اگرچه فرهنگ به تنهایی نمی تواند در اختلاف سطح طبقات تاثیر گذار باشد و هم فرهنگ بودن در کل قضیه بین فردی، خانوادگی مناسب است و نمی توان گفت که افراد از فرهنگ های مختلف نمی توانند با هم ازدواج کنند. اما هم فرهنگ بودن می تواند به موفقیت ازدواج کمک کند.
اکثر مردم بر این باورند که برخی زن ها زشت، برخی زیبا و برخی زیبا ترند و البته تصور می کنند
در
این مقاله، راهکارهایی برای جوانانی که قصد ازدواج دارند، ارائه گردیده
که با توجه به آن و البته با قراردادن آن در متن زندگی خود به گفتوشنودی
منطقی در نشست خواستگاری بپردازند
اغلب دختران و پسران
در جامعهی امروزی، موفق شدهاند که به اعتمادبهنفس و اتکا به خویش
دستیابند، در مجامع عمومی حضور یابند، تحصیل کنند، در دریای بیکران و
پرتعداد جوامع به تعامل با مردم بپردازند و در ارتباط با جنس مخالف در
محیطهای شغلی، فرهنگی، خرید، سفر و... انفعالی عمل ننمایند. حقوق خود را
شناخته و به آن عمل نموده و آنرا درخواست نمایند، اما همین دختران و
پسران جوان که در محیطهای اجتماعی اینچنین توانا عمل میکنند، هنگامیکه
پای خواستگاری و ازدواج و صحبت آن به میان میآید، در استرس و فشار
قرارگرفته و تنش حاصل از این امر مهم، بر اعصاب و فیزیولوژی و روان آنان
تأثیرهای منفی بهجای میگذارد تا جایی که خیلی از گفتنیها، ناگفته
باقیمیماند و خیلی از بررسیها انجام نمیشود و خیلی از تحقیقها به
تأخیر میافتد و درنتیجه اگر ازدواج سرنگیرد، تجربه و اندوختهی مثبتی از
این گذران وقت، حاصل نمیگردد و حتی سرخوردگی و تنفر، از این ارتباطِ
بدانجام شکل میگیرد. اگر خدای ناکرده، سرانجام آن به زندگی مشترک منتهی
شد که وای بر هر زوجی که عدم شفافسازیهای لازم، آنان را در برابر عمل
انجامشدهای قراردهد که این خود، شروع داستان غمانگیز زندگی زوجهایی
است که بعد از ازدواج، بهعلت عدم هماهنگی به چهکنم چهکنمهایی میافتند
که سرآغاز مشکلهای شدید روحی و لطمههای عاطفی یک نسل را پایهریزی
مینهد.
در این مقاله، راهکارهایی برای جوانانی که قصد ازدواج
دارند، ارائه گردیده که با توجه به آن و البته با قراردادن آن در متن
زندگی خود به گفتوشنودی منطقی در نشست خواستگاری بپردازند:
-
بهصورت کلی از خود، گذشته و حال خویش صحبت کنید و از همسر احتمالی خود
نیز تقاضا کنید که بهطور متقابل از خود بگوید. (به جزئیات نپردازید.)
اولین
نمایی که یک فرد از خود میدهد، تصویری است که او از خود دارد، ببینید آیا
این تصویر را میپسندید؟ آیا میان گذشته و حال او تغییری مثبت مشاهده
میکنید و آیا این تصویر با آنچه شما از او در ذهن دارید و از همسر
آیندهتان انتظار دارید، مطابقت دارد؟
- از او سؤال کنید که هدفش از ازدواج چیست؟
ازدواج،
یک تعامل چندجانبه است و هدف فردی را جوابگو نیست. اگر مرد یا زنی فقط
برای فرار از تنهایی، امرار معاش و یا نیاز جنسی و... به ازدواج تن دهد،
در راه پرخطری گام نهاده است. او بهطور دقیق باید بداند که همسرش، دوست
او نیست و فراتر از یک دوست و یا یک حمایتکنندهی مالی در زندگیاش ارزش
دارد.
- احساس مسؤولیتپذیری او را بسنجید:
میتوانید
با سؤالهایی در ارتباط با خانواده و یا دوستان و همکارانش و اینکه در چه
مواقعی با آنان بیشتر ارتباط دارد (شادی یا غم) آگاه شوید که او نسبت به
کسانی که دوستشان دارد تا چه حد احساس مسؤولیت میکند و در مواقع
اضطراری، اولویتها را برای خود درنظر میگیرد یا عزیزانش؟ این سؤال را از
خود نیز بپرسید.
- اعتماد او را به جامعه و اطرافیانش بررسی کنید:
شک،
بدبینی و بیاعتمادی، پایههای لرزانی را در زندگی زناشویی بنیان مینهند.
دیدگاه خوشبین و امیدوارانه به آینده، زیربنایی برای تلاش مداوم است.
پنجرهی نگاه او را نسبت به جامعه و اطرافیانش ارزیابی نمایید. آنانی که
از سرنوشت گله دارند، درحقیقت از خود گلهمندند و نمیتوانند نسبت به
اطرافیان خویش، خوشبین باشند.
- هماهنگیهای سلیقهای همدیگر را مقایسه کنید:
زندگی
مشترک، نیاز به همکاری، همفکری و همدلی دارد که در صورت درک متقابل،
امکانپذیر میباشد. برای این همآوایی، بهتر است که بهصورت نسبی،
سلیقههایتان در یک راستا باشد. پس سلیقههای خود را بازگو و نظرهای او
را جویا شوید.
- از وضعیت اقتصادی همسر احتمالیتان آگاه شوید:
از
مهمترین موارد مشکلزا در روابط زوجها، عدم شناخت کافی از وضعیت مالی
یکدیگر میباشد. مهم این است که از هماکنون بدانید که در آینده، خود را
باید در چه سطح اقتصادی قراردهید تا قصری خیالی برای خود تصور نکنید. در
رابطه با این گزینه، بهگونهای شفاف گفتوگو کنید. مهم این است که وضعیت
مالی همسر شما اکنون در چه سطحی است نه در آینده.
- نظر او را در ارتباط با تشریک مساعی جویا شوید:
اگر
کسی که با او ازدواج میکنید، دیدگاهی افقی به شما داشته باشد و از بالا
به شما نگاه نکند، از شما در کارهایش مشورت خواهد گرفت و شما در شادیها و
مشکلهای یکدیگر سهیم میشوید و نسبت به نظرهای همدیگر جبههگیری نمیکنید.
- دربارهی کسانی که برای شما و او مهماند، با یکدیگر صحبت کنید:
اگر
در آغاز زندگی مشترک، اهمیتی که برای خانواده و دوستان خود به نسبت اولویت
قائلاید را مطرح کنید، در طول زندگی از روابط صمیمانهی او با گروهی از
افراد نخواهید رنجید. حد و حدود این اهمیت را سؤال کنید و دربارهی خود
نیز اولویتهایتان را مطرح کنید.
- حریمشناسی و احترام را در رفتار او جستوجو نمایید:
احترام
زوجها در زندگی برای یکدیگر و عدم حرمتشکنی، مانع کدورتهای کوچک خواهد
شد. آجرهای بیاحترامی را اگر به سمت یکدیگر نشانه بگیرید، پس از مدتی
خانهای وسیع از کینه و دلسردی ساخته خواهد شد. باید پذیرفت که هر انسانی،
منحصربهفرد است و حریم خود را دارد. از او دامنهی اعتدال حرمت را برای
همسرش سؤال کنید و خود نیز در این مورد نظر دهید.
- نظر او را در مورد پیشرفت و رشد در طول زندگی سؤال کنید:
همسران
میبایستی بستر نرم و مناسبی برای رشد و پیشرفت روزافزون یکدیگر باشند تا
به موازات یکدیگر تعالی یابند و راکد نمانند. گاه لازم است که یکی از
زوجها به ادامهی تحصیل، یادگیری هنر و یا زندگی در شهری دورافتاده
بپردازد، همراهی در این مواقع، ضروری است.
- خواستههای موردنظر خود را بدون شرم، بازگو کنید:
اگر
ازدواج در این مقطع سرنگیرد، بهتر از این است که در مرحلههای بعدی، وقتی
هزینههای عاطفی و اقتصادی بسیاری برای آن انجام شد، بههم بخورد.
ملاکها، ارزشها، خواستهها، توقعها و تفکرهای خود را بدون شرم بیان
کنید تا تصمیم شما از روی منطق باشد و زندگیتان را با کسی سهیم شوید که
بر شما بیفزاید نه اینکه از داشتههایتان بکاهد.
هدف از تشکیل خانواده، تأمین نیازهای مادی و معنوی انسان از جمله دستیابی به سکون و آرامش است. دستیابی به این اهداف والا، نیازمند توجه جدی به خانواده میباشد. در حقیقت خانواده یعنی گروهی، متشکل از افرادی که از طریق نسب یا سبب و رضاع با یکدیگر به عنوان شوهر، زن، فرزندان، مادر، پدر، برادر و خواهر در ارتباط متقابلند و فرهنگ مشترکی پدید آورده و در واحد خاصی به نام خانه زندگی میکنند.
خانواده به عنوان اوّلین کانونی که فرد در آن قرار میگیرد دارای اهمیت شایان توجهی است. اوّلین تأثیرات محیطی که فرد دریافت میکند از محیط خانواده است و حتی تأثیرپذیری فرد از سایر محیطها میتواند نشأت گرفته از همین محیط خانواده باشد. خانواده پایه گذار بخش مهمی از سرنوشت انسان است و در تعیین سبک و خط مشی زندگی آینده ، اخلاق ، سلامت و عملکرد فرد در آینده نقش بزرگی بر عهده دارد. عواملی چون شخصیت والدین ، سلامت روانی و جسمانی آنها ، شیوههای تربیتی اعمال شده در داخل خانواده، شغل و تحصیلات والدین و وضعیت اقتصادی و فرهنگی خانواده، محل سکونت خانواده، حجم و جمعیت خانواده، روابط اجتماعی خانواده و بینهایت متغیر دیگر در خانواده وجود دارند که شخصیت فرزند، سلامت روانی و جسمانی او، آینده شغلی، تحصیلی، اقتصادی، سازگاری اجتماعی و فرهنگی، تشکیل خانواده او و غیره را تحت تأثیر قرار میدهند.
انحرافات خانواده، عدم سلامت روانی خانواده، مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده از لحاظ تأثیری که روی اعضاء خود دارد جامعه را نیزتحت تأثیر قرار میدهد. افراد، پیوند میان خانواده و اجتماع هستند. افراد پرورش یافته در خانواده وارد اجتماع میشوند و ویژگیهای سالم یا ناسالم خود را که در خانواده دریافت کرده وارد اجتماع میکنند. از این لحاظ سلامت یک جامعه به سلامت خانوادههای آن وابسته است.
● اهمیت ازدواج
تـردیـدی نـیست که ازدواج ومیل به زناشویی زن ومرد از غرایز اولیه نوع بشر است وهر انسانی به صـورت طبیعی علاقه مند به ازدواج وتولیدمثل می باشد, به تعبیر دیگر, هر انسانی در صدد است کـه از طـریق تولید مثل، حیات موقت وپایان پذیر خویش را از طریق بقای فرزند دایمی سازد, در عـیـن حال، چگونگی بقای نسل نیز برای وی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، چه این که هر فرد بـشـر هـمـان گـونـه کـه به سلامت خویش می اندیشد, به سلامت فرزند خویش نیز اهتمام دارد وهمان گونه که به دنبال سعادت خویش است، سعادت فرزند خود را نیز می خواهد, زیرا در حقیقت فرزند خود را تداوم وجود خویش دانسته وسعادت وی را از سعادت خویش جدا نمی داند. علی (ع) در نامه معروفش به امام حسن مجتبی (ع) می فرماید: و وجدتک بعضی بل وجدتک کلی، حتی کان شیئا لو اصابک اصابنی وکان الموت لواتاک اتانی فعنانی من امرک ما یعنینی من امر نفسی .
آنـچـه در سـخن علی (ع) آمده، همان ندای فطرت است که هر فرد انسان فرزندش را جزء خویش، بـلـکه تمام هستی خویش می داند که از طریق او بقا وتداوم می یابد, بنابراین، مرگ فرزند را مرگ خـویـش تـلـقـی مـی کـند وهمان گونه به سرنوشت فرزندش می اندیشد که به سرنوشت خویش می اندیشد, واز طرفی از دیرباز انسانها متوجه تاثیر سلامت پدر ومادر در سلامت فرزند بوده اند. از این جهت در طول تاریخ، همه ملل در انتخاب همسر, امور زیادی را مراعات نموده وامر ازدواج را بـا ملاحظه شرایط زیادی انجام می داده اند که همه این شرایط لااقل به تصور آنان برای سلامت جسمی ویا سعادت معنوی فرزندانشان اهمیت داشته است . در ایـن زمینه توصیه های فراوانی از حکیمان جوامع ملل مختلف نقل شده ومردمان به آن پای بند بـوده ودر امـر مـقـدس ازدواج، آنها را مراعات می نموده اند, چنان که از پیامبر اکرم(ص)ودیگر امامان مـعـصوم نیز چنین توصیه های ارزنده ای را در کتب مختلف مشاهده می کنیم . به عنوان نمونه، پیامبر اکرم(ص)می فرماید: انظر فی ای نصاب تضع ولدک فان العرق دساس, بنگر که فرزندت را از چـه فـامـیلی به دست می آوری، چه این که اخلاق وخصایص هر فامیلی در نسل آنها باقی می ماند (وانـحـرافـهای اخلاقی آنان تاثیر سوء خود را در فرزندان آنها نیز به جا خواهد گذاشت). بنابراین، همگان باید در انتخاب همسر دقت کافی کنند واز بهترین افراد برای خویش همسر برگزینند
تعجب نکنید ، این تنها عنوان فیلم سینمایی یا رمان نیست. عنوان مقاله های آموزشی و علمی نیز می تواند باشد! چون حقیقت دارد. مطالعات امروز حاکی از این حقیقت است که فاکتورهای دیگری نیز در کیفیت ازدواج موثر هستند. بیشتر خوانندگانی که مشغول مطالعه این متن هستید ، به دنبال عشق گمشده خود نیز می باشید. جامعه و فرهنگ به ما می گوید که عشق درمان گر همه چیز است و به دنبال آن شادی واقعی شکل می گیرد. ما به دنبال کسی هستیم که ما را کامل کند. و زمانی که ما عشق خود را یافتیم با او ازدواج کرده و این آمیزه ای از شعف و سعاد ت را به همراه خواهد داشت. اما کمی از نتیجه تحقیقات دانشگاه استرالیا دراین زمینه بشنویم. از نظر آنها عشق تنها چیزی نیست که دوام و کیفیت زندگی را بعد از ازدواج تضمین می کند. آنها به مدت 6 سال حدود 2500 زوج را مورد مطالعه قرار داده تا در واقع بفهمند که چه چیز بعد از ازدواج قوام و دوام آن را تحت تاثیر قرار می دهد. نتیجه مطالعات آنها نشان می دهد که فاکتورهای دیگری به غیر از عشق نیز موثر است. | |||
در
ادامه به بعضی از فاکتورهای اتفاقی که به طور موثری در این زمینه نقش
بازی کرده و موجب موفقیت و شکست در ازدواج می شوند اشاره می کنیم. 1- اختلاط فامیلی: 20 درصد از ازدواج هایی که شامل فرزندانی از ارتباط قبلی است منجر به طلاق می شود. 2- دومین یا سومین ازدواج: 90درصد از این زوج ها تمایل به جدایی و طلاق دارند. 3- سن: اگر مرد در زمان ازدواج از نظر سنی کمتر از 25 سال باشد و یا 9 یا 10 سال بزرگتر از همسر خود باشد ، تمایل او برای طلاق دو برابر بیشتر از مردانی است که سن آنها بیشتر از 25 سال است و یا از نظر سنی به همسر خود نزدیکتر می باشند. 4- آرزوی داشتن فرزند: اگر زن بسیار قوی تر از مرد مایل به داشتن فرزند باشد ، این ازدواج به نظر چندان موفق نیست. 5- وضعیت ارتباط والدین: زوج هایی که حاصل والدین طلاق باشند 17درصد بیشتر از بقیه مستعد پیروی از والدین خود هستند! 6- استعمال دخانیات: ارتباطاتی که در آن یک نفر عادت به مصرف دخانیات دارد اغلب با شکست مواجه می شود. 7- پول: ریشه تمام گناهان؟! دقیقا نمی توان چنین ادعایی کرد اما 16درصد از ارتباط هایی که در آن مرد فاقد درآمد است منجر به جدایی و طلاق می شود. مطالعه ای دیگر مدعی است که عکس های همسر شما در دوران دبیرستان می تواند آینده و دوام ازدواج شما را بازگو کند!! در این مطالعه میزان وسعت لبخندهای افراد در عکس ها و ارتباط آن با میزان موفقیت آنها در ازدواج بررسی شده است. افرادی که لبخندهای قوی (در عکس ها) بر لب دارند در زندگی مزدوج نیز موفق بوده و طلاق نگرفته اند و برعکس. اگر چه این ارتباط به نظر چندان منطقی نیست اما ادعاهای روان کاوی می گوید که طبع و گرایش شاد و خرم عموما در میزان موفقیت افراد در ازدواج موثر است. مطالعه ای دیگر مدعی است که موفقیت و شکست در ازدواج قابل پیش بینی است. برای مثال دانشمندان دانشگاه استکهلم گزارش می دهند که ژن الفت و محبت _ ژنی که در تنظیم هورمون تنگ کننده رگ ها _ موثر است ، ارتباط قوی با میزان موفقیت افراد در ازدواج دارد. این مطالعه میگوید اگر مردان این هورمون را به مقدار بیشتری در مغز داشته باشند تمایل بیشتری نیز برای حفظ دوام زندگی زناشویی خود خواهند داشت. در حالی که بسیاری از این فاکتورهای ذکر شده به نظر مسخره می آیند اما ما بسیاری از این فاکتورهای مانع نظیر بچه ها، طلاق قبلی و تفاوت سنی را نیز نادیده می گیریم و تنها به دنبال رایحه قوی عشق هستیم. گاهی وقتها هورمون عشق به قدری قوی عمل می کند که منطق و دلیل داشتن یک ارتباط رمانتیک را تحت تاثیر قرار می دهد. |
ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه "بله" را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند. در جوامع غربی تحقیقات گزارش می کند که از سال 2001، تعداد کسانی که ازدواج می کنند هر ساله رو به کاهش است. در سال 1970، 72 درصد از جمعیت متاهل بودند ولی این رقم امروز به 50 درصد رسیده است. همچنین، درصد افرادی که طلاق گرفته اند شدیداً رو به افزایش است. مشخص است که همه این اطلاعات باعث می شود افراد قبل از ازدواج بیشتر و عمیقتر به این اقدام خود فکر کنند. سوال این است که در این روزگاری که هیچ چیز دائمی و بادوام به نظر نمی رسد، آیا باید ازدواج کرد یا خیر؟
بدون شک عامل دیگر در کاهش آمار ازدواج تاثیر طلاق بر ذهن نوجوانان و جوانان است. خیلی از آنهایی که به ازدواج فکر می کنند خود فزندان طلاق هستند. این مسئله آنها را در برابر رفتن زیر بار تعهدات ازدواج مقاومتر می کند. از 82 درصد از زوج های متاهلی که تا پنجمین سالگرد ازدواجشان زندگی مشترکشان ادامه پیدا میکند، فقط نیمی آن را به 10 سال می رسانند. با گذشت زمان، احتمال با دوام ماندن ازدواج ها کمتر و کمتر می شود. تعداد بالای شکست های ازدواج باعث می شود مردم بیشتر به مسئله ازدواج کردن یا نکردن فکر کنند.