ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
چرا بگم بسلامتی...
لعنت به اونی که بهم نگفت با بقیه فرق داره..هیچوقت...
.
ولی بهم ثابت کرد......
عشق بی پایان
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد.
در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . .
پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه "
پیرمرد غمگین شد، گفت خیلی عجله دارد و نیازی به عکسبرداری نیست .
شعری عاشقانه از مریم حیدرزاده
و با این ای کاش گفتن ها و افسوس خوردنها ، زندگی تو را دوباره به من نمیدهد!
هر چه بود گذشت و نگذشت هر چه در دلم نشست!
گرچه میگویند او که رفته است فراموش میشود ، اما عشق تو در دلم هیچگاه خاموش نمیشود.
عکاس : در حال خرید یک کارت تبریک تولد در سوپر مارکت بودم که متوجه شدم یک پیرمرد جلوی بخش فروش کارت ولنتاین ایستاده و در حال انتخاب هست بنابر این جلو رفتم و از پیرمرد پرسیدم میخواهید برای همسرتان کارت تبریک بگیرید پیرمرد با چشمان اشک آلود گفت که همسرم ۳ سال پیش در اثر ابتلا به سرطان سینه فوت کرده اما من هنوز به خرید نان و کارت تبریک ولنتاین ادامه میدهم و بر سر مزار همسرم میبرم تا بداند که تنها کسی هست که همیشه در قلب من بوده ، هست و خواهد بود.
غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین
روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر
شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.
و سومین
روز چطور؟گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای
سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد. وچند روز پیش را چطور؟به خاطر
داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش
و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...فردا دیگر برای قدم زدن نمی
آیم تنها برو..
بهیادش میآورم که چه دلهایی را از خستگی به درآورده!
ادامه مطلب ...