زن جوانی که از عکس های عروسی 10 سال پیش خود رضایت نداشت صبح امروز 30 اردیبهشت به همراه همسرش با مراجعه به دادگاه خانواده دادخواست طلاق توافقی مطرح کرد.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران از مجتمع قضای خانواده ونک، زوج جوانی با مراجعه به دادگاه و طرح دادخواست طلاق توافقی از قاضی شعبه خواستند به پرونده آنان رسیدگی و تکلیف زندگی شان را هرچه سریعتر مشخص کند.
بنابراین گزارش، ایمان - ح با اظهار اینکه همسرش خیلی بی منطق است به قاضی پرونده گفت: حدود 10 سال پیش با سهیلا که چند ماهی با هم دوست بودیم ازدواج کردم در آن چند ماه کوتاه به جای اینکه به مسائل مهم زندگی فکر کنیم فقط به هم پیام کوتاه ارسال می کردیم و اکنون نتیجه بی فکری ام را پس از 10 سال زندگی می بینم.
زوج افزود: پس از اینکه زندگی مشترکمان را آغاز کردیم متوجه بهانه جویی های همسرم شدم اما در این مدت به دلیل اینکه خیلی صبور هستم تحمل کردم اما این اواخر شروع به ایراد گرفتن از عکس های عروسی اش گرفته و دائم می گوید من و مادرم از قصد وی را به آرایشگاه و آتلیه خوبی نبردیم تا عکس های جالبی نداشته باشد هرچه با وی صحبت می کنم که عکسهایش برای 10 سال پیش است و با اکنون خیلی فرق دارد قبول نمی کند به همین علت تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم چون هیچ گونه شباهت و تفاهم اخلاقی با هم نداریم.
این گزارش می افزاید: قاضی پرونده پس از شنیدن اظهارات زوج از همسرش خواست دلیلش را برای از هم پاشاندن کانون خانواده اش بیان کند که گفت من توقع بی جایی از همسرم ندارم فقط از وی می خواهم مرا به آرایشگاه و آتلیه دیگری ببرد تا عکس های زیبا و جدید تری از عروسی ام داشته باشم که وی نمی پذیرد پس از صحبت فراوان با یکدیگر تصمیم گرفتیم به دلیل اینکه حرف هم را نمی فهمیم به زندگی مشترکمان پایان دهیم.
گفتنی است، قاضی شعبه پس از ثبت اظهاراتش تلاش خود را در سازش طرفین کرد اما هیچ یک از آنان حاضر به گذشت نبودند به همین دلیل با درخواست آنان مبنی بر طلاق توافقی موافقت کرد./
قاتل سریالی قزوین در جریان بازجویی های تکمیلی به
ارتکاب یک جنایت دیگر اعتراف کرد و گفت در قتل ها از کتاب های آگاتاکریستی
الگوبرداری می کرده است. به گزارش خبرنگار ما مهین پیش از این اتهام کشتن
مرد صاحبخانه اش را در سال 85 و قتل چهار زن دیگر را طی بهمن ماه پارسال
تا اردیبهشت سال جاری گردن گرفته بود. او شامگاه سه شنبه در جریان بازجویی
های تکمیلی به یک جنایت دیگر اعتراف کرد و گفت روز 4اسفند سال گذشته خاله
شوهرش را که زنی 45ساله به نام اعظم بود به قتل رساند و توانست خودش را از
مظان اتهام دور نگه دارد. بنا بر اعترافات جدید مهین، وی در آن زمان اعظم
را با قرص خواب آور بیهوش و سپس او را خفه کرد و جسدش را در حیاط خانه
مقتول انداخت و مدرکی علیه خودش جا نگذاشت.هرچند مهین تا به حال فقط
ارتکاب شش قتل را پذیرفته، برای پلیس و دادسرا تقریباً مسجل شده او شش زن
را به نام های کبرا قلیچی، عاطفه خراسانی، اعظم طاهرخانی، صغرا الله جان،
کیمیا شجاعی و گرجی حاجی رجب و یک مرد را به نام مافی خرد به قتل رسانده
است. قاتل سریالی تاکنون کشتن کیمیا را نپذیرفته است.
این زن در
جریان بازجویی ها ادعا کرده به خاطر بدهکاری و تهدید طلبکارانش مجبور به
انجام قتل های سریالی شده تا اموال زنان قربانی را بفروشد و بدهی خود را
بپردازد. مهین در جریان تحقیقات تکمیلی بدهی خود را 25 میلیون تومان اعلام
کرد و گفت از طریق اموال مسروقه حدود چهار میلیون تومان آن را پس داده است.
محمدباقر
الفت - دادستان قزوین - دیروز در گفت وگو با خبرنگار ما درباره اینکه چرا
مهین در سال 85 گناهکار شناخته نشده، گفت؛ این زن در آن زمان ساعت ها
بازجویی شد و حتی از مادر وی نیز تحقیق به عمل آمد اما مهین زن بسیار
باهوشی است و با خونسردی توانست از زیر سوالات فرار کند به گونه یی که
مدرکی علیه خودش به دست بازپرس ندهد. تخلیه روانی زنی با این هوش کار هر
کسی نیست و به همین دلیل وی در آن زمان مجرم تشخیص داده نشد. آن زمان در
لابه لای حرف های او و مادرش هیچ نکته مشکوکی پیدا نکردیم و این در حالی
بود که تمام فرضیات بررسی شده بود.دادستان قزوین افزود؛ مهین در اعترافاتش
گفته از کتاب های آگاتاکریستی الگوبرداری و سعی می کرده هیچ رد پایی از
خودش به جا نگذارد. الفت درباره احتمال افزایش تعداد مقتولان نیز خاطرنشان
کرد؛ احتمال اینکه متهم افراد بیشتری را کشته باشد، زیاد است و ما در حال
بررسی این موضوع هستیم. در حال حاضر پرونده هایی وجود دارد که به نتیجه
نرسیده و شواهدی به دست آمده که با توجه به آنها احتمال داده می شود مهین
در آن قتل ها نقش داشته باشد، به همین خاطر در حال بررسی روش های به
کاربرده شده در جنایت ها توسط مهین هستیم و این تحقیقات همچنان ادامه
دارد.وی درباره برخی اخبار که حکایت می کند مهین به هشت قتل اقرار کرده
است، گفت؛ کوچک ترین مدرکی برای اثبات این موضوع نداریم ولی در حال تحقیق
هستیم و نمی دانیم اعترافات این زن به چند فقره برسد.
یکی از
ابهاماتی که در جنایت های سریالی مهین مطرح است، این است که آیا او واقعاً
به تنهایی این قتل ها را انجام داده یا همدست دیگری داشته است. یکی از
شواهدی که احتمال وجود همدست در این پرونده را مطرح می کند این است که
مهین پس از قتل اجساد را از خودرواش خارج و در حاشیه خیابان ها رها می
کرده است. اکنون عده یی می پرسند آیا واقعاً یک زن به تنهایی قدرت حمل
جنازه ها را دارد به ویژه آنکه یکی از مقتولان بسیار سنگین وزن بود.
بازپرس افروز پیش از این به خبرنگار ما گفته بود، تحقیقات نشان می دهد این
زن به تنهایی همه کارها را انجام می داد و همدستی نداشته است. با این وجود
دادستان قزوین به خبرنگار ما گفت؛ ما فرضیه وجود همدست را هنوز به طور
کامل رد نمی کنیم و تحقیقات در این باره همچنان ادامه دارد.وی خاطرنشان
کرد؛ اکنون در حالی بررسی تناقض هایی هستیم که در پرونده وجود دارد. تا
پیش از آنکه متهم دستگیر شود فشارهای زیادی به دادسرا وارد می شد اما
اکنون پرونده روند طبیعی خود را طی می کند و بررسی تناقض گویی های متهم و
احتمال ارتکاب قتل های دیگر توسط وی و همچنین یافتن پاسخ برای سوالات
موجود کاری طبیعی است و ما در حال تکمیل پرونده هستیم تا به مرحله صدور
کیفرخواست برسیم.الفت اضافه کرد؛ به خاطر حساسیت های زیادی که در این
پرونده وجود دارد سعی می کنیم آن را به صورت ویژه رسیدگی کنیم اما برخی
شایعه ها درباره اینکه زمان محاکمه و صدور حکم مهین تعیین شده است، صحت
ندارد و اگر اتفاقی در این پرونده بیفتد به گونه یی که در تحقیقات نقصی
ایجاد نشود اطلاع رسانی کامل و دقیق انجام خواهیم داد.
یک میلیاردر مصری و از مقامات ارشد سیاسی سابق، توسط دادگاهی در قاهره به جرم دست داشتن در قتل سوزان تمیم، ستاره پاپ لبنانی در سال گذشته، به مرگ محکوم شده است.
هشام طلعت مصطفی، به جرم پرداخت دو میلیون دلار به یکی از افسران سابق پلیس برای قتل این خواننده محکوم شد.
محسن السکری، فرد قاتل نیز به اعدام محکوم شد.
بر اساس گزارش ها خانم تمیم چند ماه قبل از آنکه به وسیله چاقو کشته شود، درخواست ازدواج آقای مصطفی را رد کرده بود و به رابطه عاشقانه و پنهانی خود با او پایان داده بود.
جهان عرب با شنیدن ماجرای قتلی که توام با سیاست، سکس و پول بود، شدیدا متاثر شد.
بنا به گزارش خبرنگارانی که در دادگاه حضور داشتند، بعد از آنکه بیانیه کوتاهی توسط قاضی دادگاه خوانده شد و حکم دادگاه برای تایید از سوی او به مراجع مذهبی ارجاع شد، شیون و فریاد خانواده های متهمین بلند شد.
دادگاه، آقای السکری، نگهبان هتلی که متعلق به آقای مصطفی بود، را به قتل خانم تمیم، 30 ساله در آپارتمانش در دوبی محکوم کرد.
خانم تمیم با شرکت در مسابقه های کشف استعداد در لبنان به شهرت رسید |
لباس هایی که در آپارتمان لوکس خانم تمیم پیدا شد، آغشته به دی ان ای این افسر سابق پلیس بود و تصویر او نیز از طریق دوربین های امنیتی داخل ساختمان ضبط شده بود.
از سوی دیگر مکالمه های تلفنی هشام طلعت مصطفی و محسن السکری نیز پرونده دادستانی را قوی تر کرده بود.
دادگاه آقای مصطفی، یکی از غول های معاملات املاک در مصر را نیز برای " تحریک، موافقت و کمک" به قتل خانم تمیم محکوم کرد.
آقای مصطفی نه تنها یکی از اعضای مجلس اعلای مصر بود بلکه از دوستان نزدیک جمال، پسر حسنی مبارک، رئیس جمهور این کشور نیز بود.
مقامات دوبی با اعمال فشار شدید بر مقامات مصر موجب شدند که برخورداری آقای مصطفی از مصونیت دیپلماتیک لغو شود و مورد پیگرد قانونی قرار گیرد.
اما رسانه های مصر از انتشار گزارش های مربوط به پرونده منع شده اند و این موضوع، انتقاد احزاب مخالف را به همراه داشته است.
خانم تمیم بعد از برنده شدن در مسابقه کشف استعداد 'پاپ آیدل' در خاورمیانه، در سال 1996 به شهرت دست یافت.
اما زندگی خصوصی پر تنش او همواره فعالیت های هنری اش را تحت الشعاع قرار داده بود.
مقامات امنیتی آمریکا از بازداشت چهار نفر به ظن توطئه برای عملیات خرابکاری در شهر نیویورک خبر داده اند.
به گفته مراجع قضایی آمریکا، روز پنجشنبه، 21 مه (31 خرداد)، چهار نفر که ماموران پلیس فدرال آمریکا - اف بی آی - طی عملیاتی طولانی آنان را به ظن برنامه ریزی برای بمب گذاری در کنیسه و ساختمان انجمن یهودیان در نیویورک و هدف قرار دادن هواپیماهای مستقر در یک پایگاه نظامی در نزدیک این شهر بازداشت کرده بودند در دادگاهی در نیویورک حاضر می شوند.
براساس این گزارش، این چهار نفر، که همگی مرد، شهروند و متولد ایالات متحده هستند، روز گذشته توسط ماموران اف بی آی بازداشت شدند.
از این چهار نفر با اسامی جیمز کرومیتی، دیوید ویلیامز، اوناتا ویلیامز و لاگر پاین از ساکنان یکی از شهرهای ایالت نیویورک نام برده شده است که قبل از بازداشت، ماموران اف بی آی برای مدتی طولانی فعالیت آنان را زیر نظر داشتند.
در برخی از گزارش ها آمده است که سه تن از بازداشت شدگان از آمریکائیان عرب تبار و یک نفر دیگر در اصل از اهالی هائیتی هستند.
به گفته مقامات دادستانی نیویورک، این چهار نفر در نظر داشتند اتومبیل های حامل مواد منفجره را در برابر یک کنسیه و محل یک انجمن متعلق به یهودیان واقع در یکی از محله های نیویورک منفجر کنند و با استفاده از موشک های زمین به هوا از نوع استینگر، هواپیماهای نظامی مستقر در پایگاه گارد هوایی ملی در فرودگاه استوارت را هدف قرار دهند.
در سپتامبر 2001 نیویورک شاهد عملیات تروریستی بی سابقه بود |
تلاش این گروه برای به دست آوردن اسلحه و مواد منفجره لازم برای اجرای برنامه خود در پائیز سال گذشته به برقراری تماس با یک مامور مخفی اف بی آی منجر شد که یک موشک و مقادیری مواد منفجره غیرقابل استفاده را به عنوان اقلام واقعی در اختیار آنان قرار داد.
در دادخواست دادستانی آمده است که در ماه آوریل سال جاری، این چهار نفر بر سر حمله به کنیسه یهودیان در نیویورک به توافق رسیدند و عملیات مقدماتی، مانند گرفتن عکس و بررسی شرایط محلی را آغاز کردند اما پیش از هر نوع اقدامی، شامگاه چهارشنبه بازداشت شدند.
دادستان مامور پیگرد پرونده این چهار نفر گفته است که موفقیت مظنونین در تهیه مواد منفجره واقعی و اجرای عملیات تروریستی، خسارات جانی و مالی گسترده ای را بر جای می گذاشت.
شهر نیویورک در روز 11 سپتامبر سال 2001 هدف دو حمله بی سابقه تروریستی قرار گرفت که در جریان آن، مهاجمان پس از ربودن دو هواپیمای مسافربری، آنها را به برج های مرکز جهانی تجارت کوبیدند.
حملات انتحاری یازدهم سپتامبر در نیویورک، که شبکه القاعده مسئول آن معرفی شده، صدها کشته و زخمی برجای گذاشت و در واکنش نسبت به آن، دولت وقت آمریکا، با اعلام سیاست مبارزه جهانی با تروریسم، مقابله با گروه های تندرو را در سطح بین المللی آغاز کرد و به دستگیری و بازداشت مظنونان در سطح بین المللی مبادرت ورزید.
حمله به افغانستان و سقوط رژیم طالبان، جنگ عراق و اشغال آن کشور و بازداشت صدها نفر در بازداشتگاه گوانتانامو از نتایج حملات انتحاری یازدهم سپتامبر و واکنش دولت آمریکا نسبت به آن محسوب می شود.
یک خانواده انگلیسی قصد دارند بعد از مرگ، اجساد خود را منجمد کنند!
خانم
Adele Cosgrove Bray میگوید: زمانی که این پیشنهاد را به همسر خود گفتم
عکس العملی را که انتظار داشتم ندیدم و به جاش Richard شروع به خندیدن کرد
اما پس از مدت یک ربع توانستم او را متقاعد کنم که من جدی هستم و شوخی
نمیکنم!
همچنین این خانم اظهار داشته که من میخواهم زمانی که مردم
منجمد شوم با این دیدگاه که در آینده با کمک تکنولوژی دوباره زنده شوم و
زندگی در سالهای آینده را تجربه کنم!
این طرح 10 دلار در هفته هزینه دارد، ولی آیا می شود با هزینه یک پیتزا (منظورم در همان کشور هست) به جاودانگی دست پیدا کرد؟!
این طرح سالهاست که در آمریکا وجود داشته و در دهه 70 میلادی اولین انبار نگه داری اجساد منجمد شده ساخته شد.
با
توجه به اینکه در انگلستان همچین طرحی وجود ندارد این زوج به همراه تعدادی
دیگری از مردم انگلستان که تعدادشان رو به افزایش هست قرار است بعد از مرگ
اجسادشان به آمریکا منتقل شود.
قاتل سریالی قزوین صحنه جنایت ها را بازسازی کرد ,
قتل به خاطر بدهی چهار میلیونی
قاتل
سریالی قزوین دیروز در برابر مقامات قضایی و کارآگاهان جنایی صحنه قتل ها
را بازسازی کرد و بار دیگر به بازداشتگاه بازگردانده شد تا تحقیقات از او
ادامه یابد. به گزارش خبرنگار ما این زن 32 ساله که مهین نام دارد، اعتراف
کرده بدون داشتن هیچ همدستی چهار زن و یک مرد را کشته است. او نخستین قتل
را در سال 85 مرتکب شد و مرد صاحبخانه اش را کشت. سپس از بهمن ماه پارسال
تا اسفند امسال شروع به کشتار زنان کرد. هر چند تعداد قربانیان زن از سوی
پلیس پنج نفر اعلام شده بود، او هنوز کشتن یکی از آنان را قبول ندارد. در
این بین برخی اخبار حکایت از آن دارد که مهین که زنی متاهل و صاحب دو
فرزند دختر است، تا روز دوشنبه به هشت فقره قتل اقرار کرد اما محمدباقر
الفت دادستان قزوین و بازپرس افروز که مسوولیت رسیدگی به پرونده را بر
عهده دارند، این خبر را تکذیب کردند.
بازپرس فرزین افروز دیروز در
گفت وگو با خبرنگار ما به تشریح جزییاتی از این پرونده جنایی پرداخت و
ابعادی از شخصیت نخستین قاتل سریالی زن ایرانی را توضیح داد. پیش از این
سردار هدایتی فرمانده انتظامی استان قزوین اعلام کرده بود مهین به دلیل
اینکه از سوی مادرش مورد بی مهری قرار می گرفت، از او کینه به دل داشت و
به همین سبب زنانی را که هم سن مادرش بودند قربانی می کرد. اما بازپرس
افروز با توجه به اعترافاتی که از این زن در پرونده ثبت شده است، عقیده
دیگری دارد و انگیزه های مالی را قوی تر می داند. او در این باره گفت؛
مهین مبلغی حدود چهار میلیون تومان بدهکار بود و طلبکاران او را تهدید
کرده بودند با اجرا گذاشتن چک ها وی را به زندان خواهند انداخت. این زن
نیز برای فراهم کردن مبلغ بدهی اش قتل ها را انجام می داد و از زنان سرقت
می کرد. او در هر دزدی بین 600 هزار تا یک میلیون و 300 هزار تومان به دست
می آورد و تمام این مبلغ را به صورت کامل به طلبکاران می داد.
به
گفته بازپرس شعبه دوم دادسرای قزوین مهین در اعترافات خود توضیح داده است
حتی یک ریال از اموال مسروقه را در خانه و خانواده اش خرج نکرده و هر بار
که به امامزاده چهارانبیا - محل شکار بیشتر قربانیان - می رفته با گریه و
زاری از خدا می خواسته کاری کند که او مجبور به ادامه دادن این راه نشود.
مهین در اعترافاتش گفته به رغم اینکه نمی خواسته دست به قتل بزند، چاره یی
جز این کار نداشته است.
بازپرس افروز در ادامه گفت؛ مهین چهار
خواهر و یک برادر دارد و به خاطر مشکلاتی که در دوران کودکی داشته و پس از
ازدواج شدت گرفته به یک قاتل سریالی تبدیل شده و عمده این مشکلات، اقتصادی
بود. ضمن اینکه اعتیاد شوهر و نداشتن رابطه زناشویی مناسب به این مساله
دامن زده، چراکه مهین شخصیتی عاطفی دارد. او از هوش بالایی نیز برخوردار
است، زنی فعال بوده و در مسائل اجتماعی مشارکت می کرده است.بنا بر محتویات
پرونده، مهین گفته اگر دستگیر نمی شد، تا روزی که مشکلات مالی اش پایان
نمی یافت، به قتل ها ادامه می داد. گرفتاری های مالی این زن در حالی از
سوی بازپرس پرونده به عنوان انگیزه اصلی جنایت های او اعلام شده که بنا بر
گفته سردار هدایتی این زن از پدر خود ارثیه قابل توجهی نصیب برده اما این
ارثیه در دست مادرش بود و شوهر مهین که راننده کامیون است، این زن را برای
گرفتن ارث تحت فشار می گذاشت.
بازپرس افروز درباره اینکه متهم
چرا بعد از جنایت سال 85 دستگیر و مجازات نشد، به خبرنگار ما گفت؛ شوهر
مهین به خاطر کارش مرتب در سفر بوده و آن طور که متهم گفته ظاهراً مرد
صاحبخانه قصد داشت او را مورد آزار و اذیت قرار دهد؛ مهین نیز به همین
دلیل او را کشت اما در آن زمان بعد از دستگیری به خاطر ضعیف بودن مدارک
آزاد شد.
مهین در همان زمان بعد از کشتن صاحبخانه موضوع را به
شوهرش اطلاع داده بود و همسر این مرد در جریان این قتل قرار داشت. بازپرس
افروز در این خصوص توضیح داد؛ شوهر مهین فقط بعد از قتل از موضوع مطلع شد
و خودش در کشتن صاحبخانه نقشی نداشت. این مرد اکنون به اتهام اختفای ادله
جرم و مساعدت در فرار متهم در بازداشت به سر می برد.
این مقام
قضایی درباره همدستی احتمالی همسر مهین یا افراد دیگری با این زن گفت؛
مهین هیچ همدستی نداشت. او زنان را ابتدا بیهوش می کرد و در حالت بیهوشی
کشتن آنها برایش کار مشکلی نبود. ما از تمام اعضای خانواده متهم بازجویی
کرده ایم و ثابت شده است آنان در جنایت ها دخیل نبودند.
یکی از
نکات مهمی که اکنون مطرح است سرنوشت فرزندان مهین است. او دو دختر 17 و 7
ساله دارد و فرزند کوچکش از عقب ماندگی ذهنی رنج می برد. اکنون دستگیری
مادر به عنوان قاتل سریالی و بازداشت پدر آن دو را نیز آسیب پذیر کرده
است. البته بازپرس افروز به خبرنگار ما گفت؛ تا حد امکان از خانواده متهم
محافظت می شود.بازپرس شعبه دوم دادسرای قزوین در ادامه گفت؛ متهم
قربانیانش را در اماکن پرتردد انتخاب می کرد، به گونه یی که متهم اول را
در آزمایشگاه و سایر آنان را در اماکن مذهبی به ویژه امامزاده چهارانبیا
اغفال و سوار خودرو اش کرد. او درباره اینکه از چه زمانی ردپای یک زن در
پرونده به دست آمد، توضیح داد؛ ما از همان قتل اول متوجه حضور یک زن شدیم
چون در نخستین جنایت یک رهگذر دو زن را سوار یک رنو در کنار جاده کورانه
دیده و رفتارهای آنها را غیرمتعارف تشخیص داده بود. علاوه بر این ردپای یک
زن در صحنه جرم وجود داشت و آثار انگشت نیز این موضوع را تایید می کرد.
ضمن اینکه مقاومت نکردن مقتولان و نبود آثار ضرب و جرح روی بدن شان نشان
می داد آنان به قاتل اعتماد کرده اند. مهین در قتل اول مقتول را با روسری،
در جنایت دوم با طناب و در قتل سوم با چسب خفه کرد اما قربانی چهارم چون
زود به هوش آمد مهین وی را با زدن ضربه به سرش کشت.
بازپرس پرونده
ادامه داد؛ تنها زنی که از دست مهین فرار کرد، روز هشت فروردین ماه سوار
خودروی او شد. این نجات یافته اگر همان روز موضوع را به پلیس اطلاع می
داد، آمار قربانیان پایین می آمد.
وی در ادامه با اشاره به برخی شایعات به مردم قزوین اطمینان داد مهین قاتل اصلی است و این قتل ها دیگر ادامه نخواهد یافت.
بازسازی صحنه
مهین
شامگاه دوشنبه و صبح دیروز تمام قتل های خود را بازسازی کرد. او هنگام
تشریح نحوه قتل ها به شدت گریه می کرد و گاه چنان از حال می رفت که بازپرس
پرونده مجبور می شد به او ساعتی استراحت بدهد تا بتواند پس از آن دوباره
قتل های دیگر را بازسازی کند. مهین که به مکان شکار قربانیان و انجام قتل
ها منتقل شده بود، به شدت اضطراب داشت و مرتب تکرار می کرد به خاطر مشکلات
مالی به این جنایات دست زده است. او هنگام تشریح جزییات یکی از قتل ها
گفت؛ اگر طلبکاران مرا تحت فشار نمی گذاشتند و تهدید نمی کردند که مرا به
زندان می اندازند، به همان زندگی فقیرانه خودم ادامه می دادم و کسی را نمی
کشتم. پس از هر قتل وقتی پول مسروقه را به یکی از طلبکاران می دادم، به او
می گفتم اگر بداند این پول از چه راهی و چطور تامین شده است، هرگز آن را
نمی پذیرد. اما او جواب می داد فقط پولش را می خواهد و چیز دیگری برایش
مهم نیست. مهین ادامه داد؛ هر بار که می خواستم قتل انجام بدهم، به شدت
دچار اضطراب می شدم و از خدا می خواستم مرا از این وضعیت نجات بدهد.بنا بر
این گزارش رسیدگی قضایی به پرونده مهین همچنان ادامه دارد تا ابعاد دیگر
این جنایت ها و زندگی متهم فاش شود.
مرد جوانی که برای رسیدن به
دختر مورد علاقه اش همسر و فرزند چهارماهه خود را به قتل رسانده بود به
قصاص، حبس، تبعید و پرداخت دیه محکوم شد.
به گزارش خبرنگار ما این
جوان 24ساله که محمد جواد نام دارد در جلسه دادگاه ادعا کرد مرتکب قتل
نشده اما برای اینکه دیگر نمی خواهد در این شرایط زندگی کند اتهامش را می
پذیرد و خود را مجرم معرفی می کند.
او که با دیدن عکس های جسد فرزندش به شدت دگرگون شد با عصبانیت از قضات دادگاه خواست دیگر این عکس ها را به او نشان ندهند.
در
ابتدای جلسه محاکمه که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد
محمد شادابی به عنوان نماینده دادستان برای محمد جواد تقاضای اشد مجازات
کرد. او در توضیح ماجرا گفت؛ 21 فروردین ماه سال گذشته به ماموران پلیس
خبر رسید زن جوانی به نام ساحل( نجمه کاظمی) و فرزند چهار ماهه اش پارسا
مظفری به طرز دلخراشی به قتل رسیده اند. زمانی که بازپرس در خانه حاضر شد
تا تحقیقات خود را آغاز کند با جسد غرق در خون مادر و فرزند که با ضربات
متعدد چاقو به قتل رسیده بودند مواجه شد. در همان ابتدای تحقیقات با توجه
به وضعیت قرار گرفتن اجساد و ضرباتی که به آنها وارد شده بود فرضیه قتل با
انگیزه کینه جویانه توسط بازپرس مطرح شد و ماموران برای پی بردن به راز
این جنایت شوهر ساحل را بازداشت کردند. وی که متهم حاضر در دادگاه است
ابتدا گفت نمی داند چه کسی این قتل فجیع را مرتکب شده است و به کسی هم
مظنون نیست. اما محمد جواد عنوان کرد احتمالاً همسر و فرزندش قربانی یک
سرقت خونین شده اند. این حرف مورد پذیرش بازپرس قرار نگرفت چراکه اولاً
هیچ کودک چهار ماهه یی قادر به شناسایی و حتی صحبت کردن نیست که شخصی از
ترس شناسایی او را به قتل برساند و دوم اینکه جسد این مادر و فرزند در
تختخواب پیدا شد و این به آن معنا است که آنها اصلاً بیدار نبودند که
بتوانند کسی را شناسایی کنند. شادابی ادامه داد؛ با توجه به اینکه مشخص شد
محمد جواد با همسرش اختلاف داشته انگشت اتهام به سمت وی گرفته شد و
بازجویی ها از او ادامه پیدا کرد و مشخص شد زن جوان و فرزند چهار ماهه اش
به دست محمد جواد به قتل رسیده اند. درست زمانی که این مرد به قتل همسر و
فرزندش اعتراف کرد دختری جوان به نام شبنم به بازپرس پرونده مراجعه کرد و
گفت محمد جواد از مرگ همسر و فرزندش خبر داشته و به او نیز در این باره
مطالبی گفته است. با توجه به ادعای این زن و بازجویی هایی که از وی انجام
شد مدارک علیه محمد جواد تکمیل و بازسازی صحنه قتل انجام و معلوم شد این
مرد برای رسیدن به دختر مورد علاقه اش این جنایت را انجام داده است.
شادابی ادامه داد؛ هیات محترم، من به عنوان نماینده دادستان با توجه به
اینکه پارسا ولی دمی ندارد به عنوان ولی دم قهری تقاضای دیه دارم و خواهان
اشد مجازات برای متهم در مورد دیگر اتهاماتش هستم.
در ادامه پدر و
مادر ساحل در جایگاه حاضر شدند و تقاضای صدور حکم قصاص کردند. سپس به
دستور قاضی عزیزمحمدی، محمد جواد به عنوان متهم در جایگاه حاضرشد تا در
برابر اتهام دو فقره قتل از خود دفاع کند. وی گفت؛ من مرتکب قتل نشدم اما
این اتهام را قبول می کنم چون دیگر نمی خواهم در این شرایط زندگی کنم. روز
های زندان برای من خیلی سخت است و دیگر نمی خواهم به این وضعیت ادامه دهم.
من زندگی ام را دوست داشتم و حتی زمانی که به دادگاه خانواده رفتیم و حکم
طلاق من و ساحل صادر شد حاضرنشدم از همسرم جدا شوم و باهم آشتی کردیم. در
بازجویی ها بارها گفتم به من الهام شده بود این اتفاق می افتد و هر لحظه
منتظر آن بودم.
پرسش و پاسخ
متهم بعد از گفتن این جمله به سوالات قاضی دادگاه پاسخ داد.
قاضی؛
بعد از اینکه قتل در خانه ات اتفاق افتاد تو با شبنم تماس گرفتی و گفتی
همسر و فرزندت کشته شده اند و از او خواستی با تو تماس نگیرد، در حالی که
به پلیس خبر ندادی و تا شب منتظر شدی، چرا؟
متهم؛ چون شبنم بی گناه
بود و من می دانستم اگر او با من تماس بگیرد چون باهم رابطه داشتیم پلیس
به من مظنون می شود به همین خاطر هم به او گفتم به من زنگ نزند.
قاضی؛
تو که می دانستی همسر و فرزندت کشته شده اند پس چطور به خانه مادرت رفتی و
تا شب خوابیدی، بعد کیک خریدی تا همراه والدینت به خانه خودت بروی؟
متهم؛ من 230 قرص خواب آور و مسکن خورده بودم تا خودکشی کنم اما فقط خوابم برد و هیچ اتفاق دیگری برایم نیفتاد.
قاضی؛ اما اعترافات اولیه تو با واقعیت کاملاً منطبق است. اگر مرتکب قتل نشده بودی چطور قتل ها را کامل توضیح دادی؟
متهم؛ هر چه گفتم القا بود. من هیچ چیز از واقعیت نمی دانستم. فقط به من الهام شده بود همسر و فرزندم کشته شده اند.
در
این هنگام قاضی عزیزمحمدی عکس های گرفته شده از جسد پارسا را به متهم نشان
داد و گفت؛ مدعی شدی هیچ چیز از واقعیت نمی دانستی در حالی که جای تمامی
ضرباتی را که بر بدن پارسا وارد کردی به طور کامل توضیح دادی، در این باره
چه می گویی؟
متهم که به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود با عصبانیت و
صدایی بغض آلود گفت؛ چرا این عکس ها را به من نشان می دهید. پارسا فرزند
من بود و از دیدن آن ناراحت می شوم. شما می خواهید جوسازی کنید و من را
تحت تاثیر قرار دهید.
قاضی؛ ما جوسازی نمی کنیم آنچه به عنوان
مدرک در پرونده است به تو نشان می دهیم تا بتوانی از خودت دفاع کنی، اما
تو به جای توضیح آنچه اتفاق افتاده است، حرف های غیرواقعی می زنی. تو آزاد
هستی وارد آوردن این ضربات را بپذیری یا نه. اینکه تو تحت تاثیر قرار می
گیری و حاضر نیستی این عکس ها را مرور کنی به خاطر این است که به تو
یادآوری می شود چه کارهایی کرده یی .
در ادامه قاضی عزیزمحمدی از
شبنم خواست در جایگاه حاضر شود. وی که به عنوان شاهد احضار شده بود بعد از
ادای سوگند گفت؛ من و محمدجواد در دانشگاه باهم آشنا شده بودیم. یک روز او
به من گفت شماره تماسم را می خواهد و قصد دارد با من ازدواج کند. من هم
قبول کردم. ما بیشتر در دانشگاه همدیگر را می دیدم. یک روز متوجه شدم حلقه
در دست دارد. به او گفتم این حلقه برای چیست. به من گفت با دختری عقد کرده
اما حالا در آستانه جدا شدن هستند و من نمی دانستم او همسر و فرزند دارد.
مدتی بعد از او پرسیدم با همسرش چه کرده است. بهمن گفت آنها باهم ازدواج
کرده اند و همسرش می خواهد از او فرزندی داشته باشد تا بعد از جدایی راحت
زندگی کند و مجبور نشود دوباره به خانه پدرش برود. مدتی بعد زنی با من
تماس گرفت و گفت همسر محمدجواد است اما دیگر حرفی با من نزد. دوباره زنی
با من تماس گرفت و خود را مادر دوست محمدجواد معرفی کرد و به من گفت باید
از زندگی محمدجواد بیرون بروم. من هم جواب دادم کاری با او ندارم و این
محمدجواد است که دست از سر من برنمی دارد. محمدجواد مرتب من را تهدید می
کرد و می گفت کاری می کند تا آبرویم برود. تهدید هایش آنقدر جدی بود که می
ترسیدم عملی کند. یک بار به من گفت خواب دیده همسرش کشته شده است. روز
حادثه هم تماس گرفت و گفت همسرش کشته شده و از من خواست دیگر با او تماس
نگیرم. وقتی به تلفن هایم جواب نداد به سراغ بازپرس رفتم و در آنجا بود که
متوجه شدم محمدجواد فرزندی هم داشته و او را هم به قتل رسانده است.
بعد
از پایان جلسه محاکمه هیات قضات (سری، رحیم، عزیزمحمدی، محمدی کشکولی و
بومی) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند و متهم را به یک بار قصاص به
خاطر قتل همسرش، 10 سال تبعید و 10 سال حبس به جرم قتل فرزندش و پرداخت
دیه به جرم قتل پسرش محکوم کردند.
چگونگی قتل
متهم ساعت 30/6 صبح روز چهارشنبه 21 فروردین ماه همسر 24 ساله اش به نام نجمه و کودک چهارماهه اش به نام پارسا را به قتل رساند. او یک ساعت و نیم بعد به محل کارش رفت و به خاطر جراحتی که در پی این جنایت در دستش ایجاد شده بود مرخصی گرفت و به منزل مادرش مراجعه کرد. وی بدون آنکه حرفی از کشتن اعضای خانواده اش بزند به استراحت در آنجا پرداخت و سرانجام ساعت 30/9 شامگاه همان روز به همراه مادر و خواهرش به منزل خود بازگشت و با صحنه سازی پلیس را در جریان کشته شدن نجمه و پارسا قرار داد. وی همان روز با توجه به سرنخ های موجود به عنوان مظنون اصلی قتل بازداشت شد و سرانجام در بازجویی های تخصصی در برابر حسین اصغرزاده - بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی - به جنایت هولناک خود اقرار کرد و گفت به خاطر بیکاری و مشکلات مالی از بچه دار شدن بسیار ناراحت بوده و همین مساله وی را به فردی عصبی تبدیل کرده بود.
محمدجواد توضیح داد شب قبل از قتل پارسا گریه می کرد و نجمه هم نمی توانست او را آرام کند. «گریه های پسرم تا 4 بامداد ادامه یافت و مرا به شدت عصبی کرد به همین خاطر نیز ساعت 30/6 صبح او و همسرم را کشتم.»
در کنار اعترافات متهم تحقیقات نشان داد وی که چهار سال قبل با همسرش آشنا شده و بعد از یک سال و نیم نامزدی با او ازدواج کرده بود پیش از این نیز بر سر مسائل مختلف با نجمه اختلاف داشته و حتی یک بار تصمیم گرفته بود او را طلاق دهد. با روشن شدن جزئیات قتل مادر و پسر، محمدجواد برای ادامه تحقیقات به اداره 10 پلیس آگاهی انتقال یافت تا اینکه دیروز دختری جوان با حضور در شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران ابعاد تازه یی از کشتار در شهرک صدف را برملا کرد. این دختر از نقشه قبلی محمدجواد برای از بین بردن همسرش خبر داد و گفت؛ من دو سال قبل در دانشگاه با محمدجواد آشنا شدم و او که خودش را مجرد معرفی کرده بود، باب دوستی با من را باز کرد و با ابراز علاقه گفت قصد دارد با من ازدواج کند. پس از گذشت مدتی از این جریان محمدجواد اظهاراتش را تغییر داد و گفت؛ با دختری دیگر عقد کرده اما بدون برگزار شدن مراسم عروسی به خاطر مشکلات به وجود آمده قصد دارد وی را طلاق دهد. این مساله شکل رابطه ما را تغییر داد و من به محمدجواد گفتم به خاطر ازدواج اول وی و همچنین وضع مالی نامناسبش پدرم به خواستگاری او جواب رد خواهد داد. با این وجود محمدجواد همچنان اصرار داشت به دوستی اش با من ادامه دهد. وی به من گفت چون در حال حاضر باید اقساط مهریه نامزدش را بپردازد وضع مالی اش مساعد نیست اما به زودی پولدار می شود. به هر حال دوستی من و محمدجواد در سایه دروغگویی ها و فریب های وی ادامه یافت. هرگاه هم به محمدجواد می گفتم رابطه ما سرانجام خوبی نخواهد داشت او توجهی نمی کرد و حتی یک بار چاقویی زیر گلویم گذاشت و گفت اگر بخواهم از جدایی مان حرف بزنم ابتدا من و سپس خودش را می کشد. در نارضایتی و سکوتی اجباری هر از گاهی با این مرد به تفریح می رفتم تا اینکه فهمیدم وی متاهل و همسرش باردار است. پس از آن بود که به محمدجواد گفتم دیگر به هیچ وجه حاضر نیستم به خواسته اش عمل کنم. محمدجواد که خود را در بن بست دیده بود به من گفت سمی خریده تا با ریختن آن در غذای نجمه، جنین او را سقط کند.
دختر جوان ادامه داد؛ از آن زمان به مدت 5 ماه هیچ ارتباطی با محمدجواد نداشتم تا اینکه یک روز که والدینم در منزل نبودند او سوار بر موتورسیکلتش به مقابل خانه ما آمد و در حالی که یک گالن بنزین در دست داشت گفت آنجا را به آتش می کشد من هم از ترس پذیرفتم به دوستی ام با وی ادامه دهم تا اینکه صبح روز حادثه به من تلفن زد و گفت افرادی نجمه و پارسا را کشته اند. محمدجواد به من گفت چون احتمال دارد پلیس به وی مظنون شود نباید به موبایل او زنگ بزنم یا برایش پیامک بفرستم. البته او به من اطمینان داد که خودش در این قتل نقشی نداشته است. محمدجواد گفت پس از گذشت چند روز خودش با من تماس می گیرد و رابطه مان را مجدداً به حالت عادی بازمی گرداند.پس از اظهارات این دختر جوان مشخص شد هر چند محمدجواد مردی عصبی بود و از مشکلات اقتصادی رنج می برد اما این مسائل و گریه شبانه کودکش تنها انگیزه او از این جنایت نبوده و وی قصد داشته با برداشتن نجمه و پارسا از سر راهش به دختر مورد علاقه خود برسد