فارس: زن میانسالی که متهم است همسر 90 ساله خود را با خوراندن یک لیوان وایتکس به قتل رسانده است، بازداشت شد.
صبح یکی از روزهای اسفند سال گذشته مأموران کلانتری خزانه از طریق مرکز فوریتهای پلیسی110تهران بزرگ از مرگ یک پیرمرد با خبر شدند.
مأموران با حضور در محل حادثه واقع در بیمارستان سوانح سوختگی مطهری دریافتند یک پیرمرد 90 ساله در جنوب تهران بر اثر خوردن یک لیوان وایتکس دچار سوختگی شده و فوت کرده است.
شاملو، بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران درباره این پرونده گفت: تحقیقات از همسر این فرد نشان داد وی یک زن 40 ساله است که به عنوان سومین زن این پیرمرد با وی ازدواج کرده است.
وی ادامه داد: تحقیقات نشان داد این زن مدعی است شب حادثه پیرمرد از وی خواسته تا دندانهای مصنوعی وی را داخل وایتکس بیاندازد تا سفید شود.
وی افزود: صبح حادثه زمانی که از خواب بیدار شدم دریافتم پیرمرد لیوان وایتکس را خورده و دچار سوختگی معده شده است که سریعاً وی را به بیمارستان منتقل کردم.
بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی تهران گفت: این ادعا از سوی زن تا حدودی غیر واقعی جلوه کرد تا اینکه فرزندان زن اول و دوم این پیرمرد مدعی شدند زن سوم وی او را به قتل رسانده است.
زندگی
یک مرد جوان که به اتهام قتل زن میانسال و فرزند 8 ساله وی به قصاص محکوم
شده بود چند روز قبل از اجرای حکم در زندان به پایان رسید.
به گزارش خبرنگار اجتماعی فارس، عصر23 شهریور سال 85 مأموران مرکز
فوریتهای پلیسی 110 تهران بزرگ از مرگ مشکوک یک زن میانسال و یک کودک 8
ساله با خبر شدند.
مأموران با حضور در محل حادثه دریافتند یک کودک 8 ساله به نام مجتبی و
مادر 40 سالهاش به نام فاطمه بر اثر فشار وارد بر گردنشان خفه شده و به
قتل رسیدهاند.
جابری، قاضی واحد اظهار نظر دادسرای امور جنایی تهران درباره این پرونده
گفت: تحقیقات نشان داد این زن میانسال با مرد جوان 29 سالهای به نام مسیح
ازدواج کرده است.
وی ادامه داد: مسیح دستگیر شد و چون هیچ چارهای نداشت لب به اعتراف گشود
و مدعی شد زمانی که با فاطمه ازدواج کردم. خانوادهام مخالف این ازدواج
بودند زیرا فاطمه مطلقه بود و یک کودک 7 ساله داشت.
وی افزود: اما با توجه به همه مشکلات با فاطمه ازدواج کردم اما پس از
ازدواج، مشکلاتمان افزایش یافت به حدی که شب حادثه وی و کودک 8 سالهاش را
خفه کردم.
قاضی واحد اظهار نظر دادسرای امور جنایی تهران گفت: با توجه به این
اعترافات مسیح از سوی شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد
که این حکم از سوی شعبه 27 دیوان نیز تأیید شد.
وی ادامه داد: قرار بود در طول ماه آینده این فرد اعدام شود اما به دلایل
مختلف خود را در تاریخ 27 اسفند امسال درون زندان به دار آویخت و به این
ترتیب به زندگی خود پایان داد.
صبح
دیروز فرد متجاوزی که در سال 82 با همدستی دو تن دیگر خانمی را ربوده و به
عنف مورد آزار و اذیت قرار داده بود به دار مجازات آویخته شد.
براساس گزارش روابط عمومی دادگستری اصفهان در تاریخ 82 9 26 فردی به نام «
حبیب ـ ب » 23 ساله با همدستی دو نفر دیگر به نامهای « علیرضا ـ ب » 21
ساله و « سعید ـ ز » 22 ساله با یک دستگاه سواری در مسیر دهق ـ شاهین شهر
خانمی را ربوده و به یک شهرک صنعتی انتقال داده و سپس به عنف مورد آزار و
اذیت قرار داده و پس از آن در یکی از شهرکهای اطراف رها کردند.
پس از طرح شکایت متهمین تحت پیگرد قرار گرفته و هر سه نفر دستگیر و در دادگاه در تمامی مراحل تحقیقات به جرم خود اعتراف کردند.
شعبه چهارم دادگاه عمومی شهرستان شاهین شهر هر سه متهم را به استناد مواد
مربوط به قانون مجازات اسلامی از جهت شرکت در آدم ربایی هر کدام را به
تحمل 15 سال حبس تعزیری و هر یک از دو متهم ردیف دوم و سوم را علاوه بر
حبس به دلیل انجام عمل منافی عفت به 99 ضربه شلاق و متهم ردیف اول را به
جهت ارتکاب زنای به عنف به اعدام محکوم نمود که این حکم صبح دیروز در
محوطه زندان مرکزی اصفهان به اجرا درآمد.
در پی مرگ مشکوک دختری 2 ساله به واسطه ریخته شدن اسید روی بدنش، پروندهای در شعبه ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران به جریان افتاد.
به گزارش ایسنا، ساعت 9 صبح امروز (دوشنبه) مسوولان یک بیمارستان طی تماسی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 اعلام کردند که دختری 2 ساله به نام مدینه از اتباع افغان بر اثر سوختگی ناشی از ریختن اسید بر بدنش فوت کرده است.
با اطلاع موضوع به قاضی حسین روشن بازپرسی کشیک قتل پایتخت، تحقیقات در این زمینه آغاز شد و والدین کودک پس از شناسایی به دادسرای جنایی اعزام شدند.
مادر این کودک در جریان تحقیقات مدعی شد: ما در حوالی ورامین زندگی میکنیم و مقداری اسید در خانه داشتیم. این حادثه در خانه رخ داد. من هر روز صبح دست و صورت دخترم را با آب میشستم و امروز برادر 4 ساله او به گمان اینکه ظرف اسید حاوی آب است آن را روی صورت و بدن مدینه ریخت.
ناپدری سنگدل که دخترخواندهاش را مورد آزار و اذیت قرار داده بود، دستگیر شد و در ادامه تحقیقات قضایی پلیسی از وی و مادر کودک معلوم شد، مهسا یک هفته در شکنجهگاه محبوس بوده است.
به گزارش «جامجم» ، شامگاه 23 فروردین امسال، زن جوانی که دختر خردسالش را در آغوش گرفته بود، هراسان و گریان وارد اورژانس بیمارستان شهید مدنی کرج شد و از پرستاران خواست، دخترش مهسا را نجات دهند.
پرستاران با مشاهده پیکر نیمهجان دختر5 ساله او را به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان منتقل کردند، تلاش پزشکان برای نجات او که به کما رفته بود، آغاز شد. در بررسیهای اولیه معلوم شد، وی بر اثر ضربه به ناحیه سر به کما رفته و آثار کبودی و سوختگی فراوان بر تن نحیف وی نقش بسته است.
پزشک معالج مهسا با مشاهده آثار سوختگی مطمئن شد دختر کوچولو مورد کودکآزاری قرار گرفته است؛ بنابراین با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و ماجرا را اطلاع داد.
پس از عزیمت ماموران انتظامی به بیمارستان، مادر مهسا از سوی پلیس مورد بازجویی قرار گرفت تا راز کودکآزاری فاش شود.
مادر، راز کودکآزاری را فاش کرد
مادر کودک 5 ساله به ماموران گفت: پس از فوت شوهرم با 2 فرزندم مهسا و سعید (8 ساله) زندگی میکردم تا اینکه چندی قبل با مردی به نام کوشیار آشنا شدم و دوباره ازدواج کردم. شوهرم به موادمخدر اعتیاد داشت و با 2 فرزندم بدرفتاری میکرد. هرچه التماس میکردم کاری با فرزندانم نداشته باشد، بیفایده بود و به قولهایی که داده بود، وفا نمیکرد و حاضر نبود، فرزندانم را نگهداری کند و من هم بناچار سکوت میکردم.
اوایل فقط فرزندانم را کتک میزد. از چند ماه قبل بدرفتاری شوهرم بیشتر شد و 2 فرزندم را بشدت شکنجه میداد و پس از استعمال مواد مخدر، آنها را با سیخ داغ و سیگار میسوزاند. پسرم سعید با ناپدریاش دعوا میکرد، اما مهسا طاقت مقابله با او را نداشت و مدام کتک میخورد. شوهرم دست و پای مهسا را روی بخاری میگذاشت و میسوزاند.
وی ادامه داد: التماس و گریه من برای نجات 2 فرزندم بیفایده بود و شکنجههای شوهرم پایانی نداشت و مدام مرا کتک میزد و تهدید میکرد اگر با او مخالفت کنم، باید همراه فرزندانم برای همیشه او را ترک کنم و من برای این که کانون زندگیام از هم پاشیده نشود، سکوت کرده و موضوع را برای کسی بازگو نمیکردم.
وی افزود: بدرفتاری شوهرم ادامه داشت تا اینکه هفته قبل، پس از استعمال مواد مخدر به مهسا حمله کرد و او را بشدت کتک زد و دست و پایش را روی بخاری سوزاند و من و پسرم را هم داخل یکی از اتاقها زندانی کرد.
ضجههای بیامان مهسا یک لحظه قطع نمیشد و پسرم التماس میکرد تا از شوهرم بخواهم مهسا را نجات دهد، اما هرچه شوهرم را صدا زدم بیفایده بود. عاقبت به کمک پسرم کلید یدک اتاق را پیدا کردیم و بیرون آمدیم و پیکر نیمهجان دخترم را دیدم که کنار بخاری افتاده بود.
پسرم با دیدن خواهرش گریه میکرد و مهسا فقط به ما 2 نفر نگاه میکرد و حرفی نمیزد.
لباسهایش را عوض کردم و شروع به درمان زخمهایش کردم، اما چند روز بعد وضعیت جسمانیاش بدتر شد در حالی که حق نداشتم او را برای ادامه درمان به بیمارستان ببرم.
شوهرم آن شب، پس از مشاجره با من باردیگر به جان مهسا افتاد و دخترم بدحال و بیهوش شد. بعد چند مرتبه صدایش زدم که پاسخ نداد.
بعد شوهرم وحشت کرد و لباس و پول برداشت و از منزل فرار کرد و من هم دخترم را در آغوش گرفتم و به بیمارستان انتقال دادم.
ناپدری، متهم سابقهدار بود
به دنبال اظهارات این زن، پروندهای تشکیل شد و ناپدری سنگدل تحت تعقیب پلیس قرار گرفت که معلوم شد، وی چند مرتبه به اتهام استعمال و نگهداری مواد مخدر از سوی ماموران اداره مبارزه با مواد مخدر استان تهران دستگیر شده و سابقه کیفری دارد.
پس از فاش شدن موضوع، پاتوقهای احتمالی متهم به طور غیرمحسوس زیرنظر گرفته شد و تحقیقات پلیسی در این خصوص ادامه داشت تا اینکه 27 فروردین ماه امسال، ماموران از طریق مسوولان بیمارستان شهید مدنی اطلاع یافتند مهسا پس از 4 روز تلاش پزشکان نجات پیدا کرده و به هوش آمده است.
به این ترتیب، ماموران اداره مبارزه با مواد مخدر استان تهران، بعداظهر 27 فروردین امسال موفق به دستگیری ناپدری سنگدل در یکی از محلههای کرج شدند.
اظهارات ناپدری
پس از انتقال متهم به مرکز پلیس، وی مورد بازجویی قرار گرفت و گفت: از شیطنتهای مهسا و برادرش خسته شده بودم و نمیتوانستم آنها را در منزل تحمل کنم. چند مرتبه از همسرم خواستم آنها را به خانواده شوهر قبلیاش تحویل دهد، اما او حاضر نبود از آنها جدا شود و من هر از گاه آنها را تنبیه میکردم.
همسرم فرزندانش را شکنجه میداد و بدن مهسا را او سوزانده است. به دنبال اظهارات متناقض این متهم، مادر مهسا به مرکز پلیس احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت و گفتههای قبلی خود را تکرار کرد و گفت: شوهرم فرزندانم را اذیت میکرد و مهسا را بیشتر از پسرم سعید شکنجه میداد و خود او بدن نحیف دخترم را سوزانده است.
فارس:
مردی در مریلند آمریکا بعد از کشتن همسر و 3 فرزندش خودکشی کرد و صحنه
وحشتناکی را به جا گذاشت که توسط پدربزرگ بچههایش کشف شد.
مقامهای آمریکایی انگیزهای را برای این جنایت عنوان نکردهاند اما شواهدی وجود دارد که حاکی از داشتن مشکلات روانی و مالی از جانب این مرد است.
زمانی که پلیس به این خانه میرسد، جسد دو پسر 5 و 4 ساله در تختخوابشان پیدا شد و جسد دختر 2 ساله و مادر نیز در اتاق خواب دیگری یافته میشود، جسد پدر 34 ساله هم در همان اتاق و در لبه تخت پیدا شده است.
مادر 33 ساله و هر 3 فرزند وی دارای زخمها و جراحاتی بودند و دست کم هر کدام یک گلوله دریافت کرده بودند. اما علت دقیق مرگ آنها هنوز مشخص نیست.
پدر مادر مقتول این خانواده بعد از اینکه چند روز از آنها بی خبر بود. نگران شد و به خانه آنها رفت که با این صحنه روبه رو شد.