این دستورات مختص به زوج خاصی نیست ؛ اینها ده چیزی است که تعداد بسیار زیادی از همسران از شوهرانشان میخواهند.توجه کنید اینها خواستههای آنهاست نه نیاز زوحی شان:
این دستورات مختص به زوج خاصی نیست ؛ اینها ده
چیزی است که تعداد بسیار زیادی از همسران از شوهرانشان میخواهند.توجه
کنید اینها خواستههای آنهاست نه نیاز زوحی شان . از لحاظ فردی هرکسی
مسئول نیازهای عاطفی خویش است و باید آنها را پر کند .ما معتقدیم 4 نیاز
روحی اساسی وجود دارد :نیاز به دوست داشتن ودوست داشته شدن ، نیاز به تعلق
داشتن ، نیاز به داشتن تصور ذهنی خوب از خود و نیاز به آزادى .و اما
خواستههای همسرتان از شما:
1.هر روز به او بگویید که دوستش دارید :
هر
کسی دوست دارد تایید شود و بداند که اطرافیان او را دوست دارند .بهترین
راه برای تایید همسرتان – که برایش بسیار مهم است –این است که خیلی ساده
هر روز به او بگویید دوستش دارید . گاهی دستانش را بفشارید و این جمله را
زمانی که شما را بدرقه میکند بگویید .
2. درک کردن و بخشش داشتن :
روزهایی
هست که همسرتان اشتباهاتی انجام دهد و یا کمتر به شما رسیدگی کند . همیشه
به خاطر داشته باشید که هیچ کس کامل نیست . در این مواقع خواسته همسرتان
این است که او را درک کنید و او خود را سزاوار بخشش شما میداند . بدانید
که هیچ رابطه ای بدون بخشش دوام ندارد.
3. گفتگو کنید :
نگذارید
کار به جایی برسد که هیچ حرفی با همسرتان نداشته باشید درباره بچهها
کارتان و حتی آب و هوا با هم صحبت کنید.چرا که گفتگو نکردن اولین جرقههای
یک رابطه سرد است.
4. وقتی برای همسر و فرزندانتان اختصاص دهید :
این
زمان به دست شما محقق میشود و باید کیفیت با هم بودن را بالا ببرید یعنی
تمام طرحها و برنامههای آن روز را به میل آنها هماهنگ کنید . فقط خالی
کردن برنامه روزانه برای با هم بودن کافی نیست بلکه باید برای این زمان
برنامه ریزی کنید و به خود ثابت کنید که برای عزیزترینهای زندگی تان عشق
و احترام قائلید.
5.بیشتر بگویید بله به جای نه:
عادت به
منفی نگری و مخلفت شما را از عزیزانتان دور میکند . سعی کنید دربرابر بعضی
خواستهها نه نگویید .با گفتن همین کلمه ساده بله همسرتان را متعجب و
خوشحال کنید.
6.خوب گوش دهید:
همسرتان را با این مهارت
میتوانید عاشق تر کنید . همسر شما فقط گوشهای شما را برای شنیدن نمیخواهد
بلکه باید با قلبتان به او گوش دهید و او را بفهمید .
7. دلبستگی و مهربانی:
چقدر
در طول روز به همسرتان میگویید لطفا یا متشکرم یا اورا میبوسید . متاسفانه
بعضی از زوجین فراموش میکنند با هم مهربان باشند و این کلید موفقیت را در
زندگی از دست میدهند .
8. بعضی از وظایف خانه و کودک را با هم تقسیم کنید:
یکی
از مهمترین دعواهای زناشویی بر سر همین مساله جزئی است.خرده کاریهای خانه
و بچهها تنها مسائل همسرتان نیستند چه خوب است کمی غرور و سبقه خانودگی
خود را کنار بگذارید و با این کار زندگی شیرین تری داشته باشید . شاید
اوائل سخت باشد اما خود کم کم معجزه اندک کمک به همسر را خواهید دید .
9.اوغات فراغت و برنامه ریزی:
اگر
همسر شما شاغل است ساعات بیکاری او و اگر همسرتان شاغل نیست خود به او
مرخصی دهید . این روزها بگذارید او آزاد باشد و نگران بچهها ، شما ؛ خانه
؛ و .. نباشد . بگذارید در این اوغات فراغت به خود و خواستههای شخصی اش
برسد .
10.به او سفارش کنید و خود نیز مراقب سلامت روحی و جسمی خودتان باشید:
بساری
از مردان مراقب سلامتی خود نیستند و این برای همسرانشان مشکل بوجود
میآورد و این افراد به سلامتی طرف مقبل هم اهمیت نمیدهند و لی به خاطر
داشته باشد همسرتان نمیتواند مدام دنبال شما باشد. چرا که او عشق شما و
همسر شماست نه مادرتان و خود نیاز به توجه دارد ؛ پس به سلامتی خود و او
اهمیت دهید .
خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از طریق خون، ازدواج یا فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده، برای مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می کنند.
الف - ساخت خانواده
خانواده یک گروه خویشاوندی
است که در اجتماعی کردن فرزندان و برآوردن برخی نیازهای بنیادی دیگر،
مسئولیت اصلی را به عهده دارد. خانواده مرکب از گروهی از افراد است که از
طریق خون، ازدواج یا فرزند خواندگی به یکدیگر مربوط و منسوب بوده، برای
مدتی طولانی و نامشخص با هم زندگی می کنند. تصویر قالبی ما از خانواده که
از شوهر ، زن و فرزندان تشکیل می شود، چنانچه ساخت خانواده را در سراسر
تاریخ زندگی بشر مورد ملاحظه قرار دهیم، نمونه چندان جامعی نیست. باید
توجه داشته باشید که از فرهنگی به فرهنگ دیگر، تنوع بسیاری در ساخت
خانواده ملاحظه می شود و این تنوع ممکن است به صورتهای بسیار گوناگونی در
جامعههای انسانی وجود داشته باشد.
تک همسری عبارت است از ازدواج یک زن با یک مرد، و این شایع ترین صورت زناشویی را تشکیل می دهد.
مثال 1
مسلم
است که تک همسری شایع ترین نوع ازدواج در مغرب زمین است. غالب دولتها یک
رشته ممنوعیتهای قانونی را برای فردی که بیش از یک زن داشته باشد اعمال
می کنند و همین موضوع در مورد زن نیز صادق است. مجازات چند همسری – که فرد
بیش از یک همسر داشته باشد – ممکن است بسیار جدی باشد.
چند همسری،
ازدواج یک شخص، اعم از زن یا مرد، با بیش از یک همسر است. چند شوهری، نوعی
چندهمسری است که ازدواج یک زن با بیش از یک مرد را مشخص می کند.
چند زنی، یکی از صورتهای چند همسری است که ازدواج یک مرد با بیش از یک زن را مشخص می کند.
مثال 2
در
جوامعی که چند همسری شیوع دارد، این امر نمادی از پایگاه اجتماعی فرد
محسوب می شود. در برخی جوامع ، داشتن بیش از یک زن مزایای اقتصادی و
اجتماعی دارد و مردی که قادر باشد چند زن بگیرد، از پایگاه والایی در
جامعه برخوردار است.
مثال 3
چندشوهری در جوامعی معمول بوده
که در آن زندگی بسیار دشوار، زمین نایاب و نگه داشتن زنها با محذورات
اقتصادی فراوانی همراه بوده است. ازدواج گروهی نیز در بعضی قبایل معمول
است و آن، ازدواج همزمان چند مرد با چند زن است.
اینها چیز هایی است که شما میتوانید آن را انجام دهید و نتیجه آن دور شدن از هدف اصلى تان در زندگی است.
اینها
چیزهایی است که شما میتوانید آن را انجام دهید و نتیجه آن دور شدن از
هدف اصلىتان در زندگی است.شری و باب استریتف روانشناسان معروف دنیا
معتقدند با انجام هر کدام از این 10 راه شما مطمئننا یک قدم بیشتر از همسر
عزیزتان فاصله میگیرید . پس ادب از بی ادبان آموز:
1.به همسرتان اعتماد نکنید.
2. به یک زندگى معمولی و نه متعالى فکر کن .
3. ناسازگار باش و همیشه ساز مخالف بزن.
4. هر گونه خود مختاری را از همسرت(زن یا مرد) بگیر.
5.هر گونه فرصت پیشرفت را از همسرت بگیر.
6.اصلا نگران بهداشت شخصى نباش و به آن اهمیت نده.
7.آدم بیعار و آشفته ای باش .
8. قدر خود و منزلت خود را همیشه پایین بیاور.
9. همسرت را از رو ببر .
10.اهانت آمیز و تهاجمى با همسرت رفتار کن و او را برنجان.
چه موقع آقایون میتوانند علاقه خود را نسبت به همسر خود ابراز کنند، در قرارهای اولیه چه کار انجام دهند که تاثیر مثبتی بر روی طرف مقابل بگذارند
چه موقع آقایون میتوانند علاقه خود را نسبت به همسر خود ابراز
کنند، در قرارهای اولیه چه کار انجام دهند که تاثیر مثبتی بر روی طرف
مقابل بگذارند، چه کار کنند که خانم احساس بهتری نسبت به آنها پیدا کند و
چه موقع باید با مسائل رک برخورد کنند.
چه موقع باید ''علاقه'' خود را به همسر آینده تان ابراز کنید؟
در
این قسمت یک نکته حساس وجود دارد: اگر شما با یک خانم مانند یک دوست
معمولی برخورد کنید و در رمانتیک بودن زیاده روی نفرمایید، او خیلی بیشتر
مجذوب شما خواهد شد.
اخیرا با یکی از دوستانم صحبت میکردم. او
برایم تعریف میکرد که چندی پیش با خانم بسیار جذابی آشنا شده و صادقانه
بگویم خانم آنقدر سر تر از خودش بوده که اصلا تصور نمیکرده بتواند با او
رابطه عاطفی برقرار کند، به همین دلیل تصمیم میگیرد که همانند یک دوست
عادی با او برخورد کند و از زمانی که در کنار هم هستند استفاده کنند و لذت
ببرند.
او اصلا تلاش نمیکرد که نظر خانم را به خود جلب کند. هیچ
قدمی هم در راه برقراری رابطه با او برنمیداشت. خود را نیازمند و محتاج
جلوه نمیداد. و انجام تمام این امور فقط و فقط به این خاطر بود که اصلا
فکر نمیکرد خانم او را در ''بازی'' راه بدهد.
نتیجه چه شد؟
این
رفتار از هم گسیخته و مستقل، معجزه به بار آورد. نظر خانم به او جلب شد و
شالوده یک رابطه عاطفی طولانی مدت (ازدواج) پی ریزی شد.
آقایون
معمولا با خانمهای جذاب و زیبا طور خاصی برخورد میکنند: در بیان احساسات
خود زیاده روی کرده و از همان روز اول به آنها چسبیده و ولشان نمیکنند.
این امر واقعا کار زننده ای است.
بنابراین به جای این کار، به صندلی خود تکیه دهید، و خونسرد باشید؛ آنوقت میتوانید از نتایج بدست آمده، نهایت لذت را ببرید.
برای اولین قرار چه کاری انجام دهیم که او جذب ما شود؟
اگر
شما یک خانم را با این امید به بیرون میبرید که صرفا کاری انجام دهید که
او مجذوبتان شده و به شما علاقه پیدا کند، فقط شرایط را برای خودتان مشکل
تر و بدتر میکنید.
چرا؟
چون اگر بیش از اندازه برای او
پول خرج کنید، به این نتیجه میرسد که شما انسان کاملی نیستید و میخواهید
از طریق پول خودتان را نشان داده و او را به سمت خود بکشانید. و دیگر
اینکه با این کار ثابت میکنید که خیلی خوش شانس بوده اید که او را پیدا
کردید و وقت خود را با او سپری میکنید.
به جای این باید او را
به نوشیدن یک قهوه دعوت کنید. اگر دیدید که او با معیارهای ذهنیتان تطابق
ندارد، به راحتی و بدون فوت وقت میتوانید قهوه خود را تمام کرده و او را
ترک کنید.
و اصلا هم لازم نیست برای بیان این امر خجالت بکشید.
برای
جلب نظرش لازم نیست برایش بیش از اندازه مایه بگذارید. اگر قرار باشد کسی
در رابطه چنین کاری را انجام دهد، بهتر است او سعی کند که نظر شما را جلب
کرده و رضاییتتان را فراهم آورد.
این موارد دقیقا بر خلاف
کارهایی است که اکثر آقایون انجام میدهند، غافل از اینکه رعایت آنها
میتواند شما را به سمت نتایج مطلوب رهنمون سازد.
چه کارهایی باید انجام دهید که او بیشتر از شما خوشش بیاید؟
- خانمهایی هستند که شاید اصلا از شما خوششان نمیآید، اما با این وجود هم جذبتان میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند.
بله درست است
بیشتر آقایون در اشتباه هستند و اغلب اوقات از استراتژی ''لطفا منو دوست داشته باش'' استفاده میکنند.
آنها نمیدانند که علاقه داشتن به یک فرد و جذب شدن به او دو مقوله کاملا مجزا هستند.
به
همین دلیل کارهایی از قبیل: گل خریدن، تهیه غذا و تعریف و تمجید نمودن را
انجام میدهند، به این امید که جرقه ای از دوست داشتن در دل خانم پدیدار
شود.
یقینا این کارها هیچ کمکی به افزایش جذابیت شما نخواهند کرد.
اصل
قضیه اینجاست: از آنجایی که این امور هیچ کمکی به شما در راه افزایش
جذابیت نمیکنند، به خرج دادن تلاش بیش از حد در مورد این نوع استراتژیها
هیچ گاه شما را به اهدافی که در نظر دارید، نزدیک نمیکنند.
درست مثل اینکه بخواهید یک کیک را با دستور العمل پخت اسپاگتی درست کنید.
به جای آن شما نیازمند یک تکنیک کاربردی هستید. تلاش در راه متقاعد کردن او برای ''دوست داشتنتان'' را متوقف کنید.
به جای آن سعی کنید میزان جاذبه و مردانگی خود را افزایش دهید.
آیا رک بودن با خانمها کار درستی است؟
بله، حتما
در این قسمت یک نمونه از روشهای برخورد مستقیم، که نتیجه مثبت در بر دارد را برایتان ذکر میکنیم.
سعی کنید از آنها این سوال زیبا و ساده ( که البته مورد علاقه خود من نیز هست) را بپرسید: ''آیا مجردی؟''
بیشتر خانمها عادت کرده اند که آقایون از آنها بپرسند ''آیا دوست پسر داری؟''
پرسیدن
''آیا مجردی'' آنقدر بی پرده است که آنها را شکه میکند. و پیش از اینکه
فرصت صحبت کردن را پیدا کرده باشند شما تمام قدرت موجود را به سمت خود
میکشانید. پیش از رفتن بر سر قرار، بر روی صحبت کردن و راه رفتن خود کمی
تمرین کنید و سعی کنید روند این کارها را آرام تر کنید، هنگام حرف زدن به
صندلی تکیه دهید، دستهایتان را از جیبها در آورید و لبخندی بر روی لب
داشته باشید.
سعی کنید درب ورودی مکانهای مختلف، نظیر کافی شاپ
را برای خانمها باز کنید. معمولا نیمی از آنها اصلا از شما برای انجام
این کار ''تشکر'' نمیکنند.
روی همین نکته دست بگذارید و از آنها
ایراد بگیرید، تازه شاید بتوانید او را متقاعد کنید که برای جبران این کار
خود، برایتان قهوه بخرد!
این ایراد گرفتنهای اولیه به شما کمک میکند که در آخر کار اگر تمایل داشتید، بتوانید خیلی راحت از او خواستگاری کنید!
اگر میخواهید پولدار شوید، اگر میخواهید موفق باشید، ازدواج کنید اما قبل از آن این مطلب را بخوانید.
5 تاثیر مثبت در ازدواج
زندگى ، تلاشى براى رویاندن بذر وجود و شکوفاندن غنچه فطرت در مزرعه حیات است .
آرامش روح ، در زندگى آمیخته به معنویت و خداجویى است .
زندگى
هشیاران ، اندیشه درباره سرمایه و سود ماندگار و نتیجه اخروى است ، سرمایه
شان امید و ایمان و سودشان ، آرامش روح و روان است .
زندگى غافلان به دو بخش تقسیم مى شود: نیمه اول به امید نیمه دوم ، نیمه دوم به حسرت نیمه اول !
آیا حیف نیست که زندگى بگذرد ، بى آنکه به بلوغ انسانى برسیم ؟
ازدواج
، سازنده و رشد دهنده است و روح تعاون و احساس مسئولیت را بر مى انگیزد
وخداوند به اقدام کنندگان به ازدواج ، وعده ی توسعه رزق می دهد . در این
مقاله قصد داریم با آوردن مقدمه ای کوتاه ، به تاثیرات مثبت ازدواج ، که
راهی جهت رسیدن به بلوغ انسانی است اشاره کنیم :
1- آرامش :
ازدواج
، مایه ی آرامش فکرى و روحى جوان و احساس شخصیت و اعتماد به نفس مى شود و
او را از بى عارى و بیکارى و بى برنامگى و ناامیدى مى رهاند و جلوى برخى
گناهان را مى گیرد و موجب صیانت روحى و اخلاقى جوان مى شود. پیامبر اکرم
(صلى الله علیه و آله ) نیز فرموده است :
من تزوج فقد احرز نصف دینه فلیتق الله فى النصف الباقى :
هر کس ازدواج کند ، نیمى از دین خود را نگه داشته است ، پس در نیمه باقى مانده ، از خداوند پروا کند و تقوا بورزد.
وقتى
اصل ازدواج تا این حد مهم ، کارساز ، گناه سوز ، مصلحت آفرین و مفسده
زداست ، کمک به آن نیز اهمیت مى یابد و براى پدر و مادر، تلاش در این راه
و فراهم کردن مقدمات و زمینه ی آن ، یک تکلیف محسوب مى شود و زدودن موانع
و برطرف کردن دشواریهاى ازدواج ، و ترویج آسان سازى ازدواج و آسان گیرى
در این زمینه به عنوان یک فرهنگ عمومى ، وظیفه به شمار مى آید.
کسى
که از بیم فقر و تنگدستى ازدواج نکند ، به خداوند بدگمان شده است ، خدایى
که فرماید: اگر فقیر باشند ، خدا از فضل خویش آنان را بى نیاز و غنى مى
سازد.
2- تلاش معاش :
ایجاد بستر مناسب و انگیزه ی قوى تر
براى تامین معاش و در آمد ، از آثار مثبت دیگر ازدواج است . گرچه نباید بى
حساب و بدون سنجش دست به ازدواج زد و لازم است که شرایط اقتصادى و
تواناییهاى مالى هم لحاظ شود ، ولى وعده ی خداوند را نیز نباید فراموش
کرد که قول داده است تنگدستى را به غنا تبدیل کند و جایى براى بیم از فقر
باقى نگذارد. پس ایجاد روحیه ی توکل و اعتماد به لطف الهى ، بعد مثبت
دیگرى از تشکیل خانواده است .
خداوند متعال ، ضمن دستور به ازدواج با دختران و جوانان شایسته و صالح مى فرماید:
ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم :
چنانچه تنگدست و فقیر باشند ، خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز و توانگر مى سازد ، خداوند وسعت بخش و داناست .
از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله ) روایت است که فرمود:
من ترک التزویج مخافه العیلة (الفقر) فقد ساء ظنه بالله عزوجل ان الله عزوجل یقول : ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله :
کسى
که از بیم فقر و تنگدستى ازدواج نکند ، به خداوند بدگمان شده است ، خدایى
که فرماید: اگر فقیر باشند ، خدا از فضل خویش آنان را بى نیاز و غنى مى
سازد.
در حدیث رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) نیز توصیه شده که ازدواج کنید ، زیرا که براى شما روزى آورتر است:
اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم .
3- احساس مسئولیت :
کسى
که ازدواج نکرده است ، خود را آزاد حس مى کند و مسؤول نمى شناسد. در نتیجه
، استعدادها و خلاقیتهاى انسانى او هم بروز نمى کند. اما با ازدواج ، بار
اداره ی زندگى را بر دوش مى کشد. این تعهد و احساس مسئولیت ، سازنده است .
کلا هر نوع مسئولیت پذیرى ، انسان را به تلاش و آشکار ساختن استعداد و
توانایى خویش وا مى دارد.
4- برنامه ریزى :
از سوى دیگر،
حسابگرى ، نظم ، برنامه ریزى و به تعبیر روایات ، تقدیر معیشت لازمه به
دوش کشیدن تعهد اداره یک زندگى مشترک و تامین همسر و فرزندان و تربیت
شایسته اولاد است .
از آنجا که تربیت نسلى با ایمان ، مؤدب ،
سالم و موفق ، براى خود انسان نیز مایه ی آبرو و حیثیت اجتماعى است ، این
رسالت سنگین نیز به نوع دیگرى تواناییهاى شخص را به مرحله ی ظهور و بروز
مى رساند.
5- حق شناسى :
ازدواج ، سبب مى شود که حقوق
متقابل میان دو انسان پدید آید. این سازنده است . ارتباطهاى خانوادگى و
پیوندهاى فامیلى ، دامنه این حقوق و وظایف اخلاقى و اجتماعى را گسترده تر
مى سازد و سامان بخش روابط انسانى مى گردد.
کمک به ازدواج جوانان
و تشکیل خانواده ، کمک به ساخته شدن انسانهاى مسئولیت پذیر ، مدیر و صالح
است و یکى از راههاى عمده و موفق مبارزه با گناه در جامعه ، تسهیل ازدواج
است .
این، هم تکلیف والدین و افراد خیر و توانمند را سنگین مى
سازد ، هم روشنگر راهى براى آنانى است که در اندیشه صلاح و سلامت قشر جوان
جامعه اند ، هم وظیفه خود جوانان را در این زمینه روشن مى کند. با تقویت و
ترویج و تسهیل این سنت نبوى ، بهتر مى توان با منکرات مقابله کرد و سدى در
برابر هجوم فساد فرهنگى بیگانه پدید آورد.
بعضی نوجوانان و جوانان معتقدند که حتی بعضی صبحها بیدلیل عصبانی از خواب بیدار میشوند. این حالات عصبی تا حدی به دلیل تغییراتی است که در این سن در بدن آنها اتفاق میافتد و...
مادرتان به شما گفته
است تا اتاقتان را مرتب نکردهاید، حق ندارید از منزل خارج شوید! چه
اتفاقی میافتد که ناگهان همین ناراحتی جزیی به یک خشم شدید تبدیل میشود
و به جای آنکه سریع مجلات و ظرف و ظروف را از اتاقتان جمع کنید، آنها را
پرت کرده و میشکنید؟ چرا نمیتوانید بر این چالش به طور منطقی غلبه کنید؟
بعضی
نوجوانان و جوانان معتقدند که حتی بعضی صبحها بیدلیل عصبانی از خواب
بیدار میشوند. این حالات عصبی تا حدی به دلیل تغییراتی است که در این سن
در بدن آنها اتفاق میافتد و مسبب همه آنها هورمونها هستند که باعث نوسان
خلق و به هم ریختگی احساسات آنها میشوند. عامل دیگر، وجود استرس است یعنی
افرادی که تحت فشار زیاد هستند، زودتر از بقیه عصبانی میشوند. عامل بعدی،
شخصیت نوجوان است. بعضیها به گونهای هستند که احساس میکنند عواطف و
هیجانات در آنها شدیدتر است. آنها تهاجمیتر رفتار میکنند و به راحتی
کنترل خود را از دست میدهند. بخشی دیگر هم به الگوی نقشپذیری بستگی
دارد. اگر نوجوان از کودکی ببیند افراد در خانواده به سرعت کنترل خود را
از دست میدهند و دیوانهوار عصبانی میشوند، او هم همینطور رفتار
میکند.
ابزار رام کردن این نیروی سرکش :نیروی عصبانیت
در بیشتر مواقع آنقدر شدید است که مدیریت و کنترل آن سخت میشود. برای
مهار و مدیریت آن به <آگاهی از خود> و <کنترل روی خود> نیاز
دارید و یاد گرفتن این دو مهارت زمان میبرد.
آگاهی ازخود،
توانایی شناخت احساسات و تفکرات و چراهای مربوط به آن است. کودکان درباره
احساساتشان شناخت ندارند و آن را با اعمال و رفتارشان بیرون میریزند.
بنابراین وقتی عصبانی و ناراحت میشوند، بلوا به پا میکنند! اما نوجوانی
توانایی ذهنی کافی برای آگاهی از احساسات خود را دارد که وقتی عصبانی شد،
چند لحظه فکر کند که احساسات و افکار او چگونه است؟
کنترل روی
خود، همان فکر کردن قبل از عمل کردن است. ثانیهها و یا دقایق میان احساس
عصبانیت شدید و نشان دادن رفتار بعد از آن بسیار باارزش و گرانبهاست و
فردی که روی خود کنترل دارد، از این فرصت برای بروز رفتاری منطقی و صحیح
استفاده میکند.
آماده باشید: قرار است تغییر کنیم :اگر تصمیم
گرفتهاید عصبانیتتان را کنترل کرده و تحت کنترل آن نباشید، به این معناست
که باید به روشهای واکنشی و رفتاری خود در حین عصبانیت و ناراحتی نگاهی
عمیق بیندازید. آیا از آن دسته جوانهایی هستید که در این مواقع داد و
فریاد راه انداخته، ناسزا میگویند و بیاحترامی میکنند؟ آیا اشیا را پرت
کرده، لگد میزنید و یا میشکنید؟ دیگران را میزنید یا به خودتان آسیب
میرسانید؟ اگر شما نوجوان و جوان عزیز هم میخواهید در روش کنترل عصبانیت
خودتان تغییراتی بدهید، به نتیجه رفتارهای غلطتان فکر کنید. چه چیزی به
دست میآورید. آیا احترامتان بیشتر میشود؟ آیا از خودتان راضی هستید؟
کمتر احساس آزردگی و خستگی میکنید؟ راهکار آرام و منطقی نسبت به زندگی
به دست میآورید؟ اگر تغییر رویه بدهید، چه اتفاقی میافتد؟ یادتان باشد
که ایجاد هر تغییری به زمان، تمرین و صبر و حوصله احتیاج دارد و یک شبه
اتفاق نمیافتد.
روش ? مرحلهای کنترل عصبانیت
برای
مثال مادرتان به شما گفته است تا اتاقتان را مرتب نکردهاید، حق ندارید
از منزل خارج شوید و شما از این مساله عصبانی هستید. اقداماتی که باید
انجام دهید، چنین است:
از احساساتتان باخبر شوید: در اولین
مرحله، علت و چرای عصبانی شدن خود را بشناسید. مواردی که شما را عصبانی
میکند به زبان بیاورید، در نتیجه با شنیدن احساسات خود به جای واکنش،
عملکرد نشان میدهید چون درباره آنها فکر کردهاید. واکنش به طور معمول
آنی و بدون تفکر است. برای مثال با خودتان بگویید: <من از دست مادرم
عصبانی هستم چون تا اتاقم را مرتب نکنم، نمیگذارد بیرون بروم. این انصاف
نیست.> هرگز نگویید مادرم بیانصاف است. در این صورت شما موضوع را مورد
قضاوت قرار دادهاید.
صبر کنید و بیندیشید: بعد از اینکه موضوع
عصبانیت خود را شناختید چند دقیقه بدون رفتار و حرف خاصی صبر کنید و به
خودتان فرصت دهید تا بتوانید عصبانیتتان را کنترل کنید. هیچ واکنشی نشان
ندهید. برای مثال از خودتان بپرسید چه کاری میتوانم انجام دهم؟ فریاد
بزنم و وسایل را پرتاب کنم. و یا اتاقم را مرتب کرده و بعد از مادرم بپرسم
اجازه میدهد به مهمانی بروم و سرانجام اینکه بدون اجازه به مهمانی بروم.
انتخاب
کنید: به طور مثال اگر گزینه اول انتخاب شده است، ماجرا بدتر شده و حتی
کار به تنبیهات شدیدتر میکشد. اگر گزینه دو را میپسندید، درست است که
ممکن است دیرتر به مهمانی برسید اما مادرتان هم راضی شده، دعوا نمیشود و
لازم نیست شرمنده شوید، ضمن اینکه به اشتباهتان هم پی برده و دفعه بعد
بدون تهدید، اتاقتان را مرتب میکنید. اگر گزینه سوم انتخاب شده شاید به
موقع به مهمانی برسید ولی چون بدون اجازه رفتید، بعد از بازگشت منتظر
واکنش و تنبیهات سختتر والدین باشید.
تصمیم بگیرید: وقتی به خودتان فرصت داده باشید، حتما گزینه دوم انتخاب میشود چون بهترین و منطقیترین گزینه است.
پیشرفت
کار را بررسی کنید: بعد از اینکه رفتار انتخابی را انجام دادید، مدتی به
آن فکر کنید که چطور گذشت. آیا رفتارتان معقول بوده است؟ اگر نه، چرا؟ آیا
از آن راضی هستید؟ این مرحله بسیار مهم است چون خودتان عواقب کار را در
نظر میگیرید خودتان را بهتر میشناسید و یاد میگیرید کدام راهکار حل
مساله در شرایط مختلف بهتر عمل میکند.
نصایح هفتگانه
ورزش
کنید: پیادهروی، دویدن، بازی و یا ورزش خاص در کنترل رفتار و ذهن بسیار
موثر است چون خلق را بهتر کرده و احساسات منفی را کاهش میدهد.
به موسیقی گوش کنید: موسیقی به سرعت خلق افراد را تغییر میدهد.
افکار
و احساساتتان را یادداشت کنید: چه آنها را دور بریزید و چه نگهدارید،
مهم نیست بلکه نوشتن باعث بهبود احساسات میشود چون با تخلیه موارد منفی،
این افکار در ذهنتان به یک ساختار دایمی تبدیل نمیشوند.
نقاشی کنید: حتی خط خطی کردن و نقاشیهای خیلی عادی هم به تخلیه احساسات منفی کمک میکند.
از
روشهای آرامسازی و تنفس عمیق استفاده کنید: این روشها به خصوص اگر منظم
انجام شود، بسیار مهم است و نمیگذارد زیاد عصبانی شوید.
با یک
فرد معتمد درباره احساساتتان صحبت کنید: گاهی ترس، غم و اندوه زیر بنای
عصبانیت است و صحبت درباره آنها به شما آرامش میدهد به خصوص اگر راهکار
صحیحی را هم یاد بگیرید.
حواستان را پرت کنید: اگر از موضوعی
ناراحت هستید و نمیتوانید از آن بگذرید، کاری انجام دهید که حواستان را
مدتی به موضوع دیگری منحرف کند مانند تماشای تلویزیون، مطالعه، حل جدول و
یا رفتن به سینما. این راهکارها باعث آرامش شما شده و نمیگذارد انفجار
عصبانیت رخ بدهد. در ضمن خلق شما را بهتر میکند در نتیجه در کل کمتر
عصبانی شده و کنترل بیشتری برخود دارید..
اگر عصبانیت شما
طولانیمدت است، تحریکپذیر، کجخلق و عصبی هستید، به خودتان یا دیگران
آسیب میرسانید و دایم با همه جروبحث دارید حتما از یک مشاور کمک بگیرید
چون به تنهایی از پس حل این مشکلات و عواقب بعدی آن برنمیآیید. آنها به
شما مهارت کنترل عصبانیت را یاد میدهند و زمینههای بروز مشکلات عصبی مثل
افسردگی را برطرف میکنند.