بیا هزار درد مرا تو باور کن
نگاه منتظرم را ، دوباره پرپر کن
چه ساده و چه صمیمی ، مرا تو می فهمی
بیا ز بوی حضورت ، مرا معطر کن
تمام سطح دلم ، روشن از عبور تو بود
بیا تمام مرا ، ای ماه من ، منور کن
بیا خزان دلم را ، به لطف بارش عشق
پر از شکوه شکوفائی صنوبر کن
بدون اذان تو ، بیعت نمی کنم با عشق
بیا برای دلم ، عشق را مصور کن
* زندگی پر از قشنگی است مثل خواب یک کبوتر
زندگی پر از سپیدی است مثل کاغذهای دفتر
*
زندگی یه حس زیباست مثل احساس یک کبوتر
*
مثل خوابیدن تو گلدون خواب غنچه ها رو دیدن
*
زندگی رو سخت نگیر زندگی ساده ساده است
*
حل میشه سختی با کوشش زندگی اوج ارادست
ترن آهسته می لغزید و می برد
نگاه حسرت آلودی به همراه
سرشکی موج زد در نرگسی مست
برآمد بر لبی از سینه ای آه
خداحافظ! لبی جنبید و گفتی
که جانی با تنی بدرود می کرد
در آنسوی افق، با کوه، خورشید
وداعی تلخ و خون آلود می کرد
چراغ آفتاب آهسته می مرد
جهان در چشم من تاریک می شد
قطار آهسته می نالید و می رفت
بآغوش افق نزدیک می شد
به گوشم ناله اش زان دور می گفت
که دیگر روزگار عاشقی مُرد
بهار آرزو «او» بود تا رفت
شکفته گلبن امید، پژمرد ...
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
و تماشای تو زیباست اگر بگذارند
دل آواره من این همه آواره مگرد
خانه دوست همینجاست اگر بگذارند
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند.
غضب آلوده نگاهم مکنید ای مردم
دل من مال شماهاست اگر بگذارند