تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

دستگیری 39 متهم برای یک قتل

اعتماد: بازپرس جنایی تهران در پی قتل یک جوان 25ساله در جریان یک نزاع جمعی دستور بازداشت 39 نفر را صادر کرد. ساعت 22 شامگاه شنبه ماموران کلانتری خانی آباد نو از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 از وقوع یک نزاع جمعی باخبر شدند و با حضور در محل حادثه پی بردند دو گروه به شدت با یکدیگر درگیر شده و به هیچ وجه حاضر به خاتمه دعوا نیستند و در این بین شش نفر نیز مجروح شده اند. سرانجام ماموران با شلیک تیر هوایی و پرتاب گاز اشک آور موفق شدند دو گروه را از هم جدا کنند اما جوان 25ساله یی فوت شده بود.
 
به این ترتیب تحقیقات برای شناسایی مظنونان و شرکت کنندگان در درگیری ادامه یافت تا اینکه 39 نفر به عنوان مظنون در قتل دستگیر شدند اما مشخص شد متهم اصلی پرونده متواری است.

حسین اصغرزاده بازپرس پرونده گفت؛ هیچ کدام از دستگیرشدگان حاضر به اعتراف درباره چگونگی وقوع این قتل نیستند اما نکته قابل توجه این است که آنها در درگیری حضور داشته اند.

وی افزود؛ تاکنون مشخص شده است شروع درگیری بر سر نصب یک تابلو تبلیغات در خصوص حراج لوازم یک مغازه بوده که گویا صاحب مغازه با صاحب فروشگاه همسایه درگیر شده است. تحقیقات برای دستگیری متهمان فراری و همچنین مشخص شدن زوایای پنهان این پرونده ادامه دارد. 
 

پدر متجاوز دیوانه شد!

رسانه‌های دولتی اتریش اعلام کردند: <جوزف فریتزل> پس از آن که متوجه شد باید باقی عمر خود را در زندان و در سلول انفرادی بگذراند،‌ دیوانه شد.



به گزارش ایسنا، پزشکان زندان <اشتین> که <جوزف فریتزل> پدر سنگدل متجاوز اتریشی در آن زندان محبوس است، خبر دادند اولین نشانه‌های جنون، از دست دادن حافظه و بی‌خوابی در وی پدیدار شده و احتمال این که این مرد پشت میله‌های این زندان جان دهد، بسیار زیاد است.

روزنامه‌ <اویستریخ> چاپ اتریش نوشت: <جوزف فریتزل> اوایل سال جاری میلادی به اتهام قتل، 24‌‌‌سال تجاوز به دخترش <الیزابت> و زندانی کردن او و کودکانی که از وی داشت، توسط دادگاه عالی اتریش به حبس ابد محکوم شد.



این تکنسین برق که 74 سال سن دارد، آن قدر دچار جنون شده که در خواب و بیداری فریاد می‌زند و نام دخترش <الیزابت> را به زبان می‌آورد و هنگامی که ماموران زندان قصد دارند او را آرام کنند، سر و صورتش را به در و دیوار و میله‌های سلولش می‌کوبد.

زن شیاد با شناسنامه جعلی با چهار مرد ازدواج کرد

http://www.piic.ir/beta/upload/woman%20marriage%204%20man-jazzaab.com1489.jpg


زن 39ساله یی که با چرب زبانی و استفاده از چهار شناسنامه جعلی با چهار مرد ازدواج دائم کرده بود، با روبه رو شدن دامادها در دادگاه لو رفت. به گزارش فارس، عصر 11 مهر سال گذشته مرد میانسالی با مراجعه به ماموران کلانتری شهرک غرب مدعی شد سه مرد جوان به همراه زنی 30ساله به نام مژگان وارد خانه اش شده و پس از بستن دست و پای وی از او چک های سفیدامضا و یک برگه کاغذ سفید امضاشده گرفته و سپس او را تهدید کرده اند در صورتی که از آنها شکایت کند، اموال وی را خواهند ربود. با آغاز تحقیقات مشخص شد مژگان از یک سال قبل به عقد دائم شاکی درآمده و در این مدت در خانه یی که برایش اجاره کرده بود، زندگی می کرده است.

مژگان توسط ماموران پلیس دستگیر و مدعی شد با سه مرد جوان همدست نبوده و از وقوع سرقت کاملاً بی اطلاع است اما با گذشت زمان مشخص شد ادعای وی کذب است. قاضی توکلی بازپرس دادسرای امور جنایی تهران درباره این پرونده گفت؛ زمانی که مژگان مدعی شد ادعای شاکی کذب است این مرد در اعترافی از یک راز بزرگ تر پرده برداشت و گفت مژگان در این مدت با افراد دیگری نیز ازدواج کرده است. شاکی مدعی شد مژگان در شرایطی که هنوز از او جدا نشده بود با استفاده از شناسنامه جعلی با سه مرد دیگر ازدواج دائم کرده و به هر سه نفر آنها سه شناسنامه جعلی و سفید را ارائه داده و مدعی شده با هیچ مردی پیش از آنها ازدواج نکرده است.

بازپرس توکلی ادامه داد؛ مژگان باز هم منکر ارتکاب چنین اعمال مجرمانه یی شد، تا اینکه چهار مردی که با وی ازدواج کرده بودند و در دو مورد همزمانی در ازدواج نیز به واسطه شناسنامه های متعدد مژگان رخ داده بود، شناسایی و به دادسرا فراخوانده شدند. این مردان زمانی که با یکدیگر روبه رو شدند همگی ادعا کردند از وجود دیگری بی اطلاع بوده و صرفاً به واسطه چرب زبانی مژگان در دام وی گرفتار شده و مبالغ هنگفتی را نیز برای وی خرج کرده اند. این مقام قضایی افزود؛ یکی از شکات مدعی شد در یک نمونه برای روز تولد مژگان برای وی یک خودروی مدل بالا به قیمت 75 میلیون تومان خریده و این تنها 20 درصد کل هزینه هایی بوده که برای وی کرده است.

بنا بر این گزارش مژگان در حال حاضر هنوز دستگیر نشده اما به اتهام جرائمی مانند فریب در ازدواج، جعل شناسنامه، کلاهبرداری و همچنین اعمال منافی عفت تحت تعقیب است.

قتل زن جوان به خاطر انصراف از ازدواج

اعتماد: مردی که به خاطر اختلاف با زن مورد علاقه اش او را به قتل رسانده است در جلسه محاکمه اش جزییات این قتل را شرح داد.

اوایل سال 87 به ماموران پلیس آباده شیراز خبر دادند جسد سوخته زنی در اطراف این شهر رها شده است. لحظاتی بعد پلیس در محل حضور یافت و تحقیقات آغاز شد. ماموران ابتدا شناسایی هویت جسد را در دستور کار خود قرار دادند.

یافته ها نشان داد جسد متعلق به زنی حدوداً 37ساله است که چند روز قبل خانواده اش به پلیس خبر دادند او گم شده است. این زن که سحر نام داشت بعد از اینکه برای خرید از خانه خارج شده بود دیگر بازنگشته بود. خانواده سحر در بازجویی ها به ماموران گفتند؛ سحر از مدتی قبل با مردی به نام مراد رابطه داشت. مراد مدعی بود سحر را دوست دارد و می خواهد با او ازدواج کند. از وقتی سحر گم شد دیگر خبری هم از مراد نیست. ما فکر می کنیم او از ماجرای قتل دخترمان باخبر است. با شکایت این خانواده مرد 39ساله دستگیر شد. وی به قتل سحر اعتراف کرد و گفت؛ من واقعاً سحر را دوست داشتم و می خواستم با او ازدواج کنم اما سحر واقعیت های زندگی اش را به من نمی گفت و این اواخر فهمیده بودم به من خیانت می کند و با فرد دیگری هم رابطه دارد. البته هر چه می گفتم زیر بار نمی رفت و من را متهم به شکاک بودن می کرد. روز حادثه با او قرار گذاشتم.

متهم ادامه داد؛ سحر دیگر به مانند قدیم با من مهربان نبود. رفتارش سرد شده بود و با تندی برخورد می کرد. از او خواستم مثل گذشته ها شود و گفتم خیلی دوستش دارم و می خواهم با او ازدواج کنم اما با بی تفاوتی با من برخورد کرد و گفت دیگر مرا دوست ندارد. یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم و نتوانستم حرف هایش را تحمل کنم. او را با روسری خفه کردم. بعد از قتل تازه به خودم آمدم و فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. در آن لحظه از کاری که کرده بودم پشیمان شدم اما دیگر کاری نمی توانستم انجام دهم. سحر مرده بود. می دانستم با شرایطی که وجود دارد به زودی مشخص می شود قاتل او من بوده ام. به همین خاطر هم تصمیم گرفتم جسدش را به آتش بکشم تا شناسایی نشود. مقداری بنزین تهیه کردم. جنازه را به منطقه خلوتی بردم و بنزین را روی جسد ریختم. آن را آتش زدم و محل را ترک کردم. به این امید بودم که کسی به آن محل رفت و آمد نمی کند و جسد بعد از چند روز از بین می رود اما دستگیر شدم.

بعد از پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست برای مراد پرونده به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد.

بعد از آنکه نماینده دادستان در دادگاه متن کیفرخواست علیه مراد را خواند اولیای دم سحر در جایگاه حاضر شدند و برای این مرد تقاضای صدور حکم قصاص کردند. متهم به قتل در ادامه جلسه در جایگاه ایستاد و قتل را پذیرفت. وی گفت؛ هنوز هم می گویم من سحر را خیلی دوست داشتم و می خواستم با او ازدواج کنم. اما سحر به حرف هایم گوش نمی کرد و مرا تحقیر می کرد.

در ادامه جلسه محاکمه هیات قضات شعبه 5 دادگاه کیفری استان فارس بررسی های خود را در مورد ابعاد دیگر این پرونده ادامه دادند و برای صدور رای وارد شور شدند.

متهم ادعا کرد به خاطر رفتارهای ناشایست مقتول این جنایت را مرتکب

مرد جوانی که مدعی است برای رهایی از آزارهای هم اتاقی اش او را به قتل رسانده است، توسط قضات محاکمه کننده به مرگ محکوم شد.

به گزارش خبرنگار ما متهم دیروز در جلسه دادگاه به محض اینکه در برابر هیات قضات قرار گرفت، اتهام قتل را پذیرفت اما ادعا کرد برای رهایی از آزارهای مقتول مجبور به این کار شد.

محمد شادابی نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه محاکمه که در شعبه 71 دادگاه کیفری برگزار شد، در توضیح کیفرخواست گفت؛ 11 فروردین ماه سال گذشته به ماموران پلیس خبر دادند مردی که سرایدار پایانه جنوب بوده به قتل رسیده است. دقایقی بعد ماموران در محل حاضر شدند و با توجه به شواهد برجای مانده در صحنه قتل متوجه شدند این مرد احتمالاً خفه شده است. در جریان بررسی ها مشخص شد مقتول «ش» نام داشت و از مدتی قبل با جوانی به نام حسین در اتاق سرایداری اش زندگی می کرد.

شادابی افزود؛ با توجه به اینکه حسین بعد از به قتل رسیدن «ش» مفقود شده بود، ماموران به او ظنین شدند و وی را تحت تعقیب قرار دادند. چند روز بعد از حادثه حسین در حالی که روی یک نیمکت در ایستگاه راه آهن خوابیده بود، توسط ماموران دستگیر شد و به قتل مرد سرایدار اعتراف و ادعا کرد از آنجایی که مقتول او را مورد آزار قرار می داده اقدام به قتل کرده است. این ادعای متهم مورد قبول بازپرس قرار نگرفت چرا که او بعد از به قتل رساندن مقتول پول های موجود در خانه را به سرقت برده و سپس متواری شده بود. شادابی ادامه داد؛ خانواده مقتول مدعی هستند وی حدود دو میلیون تومان پول در خانه داشته که به سرقت رفته است. اگر حسین با انگیزه فرار از آزارهای متهم او را به قتل رسانده باشد، بنابراین سرقت پول ها معنا پیدا نمی کند. دادسرا بر این باور است که وی مقتول را با انگیزه مالی کشته است و اکنون من به عنوان نماینده دادستان تهران تقاضای صدور حکم قانونی برای او دارم. سپس اولیای دم مقتول در جایگاه حاضر شدند و برای متهم تقاضای صدور حکم قصاص کردند.

در ادامه حسین در برابر قضات قرار گرفت. وی اتهام قتل را قبول کرد و گفت؛ به خاطر دعواهایی که با پدر و مادرم داشتم، از مشهد به تهران آمدم به این امید که بتوانم زندگی بهتری داشته باشم. در پایانه جنوب به عنوان کارگر مشغول به کار شدم. شرایط خیلی

بدی داشتم. جای خواب نداشتم و کارم سخت بود. مقتول گفت حاضر است به من پناه دهد و دعوتم کرد که شب ها در اتاق سرایداری که در اختیار او قرار داده بودند، بمانم . من هم از آنجایی که جایی نداشتم، قبول کردم و فکر نمی کردم مردی در 65سالگی بتواند برای من ایجاد مزاحمت کند.

وی ادامه داد؛ یک شب مقتول سراغم آمد و رفتار بی شرمانه یی انجام داد. با این حال دوباره به خانه اش می رفتم چون نمی توانستم جای دیگری برای خواب پیدا کنم.

مجبور بودم رفتارهای مقتول را تحمل کنم. البته او گاهی هم به من پول می داد تا بتواند به این طریق مرا ساکت نگه دارد. شب حادثه دیگر نتوانستم رفتارهای او را تحمل کنم و تصمیم گرفتم هر طور شده از او انتقام بگیرم.

زمانی که سراغم آمد تا دوباره کار بی شرمانه اش را تکرار کند، با او مقابله کردم و ملحفه یی را که آن اطراف بود دور گردنش پیچیدم و او را خفه کردم. بعد پولی را که در خانه بود برداشتم و فرار کردم. البته این مبلغ زیاد نبود و شاید حدود 30 هزار تومان می شد. آن را برداشتم تا در روزهایی که فرار می کنم، بتوانم غذا بخورم و کار جدید برای خودم پیدا کنم. اما به چند روز نکشید که پلیس من را دستگیر کرد.

بعد از پایان دفاعیات متهم هیات قضات وارد شور شدند و او را به جرم قتل عمد با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم کردند.

اعتراف پدر و پسر به قتل زن و شوهر سالخورده

راز قتل یک زن و شوهر سالخورده که قربانی کینه جویی شده بودند پس از گذشت دو سال با دستگیری متهم دوم پرونده افشا شد. به گزارش خبرنگار ما این جنایت تیرماه سال 86 رخ داد و مهرماه سال بعد متهم به قتل به دام افتاد اما مشخص شد پسر او نیز در این کشتار مشارکت داشته است به همین دلیل تحقیقات ادامه یافت تا اینکه بالاخره با دستگیری دومین متهم کارآگاهان به جزییات قتل پی بردند.

وقوع جنایت
روز 15 تیرماه سال 86 کارآگاهان جنایی پلیس آگاهی ورامین به خانه زوج سالخورده یی رفتند تا درباره قتل آن دو تحقیق کنند. صابر 66ساله و نرگس 62ساله با ضربات چاقو به طرز فجیعی از پا درآمده و قاتل یا قاتلان سر از تن آنها جدا کرده بودند. کارآگاهان که با توجه به نحوه کشتار اطمینان داشتند زوج مسن قربانی یک کینه جویی عمیق شده اند به بازرسی خانه آنها پرداختند و سه سرنخ را در پرونده ثبت کردند. نخست آنکه هیچ وسیله یی از قربانگاه سرقت نشده بود. ضمن اینکه وجود چهار استکان چای روی میز پذیرایی نشان می داد جنایت توسط دو نفر رخ داده است. نکته سوم وجود کلید پشت در ورودی آپارتمان بود که فاش می کرد زوج سالخورده با میل خود در خانه را به روی قاتلان گشوده و در واقع آنها را از پیش می شناخته و احتمالاً از قبل منتظرشان بوده اند. پس از تجسس های اولیه جنازه ها به متخصصان پزشکی قانونی تحویل داده شد و کارآگاهان با تهیه فهرستی از اقوام و نزدیکان صابر و نرگس سعی کردند بی گناهان و مظنونان احتمالی را غربال کنند.
شناسایی متهم
تلاش های پلیس به آنجا رسید که معلوم شد شوهرخواهر نرگس به نام رضا با این زوج به شدت اختلاف داشت. ماجرا از این قرار بود که همسر رضا به خاطر اعتیاد شوهرش به مواد مخدر از او طلاق گرفته و در جلسه دادگاه صابر و نرگس علیه رضا شهادت داده بودند. از آنجا که رضا نمی خواست از همسرش جدا شود از خواهرزن خود و شوهر او به شدت کینه به دل گرفته بود و همین موضوع می توانست به انگیزه یی برای قتل تبدیل شود. کارآگاهان برای اینکه از صحت فرضیه خود مطمئن شوند با مجوز قضایی به خانه رضا رفتند اما متوجه شدند این مرد از فردای روز جنایت به مکان نامعلومی گریخته است و هیچ کس از مخفیگاه وی اطلاعی ندارد. افسران جنایی برای اینکه بتوانند رضا را ردیابی کنند پسر او به نام محمد را بازداشت کردند. این جوان در بازجویی ها گفت؛ پدرم قاتل صابر و نرگس است. او بعد از انجام قتل حقیقت را به من گفت و سپس فرار کرد. از آنجا که به نظر نمی رسید محمد در این جنایت نقش یا از محل زندگی پدرش اطلاع داشته باشد بازپرس پرونده او را با قید ضمانت آزاد کرد.

دستگیری قاتل

پس از آن کوشش افسران جنایی برای پیدا کردن متهم اصلی پرونده دوچندان شد ولی تا مدت ها خبری از رضا نبود تا اینکه روز 21 مهرماه این مرد در قرچک ورامین شناسایی و بازداشت شد و ماموران از او 20 گرم کراک پیدا کردند. این مرد ابتدا ارتکاب جنایت را انکار کرد ولی بعد از چند جلسه بازجویی از اسرار کشتار در خانه خواهرزنش پرده برداشت. او گفت؛ «چند سال است به مواد مخدر اعتیاد دارم و به همین خاطر با همسرم به شدت اختلاف داشتیم تا اینکه دو سال قبل زنم با کمک نرگس و صابر مرا قانع کرد به یک کمپ ترک اعتیاد بروم. من چون زندگی ام را دوست داشتم و نمی خواستم از همسرم جدا شوم این پیشنهاد را پذیرفتم و مدتی را در مرکز ترک اعتیاد بودم تا اینکه با یک مرخصی چندروزه به خانه برگشتم و فهمیدم در نبود من همسرم با کمک و شهادت صابر و نرگس به صورت غیابی از من طلاق گرفته است.»

متهم به قتل ادامه داد؛ «فهمیدن این موضوع مرا به شدت خشمگین کرد و فهمیدم فرستادن من به کمپ یک نقشه از پیش طراحی شده است برای همین شامگاه 14 تیر سال 86 با پسرم در این باره مشورت کردم و با هم نقشه قتل را کشیدیم. شب حادثه ساعت 12 همراه محمد به خانه مقتولان رفتیم و آنها به خاطر رفت و آمدهای قبلی مانع ما نشدند و برایمان چای آوردند. ما که از قبل برای کشتن آنها برنامه ریزی کرده بودیم کار را به مشاجره و دعوا کشاندیم و در این حین پسرم به سمت نرگس حمله کرد و او را کشت. بعد من صابر را با ضربات چاقو به قتل رساندم و پس از آنکه سر از تن مقتولان جدا کردیم فراری شدیم.»

تحقیقات مجدد

اعترافات این مرد نشان داد آزاد کردن پسر او اشتباه بوده و این جوان با پدرش همدستی داشته است به همین خاطر تحقیقات برای پیدا کردن محمد از سر گرفته شد ولی باز هم فیصله دادن به این معمای جنایی به طول انجامید و سرنخی از پسر جوان به دست نیامد تا اینکه چند روز پیش ماموران مخفیگاه او را شناسایی و وی را دستگیر کردند. محمد در بازجویی ها به همدستی با پدرش اقرار کرد و برای سیر مراحل قانونی پرونده روانه بازداشتگاه شد.

2 کودک قربانی اختلاف‌های خانوادگی

ایران: پرونده اختلاف‌های شدید خانوادگی زن و شوهر تحصیلکرده با مرگ دو پسر خردسالشان بسته شد.

این ماجرای تلخ چند روز قبل همزمان با اوج گرفتن اختلافات زوج جوان و بازگشت زن به خانه پدری کلید خورد.

ساعت 9 صبح 20‌خرداد بازپرس کشیک قتل دادسرای عمومی و انقلاب قم در جریان سقوط یک زن و سه فرزند خردسالش از پشت بام خانه پدری قرار گرفت.

بلافاصله گروهی از کارآگاهان جنایی اداره آگاهی به همراه بازپرس «باقی‌پور» در محل حادثه حاضر شدند.

آنها در نخستین تحقیقات دریافتند زن 32 ساله‌ای به نام «سمانه» به‌خاطر اختلاف‌های شدید خانوادگی فرزندان خردسالش را مجبور کرده تا همراهش از طبقه سوم خانه به پائین بپرند.

پدر سمانه نیز به مأموران گفت: دامادم پزشک است و در شهر دیگری زندگی می‌کند. اختلاف‌های خانوادگی او با دخترم به حدی بود که حتی وجود سه فرزند قد و نیم قدشان نیز تأثیری در بهبود روابط شان نداشت.شب قبل دامادم همراه همسر و سه فرزندش به خانه ما آمد و آنها را به من تحویل داد و بعد هم رفت. با آن‌که دخترم نیز تحصیلکرده است اما متأسفانه آنها حرف همدیگر را نمی‌فهمیدند و وساطت‌های ما نیز بی‌نتیجه بود.

شب قبل دخترم را خیلی نصیحت کردم تا به خاطر آینده خود و فرزندانش با همسرش مدارا و سازش کند. در حالی که امیدوار بودم نصیحت‌های ما اثر کند آنها آخر شب برای خواب به اتاق دیگری رفتند. اما دقایقی قبل با شنیدن صدای مهیبی از خواب پریده و خود را به حیاط رساندیم که در کمال ناباوری با پیکر خونین دو پسر 2 و 5 ساله و دختر 7 ساله و مادرشان روبه‌رو شدیم. متأسفانه دو پسر کوچک‌تر در دم جان باخته و دخترم به همراه دخترش راهی بیمارستان شدند.

زن جوان به‌دلیل شکستگی کمر و پاهایش چند بار تحت عمل جراحی قرار گرفت. دختر بچه نیز به خاطر شکستگی استخوان و صورتش تحت معالجه و جراحی قرار گرفت.

زن جوان پس از بهبود نسبی در حالی که به‌خاطر آسیب‌های جسمی و روحی شدید به سختی حرف می‌زد به تیم تحقیق گفت: از اختلاف‌های همیشگی با همسرم به ستوه آمده بودم. وقتی هم مرا به خانه پدرم برگرداند، احساس پوچی و بیهودگی کردم. صبح روز بعد تلفنی با شوهرم تماس گرفتم شاید مشکلمان با گفت‌وگو رفع شود، اما مثل همیشه با هم بحث کردیم و متوجه شدم زندگی‌مان به بن‌بست رسیده است. امیدی به آینده نداشتم و حس کردم به انتهای خط رسیده‌ام. بنابراین بچه‌ها را به آرامی از خواب بیدار کرده هر سه را به بهانه‌ای به پشت بام کشاندم سپس همگی پائین پریدیم اما من و دخترم زنده ماندیم.

قاضی «باقی‌پور» بازپرس شعبه دوازدهم دادسرای عمومی و انقلاب قم پس از مرخص شدن «سمانه» از بیمارستان، وی را به‌خاطر مصدومیت شدید، نداشتن حرکت و آسیب‌دیدگی شدید نخاعی با قرار وثیقه 130‌میلیون تومانی تا تعیین تکلیف نهایی آزاد کرد. دختر خردسال نیز پس از بهبود نسبی به پدرش سپرده شد. تحقیقات تکمیلی در این باره همچنان ادامه دارد.