همه میگن که شیشه احساس نداره . اما وقتی روی شیشه بخار گرفته بود بعدش روش نوشتم دوست دارم خیلی آروم اشک ریخت.
تو یک ثانیه میشه عاشق شد تو یک ساعت میشه یکی رو دوست داشت تو یک دقیقه میشه یکی رو خورد کرد تو ۱۰ دقیقه میشه با کسی آشنا شدولی یک عمر طول میکشه تا کسی رو فراموش کنی.
اگه یه روز فهمیدی ۱۰۰۰ نفر دوست دارن بدون یکیشون منم
اگه یه روز فهمیدی ۱۰۰ نفر دوست دارن بدون یکیشون منم
اگه یه روز فهمیدی ۱۰ نفر دوست دارن بدون یکیشون منم
اگه یه روز فهمیدی ۱ نفر دوست داره بدون اون منم
اگه یه روز فهمیدی هیچ کس دوست نداره بدون من مردم
به جای دسته گلی که فردا بر قبرم نصار میکنی امروز با شاخه گلی کوچک یادم کن به جای سیل اشکی که فردا بر مزارم میریزی امروز با تبصمی شادم کن
من امروز به تو نیاز دارم نه فردا !
میگی عاشق بارونی ولی وقتی بارون میاد چتر باز میکنی
میگی عاسق برفی ولی از یه گوله برف میترسی
میگی عاشق پرنده ای ولی انو تو قفس زندونی میکنی
میگی عاشق گلهایی ولی اونا رو از شاخه میچینی
چطور انتظار داری باور کنم وقتی میگی دوست دارم؟؟؟؟
اگه یه روز غمگین بودی و احتیاج به درد دل داشتی خبرم کن . بهت قول نمیدم بخندونمت ولی این قول رو میدم باهات گریه کنم
ضربان قلب من وتو هیچ وقت شوخی نبوده است
مهم نیست که منو دوست نداری . . .
مهم اینه که میدونی من تو رو دوست دارم. . .
دلی شکست و هیچ کس صدایش رانشنید
آری دل عاشق بی صدا می شکند
آشنایی من و تو یک اتفاق بود ولی خاطرات با تو بودن همچنان و تا ابد در دل من باقی خواهد ماند. خاطرات روزها ی شیرین و اشک های شبانه... ترسهای شبانه ی تو برای به وجود آمدن شکستی دیگر ... در دل هایت از شکست های گذشته. از نامردیهای روزگار... روز به روز بیشتر به تو وابسته شدم. میدانستم انقدر شکست خورده بودی که توان شکست دیگر را نداشتی. میدانستم بدنبال مرهمی هستی برای تسکین زخمهای گذشته. چشم هایم را به روی همه چیز بستم... وقتی به خود آمدم دیدم که زندگی بدون تو برایم کابوس وحشتناکی خواهد شد.چه آسان دل صادقم را به تو تقدیم کردم. به یاد می آورم که میگفتی... یا از اول بگو که می مانی یا رفیق نیمه راه نباش... قول بده تا آخر بمانی. یادت باشد با احساسات هیچ کس بازی نکنی!!!
به خود اطمینان داشتم که درتمام شریط ترکت نخواهم کرد... زیرا میدانستم خالصانه مرا می خواهی.
حالا در گوشه اتاق با چشمانی بارانی خاطراتت را مرور خواهم کرد. به عکسی که روبه رویم چشم دوخته خیره شده ام چقدر زمان سخت میگذرد... چشمانت چه معصومانه به چشمانم خیره شده اند. نه ... نمیتوانم باور کنم. شاید کابوس وحشتناکی ست که به سراغم آمده. آری صبح از خواب بیدار خواهم شد و باز صدایت را میشنوم و به امید دیدن دوباره تو لحظه شماری خواهم کرد.
یک لحظه چشمانم را می بندم. تو به سویم می آیی و مرا در آغوش میگیری. با دستهایت گونه های خیسم را پاک می کنی و میگویی ... باز خیالاتی شدی؟
دیگر ترا نخواهم دید... میدانم فقط همین خاطرات است که برایم باقی می ماند... آری به انتظار تو ماندن زهی خیال باطل است... دیگر لمس تنت را باید به رویاها سپرد.
اکنون که باچشمان تر این احساسات بی وجود رابر تن سیاه این صفحه حک می کنم ... می دانم که تو در اوج زندگیت و در پی سوزاندن خاطرات گذشته هستی... میدانم که دیگر در حد یک خاطره هم در قلبت جایی نخواهم داشت... می دانم که دیگر نام مرا هم فراموش خواهی کرد.
آری... در عین ناباوری تنها یادگاری که از تودارم مشتی خاطرات و زخم عمیقی که مرهمی برایش نمیابم .
واین تنها سهم من بود از آن همه عشق و جوانمردی که دم می زدی. آری این سهم من بود از صداقتم.
و اما تو... تو... تو خیانت کردی!!! قلبم را شکستی ... تو جگرم را آتش زدی... زبانم میگوید... به امید روزی که روزگارت سیاه تر از پر کلاغ .... تیره تر از غرو ب و غمگین تر از غم جدایی باشد... اما دلم... دلم میگوید به امید روزی که آشیانت بالاتر از آشیان عقاب ... چشم انداز نگاهت زیباتر از بهشت... و صدها هزار پری کنیزت باشند.
و
من تو را پیش تر از قبل دنیا دوست می دارم چرا که با تو آفریده شدم و با تو سر لوحه زیستن را آموختم و این شد که تو شدی معلم سرنوشتم. کنون سالهاست که تو رفته ای و مرا در این گیتی بی منتهابا مرغان بی بال و پر سکوت تلخ لحظه ها تنها رهانیده ای و خاطرات شیرین با تو بودنم رابه اسارت برده ای. تو خود رفته ای امایادت همچون ریشه ای وجودم را سراسرفرا گرفته است و مرا مجنونی دیوانه نموده است.و من تورا همچون بتی می پرستمچرا که خدای راستین وجودم را از تو آفریداگه حتی بین ما فاصله یک نفسه نفس منو بگیر
برای یکی شدن اگه مرگ من بسه نفس منو بگیر
خوب دیروز و هنوز طرحی از من بر صلیب روی تن پوشت بدوز
وقت عریانی عشق با همین طرح حقیر در حریق تن بسوز
تو بگو غیبت دست غیبت هر چه نفس بین ما فاصله نیست
غیبت آخر تو کوچ مرغان صدا ختم این غائله نیست!
نه زبانم برای تعریف تو توانایی دارد
محبت نیرومند ترین جادوهاست