تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

روابط عاشقانه

عشق نیازمند اطمینان بخشی حاصل از نوازش است. اکثر دعواها اعتراض به عدم ارتباط احساسی است. در ناراحتی و سختی، زوج ها دوست دارند بدانند که طرفشان برای کمک کنارشان است.


من در رستوران والدینم بزرگ شدم که همیشه داستان های زیادی در آن اتفاق می افتاد. و همه این داستان ها—دعواها،اشک ها، ناراحتی ها—همه حول عشق می چرخیدند. حتی پدر و مادر خودم را هم می دیدم که عشقشان را به خاطر همدیگر نابود می کنند. از آن زمان به دنبال این بودم که ببینم عشق واقعاً چیست. مادرم آن را "5 دقیقه مضحک" تعریف می کرد. خیلی ها هم آنرا ادغام مرموز احساس  تعریف می کردند، یا ترکیبی از شیفتگی و همراهی. اما مطمئناً خیلی بیشتر از این چیزهاست.


بینش شخصی من از تحقیق ها و مشاوره های گوناگون با بیش از هزار زوج طی 33 سال جمع آوری و اکنون با تحقیقات علمی ادغام شده است تا جایی که با جرات می توانم بگویم الان می دانم عشق چیست. پدیده ای کاملاً شهودی است اما چندان آشکار نیست: عشق، جستجویی مداوم برای یافتن ارتباطی بنیادی و مطمئن با کسی دیگر است. با این پیوند، زوج های عاشق از نظر احساسی به هم وابسته شده و نیازمند مراقبت، توجه و آرامش گرفتن از همدیگر هستند.
همه ما نیازمند برقراری ارتباط احساسی و پاسخدهی آن از طرف مقابل هستیم. این واکنش برای بقاء است درست مثل آن پیوند اطمینانی که کودک با مادر خود جستجو می کند. این مشاهده به نظریه وابستگی برمی گردد. شواهد زیادی نشان میدهد که نیاز به وابستگی مطمئن هیچوقت در انسان از بین نمی رود. این وابستگی در بزرگسالان به نیاز به برقراری ارتباط احساسی با همسر تبدیل می شود. مادر را تصور کنید که چطور با عشق به فرزند خود نگاه می کند، درست مثل دو عاشق که به چشمان هم خیره می شوند.


گرچه در فرهنگ ما وابستگی نوعی ضعف به شمار می رود اما واقعاً اینطور نیست. وابسته و دلبسته شدن به کسی بالاترین حس اطمینان و امنیت را به ما می دهد. این وابسته شدن یعنی هر زمان که بخواهید طرفتان با شما حرف بزند، بدانید که برای او اهمیت دارید، که مورد احترام او هستید و او به همه نیازهای احساسی شما پاسخ می دهد.
بزرگترین اصل در نظریه وابستگی این است که جدایی—نه فقط جدایی فیزیکی بلکه جدایی احساسی—برای انسانها وحشت آور است. مغز آن را یک خطر می شمارد.
داستان های عشقی که در بچگی هرشب می دیدم در رستوران اتفاق می افتد، همه درمورد ولع انسان به ارتباط احساسی بود. وقتی ما موفق شدیم با طرفمان ارتباط مطمئن بگیریم، آنوقت همه آزارها و ناراحتی هایی که به ما وارد می کند را می توانیم تحمل کنیم.


ادامه مطلب ...

خانم ها هر روز پرتحرک، با حرارت و جذاب باشید

خانم ها هر روز پرتحرک، با حرارت و جذاب باشید

یکی از نیازهای اساسی شوهر شما این است که شما از نظر درونی و ظاهری هر روز برای او تازه‌تر و جذاب‌تر باشید. او عاشق تمامی وجود شماست. در حقیقت مشتاق و آرزومند آن است که هر روز از باغ پرطراوت وجود شما گلی تازه بچیند.

ظاهر آراسته و پوشش زیبای شما همان چیزی است که شوهر شما در نخستین برخورد پس از ورود به خانه، از شما می‌خواهد. او می‌خواهد موقع مراجعت به منزل، دختر رویاهایش واقعاً یک خانم به تمام معنا باشد، با تمام ویژگی‌های یک زن زیبا و طناز، شادابی و شیطنت یک دختر جوان و سرزنده، لطافت و طراوت یک گل. این نیاز و انتظار واقعی یک مرد از همسر خود است.

خانم‌های عزیز، به خاطر بسپارید که مردها آدمهای عجیبی هستند . یک مرد قبل از اینکه به شخصیت یک زن توجه کند، ابتدا سر و وضع ظاهری او را می‌بیند.

هرگز از ظاهر آراسته خود به‌منظور دیگر غیراز جلب و بیان محبت استفاده نکنید. مطمئن شوید که نیت و رفتار شما با لباس پوشیدنتان متناسب است و هرگز قصد ندارید از این ابزار برای سلطه به همسر و رسیدن به اهداف پنهانی استفاده نمایید. او کاملاً احساس خواهد کرد و عکس‌العملی برخلاف خواسته شما نشان خواهد داد.

عوامل فیزیکی موثر در تضعیف قدرت جنسی

1- نقائص دستگاه تناسلی مثل کوچکی یا بزرگی اندام آمیزش


2- ضایعات انتهای Spinal Cord (مرکز نعوظ و انزال)



3- دیابت که موجب اختلال در کنترل اعصاب و عضلات صاف اندام آمیزش می گردد.


4- بیماریهای آمیزشی


5- بیماریهای داخلی و قلبی عروقی مانند هیپرتانسیون، اختلالات کلیوی، آترواسکلروز، ضعف عضلانی، اسکلروزهای مغز و پی.



6- افزایش سن و کهولت.

علل بی علاقگی جنسی کدامند؟


علل بی علاقگی ممکن است جسمی یاروحی باشد پس هر عامل فیزیولوژی و احساساتی ممکنست موجب اختلالات در روابط جنسی شود از نظر فیزیولوژی ترشح بعضی از غدد در میل جنسی موثر واقع می شود. در حیوانات جنس ماده در موقع ترشح بعضی از غدد و ازاد شدن تخم، میلش به روابط جنسی زیاد می شود، معلوم شده که تنظیم ترشحات این غدد باعث فعالیت جنسی می شود.
بعلاوه عوامل اجتماعی، تربیتی و احساساتی در تحریک جنسی نقش مهم را بازی می کنند یعنی یک نفر زن ممکنست به بی میلیش در اثر تاثیر محیط باشد نه ترشح غدد.باید متذکر شد که در موارد زیادی علت بی میلی مربوط به عوامل موثر قبل از ازدواج است یکی از مطلعین می گوید: «به عقیده منعلت بی علاقگی بعضی از زنان به روابط جنسی نداشتن تربیت جنسی و ندانستن دستورات آنست و این جهل نمی گذارد که ایشان از موانع نهی و شرم گذشته به زندگی زبیعی ادامه دهند» بعلاوه تصور اینکه روابط جنسی کار زشت و پلید و گناه است و همچنین وجود آمیزشهای ملال انگیز در گذشته و ترس از درد یا ترس از آبستن شدن نیز ممکن است در بی اعتنائی زن موثر افتد.
اگر شوهر از رموز جنسی آگاه نباشد و عشق زن را نتواند برانگیزد، اگر خودش میل جنسی نداشته و یا معایبی مثل زود اشباع شدن داشته باشدآنها موجب می شود که شور عشق در زن بیدار نشده و بی میلی و حتی نفرت در او ایجاد شود.
درمان بی علاقگی جنسی
اگر مردی بعد از زناشوئی زن خود را بی میل دید چکار باید بکند؟
در مرحله اول مرد باید در نظر داشته باشد که در زن میل جنسی تا مدت زیادی ممکن است خاموش بماند و غریزه جنسی زن در حقیقت پس از بیست سالگی بحد اعلالی فعالیت خود می رسد. یکی از متخصصین آثار میل جنسی را بدو قسمت متمایز تقسیم کرده یکی تماسهای بدنی مثل نوازش و بوسه و دیگر آمیزش. خیلی از زنها در ابتدا از تماس بدنی بیشتر لذت می برند و پس از گذشتن مدتی آمیزش برای آنها مطبوع می شود. پس بی میلی زن در مراحل اولیه ازدواج ممکنست به علت بیدار نشدن کامل غرائز جنسی در او باشد ولی اگر این بی میلی دوام پیدا کند برای علاج آن بایستی به علت آن پی برد. بسته به مواد مختلف باید بزن و شوهر دستورات مربوط به روابط جنسی را گوشزد نمود راه بکار بردن هنر جنسی را به ایشان نشان داد و این فکر را که آمیزش پلید است از مغز آنها بیرون کرد و وسائل معقول جلوگیری از آبستن شدن را برای زن شرح داده او را از ترسهای موهوم رهائی بخشید. زن هم در این مورد باید متوجه نقص خود شود و با جدیت تمام به رفع آن بکوشد. خیلی اتفاق افتاده که زنانی با کمال رضایت و حتی تکبر از بی اعتنائی خود به روابط جنسی گفتگو کرده اند و آنرا علامت تقوی و روحانیت خود دانسته اند یکی از آنها می گفت: «جنسیت برای من معنی و مفهومی ندارد و اگر شوهرم ابدا به من نزدیک نشود به هیچوجه تاثیری در من نمی کند: البته خود این گفته دلیل بر نقص جنسی گوینده است. هر زنی باید بداند که میل جنسی در هم آهنگی زناشوئی بسیار موثر است و عدم علاقه او به روابط جنسی دلیل عدم تعادل در ازدواج است. او باید بداند که مرد تاب تحمل بی علاقگی را ندارد و برای لذت بخش بودن زناشوئی میل جنسی لازم است.
می خواهم قدمن را از این نیز فراتر گذاشته و بگویم که اگر میل جنسی در زن زیاد قوی نباسد و از آن پیش شوهر دم بزند بلکه باید هر طور شده میل شوهر را برانگیزد و این خود ممکنست وسیله اصلاح زن شود.
منبع : دانستنیهای جنسی - نگارش : ش . چوپانکاره

:: علامت علاقه مندی یک مرد( غیر ارادی )

مردان زمانیکه نسبت بچیزی یا کسی علاقه داشته باشند بصورت غیر ارادی و ناخداگاه حرکات جسمانی بخصوصی از خود نشان میدهند که نشانگر وجـود اشتیاق نسبت به آن چیز یا فرد است. در این قسمت برخی از این علائم را یادآور میشویم.

نزدیک آمدن


اگر مردی علاقمند باشد، به شـما نزدیـک می شود، شکمکش را تو و سینه اش را جلو میدهد، صاف می ایستد و سپس ژست گرفتن شروع میشود...!


ژست :
دستش را به طرف گلویش برده و کراوات خود را صاف میکند

یقه اش را میزان میکند

گرد و غبار فرضی روش شانه هایش را میتکاند

آستین، پیراهن و لباسهای دیگر خود را مرتب و صاف میکند

موهایش را مرتب میکند.

قلاب کردن شست در کمربند : این عمل به معنای ابراز و بیان قدرت و صلابت مردانگی بوده و فرد سعی در نشان دادن قدرت و توانگری خود میکند.

حالت بدن وضعیت بدن یک نشانه است، اگر او علاقمند باشد، به سمت شما قرار خواهد گرفت. اگر در حال نشستن پایش به سـمت شما اشاره نماید، این یک علامت خوب خواهد بود.

خیره شدن خیره شدن به شما حتی چند ثانیه بیشتر از حد لزوم، همراه گشاد کردن چشم ها به معنای نشان دادن چراغ سبز است.

نگاه معنی دار به حالت نظاره سه ضلعی او توجه کنید:


- چشم در چشم


- سپس بسوی دهان و چانه


- بسمت قسمت های دیگر بدن

- برگشت دوباره بسمت چشم ها بفرمی سه ضلعی


-دست به کمر ایستادن این حالت ایستادن برای بزرگتر جلوه نمودن و ابراز آمادگی برای گرفتاری و درگیری است!

نشانه های دیگر


بالا بردن ابروها

جدا شدن لب ها از یکدیگر

تکان خوردن لبه های بینی

بازی کردن با جوراب و بالا کشیدن آن

برانداز کردن طرف مقابل

باز و بستن دکمه ژاکت

لمس نمودن صورت خود هنگام صحبت

فشردن دسته عینک

اهمیت نوشتن اهداف و آرزوها برای رسیدن به آنها

 چرا نوشتن اهداف اینقدر اهمیت دارد؟

نوشتن آرزوها و اهداف اولین قدم مهم به سمت دست پیدا کردن به آنهاست. اول به این دلیل که نوشتن آنها محبورتان می کند اهدافتان را تصویرسازی (تجسم) کنید. و دوم به این دلیل که عمل نوشتن آنها، تعهدی نسبت به آنها در شما ایجاد میکند. فقط 5% از جمعیت جهان واقعاً برای نوشتن اهداف و آرزوهایشان وقت می گذارند شاید به همین خاطر است که افراد کمی هستند که واقعاً در زندگیشان موفق باشند و همان زندگی را داشته باشد، که آرزوی داشتنش را دارند.

نوشتن اهداف، خط سیر شما را به سمت موفقیت ایجاد می کند. بااینکه فقط عمل نوشتن اهداف می تواند پروسه را به حرکت بیندازد، اما این هم اهمیت دارد که هر از گاهی اهدافتان را مرور کنید. یادتان باشد، هرچه تمرکز بیشتری روی اهدافتان داشته باشید، احتمال بیشتری هست که به آنها دست پیدا کنید.

در زیر به چهار قانون نوشتن اهداف اشاره می کنیم:

1. نوشتن اهداف به شکل مثبت

برای آنچه که می خواهید کار کنید نه آنچه که می خواهید از آن بگذرید. بخشی از علت اینکه چرا اهدافمان را می نویسیم این است که دستورالعمل هایی برای ذهن ناخودآگاهمان تنظیم کنیم. ذهن ناخودآگاه شما ابزاری بسیار کارامد است، نمی تواند خوب را از بد تشخیص دهد و قضاوت هم نمی کند. تنها عملکرد آن انجام دستورالعمل هایش است. هرچه دستورالعمل های شما مثبت تر باشد، نتیجه مثبت تری هم به دست می آورید.

همچنین مثبت فکر کردن در زندگی روزمره به شما در رشدتا بعنوان یک انسان کمک می کند. پس آنرا فقط محدود به تعیین هدف نکنید.

2. نوشتن اهداف با جزئیات کامل

به جای اینکه فقط بنویسید، "خانه نو"، بنویسید "یک خانه 300 متری با چهار اتاق خواب، 3 حمام دستشویی، و چشم انداز کوهستان روی یک زمین 1000 متری".

یکبار دیگر داریم به ذهن ناخودآگاهمان یک دسته دستورالعمل دقیق و جزء به جزء می دهیم تا روی آن کار کند. هرچه اطلاعات بیشتری در اختیار آن بگذارید، آخر کار نتیجه واضح تری به دست می آورید. هرچه نتیجه تان دقیقتر باشد، ذهن ناخودآگاهتان کارامدتر خواهد شد.

آیا میتوانید چشمانتان را ببندید و خانه ای که در بالا اشاره کردن را تجسم کنید؟ دورتادور خانه قدم بزنید. در آستانه در اتاق اصلی بایستید و مهی که روی کوه ها را گرفته تماشا کنید. به باغچه پر از کوجه فرنگی، لوبیا سبز و خیار نگاه کنید. می توانید ببینید؟ پس ذهن ناخودآگاهتان هم می تواند.

3. نوشتن اهداف به زمان حال

اهدافتان را به زمان حال بنویسید. این کار باعث می شود ذهن ناخودآگاهتان مسیری با کمترین مقاومت را انتخاب کند. اگر بنویسید "در آینده لاغر خواهم شد" ذهن ناخودآگاه با این تصور که این کار مربوط به آینده است وارد عمل نمی شود.

پس اهدافتان را به زمان حال و اول شخص بنویسید، انگار که واقعیت دارند.

4. بازنویسی اهداف

وقتی کلمات نوشته شوند و بعد دوباره نویسی شوند، حداکثر تاثیر را خواهند داشت. پس به یکبار نوشتن راضی نشوید. اهدافتان را یادداشت کنید و بعد دوباره آنها را به زبانی دیگر بازنویسی کنید، صفات انگیزه دهنده به آن اضافه کنید و مختصر و مفیدشان کنید. یک هفته بعد شاید نیاز باشد که باز اصلاحشان کنید. همینطور به این اصلاح کردن ها ادامه دهید.

نوشتن اهداف اولین قدم برای واقعی تر جلوه دادن آنهاست. بعضی وقت ها وقتی چیزی را به صورت نوشته داشته باشید، اهمیت بیشتری پیدا میکند. همچنین برنامه ریزی برای آنها نیز ساده تر می شود .

چرا همسر خود را عاشقانه دوست نداریم ؟

آیا تا به حال این سؤال را از یکدیگر یا از خود پرسیده‌ایم؟ اگر هم پرسیده شده جواب شما چه بوده است؟ به تعدادی از جواب‌های احتمالی زیر توجه کنید:


خسته و کوفته از کار روزانه، فرصت نداریم،رسیدگی به امور منزل، درس و مشق بچه‌ها، پرداخت انواع قسط و بدهی، ایستادن در انواع صف،عادت نکرده‌ایم و با این چیزها خو نگرفته‌ایم و از اول زندگی برای خودمان چنین چیزی به نام عشق و عاشقی را تعریف نکرده‌ایم، به ما این چیزها را یاد نداده‌اند( ما نه پدرمان عاشق مادرمان بوده و نه مادرمان این قبیل مسائل را به ما آموخته است و هزار جور گرفتاری دیگر.


این درحالی است که خیلی از خانواده‌ها در روابط زناشویی همواره از یک نگرانی و یا یک اتفاق بد که ممکن است از سوی همسرشان پدید آید رنج برده به‌طوری که روابط دوستانه‌شان را تهدید می‌کند.


انگار که این حالت مانند یک کابوس همواره آنان را تهدید و یا تعقیب می‌کند. در حالی که زن و مرد در ابراز عشق و محبت نسبت به هم بایستی خالص، مداوم و بی‌پرده باشند. اما عشق چیست؟ شما چه مفهومی از عشق در ذهن خود دارید و در فکر شما معنی عشق چیست؟


شاید بتوان عشق را این‌گونه تعریف کرد:

ع = علاقه، ش = شدید، ق = قلبی


در نتیجه عشق یعنی علاقه شدید قلبی. بیایید این علاقه شدید قلبی را در خود زنده نگه داریم. بد نیست در اینجا یک مدل خوب و ساده‌ را از نوع نگاه و نگرش‌مان نسبت به ازدواج، زندگی و مرگ برایتان بیاورم. توجه کنید:


انتخاب همسر، عاقلانه

زندگی زناشویی، عاشقانه

حسن خسروی

آرشیو خبر