فارس: مرد جوانی که خواستگار یک دختر جوان معروف به یانگوم را به قتل رسانده بود، مجرم شناخته شد.
چهارشنبه 8 آبان سال جاری مأموران کلانتری 132 نبرد از طریق مرکز فوریتهای پلیسی 110 تهران بزرگ از یک فقره درگیری و نزاع منجر به ضرب و جرح با خبر شدند.
مأموران با حضور در صحنه واقعه در یکی از فرعیهای بلوار نبرد دریافتند جوان 25 سالهای بر اثر اصابت ضربه چاقو به بدنش مجروح شده اما پیش از رسیدن به بیمارستان به قتل رسیده است.
روشن، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران در خصوص این پرونده گفت: تحقیقات نشان داد مقتول با پسر عموی 18 ساله خود به نام حسین درگیر شده و در این درگیری به قتل رسیده است.
وی ادامه داد: حسین پس از 2 ساعت تلاش مأموران دستگیر شد و در بازجویی اولیه به ارتکاب درگیری با پسرعموی خود محسن و قتل وی اعتراف کرد و انگیزه خود را از این اقدام تصاحب یک دختر جوان 20 ساله عنوان کرد.
محسن در بازجویی مدعی شد وی و پسرعمویش سعید هر دو خواستگار یک دختر 20 ساله بودند که بر سر همین موضوع با یکدیگر درگیر شده و در این درگیری سعید به قتل رسیده است.
روشن ادامه داد: این فرضیه کمی مورد بررسی قرار گرفت اما مشخص شد دختر جوان با حسین متهم به قتل هیچگونه ارتباطی نداشته است و این فرضیه و اعترافات حسین صحت ندارد.
وی افزود: حسین بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت و این بار مدعی شد سر کوچه ایستاده بوده است که دختر مورد علاقه محسن از آنجا عبور کرده و در این زمان حسین برای دختر ایجاد مزاحمت کرده و همین امر عامل درگیری این افراد شده است.
وی گفت: با پیشرفت تحقیقات لزوم بازجویی از دختر جوان حس شد و با بررسی مشخص شد این فرد در محله به یانگوم معروف بوده و مدتی قبل به همراه خانواده خود از این محل رفته است.
روشن ادامه داد: در حال حاضر دستورات برای شناسایی و بازجویی از این فرد در خصوص این پرونده صادر شد.
مرد جوانی که تحت تاثیر مواد مخدر مادر خود را به قتل رسانده است در بازجویی ها
جرمش را پذیرفت و در حالی پرونده او به دادسرا تحویل داده شد که کارآگاهان جزییات
بیشتری از یک جنایت دیگر فاش و تلاش های خود را برای دستگیری عاملان قتل در یک
ساختمان نیمه کاره آغاز کردند.
به گزارش خبرنگار ما ساعت 45/23 یکشنبه
ماموران کلانتری فرجام که از نزاعی خانوادگی در حوزه استحفاظی شان باخبر شده بودند
به سرعت خود را به محل حادثه رساندند و با دو زن غرق در خون مواجه شدند. زنی 64ساله
به نام فرنگیس که در اثر اصابت کارد دچار خونریزی شدیدی شده بود به بیمارستان
انتقال یافت اما دختر وی به نام زهرا - 44ساله - به علت شدت ضربات وارده و خونریزی
شدید جان خود را از دست داد. بنابراین در اولین اقدام موضوع به بهروز هنرمند بازپرس
کشیک قتل اطلاع داده شد و وی ساعتی بعد همراه با کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به
تحقیق در این باره پرداختند. آشفتگی داخل خانه و همچنین وضعیت مقتول و زن مجروح شده
نشان می داد این حادثه در اثر یک درگیری خانوادگی رقم خورده است، به همین دلیل
بررسی ها با پرس وجو از همسایه ها و بازجویی از فرنگیس ادامه یافت و مشخص شد پسر
مقتول به نام فرشید دست به این جنایت زده است. تحقیقات مقدماتی نشان داد فرشید مدت
ها است به مواد مخدر اعتیاد و به همین علت با خانواده اش اختلافات شدیدی دارد. بر
اساس اظهارات همسایه ها او پیش از این نیز بارها با مادرش درگیر شده و خانه را ترک
کرده، اما دوباره نزد خانواده اش بازگشته بود. از این رو کارآگاهان این احتمال را
بررسی کردند که این بار نیز فرشید به خاطر اعتیادش با مادرش درگیر شده است. بررسی
لکه های خون که در راه پله ها و روی دیوار مشهود بود، نشان داد او ابتدا در طبقه
دوم خانه مادربزرگش را با چاقو مجروح کرده و سپس به سمت مادرش یورش برده
است.
همچنین فاش شد مقتول توانسته به طبقه اول فرار کند اما جوان معتاد که
از خود بیخود شده بود با دو ضربه مرگبار بر گردن و پهلوی مادرش جان او را گرفت. طبق
اظهارات شاهدان متهم سوار بر یک خودروی پژو 206 از قتلگاه گریخت.
کارآگاهان
که پی برده بودند فرشید در خانه یکی از دوستانش پنهان شده است آنجا را به محاصره
خود درآوردند و وی را دو ساعت پس از جنایت بازداشت کردند.
متهم پس از آنکه
به اداره مبارزه با قتل پلیس آگاهی انتقال یافت درباره انگیزه اش از ارتکاب این
جنایت گفت؛ سه سال است که به مواد مخدر شیشه، حشیش و کوکائین معتاد شده ام و به
همین دلیل با خانواده ام اختلاف داشتم. ساعتی قبل از این اتفاق همراه برادرم، مادر
و مادربزرگم مشغول خوردن شام بودیم که با مادرم بگومگو پیدا کردم. من که حال مساعدی
نداشتم به یکباره اختیارم را از دست دادم و ابتدا با چاقو ضربه یی به مادربزرگم زدم
و سپس با کارد خون آلود به دنبال مادرم که در حال فرار به طبقه پایین بود، دویدم و
با دو ضربه او را کشتم. بنابر گفته سرهنگ سعید لیراوی، معاون مبارزه با جرائم جنایی
پلیس آگاهی تهران فرشید پیش از این ماجرا شیشه مصرف کرده بود و حین ارتکاب قتل حالت
طبیعی نداشت.
قتل دوم
اعترافات پسر 16ساله
در
دومین ماجرای جنایی پایتخت اعترافات جوان 16ساله یی به نام فرهاد که پدرش مرتکب قتل
مردی به نام مسعود شده است تحقیقات پیرامون این پرونده را وارد مرحله تازه یی کرد.
ماجرا از عصر روز 19 فروردین ماه و زمانی آغاز شد که ماموران پلیس از نزاعی خونین
بین دو مرد آگاه شدند و خود را به محل حادثه رساندند و خود را در برابر جسد مردی
32ساله به نام مسعود دیدند. در تحقیقات اولیه فاش شد لحظاتی قبل مردی به نام سعید
با مقتول درگیر شده و پس از بالا گرفتن کار مسعود در اثر اصابت ضربات کارد جان
باخته است. بنابراین ضارب به عنوان متهم به قتل بازداشت شد.
هنگامی که سعید
پشت میز بازجویی نشست به محمد روشن بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران گفت؛
مدتی بود به رفتار پسر 16ساله ام فرهاد مشکوک شده و او را تحت نظر گرفته بودم تا
اینکه یک روز در وسایلش ادوات استعمال مواد مخدر پیدا کردم و فهمیدم پسرم معتاد
است. از این ماجرا به شدت عصبانی شدم و وقتی در این باره تحقیق کردم فهمیدم مسعود
پسرم را معتاد کرده است. به همین خاطر به خانه او رفتم و وی را با چند ضربه قمه
کشتم. در حالی که تحقیقات از این مرد همچنان ادامه داشت پسر نوجوانش به دادسرا
انتقال یافت تا بازگوکننده زوایای پنهان ماجرا باشد. فرهاد در مورد این موضوع گفت؛
مدتی قبل در حالی که به خاطر اعتیاد پدرم چند شب را بیرون از خانه می گذراندم با
مسعود آشنا شدم و به خانه او رفتم. مسعود گفت با همسرش اختلاف دارد و به تنهایی
زندگی می کند. چند شب در آنجا بودم تا اینکه مسعود به من پیشنهاد غیراخلاقی داد. من
نپذیرفتم ولی چون جایی را برای خوابیدن نداشتم سرانجام به خواسته او تن دادم و وی
چند بار به من تعرض کرد. او شب ها مشروبات الکلی مصرف می کرد و پس از آن از خودش
اختیاری نداشت. بازپرس روشن با بیان اینکه فرهاد برای انجام معاینه های لازم به
پزشکی قانونی فرستاده شده است درباره این پرونده گفت؛ متهم هنگام قتل مسعود از تعرض
او به فرزندش بی اطلاع بوده و فقط با این تصور که او پسرش را معتاد کرده دست به این
جنایت زده است.
قتل سوم
مامور
قلابی
در سومین پرونده قتل مردی که تحت پوشش مامور پلیس
جوانی را کشته و با خودرواش از روی جسد وی عبور کرده بود تحت تعقیب قرار
گرفت.
این ماجرا ساعت 50/11 یکشنبه به ماموران کلانتری باغ فیض گزارش شد و
آنان را برای تحقیق در این باره به ساختمان نیمه کاره یی در خیابان پیامبر کشاند.
بررسی های اولیه نشان داد مقتول که جوانی 27ساله به نام محمد است دقایقی پیش از سوی
مردی که خود را مامور نیروی انتظامی معرفی کرده بود به قتل رسیده است. یکی از
دوستان مقتول در این باره به بازپرس هنرمند گفت؛ من و محمد همراه با 10 نفر دیگر از
دوستان مان در ساختمان بودیم که به یکباره مردی که اسلحه در دست داشت و مدعی بود
پلیس است، وارد شد و گفت به خاطر احتمال وجود مواد مخدر در ساختمان باید همه جا را
بازرسی کند. او پس از آنکه همه جا را گشت از ما خواست جیب هایمان را هم خالی کنیم.
در حالی که همه چیزمان را روی زمین ریخته بودیم مرد مسلح پول ها را برداشت و به سمت
در خروجی رفت اما محمد با او درگیر شد. کشمکش محمد و مرد ناشناس به بیرون کشیده شد
تا اینکه مرد مسلح چاقویی از جیبش بیرون کشید و دو ضربه به سر و قلب محمد زد و او
را به قتل رساند. او سپس به سمت خودروی پژویی که انتظارش را می کشید، رفت و پس از
سوار شدن بر آن همراه با مرد دیگری از روی بدن بی جان محمد عبور کرد و متواری شد.
بنا بر گفته بازپرس هنرمند تحقیقات برای شناسایی و دستگیری دو متهم فراری آغاز شده
است و کارآگاهان جنایی درصدد دستگیری آنان هستند.
مردی که پدرش را در یک گاوداری به قتل رسانده است دیروز در جلسه محاکمه در حالی
اتهامش را پذیرفت که انگیزه او از این جنایت هنوز در هاله یی از ابهام قرار دارد.به
گزارش خبرنگار ما در ابتدای این جلسه محاکمه که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان
تهران برگزار شد، محمد شادابی نماینده دادستان تهران در توضیح کیفرخواست گفت؛ عباس
اردیبهشت سال گذشته در شهر ری به اتهام قتل پدرش دستگیر شد. متهم ابتدا به ماموران
کلانتری اعلام کرد او و پدرش توسط افرادی مورد حمله قرار گرفته اند و پدرش جان
باخته است. ماموران پس از کشف جسد و انجام بازجویی های فنی پلیسی دریافتند ضارب
همان عباس است و با همدستی زنی به نام حمیرا این کار را کرده است.وی ادامه داد با
توجه به مدارک موجود در پرونده تقاضای صدور حکم قانونی برای هر دو متهم پرونده را
دارم.با توجه به اینکه اولیای دم هیچ شکایتی ارائه نداده و اعلام گذشت کرده بودند،
پس از نماینده دادستان عباس به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد. وی اتهام قتل
پدرش را پذیرفت و گفت؛ من و حمیرا در گاوداری بودیم که یکباره پدرم سر رسید. من نمی
دانم چه کسی او را خبر کرده بود اما وقتی رسید به شدت عصبانی شد و به سمت حمیرا
حمله کرد. من خواستم جلو پدرم را بگیرم که چاقو درآورد و ابتدا چند ضربه به من زد.
من هم چاقو را از پدرم گرفتم و ضرباتی به او وارد کردم که پدرم کشته شد. در این
هنگام قاضی دادگاه سوالاتی از متهم پرسید.
قاضی؛ حمیرا در اعترافات اولیه اش
گفته تو از او خواستی با پدرت تماس بگیرد و او را به گاوداری بکشاند. چرا چنین کاری
کردی؟
متهم؛ قبول ندارم. حمیرا دروغ گفته است.
قاضی؛ اگر برای دفاع
از خودت پدرت را زدی چرا 9 ضربه چاقو به او وارد کردی؟ می توانستی یک ضربه به او
بزنی.
متهم؛ نمی دانم.
قاضی؛ با حمیرا چه رابطه یی
داشتی؟
متهم؛ رابطه خاصی با او نداشتم. فقط کمکش می کردم.
پس از این
پرسش و پاسخ وکیل عباس خطاب به قضات گفت؛ موکل من دروغ می گوید. او واقعیت را انکار
می کند. حمیرا همدست او بوده و از همه چیز خبر داشته است و حتی چاقو را حمیرا به
گاوداری برده بود. من نمی دانم چرا او در دادگاه انکار می کند. مقتول از رابطه
حمیرا و پسرش ناراحت بوده و نمی خواسته آبرویش برود به همین خاطر هم عصبانی شد و به
حمیرا حمله کرد.وقتی وکیل متهم دفاعیاتش را تمام کرد ، عباس دوباره در برابر قضات
ایستاد و با تغییر دادن حرف هایش گفت؛ من هر چه در بازجویی گفته ام قبول دارم.
حمیرا پدرم را به گاوداری کشاند. البته من قبلاً گفته بودم به فردی 80 میلیون تومان
بدهکار بودم و برای به دست آوردن پول پدرم را کشتم که این موضوع صحت ندارد. من خودم
می توانستم قرضم را بدهم و لازم نبود پدرم را بکشم.سپس حمیرا متهم ردیف دوم در
جایگاه حاضر شد. وی اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت؛ من و عباس چهار سال با هم
رابطه داشتیم. من قبل از اینکه از همسرم جدا شوم با عباس آشنا شدم و با او رابطه
برقرار کردم. بعد از جدایی هم رابطه ما ادامه داشت. چون جایی نداشتم عباس مدتی مرا
در آن گاوداری نگهداری می کرد. هر وقت پدرش می آمد سریع به من خبر می داد به
گاوداری مجاور بروم به همین خاطر هم هیچ وقت چهره پدرش را ندیدم. روز حادثه من و
عباس در گاوداری با هم قرار داشتیم. چند دقیقه یی از آمدن من گذشته بود که عباس
شماره پدرش را گرفت و به من گفت طوری وانمود کن انگار او را با من اشتباه گرفته یی.
البته عباس به من گفته بود کسی که پشت خط است دوستش است و من نمی دانستم با پدر
عباس صحبت می کنم. وقتی با آن مرد صحبت کردم او بدون اینکه بگوید عباس نیست با من
در گاوداری قرار گذاشت و آمد. وی ادامه داد؛ عباس به من گفته بود از آن مرد پول طلب
دارد و می خواهد آن را وصول کند. زمانی که صدای خودروی پدرش آمد از من خواست زیر
پله مخفی شوم. اما زمانی که پدر عباس وارد شد، مرا دید و به من حمله کرد. عباس با
چوب ضربه یی به سرش زد. مرد تعادلش به هم خورد اما هنوز می توانست سر پا بایستد. او
چاقویی را که عباس در کمرش جاسازی کرده بود بیرون کشید و به عباس چند ضربه زد. بعد
عباس چاقو را از پدرش گرفت و به جان او افتاد. من که به شدت ترسیده بودم فرار کردم.
سر جاده عباس را سوار ماشین دیدم. او مرا سوار کرد، 300 هزار تومان به من پول داد و
گفت از این شهر برو. بعد هم در راه چاقو، لنگه دستکش خونی و تفنگش را به داخل
رودخانه انداخت. وقتی ما از هم جدا شدیم، عباس دستگیر شد؛ چندین بار از زندان با من
تماس گرفت و خواست فرار کنم.وی در مورد اینکه چطور فهمید مردی که کشته شده پدر عباس
است، گفت؛ چند روز بعد از حادثه به محله یی رفتم که خانه عباس در آنجا بود. می
خواستم به پدرش بگویم عباس کسی را کشته است. یکی از کسبه محل به من گفت عباس پدرش
را کشته و حالا در زندان است.سپس قاضی عزیزمحمدی جلسه رسیدگی را غیرعلنی اعلام کرد
تا به اتهام زنای محصنه دو متهم رسیدگی شود.پس از پایان جلسه محاکمه هیات قضات
(رحیمی، بومی، عزیزمحمدی، ملکی، سری) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.
کبوتری که در محوطه حیاط زندان مرکزی قزوین مواد مخدر جابه جا می کرد، به دام ماموران افتاد.
به گزارش ایسنا هفته گذشته یکی از ماموران برجک نگهبانی زندان مرکزی قزوین متوجه حضور مشکوک کبوتری که در حال پرواز در محوطه زندان بود، شد و طولانی و غیرمعمول بودن حضور این پرنده در زندان موجب شد نگهبانان کبوتر را به دام بیندازند. با به دام افتادن این کبوتر، ماموران متوجه مقادیری هروئین شدند که به پای این پرنده بسته شده بود.پرنده قاچاقچی توسط ماموران به یکی از پرنده فروش های قزوین منتقل شد و تلاش برای شناسایی عاملان اصلی انتقال مواد مخدر به این شیوه در زندان مرکزی قزوین ادامه دارد.
مجرم سابقه داری که برای فرار از زندان با طراحی سناریوی مرگ صوری خود جسدی را از
پزشکی قانونی دزدیده و به جای خودش دفن کرده بود، پس از برملا شدن رازش صبح دیروز
در مجتمع قضایی بعثت محاکمه شد. بنا بر گفته این متهم نویسنده سریال پیامک از دیار
باقی، فیلمنامه این مجموعه را براساس سرگذشت او نوشته است.
به گزارش خبرنگار
ما این مرد که بهنود نام دارد سال ها قبل در شیراز به اتهام جعل و کلاهبرداری تحت
تعقیب قرار گرفت و دستگیر شد. وی که با جعل نامه های دولتی خود را فرد بانفوذی
معرفی می کرد پس از محاکمه در دادگاه شیراز به تحمل 5/6 سال حبس در زندان عادل آباد
محکوم شد. از آن پس بهنود در زندان فرصت کافی داشت تا غیر از جعل و کلاهبرداری نقشه
های تازه یی را طراحی کند تا پس از خروج از زندان دوباره اقدامات مجرمانه اش را از
سر بگیرد ولی ارتباط نزدیک او با یکی از هم بندی هایش به نام داریوش مسیر زندگی اش
را تغییر داد و باعث شد با همفکری او نقشه پیچیده یی را طراحی کند و بتواند از
زندان بگریزد. براساس این سناریو بهنود با همسرش وحیده در بیرون از زندان تماس گرفت
و از او خواست پدرش را تحت فشار بگذارد تا برای مرخصی چندروزه او سند خانه اش را
گرو بگذارد. وحیده که علاقه زیادی به شوهرش داشت تحت این عنوان که بهنود می خواهد
با خروج از زندان به تهران برود و از طریق ملاقات حضوری با مقامات قضایی عفو دریافت
کند، پدرش را فریب داد و سند خانه او را به عنوان وثیقه ارائه کرد. همزمان با این
موضوع داریوش که دوران محکومیتش به پایان رسیده بود همراه با بهنود و همسرش روانه
تهران شدند تا مرحله اصلی نقشه را اجرا کنند. این سه نفر در طول مسیر شیراز به
تهران بارها نقشه شان را مرور کردند تا بتوانند آن را بدون هیچ نقصی عملی کنند. دو
روز پس از رسیدن به تهران داریوش همراه با همسر دوستش شناسنامه بهنود را به پزشکی
قانونی بردند و اعلام کردند او مدتی است مفقود شده است. آنها که با ظاهرسازی وانمود
می کردند نگران بهنود هستند، توانستند مسوولان پزشکی قانونی را فریب دهند و تصویر
افراد مجهول الهویه را که در سردخانه بودند، ببینند. آنها یکی از فوت شدگان را که
بر اثر برق گرفتگی دچار سوختگی شدیدی شده و صورتش به کلی از بین رفته بود، انتخاب و
او را بهنود معرفی کردند. به این ترتیب مهر ابطال در شناسنامه بهنود حک و جسد به
همسر و دوستش تحویل داده شد. آنها با همکاری خود بهنود مراسم تشییع جنازه مفصلی
ترتیب دادند و جنازه را به خاک سپردند. در شرایطی که اصلی ترین بخش سناریو که همان
سرقت جسد و به خاکسپاری آن بود، با موفقیت انجام شده بود و بهنود همراه همسر و
دوستش به شیراز بازگشتند تا با ارائه گواهی فوت بر اجرای احکام دادگستری شیراز حکم
آزادی بهنود را دریافت کنند. این کار برعهده وحیده بود. او پیراهن عزا به تن کرد و
با در دست داشتن گواهی فوت شوهرش به دادگستری رفت و اعلام کرد، بهنود هنگامی که به
تهران سفر کرده بود بر اثر برق گرفتگی فوت شده است. گواهی فوت ضمیمه پرونده اتهامی
بهنود شد اما مقامات قضایی شیراز به این نامه اکتفا نکردند و با استعلام از مراجع
مختلف در تهران به بررسی ماجرا پرداختند و در نهایت حتم پیدا کردند بهنود مرده
است.
بهنود زنده
شد
خانواده بهنود برای او مراسم ختم مفصلی در شیراز ترتیب
دادند و اعلامیه وی در همه جا پخش شد. حتی نزدیک ترین افراد به بهنود نیز مرگ
غیرمنتظره او را باور کردند اما در این میان فقط وحیده و داریوش از پشت پرده این
ماجرا اطلاع داشتند. اجرای این سناریو تا مراسم شب چهلم بهنود به خوبی پیش رفت ولی
فردای آن روز که بهنود تصور می کرد همه مرگش را باور کرده اند و او دیگر تحت تعقیب
نیست برای انجام یک کار اداری به پلیس آگاهی شیراز رفت ولی یکی از کارمندان آنجا که
چهره بهنود را به خاطر داشت او را شناخت و باعث دستگیری وی شد. وقتی این مرد تحت
بازجویی قرار گرفت راهی جز بیان حقیقت نداشت و همه نقشه اش را برای ماموران بازگو
کرد.
از سوی دیگر همسر وی نیز به اتهام مشارکت در این ماجرا بازداشت و
زندانی شد.
از آنجا که ماجرای سرقت جسد در تهران رخ داده بود، پرونده یی در
دادسرای امور جنایی پایتخت گشوده شد تا به این اتهام رسیدگی شود اما براساس قانون
این ماجرا به بعد از اتمام دوران محکومیت اولیه بهنود در شیراز موکول شد. سرانجام
صبح دیروز این مجرم که از زندان عادل آباد شیراز به تهران منتقل شده بود در شعبه
1156 مجتمع قضایی بعثت تحت محاکمه قرار گرفت. بهنود که هم اکنون 41 ساله است بار
دیگر مراحل اجرای سناریوی پیچیده اش را بازگو کرد و گفت از کرده اش پشیمان است. این
مرد ادامه داد؛ اگر مدتی در زندان صبر می کردم دوران محکومیتم به پایان می رسید و
این همه سختی نمی کشیدم. از وقتی که دستم رو شد آبرویم رفته است. خیلی از فامیل
هایمان به خاطر این کار من نام خانوادگی شان را تغییر داده اند و حتی در زندان هم
انگشت نما شده ام. چند سال قبل هم یک نویسنده سریال های تلویزیونی که از سرنوشت من
باخبر شده بود در زندان به دیدنم آمد و با من صحبت کرد و پس از آن داستان سریال اش
را براساس زندگی من نوشت.قاضی محمدرضا گیوکی رئیس شعبه 1156 مجتمع قضایی بعثت
درباره این پرونده به خبرنگار ما گفت؛ تحقیقاتی که در این باره انجام شده نشان می
دهد جسدی که دفن شده متعلق به مردی مجهول الهویه بوده و تاکنون نیز شناسایی نشده
است. وی همچنین در خصوص حکم این متهم گفت اتهامات بهنود اعلام فوت، استفاده از سند
مجعول و فرار از زندان است و مطابق قانون او باید چهار سال دیگر را در زندان سپری
کند.
این مقام قضایی پرونده بهنود را از نمونه های نادر در دستگاه قضایی
دانست و گفت این پرونده برای انجام کارهای آموزشی و حقوقی در اختیار کارمندان قرار
خواهد گرفت.
کلسیم برای حفظ سلامت و استحکام استخوانها، دندان و لثهها ضروری است. همچینن در حفظ ضربان طبیعی قلب، انتقال پیامهای عصبی و عملکرد صحیح عضلات نقش دارد.
1- همراه با مکمل کلسیم، از قرص ویتامین C یا مواد غذایی غنی از ویتامین C مثل پرتقال استفاده کنید. ویتامین C، جذب کلسیم را افزایش میدهد.
2- اسید آمینه «لیزین» برای جذب کلسیم لازم است. لذا غذاهای غنی از آن را بخورید، مثل تخممرغ، ماهی، سویا و فرآوردههای آن، لوبیا.
3- سه بار در هفته و هر بار به مدت 15 دقیقه در معرض تابش مستقیم نور آفتاب قرار بگیرید، زیرا نور آفتاب آسانترین راه برای تامین ویتامین D بدن است (ویتامین D در اثر تابش مستقیم نور خورشید بر پوست، در بدن ساخته میشود). ویتامین D برای جذب بهتر کلسیم، ضروری است. البته بین ساعات 10 صبح تا 2 بعداز ظهر که تابش نور خورشید شدید است، زیر آفتاب نروید.
4- مقدار مکمل کلسیم مصرفی روزانه ی خود را چند قسمت تقسیم کنید و هر بار یک قسمت را بخورید، زیرا مطالعات نشان داده است که دریافت مکمل کلسیم در دفعات متعدد و مقدار کمتر، موثرتر از دریافت یک جای کلسیم و به مقدار زیاد است؛ مثلاً اگر باید روزانه 2 عدد قرص کلسیم بخورید، صبح یک عدد و عصر یک عدد را بخورید.
5- مکمل کلسیم را به نسبت 2 به 1 همراه یا مکمل منیزیم بخورید، یعنی 2 قسمت کلسیم و یک قسمت منیزیم.
6- مکمل کلسیم را به همراه مکمل آهن نخورید، زیرا اثر هر دوی آنها کاهش مییابد.
7- همراه با کلسیم، مقدار زیادی مکمل روی مصرف نکنید، زیرا مقادیر بالای روی، جذب کلسیم را کاهش میدهد.
ویتامین D برای جذب بهتر کلسیم، ضروری است.
8- نوشابههای گازدار را به مقدار خیلی کم مصرف کنید یا اصلا مصرف نکنید، زیرا به علت داشتن اسید فسفریک (فسفر زیاد) باعث دفع کلسیم از بدن میشود. مصرف زیاد فسفر، باعث دفع کلسیم از طریق ادرار میشود.
9- مصرف غذاهای با منشا حیوانی را کاهش دهید. دریافت زیاد پروتئینهای حیوانی (مثل گوشت، تخممرغ، شیر و لبنیات) دفع ادراری کلسیم را افزایش میدهند. دریافت زیاد نمک نیز چنین اثری دارد.
10- تنقلات و خوراکیهای کم ارزش، الکل، قهوه و آرد سفید (مثل نان لواش) را خیلی مصرف کنید. این مواد غذایی باعث میشوند کلسیم زیادی از بدن دفع شود و جذب آن کاهش یابد.
11- مواد غذایی حاوی اگزالات را به میزان متوسط مصرف کنید، زیرا اگزالات، با جذب کلسیم تداخل میکند. مواد غذایی حاوی اگزالات شامل بادام، بادامزمینی، چغندر و برگ آن، ریواس، اسفناج، کلم، کاکائو، چای، آلو و توتهاست.
12- سبوس گندم را به میزان متوسط مصرف کنید، زیرا مصرف زیاد آن، با جذب کلسیم تداخل میکند.
13- داروهای مصرفی خود را بررسی کنید، زیرا بعضی از آنها مثل گلوکو کورتیکوئیدها با جذب کلسیم تداخل میکنند. در مورد مصرف همزمان داروها و مکمل کلسیم با پزشک مشورت کنید.
1- مقدار مکمل کلسیم توصیه شده در روز، 800 تا 1500 میلی گرم است.
2- مکمل های آنتی اسید، منبع خوبی از کلسیم نیستند، زیرا اسید معده را خنثی میکنند، در حالی که کلسیم در محیط اسیدی بهتر جذب میشود. آنتی اسیدهای حاوی آلومینیوم مثل (آلومینیوم ام جی)، میتوانند دفع کلسیم از ادرار را افزایش دهند.
3- اگر داروی خاصی مصرف میکنید، قبل از مصرف مکمل کلسیم با پزشک خود یا دکتر داروساز داروخانه مشورت کنید.
4- اگر سنگ کلیه دارید، یا سابقه ابتلا به سنگ کلیه در خانوادهی شما وجود دارد، مکمل کلسیم نخورید.
نیره ولدخانی – کارشناس علوم تغذیه