاضی جواهری رئیس شعبه 101 دادگاه عمومی بخش فشافویه به بازجویی از همسایه ها پرداختند و متوجه شدند آنان دختر 12ساله را که زهرا نام داشت به بیمارستان هفت تیر رساندند اما این دختر به خاطر شدت جراحات جان خود را از دست داد. پس از انجام بررسی های مقدماتی پرونده در اختیار کارآگاهان اداره 10 پلیس آگاهی تهران قرار گرفت و آنان که احتمال می دادند اکبر یکی از بستگان نزدیک دو خواهر است در این باره از والدین مقتول سوال کردند و فهمیدند پسرعموی 30ساله زهرا، اکبر نام دارد به همین دلیل این مرد را بازداشت کردند اما وی از قتل دختر 12ساله ابراز بی اطلاعی کرد. در این بین هنگامی که اثر انگشت مظنون با آثار کشف شده در صحنه جرم مطابقت داده شد جای تردید باقی نماند که اکبر همان مرد جنایتکار است. متهم در این مرحله به آدم کشی اقرار کرد و گفت؛ «از چند روز قبل وسوسه شده بودم از خانه عمویم سرقت کنم. ساعت هفت صبح روز حادثه از خواب بیدار شدم. دو برادرم سر کار رفته بودند ولی من به خاطر کلیه درد ترجیح دادم در منزل استراحت کنم. ساعتی بعد پدرم از من خواست با موتور دنبال برادرم بروم و او را به خانه برگردانم تا یک چک بانکی را وصول کند. در طول مسیر ناگهان تصمیم گرفتم نقشه ام را برای سرقت عملی کنم. وقتی وارد خانه عمویم شدم، دیدم زهرا و خواهر هفت ساله اش تنها هستند. با چاقویی که از قبل همراه داشتم آن دو را زخمی کردم و سپس به جست وجو پرداختم و داخل یکی از کمدها 50 هزار تومان پول نقد، سه تراول چک یکصد هزار تومانی و گوشواره های زهرا را پیدا کردم و به سرعت از خانه خارج شدم.»

بعد از اعترافات این جوان وی با قرار بازداشت در اختیار کارآگاهان قرار گرفت تا بازجویی های تکمیلی از او انجام شود.

اختلاف خانوادگی

ذهن کارآگاهان جنایی تهران از روز سوم تیرماه مشغول پرونده جنایی دیگری نیز بود که مطابق آن دو برادر، جوان 28ساله یی به نام امید را کشته بودند. از آنجا که دو متهم به قتل در جریان نزاع خونین زخمی شده و در بیمارستان بستری بودند بازجویی از آنان چند روزی به تعویق افتاد تا اینکه بالاخره داود و رضا- متهمان- به پلیس آگاهی منتقل شدند و انگیزه شان را از این قتل شرح دادند. این پرونده زمانی تشکیل شد که اپراتور مرکز فوریت های پلیسی به افسر نگهبان کلانتری هفت چنار ماموریت داد به یک آژانس املاک در حوزه استحفاظی اش برود و درباره یک درگیری مرگبار رسیدگی کند. پس از حضور ماموران در محل معلوم شد در جریان یک نزاع دسته جمعی امیر با ضربه چاقو به قتل رسیده و چند نفر دیگر نیز زخمی و به بیمارستان امیرالمومنین(ع) منتقل شده اند. هنگامی که بازپرس شهریاری مسوولیت رسیدگی به این پرونده را برعهده گرفت دستور بازجویی از مصدومان را صادر و مقرر کرد آنها تحت نظارت باشند. مجروحانی که از دوستان مقتول 28 ساله بودند در اظهارات شاهدان درباره قتل گفتند؛ امیر با همسرش اختلاف داشت و می خواست از او جدا شود و برای همین روز حادثه به بنگاه رفت تا قراردادش را با صاحبخانه فسخ و مطالباتش را دریافت کند اما قولنامه دست همسرش بود و آن را تحویل نمی داد. برای همین امیر با دو برادرزنش تماس گرفت تا از این طریق مشکل را حل کند ولی آنها پشت تلفن مشاجره لفظی کردند و بعد داود و رضا سر رسیدند و با امیر درگیر شدند. ما هم به هواداری دوست مان وارد درگیری شدیم. بعد از روشن شدن این وقایع کارآگاهان منتظر ماندند تا پزشکان اجازه بازجویی از دو متهم را صادر کنند. سرانجام این امر محقق شد و داود و رضا در پلیس آگاهی به شرکت در نزاع مرگبار اقرار کردند و داود مسوولیت وارد کردن ضربه کشنده را پذیرفت. بنابر این گزارش دو برادر هم اکنون در بازداشت به سر می برند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.

کتک کاری دختر بوکسور در مترو!

به دنبال مشاجره لفظی در مترو ، دختر بوکسور ،‌ زن مسافر را بشدت کتک زد.

به گزارش «جام‌جم»، ساعت 30/18 عصر 15‌بهمن یکی از مسافران ایستگاه متروی آریاشهر به ماموران مستقر در ایستگاه مراجعه کرد و از درگیری 2 زن جوان خبر داد.

ماموران نیز به سمت جایگاه بانوان عزیمت و آن دو زن را شناسایی و برای ادامه تحقیقات به کلانتری 133 شهرزیبا منتقل کردند.

به این ترتیب، در ادامه تحقیق ماموران از این 2 زن، یکی از آنها که دختر 19 ساله‌ای بود، اعتراف کرد که زن مسافر را کتک زده است.

با مشخص شدن موضوع، دختر ضارب و زن شاکی، روز گذشته برای ادامه تحقیقات به شعبه هشتم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 5 تهران انتقال یافتند.

زن مسافر از دختر بوکسور کتک خورد

زن شاکی در اظهاراتش به بازپرس گلی‌پور گفت: آن روز عصر به ایستگاه دانشگاه شریف متروی تهران رفتم تا به منزلم مراجعه کنم و دقایقی بعد در میان ازدحام مردم، بسختی وارد قطار شدم که هنگام جابه‌جایی مسافران یکی از زنان مسافر، ناخواسته پای دختر ضارب را لگد کرد او بر سر زن مسافر فریاد کشید و به او فحاشی کرد، شاکی ادامه داد: زن مسافر از وی عذرخواهی کرد، اما او دختر ضارب توجهی نکرد و به مشاجره و فحاشی ادامه داد.

در همین موقع به رفتار دختر جوان اعتراض کردم و خواستم کمی آرام بگیرد که به سویم حمله‌ور شد و درگیری بالا گرفت و یکدفعه ضربه محکمی با مشت به چشم من کوبید که وضعیت جسمی‌ام به خاطر بیماری ام‌.اس بدتر شد.

دختر جوان با وجود اعتراض مسافران، به حرف‌های آنها توجهی نکرد و با مشت و لگد به جانم افتاد تا این که در ایستگاه صادقیه تهران، ماموران او را دستگیر کردند.

اعتراف دختر بوکسور در دادسرا


به دنبال اظهارات زن شاکی، پرستو متهم به کتک زدن وی اعتراف کرد و به بازپرس گلی‌پور گفت: به طور حرفه‌ای، بوکس کار می‌کنم و همراه پدرم در یکی از شهرهای شمالی کشور زندگی می‌کنیم.

هفته گذشته برای دیدار عمه‌ام، به منزل وی در غرب تهران آمدم.

عصر روزحادثه هم به همراه دختر عمه‌ام به یک مغازه فروش تلفن همراه رفتیم تا وی سند تلفنش را از فروشنده دریافت کند.
صاحب مغازه از ارائه سند به وی خودداری کرده بود.

به همین خاطر او از من خواست همراهی‌اش کنم و یک قبضه چاقو هم در اختیارم گذاشت تا اگر مرد فروشنده سند را نداد، او را تهدید کرده و کتکش بزنم که قبول کردم، اما مالک مغازه نبود، بنابراین به سمت ایستگاه مترو رفتیم تا به منزل برویم.
دختر عمه‌ام چاقو را به خیابان انداخت و وارد مترو شدیم. داخل مترو یکی از مسافرها، پایم را لگد کرد که با وی درگیر شدم و پس از آن، زن شاکی به هواخواهی وی پرداخت که با هم درگیر شدیم و من مشت محکمی بر چشم و صورت او زدم و با مشت و لگد هم او را کتک زدم. می‌دانم اشتباه کرده‌ام و از او تقاضای بخشش دارم.

بنا بر این گزارش، برای دختر جوان متهم قرار قانونی صادر شده و تحقیقات تکمیلی از وی ادامه دارد

خواهرانی که از قفسه سینه و شکم،بهم چسبیده بودندجدا شدند

جدا سازی دو قلوی به هم چسبیده چشم بادامی ، بار دیگر در کانون توجه رسانه های خبری جهان قرار گرفت.
از بیمارستان بزرگ کودکان «هو نان» چین خبر خوشی به گوش می‌رسد؛ حال دو خواهر به هم چسبیده که به تازگی جدا شده‌اند رضایت بخش است.
 

 
طی دو سال اخیر چند دوقلوی استثنایی در چین به آمده‌اند و عنوان داغ روزنامه‌ها شده اند.
این دو خواهر طی 15 ساعت جراحی نفسگیر از هم جدا شدند و دل پدر و مادرشان شاد شد. قرار است آنان به زودی رهسپار خانه خود شوند.
پیش تر بیمارستان «شی جی یاجانگ» درشمال ایالت «هبی» چین، شاهد جداسازی دو قلوی به هم چسبیده بود. «ون ون» و «آن آن» در حالی با سزارین به دنیا آمدند که از قفسه سینه و شکم، کبد، دیافراگم و پانکراس به هم چسبیده بودند.
 

 
خواهران چشم بادامی، زیرنظر گروه 25 نفره پزشکی ـ پرستاری در حالی تحت جراحی قرار گرفتند که چندی پیش در همین بیمارستان دوقلوی دیگری با وضعیت مشابه جدا شدند.
جالب است بدانید دو سال پیش دوقلوی به هم چسبیده ایرانی در بیمارستان فوق تخصصی کودکان «قدس» قزوین طی جراحی 9 ساعته با موفقیت جدا شدند.
این گروه پزشکی را دکتر «صادقی پور» و دکتر «طرلان» سرپرستی کردند. نوزادان استثنایی از ناف، کبد و جداره شکم به هم چسبیده بودند و جدایی موفقیت آمیز آنان نقطه عطفی در تاریخ پزشکی ایران به شمار می‌آید

 

علت مرگ «مایکل جکسون»

http://www.hiphoprx.com/content/uploads/2008/11/michael-jackson.jpg


منابع خارجی اعلام کردند احتمال می‌رود علت مرگ مرموز «مایکل جکسون» خواننده مشهور آمریکایی که روز پنجشنبه به وقت محلی (دیروز به وقت تهران) درگذشت، تزریق یک ماه مخدر بسیار قوی موسوم به «دمرول» باشد که مشابه مورفین است.

به نوشته روزنامه «ال موندو» چاپ مادرید، استعمال این ماده مخدر می‌تواند موجب حمله قلبی شده باشد که به جان مایکل جکسون مشهور به «سلطان پاپ» در سن 50 سالگی پایان داد.

بر اساس این گزارش،‌ پلیس لس آنجلس از روز گذشته در جست‌وجوی «کنراد سی. مورای» پزشک شخصی مایکل جکسون است که لحظه بیهوشی وی در محل بوده، اما از همان زمان ناپدید شده است.

به گزارش ال موندو، دکتر شخصی جکسون که گمان می رود تزریق ماده مخدر منجر به مرگ را انجام داده، به تازگی نامه‌ای را برای بیماران خود نوشته بود که در آن اعلام کرده است برای مدتی نامعلوم آنها را ترک می‌کند.

مایکل جکسون آفریقایی‌تبار که روز گذشته پس از بیهوشی در بیمارستان درگذشت، علاوه بر موسیقی، به کار تجارت نیز اشتغال داشت و پرونده اخلاقی وی سرشار از مشکلات و مسائل جنجالی همچون تغییر مکرر جنسیت، تغییر رنگ پوست، اتهام سوء‌استفاده جنسی از کودکان و مسائلی از این دست بود.