تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

اعتراف به قتل زوج سالخورده به خاطر کینه یی قدیمی

دو روز پایانی هفته گذشته برای کارآگاهان جنایی تهران روزهای پرکاری بود و آنان با انجام تحقیقات ویژه بر تعداد صفحات سه پرونده قتل افزودند و آنها را در اختیار مقامات قضایی قرار دادند.

به گزارش خبرنگار ما مطابق محتویات یکی از این پرونده ها، مردی عمه و شوهرعمه خود را به قتل رساند. در جنایتی دیگر فردی که در کار خرید و فروش مواد مخدر دست داشته توسط سه مرد ناشناس از پا درآمده و مرد میانسالی نیز به احتمال قوی قربانی اختلاف با فرزند جوانش شده است.

قتل زوج سالخورده

پرونده قتل زوج سالخورده پیش از آنکه عنوانی جنایی پیدا کند تحت نام مفقودی در پلیس آگاهی تهران به جریان افتاد. ماجرا به روز 28 خردادماه بازمی گردد. در این روز مردی 50 ساله به اداره 11 پلیس آگاهی رفت و گفت مدتی است عمه و شوهرعمه اش به طرز مرموزی مفقود شده اند. دو ناپدیدشده زوجی 89 و 80 ساله به نام های حشمت الله و مهشید بودند که هیچ گاه برای مدت طولانی خانه خود را ترک نمی کردند به همین سبب گم شدن آنها مشکوک به نظر می رسید. محمد روشن- بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی- وقتی این پرونده را دید به کارآگاهان ماموریت داد به خانه زوج مسن در فرمانیه بروند و آنجا را جست وجو کنند. افسران پرونده هنگامی که وارد منزل این زن و شوهر شدند در همان نگاه اول اطمینان یافتند باید منتظر اخبار ناگواری باشند چرا که خانه به طور کامل به هم ریخته بود و علائم و نشانه هایی از وقوع سرقت به چشم می خورد. در شرایطی که هیچ ردپایی از حشمت و همسرش وجود نداشت ردیابی خودروی پراید آنها در دستور کار قرار گرفت و بالاخره چهارشنبه هفته گذشته ماموران این اتومبیل را در حوالی پل سیدخندان متوقف و راننده اش را که مردی 48ساله به نام علیرضا بود، بازداشت کردند. این مظنون برادر همان فردی بود که گم شدن عمه و شوهرعمه اش را به پلیس خبر داده بود. به این ترتیب او در حالی متهم اصلی پرونده شناخته شد که پیش از او چند مظنون دیگر مورد تحقیق قرار گرفته و از آنان رفع اتهام شده بود. علیرضا در بازجویی ها به کشتن عمه و شوهرعمه اش اقرار کرد و از کینه یی قدیمی سخن گفت که در سال های طولانی او را نسبت به زوج مسن خشمگین نگه داشته بود.

این مرد به خاطر کشمکش های طولانی با همسرش از او جدا شده و معتقد بود دخالت های بی مورد مهشید آتش اختلاف میان آن دو را شعله ور کرده و کارشان را به طلاق کشانده بود. این تصور نفرتی را در علیرضا به وجود آورده بود که به گفته خودش وی را به ارتکاب جنایت ترغیب کرد. علیرضا در اعترافاتش گفت؛ به خانه حشمت و مهشید رفتم و اول عمه ام را با چاقو کشتم و بعد شوهرش را که در حمام بود به قتل رساندم، سپس اجساد را در دو پتو پیچیدم و در صندوق عقب پراید حشمت جا دادم. جنازه عمه ام را در بیابان های کیانمهر به آتش کشیدم و پیکر حشمت را ته دره یی در جاده چالوس پرت کردم. بعد از آن دوباره به خانه مقتولان برگشتم و مقداری از لوازم شان را مثل فرش و یکسری مدارک به سرقت بردم و در این مدت از پراید مقتولان استفاده کردم.

پس از اعترافات این مرد میانسال کارآگاهان در قالب دو گروه به جاده چالوس و کیانمهر رفتند اما اثری از جنازه ها وجود نداشت و معلوم شد نیروی انتظامی این دو منطقه اجساد را پیدا کرده و تحت عنوان مجهول الهویه به پزشکی قانونی تحویل داده و حتی جسد زن مسن در بهشت زهرا دفن شده است. با تکمیل شدن اطلاعات افسران جنایی، پرونده در اختیار بازپرس روشن قرار گرفت و او برای متهم قرار بازداشت صادر کرد. سرهنگ علی اکبرپور- رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران- درباره این پرونده گفت؛ هر چند متهم انگیزه اش را از جنایت کینه قدیمی اعلام کرد، با توجه به سن بالای مقتولان و سرقت از خانه آنها به نظر می رسد هدف علیرضا از این قتل فقط دزدی بوده است و در حال حاضر تحقیقات در این باره و همچنین بررسی سوابق احتمالی متهم ادامه دارد.

نامه قاتلان

ساعت 21 چهارشنبه گذشته وقتی اپراتور مرکز فوریت های پلیسی تهران به تلفن یک شهروند پاسخ داد، پرونده جنایی دیگری گشوده شد. تماس گیرنده زنی میانسال بود که با صدایی لرزان می گفت شوهرش را کشته اند. ساعتی بعد افسران اداره پلیس آگاهی و حسین اصغرزاده- بازپرس ویژه قتل- خودشان را به میدان هروی رساندند و به اتاق خواب مرد 42ساله یی به نام یعقوب رفتند که وی در آنجا کشته شده بود. نگاه کارآگاهان قبل از آنکه متوجه جنازه شود به تکه کاغذی دوخته شد که قاتل یا قاتلان بالای تخت چسبانده و روی آن نوشته بودند؛ «سزای فرد خائن به ناموس دیگران مرگ است». این دست نوشته نشان می داد آنان با یک قتل ناموسی مواجه شده اند. بررسی پیکر قربانی فاش کرد عامل یا عاملان جنایت ابتدا یک چادر زنانه را دور گردن یعقوب پیچیده و سپس با چاقو به سر او ضربه زده اند اما کدام یک از این دو اقدام، کشنده و علت تامه فوت مرد 42 ساله بود، برای پلیس روشن نشد و بازپرس اصغرزاده وظیفه پاسخ دادن به این سوال را به متخصصان پزشکی قانونی سپرد. پس از آن همسر مقتول تحت بازجویی قرار گرفت و توانست بخشی از اسرار این جنایت را هویدا کند. او گفت؛ ساعت 13 پسرش را به آموزشگاه زبان برد و ساعت 16 به خانه برگشت ولی شوهرش از وی خواست منزل را ترک کند. یعقوب گفت قرار است برای او مهمان بیاید و بهتر است من در خانه نباشم. من هم منزل را ترک کردم. تا ساعت 30/20 چندین بار با خانه تماس گرفتم ولی شوهرم جواب نداد برای همین نگران به منزل برگشتم و با جسد او روبه رو شدم. کارآگاهان با شنیدن حرف های همسر مقتول خانه وی را به صورت دقیق تفتیش کردند و متوجه شدند مهمانان یعقوب سه مرد بودند که البته قصد داشتند این طور وانمود کنند که دو مرد و یک زن هستند. آنان در ادامه اطمینان یافتند نامه قاتلان هیچ ارزشی ندارد و آنان برای انحراف مسیر تحقیقات آن را نوشته اند. به گفته بازپرس اصغرزاده نتیجه تجسس ها نشان می دهد احتمالاً مقتول در خرید و فروش مواد مخدر دست داشته و همین امر باعث شده است عده یی با انگیزه تصفیه حساب او را به قتل برسانند. هم اکنون تحقیقات پیرامون این پرونده جنایی ادامه دارد.

سرنخی در کانال کولر

جنایت سومی که پرونده آن هفته گذشته گشوده شد ساعت 12 ظهر جمعه به اطلاع پلیس رسید. پس از آنکه کارکنان بیمارستانی در تهرانپارس از ماموران خواستند برای تحقیق درباره مرگ مرموز مردی 48 ساله به نام امیر به آنجا بروند، آنها متوجه شدند جمعه پردردسری خواهند داشت. مرد میانسال با ضربه یک جسم نوک تیز شبیه به چاقو مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان جان باخته بود. با اطمینان از اینکه امیر به قتل رسیده است، محمدحسین شاملو

- بازپرس ویژه قتل- دست به کار شد و ابتدا دستور بازجویی از همسر مقتول را صادر کرد. زن میانسال گفت برای کاری از خانه بیرون رفته و وقتی برگشته با جسد شوهرش مواجه شده. همسر امیر در پاسخ به این سوال که زمان ترک خانه به غیر از شوهرش چه کسی در منزل بود، گفت پسر 20ساله اش به نام محسن همراه امیر بوده است. به دنبال اظهارات این زن، محسن مورد پرس وجو قرار گرفت اما حاضر نشد اتهام پدرکشی را بپذیرد. در همین حال کارآگاهان با بازرسی از خانه مقتول به سرنخی کلیدی دست پیدا کردند و یک تکه میلگرد خون آلود را در کانال کولر اتاق محسن یافتند. همین کشف سبب شد بازپرس شاملو دستور بازداشت پسر جوان را صادر و این فرضیه را طرح کند که محسن به خاطر اختلاف با پدرش او را به کام مرگ کشانده است. در حال حاضر تحقیقات از جوان 20ساله ادامه دارد.


سرانجام خونین ارتباط پنهانی

جام جم آنلاین: مردی که به تصور ارتباط پنهانی همسرش با مردی غریبه نقشه قتل وی را عملی کرده و دستگیر شده بود، در آخرین جلسه تحقیقات قضایی اتهام خود را پذیرفت ولی همسرش هرگونه ارتباط پنهانی با مقتول را انکار کرد.

شامگاه 19 اسفند سال گذشته یکی از اهالی محله پیشاهنگی کرج با مرکز فوریت‌های پلیسی 110 کرج تماس گرفت و از کشف جسد مردی جوان مقابل منزل همسایه‌اش خبر داد.

پس از این تماس تلفنی، ماموران اداره جنایی آگاهی استان تهران همراه بازپرس حسینی‌رازلیقی، کشیک ویژه قتل کرج به محل حادثه عزیمت کردند و پی بردند جوان با ضربه‌های چاقو به قتل رسیده است.

کارآگاهان جنایی پس از هماهنگی قضایی، جسد مرد جوان را برای بررسی علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات برای یافتن قاتل فراری و مشخص شدن هویت مقتول را آغاز کردند.

کارآگاهان که احتمال می‌‌دادند، خانواده صاحبخانه با مقتول آشنایی داشته باشند، به تحقیق از آنها پرداختند که معلوم شد مرد صاحبخانه به طرز مرموزی ناپدید شده و همسر و فرزند وی در خانه تنها هستند. این زن با انتقال به مرکز پلیس، مورد بازجویی قرار گرفت و اظهارات متناقضی را بیان کرد. ماموران با مشکوک شدن به وی، به تحقیق از اهالی محل حادثه پرداختند که معلوم شد، زن صاحبخانه با مقتول  امیر  ارتباط پنهانی داشته است.

با مشخص شدن این موضوع، زن صاحبخانه شیرین مورد بازجویی دوباره قرار گرفت و گفت: شوهرم برای گرفتن انتقام از من دست به جنایت زد.

وی افزود: وقتی 13 ساله بودم به اجبار خانواده‌ام با شوهرم - علی‌اکبر - که از اقوام بود، ازدواج کردم. ما بی‌آن که علاقه‌ای به هم داشته باشیم، با هم ازدواج کردیم و حتی با دنیا آمدن فرزندمان اوضاع زندگی مشترکمان خوب نشد تا این که مشاجره و اختلاف میان ما بالا گرفت و به بهانه قهر خانه را ترک کردم و به خانه پدری‌ام بازگشتم. در همین موقع با مقتول  که از دوستان برادرم بود  آشنا شدم کم‌کم ارتباط پنهانی‌مان شکل گرفت و تصمیم گرفتم پس از جدایی از شوهرم با او ازدواج کنم، اما شوهرم حاضر به جدایی نبود.

اعتراف به ارتباط سیاه

متهم ادامه داد: چندی قبل شوهرم پی به ارتباط پنهانی من با این مرد غریبه  امیر برد، و سپس با سد کردن راهم در خیابان مرا بشدت کتک زد.

از آن روز به بعد مرا در خیابان تعقیب می‌کرد تا مگر نشانی خانه امیر را پیدا کند و به او آسیب برساند. عاقبت روز حادثه وقتی من و مقتول را در یکی از خیابان‌های کرج دید که با هم گفتگو می‌کردیم، مرا به حدی کتک زد که بیهوش در خیابان افتادم، سپس مرد جوان ‌ امیر را تعقیب کرد تا عاقبت پس از یافتن وی، او را با ضربه‌های چاقو به قتل رساند و تهدیدم کرد که بزودی مرا هم می‌کشد و بلافاصله از محل جنایت متواری شد.

به دنبال اعتراف این زن به آشنایی با مقتول و ارتباط پنهانی با وی، او با قرارقانونی روانه زندان شد و جستجو برای دستگیری قاتل فراری علی‌اکبر آغاز شد تا این که روز بعد وی با مراجعه به مرکز پلیس استان تهران، خود را تسلیم و به قتل مرد غریبه اعتراف کرد.

متهمان پس از بازسازی صحنه قتل روانه زندان شدند و روز گذشته برای اخذ آخرین دفاع به شعبه یکم بازپرسی دادسرای جنایی کرج انتقال یافتند و مورد بازجویی قرار گرفتند.

قتل به خاطر خیانت همسر

علی‌اکبر در اظهاراتش به بازپرس حسینی‌رازلیقی گفت: وقتی متوجه ارتباط پنهانی همسرم با مقتول شدم، دیگر خود را در آخر خط زندگی یافتم. باورم نمی‌شد، مادر فرزندم این چنین در حق من و فرزندم ظلم کرده و با یک خیانت زندگی را به تباهی کشانده است. به این ترتیب با زور و تهدید از او خواستم با مقتول قرار ملاقات بگذارد، که در این محل با او درگیر شدم و با ضربه‌های چاقو وی را به قتل رساندم.

انکار ارتباط پنهانی

زن جوان - شیرین - با شنیدن این حرف‌ها، گفته‌های وی را قبول نکرد و گفت، همسرش سال‌هاست به وی سوءظن پیدا کرده و همین رفتار باعث شد که مرتکب جنایت شود.

وی افزود: شوهرم مدام به رفتارهایم مشکوک بود و به دروغ ادعا می‌کرد که من با مقتول ارتباط پنهانی دارم. بنابر این، شب حادثه هم بازور و تهدید و کتک از من خواست با مقتول قرار ملاقات بگذارم که به این ترتیب در خیابان پس از مواجهه با وی، به سوی مرد غریبه حمله‌ور شد و او را به همراه 2 نفر از دوستانش به یکی از محله‌های کرج  گلدشت ‌انتقال داد و با ضربه‌های چاقو او را به قتل رساند و بعد با انداختن جسد وی مقابل خانه‌مان متواری شد.

بنابراین گزارش، با انکار زن جوان به ارتباط پنهانی و اعتراف به قتل از سوی شوهرش، پرونده آنها برای تحقیقات بیشتر در اختیار پلیس آگاهی استان تهران قرار گرفت تا راز قتل این مرد  امیر  ‌فاش شود.

علت تکه تکه شدن هواپیما و مسافران چه بوده است؟!

عصرایران - عکس ها و تصاویر منتشره از هواپیمای سقوط کرده در قزوین ، بسیار گویا و تکان دهنده است.
تصاویر به وضوح نشان می دهند این هواپیمای توپولف که 16 دقیقه بعداز پرواز دچار سانحه شد ،قطعه قطعه شده  و به جز چند قطعه معدود از جمله اسکلت موتور ، سایر قسمت های هواپیما ، به قطعات زیر تبدیل شده است به گونه ای که اگر کسی بدون اطلاع از حادثه سقوط به محل می رفت ، بعید بود بتواند حدس بزند در آنجا هواپیمایی سقوط کرده است.

این بلا ، با هزاران تاسف ، بر سر مسافران بی گناه پرواز تهران-ایروان نیز آمده است به طوری که شاهدان عینی می گویند حتی یک جسد هم سالم نمانده و همه تکه تکه شده بودند و به قول یکی از امدادگران حاضر در صحنه ، بدن های اکثر مسافران در حد و اندازه های کتاب ، پاره پاره شده بود به طوری که شناسایی اجساد ، عمدتاً به جز از طریق DNA میسر نبوده است.

متاسفانه ، ایرانی ها ، با سقوط هواپیما ، آشنایی زیادی دارند و حافظه همه ما پر است از حوادث تلخ هوایی که به طور متوسط سالانه یک بار تکرار می شود ولی هیچ کدام از ما ، به خاطر نمی آوریم در یک سانحه هوایی ، هواپیما ، در اندازه های ریز تکه تکه و مسافران نیز قطعه قطعه شوند و تکه های آهن و گوشت ، صدها متر مربع را پر کند.
حتی در حادثه تروریستی حمله موشکی ناو آمریکایی به هواپیمای مسافربری ایران نیز چنین تراژدی وحشتناکی را شاهد نبودیم و اجساد بسیاری از شهدای آن حادثه کامل و البته زخم خورده باقی مانده بودند.

از این رو ، حادثه اخیر ، گذشته از این که بار عاطفی و روانی شدیدی را بر جامعه تحمیل کرده ، ابهامات متعددی را باعث شده است که واقعیت ماجرا چیست و آیا اشکال فنی و یا مثل همیشه ، خطای انسانی باعث سقوط بوده است یا آن که عوامل دیگری در میان بوده اند که این شرایط استثنایی را پدید آورده اند.

این ابهامات ، وقتی بیشتر تشدید می شوند که برخی متخصصان امر ، مانند خلبانان نیز از چگونگی ماجرا اظهار شگفتی می کنند و از جمله به قطع ارتباط کابین با بیرون ، دقایقی قبل از سقوط اشاره می کنند و می پرسند که در آن واپسین لحظات در کابین چه گذشته است؟ و مسائلی از این دست.

بنابر این ، باید گفت که این بار ، مردم ایران خواهان شفافیت بیشتری هستند و می خواهند بدانند حتی اگر هیچ عامل مشکوکی در ماجرای خونبار اخیر دخیل نبوده است ، از نظر فنی و علمی ، علت تکه تکه شدن مسافران و هواپیما ، آن هم در این حد فجیع چه بوده است؟!

همه چیز درباره هواپیمای توپولوف "Tu-154"


گزارش حادثه
دیروز خبرگزاریها در خبری دلخراش اعلام کردند یک هواپیمایی توپولوف متعلق به هواپیمایی کاسپین که ازفرودگاه امام خمینی تهران عازم ایروان بود در شهر قزوین سقوط کرده و متاسفانه تمام مسافران و خدمه آن کشته شدند.
به گزارش خبرگزاری ها این هواپیما 16 دقیقه پس از برخاستن از فرودگاه بین‌المللی حضرت امام خمینی و در ساعت 11 و 33 دقیقه دچار سانحه شده است و 153 مسافر و 15 خدمه آن کشته شده اند.
فرمانده نیروی انتظامی استان قزوین بلافاصله بعد از وقوع حادثه اعلام کرد: هواپیمای توپولوف با شماره پرواز 7908 به طور کامل منهدم شده و جنازه‌ها نیز متأسفانه به طور کامل سوخته و نابود شده‌اند.
خبرگزاری مهر نیز اعلام کرد قطعات هواپیمای مسافری سقوط کرده در مسیری چند کیلومتری در محل حادثه پراکنده شده است. به گزارش مهر از محل حادثه، قطعات هواپیمای یاد شده در مسیری به طول چند کیلومتر پراکنده شده بودند. همچنین بین 50 تا 60 هکتار مزارع گندم و ذرت در محل سقوط هواپیما آتش گرفته و در آتش سوختند. در محل برخورد سنگین قطعه هواپیما با زمین نیز گودال عظیمی به طول 60 تا 70 متر ایجاد شده بود.
اعضای تیم ملی نوجوانان جودو ایران، از مسافران این هواپیما بودند. این تیم که قرار بود 15 مرداد در پیکارهای جهانی مجارستان حاضر شود برای کسب آمادگی بیشتر تصمیم داشت در ایروان اردوی مشترک برگزار کند که در این سانحه همگی جان خود را از دست دادند.
مدیرعامل شرکت فرودگاههای کشور هم در این رابطه گفت: خلبان هواپیمای توپولف که در حوالی قزوین سقوط کرد در 16 دقیقه نخست پرواز مکالمه ای مبنی بر وجود نقص فنی با برج مراقبت نداشته است. احمد مومنی رخ افزود: در مکالمات خلبان هواپیمای حادثه دیده با برج مراقبت تمام صحبتها از عادی بودن پرواز حکایت دارد و خلبان تا آخرین لحظه هیچ گزارشی مبنی بر وجود نقص فنی نداشت.
اما مهمترین خبر در این رابطه، مربوط میشه به خبر پیدا شدن سومین جعبه سیاه  این هواپیما. به گزارش خبرگزاری فارس، در ادامه تلاش‌ها و جستجوهای مامورین انتظامی و نیروهای امدادی سومین جعبه سیاه این هواپیما پیدا شد.  دو جعبه سیاه این هواپیما روز گذشته به وسیله نیروهای جستجوگر پیدا شده بودند. در حال حاضر قسمتی از قطعات هواپیمای سقوط کرده به تهران منتقل شده و جمع‌آوری قطعات هواپیمای ساقط شده در منطقه مزبور در حال پایان است که پس از انجام مراحل لازم به تهران حمل می‌شود.





متهم اصلی: هواپیمای توپولوف!
هواپیمای توپولف با نام اختصاری TU-154 M به عنوان یکی نا امن ترین هواپیمای مسافربری جهان شناخته می شود.
این مدل هواپیما از نظر فنی در دنیا تحریم و مجوز پرواز بین المللی به اتحادیه اروپا و آمریکا را ندارد.
شرکت هواپیمایی توپولف به دلیل زیان ده بودن در سال 2002 اعلام ورشکستگی و در 5 شرکت هواپیما سازی روسی ادغام شد. این هواپیما برای نخستین بار در چهارم اکتبر 1968 به پرواز درآمد.
توپولف 154 (همونی که دیروز سقوط کرده) هنوز در مسیرهای هوایی در پروازهای داخلی روسیه و سایر کشورهای آسیای میانه و تا اندازه ای در اروپای شرقی و ایران به کار خود ادامه می دهد.
در ایران اغلب شرکتهای هواپیمایی از مدل TU- 154m این هواپیما استفاده می کنند. ضمنا عمر هواپیمائی که دیروز سقوط کرده 22 سال اعلام شده است.


اطلاعات فنی و پروازی هواپیمای توپولوف
هواپیمای توپولوف ساخت شوروی سابق است. پیشرفته‌ترین مدل این هواپیما در سال‌های آغازین دهه ۱۹۸۰ میلادی ساخته شده است. توپولوف حداکثر ۱۸۰ مسافر را حمل می‌کند و برای پرواز در مسیرهای متوسط مورد استفاده قرار می‌گیرد.
هواپیمای توپولوف "Tu-154" هواپیمایی روسی است که فن‌آوری ساخت آن به سال‌های بسیار دور در زمان اتحاد جماهیر شوروی سابق باز می‌گردد. این مدل هواپیماها همچنان در روسیه و کشورهایی که پیش‌تر زیر سلطه شوروی سابق بوده‌اند به تعداد زیاد وجود دارد و بیشتر برای مسیرهای متوسط از آن استفاده می‌شود.
بین سال‌های ۱۹۶۸ تا ۲۰۰۶ حدود هزار دستگاه از مدل‌های مختلف این هواپیما تولید شده است. پیشرفته‌ترین مدل توپولوف، "Tu-154M" است که پرواز آزمایشی خود را در سال‌های آغازین دهه ۱۹۸۰ میلادی با موفقیت پشت سر گذاشت. مهم‌ترین برتری این مدل نسبت به دیگر مدل‌ها، موتورهای کم‌مصرف‌تر، کم‌صداتر و مطمئن‌تر بود که می‌توانستند هواپیما را تا سرعت ۹۵۰ کیلومتر در ساعت به پیش برانند.
حداکثر وزن این هواپیما در هنگام برخاستن از زمین می‌تواند به ۱۰۰ تن برسد و در آن، بر اساس اعلام سازندگان، بین ۱۶۴ تا ۱۸۰ صندلی مسافر وجود دارد. این هواپیما می‌تواند مسیری به طول ۴ هزار کیلومتر را بپیماید.
در سال‌های اخیر تعداد بسیاری از این مدل هواپیما سقوط کرده‌اند. شناخته‌شده‌ترین حادثه در اروپا، برخورد توپولوف شرکت هواپیمایی باشکیریان ایرلاینز (یک شرکت هواپیمایی روسی) با هواپیمای باری شرکت DHL در سال ۲۰۰۲ بر فراز دریاچه "بودن" (Bodensee) است. در جریان این حادثه ۶۹ نفر جان خود را از دست دادند.
در سال ۱۹۹۷ نیز حادثه دیگری اتفاق افتاد. در جریان این رخداد یک توپولوف "Tu-154" نیروی هوایی آلمان بر روی آتلانتیک جنوبی با هواپیمای باری آمریکایی برخورد کرد. در این حادثه که دلیل آن بی‌دقتی خلبان المانی بود، ۲۴ سرنشین توپولوف و ۹ سرنشین هواپیمای "C-141" ایالات متحده جان خود را از دست دادند.
هواپیمایی که دیروز در استان قزوین سقوط کرد چهارمین هواپیمای توپولف است که طی سالهای اخیر در ایران سقوط کرد. سه حادثه دیگر هواپیماهای توپولوف در ایران به قرار زیر است:
-  19 بهمن 1371 : کشته شدن 134 مسافر ایرانی در نزدیکی تهران در حادثه سقوط توپولوف
- 23 بهمن 1380 : مرگ 119 نفر در سقوط توپولوف در کوه‌های خرم‌آباد
-  10 شهریور 1385 : مرگ 28 مسافر و زخمی شدن 50 مسافر  در حادثه توپولوف ۱۵۴ هواپیمای بندر عباس - مشهد
 

برای مشاهده تصاویری از سقوط هواپیمای توپولف در نزدیک قزوین
روی این لینک کلیک کنید


رازگشایی از جنایتی هولناک با دستگیری چهار متهم

دستگیری چهارمین مظنون به دست داشتن در قتل جوانی که بهمن ماه سال گذشته جسدش در مقابل بیمارستانی در خیابان پیروزی رها شده بود، باعث تکمیل قطعات پازل این معمای جنایی شد.به گزارش خبرنگار ما ساعت 45/2 بامداد 26 بهمن ماه سال گذشته ماموران کلانتری 110 شهدا که جسد جوانی حدوداً 25 ساله را مقابل بیمارستان فجر واقع در خیابان پیروزی کشف کرده بودند این موضوع را به محمدحسین شاملو بازپرس کشیک قتل تهران گزارش دادند. بلافاصله پس از این خبر شاملو همراه با اکیپ ویژه بررسی صحنه جرم به خیابان پیروزی رفتند و بررسی ها در این خصوص آغاز شد. شواهد نشان می داد متوفی در محل دیگری جان باخته و پس از آن به مقابل بیمارستان منتقل شده است. بنابراین در حالی که شرایط موجود از کشته شدن متوفی حکایت داشت کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ماموریت یافتند به رمزگشایی از این جنایت بپردازند. بنا به گفته کارشناسان پزشکی قانونی روی بدن مقتول آثار متعدد شکنجه به چشم می خورد و نشان می داد او هفته ها در جایی حبس بوده و مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. در همین حال چند روز بعد با بررسی های کارشناسان تشخیص هویت، هویت مقتول به نام حمید مشخص شد. هنگامی که از پدر و مادر حمید در مورد فرزندشان تحقیق شد آنها اظهار داشتند او از چهار ماه قبل خانه را ترک کرده و با دو جوان دیگر به نام های امیرعباس و مهدی در یک آپارتمان زندگی می کرد. این اظهارات باعث تسریع روند تحقیقات شد و به دستور بازپرس پرونده حکم جلب امیرعباس و مهدی صادر شد اما تحقیقات برای دستگیری آنان در روزهای اول ناکام بود چرا که آنها نیز به خانه هایشان مراجعه نکرده بودند و خانواده هایشان اطلاعات چندانی از آنان نداشتند. در چنین شرایطی ظن ماموران به دست داشتن این دو جوان در قتل حمید بیش از پیش تقویت شد. از آنجا که دو مظنون از اراذل بنام محله شان بودند جست وجوها در بین متهمان دستگیرشده در ماه های گذشته ادامه یافت تا اینکه با بررسی اسامی دستگیرشدگان مشخص شد امیرعباس و مهدی چندی قبل در جریان اجرای طرح مبارزه با اراذل و اوباش دستگیر و زندانی شده اند و پرونده اتهامی شان از سوی دادیار دادسرای ناحیه 14 تهران در دست بررسی است. بنابراین متهمان به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند تا در مورد قتل حمید تحت بازجویی قرار گیرند. از سوی دیگر مرور پرونده متهمان نشان می داد هنگام دستگیری از آنان یک حلقه سی دی حاوی تصاویر شکنجه کشف شده است که در آن دو زن نیز حضور دارند. کارآگاهان جنایی با بازبینی این تصاویر و مطابقت آن با چهره مقتول دریافتند که این سی دی لحظات شکنجه شدن حمید را به تصویر کشیده است.با توجه به این شواهد راهی جز اقرار برای امیرعباس و مهدی وجود نداشت اما هیچ یک از آن دو حاضر نشدند اتهام قتل حمید را بپذیرند. این در حالی بود که در همین رابطه مظنون دیگری به نام مهسا نیز دستگیر شد. شواهد از رابطه یی پیچیده دستگیرشدگان با مقتول حکایت داشت و نشان می داد آنها همگی به آپارتمانی که در اختیار داشتند رفت و آمد می کردند. از سوی دیگر اظهارات متهمان نشان می داد زن دیگری به نام مرجان نیز با متهمان رابطه داشته است. به همین دلیل برای فاش شدن ابعاد دیگر این معمای پیچیده تلاش ها برای دستگیری مرجان آغاز شد تا اینکه در سه شنبه شب سرانجام به دام افتاد و صبح دیروز در برابر بازپرس شاملو اسرار این پرونده را بازگو کرد. این زن 23ساله در مورد ارتباطش با این ماجرا گفت؛ من با امیرعباس دوست بودم و قرار بود با هم به خانه حمید برویم و در آنجا زندگی کنیم. یک روز وقتی به خانه حمید رفته بودیم از لابه لای حرف هایش متوجه شدم او با همسرش اختلاف دارد و یک ماه قبل همسرش به حالت قهر خانه را ترک کرده و به خانه پدرش در یکی از شهرهای شمالی رفته است. به جز من و امیرعباس، مهدی و مهسا نیز به آنجا رفت و آمد داشتند و گاهی چند روز آنجا می ماندند. همه افرادی که در خانه حمید حضور داشتند به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتند و پس از مصرف آن همه از خود بیخود می شدند. این وضع تا مدتی ادامه داشت تااینکه به تدریج رفتار امیرعباس و مهدی با حمید تغییر کرد. حرف از پولی هنگفت به مبلغ 200 میلیون تومان بود و امیرعباس و مهدی ادعا می کردند این پول در اختیار حمید است و او باید آن را به آنها بدهد. وقتی حمید حاضر نشد خواسته امیرعباس و مهدی را برآورده کند آنها به زور متوسل شدند و حمید را مورد شکنجه قرار دادند. در کنار این موضوع مهدی مدعی بود حمید به مهسا نظر دارد. به همین دلیل شدت شکنجه ها افزایش یافت. حمید سه ماه در حمام خانه زندانی بود و هر روز حدود 50 کتری آب جوش روی سر حمید ریخته می شد. امیرعباس و مهدی همچنین با استفاده از ماهی تابه و روغن داغ نقاط مختلف بدن حمید را می سوزاندند. این شکنجه ها وحشتناک بود و من حتی طاقت دیدن آنها را نداشتم. وقتی به آنان اعتراض کردم من را هم مورد آزار قرار دادند. آنها با استفاده از سرنگ روی بدن من هم روغن داغ می ریختند. این شکنجه ها به طور روزانه ادامه داشت تا اینکه امیرعباس در طرح مبارزه با اراذل و اوباش دستگیر شد اما پس از آن مهدی به تنهایی شکنجه ها را ادامه می داد. مرجان که یک پسر شش ساله دارد با ابراز نگرانی به خاطر وضعیت پسرش ادامه داد؛ در تمام این مدت پسرم همراه من بود و تمام این صحنه های وحشتناک را از نزدیک می دید. من طاقت چنین وضعیتی را نداشتم اما چاره یی جز تحمل آن وجود نداشت. مهدی وسایلی مثل کلت، شوکر،گاز اشک آور داشت و مرا تهدید کرده بود در صورتی که درباره این موضوع حرفی بزنم حادثه بدی در انتظار خودم و پسرم خواهد بود.این زن درباره چگونگی قتل حمید نیز گفت؛ حدود ساعت 7 بعدازظهر از خواب بیدار شدیم.مهدی گفت تا چند ساعت قبل صدای ضجه حمید را شنیده اما از دقایقی پیش او ساکت شده است. ساعتی بعد از این ماجرا امیرعباس،مهدی و مهسا من را داخل یکی از اتاق ها حبس کردند و گفتند حمید را به بیمارستان می رسانند. به دنبال اظهارات هولناک مرجان، بازپرس پرونده با صدور قرار قانونی وی را در اختیار افسران اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد تا تحقیقات از وی ادامه یابد.

خودکشی یک دختر در زندان

سرمایه: دختری که به اتهام مشارکت در قتل یکی از هم بندانش در زندان رجایی شهر کرج زندانی بود، پس از آخرین جلسه محاکمه اش دست به خودکشی زد و در حال حاضر در بیمارستان لقمان در حالت کما قرار دارد.

محمد مصطفایی وکیل وی گفت: «هدیه مویدی متولد سال 69 است. زمانی که وی دو سال بیشتر نداشت مادر و پدرش به دلیل اختلافات خانوادگی از یکدیگر جدا شدند و او به دلیل بروز اختلاف با نامادریش، مدتی خانه را رها کرد و نزد یکی از دوستانش بود چرا که نمی توانست محلی جهت ادامه زندگی در اجتماع بیابد و پشتیبانی نیز نداشت.

12 مرداد ماه سال 83، هدیه با دوستش به منزل یکی دیگر از دوستانشان رفتند که با شکایت شخصی به نام علی، ماموران کلانتری آنها را دستگیر و از مالک منزل مقداری اسکناس مجعول، مشروب کشف می کنند. با تشکیل پرونده، همگی با دستور رئیس کلانتری راهی دادسرای ویژه ارشاد می شوند.

هدیه منکر تمام اتهامات منتسبه شد ولی برای وی قرار مجرمیت و کیفرخواست تنظیم شد و به جای آنکه بازپرس شعبه، پرونده را برای رسیدگی به دادسرای اطفال ارجاع دهد و او را به کانون اصلاح و تربیت اعزام کند پرونده را برای رسیدگی و صدور حکم به شعبه 1089 دادگاه عمومی تهران مستقر در دادسرای ویژه ارشاد فرستاد و هدیه نیز به زندان اوین معرفی شد.»

وی افزود: «هدیه سختی هایی را در این زندان تحمل کرد.تا حدی که او مجبور می شد روزانه از قرص های خواب آور و مسکن استفاده کند. پس از مدت کوتاهی هدیه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.»

وی در خصوص وضعیت هدیه تصریح کرد: « او گاهی در زندان برای تسکین آلام و دردهای خود مواد مخدر استعمال می کرد تا اینکه 11 خرداد سال 84 به همراه چهار نفر از هم سلولی هایش برای تنبیه به انفرادی انداخته می شود.

در آنجا هانیه یکی از پنج زندانی با دختری به نام فرشته درگیر شده و به شدت او را مورد ضرب و جرح قرار داده و وی را به قتل می رساند. پس از این ماجرا هدیه نیز به اتهام مشارکت در قتل عمد متهم و زندانی شد.»

مصطفایی افزود: «پرونده هدیه پس از سه سال ماندن در دادسرا، با صدور قرار مجرمیت و کیفر خواست به شعبه 80 دادگاه کیفری استان مستقر در دادگستری کرج ارسال شد و در روز 13 تیرماه گذشته هدیه طی محاکمه ای اتهام انتسابی را در حضور پنج قاضی نپذیرفت.»

وی تاکید کرد:  «هدیه مدت چهار سال را در بدترین شرایط زندگی کرد. فشارهای روحی و روانی حاکم بر وی به حدی رسید که ناچار دست به خودکشی زد و در حال حاضر در بیمارستان لقمان الدوله بستری است و در کما به سر می برد.»
 

کلاهبرداری 52 میلیون تومانی با یک دسته گل

مرد شیادی که با اجرای یک نقشه حساب شده به خواستگاری زنی رفته و توانسته بود با جلب اعتماد وی 52 میلیون تومان کلاهبرداری کند، بازداشت شد.

به گزارش خبرنگار ما پرونده این ماجرا چندی قبل با شکایت زنی به نام سپیده در شعبه هشتم دادسرای ناحیه چهار تهران گشوده شد. زن جوانی که به شدت گریه می کرد وقتی مقابل بازپرس جواد میری قرار گرفت ماجرا را این طور شرح داد؛ من در یک شرکت خصوصی کار می کنم. در محل کارم افراد مختلفی رفت و آمد دارند که بیشتر آنها مرد هستند. حدود یک سال قبل مرد شیک پوشی که برای کاری به محل کارم آمده بود به من ابراز علاقه کرد و گفت دوست دارد با من بیشتر آشنا شود. من که آن زمان تازه از شوهر اولم طلاق گرفته بودم وقتی رفتار مودبانه آن مرد را دیدم پیشنهادش را برای آشنایی بیشتر قبول کردم و چندین بار با او به گردش و تفریح رفتم. او که سلیمان نام دارد پس از چندین بار رفت و آمد و در شرایطی که یک ماه از آشنایی مان می گذشت،از من خواستگاری کرد. در مدت آشنایی رفتار سلیمان به دلم نشسته بود و احساس می کردم پس از تجربه تلخ ازدواج اولم ازدواج با او بتواند زندگی خوبی برایم رقم بزند. بنابراین به خواستگارم جواب مثبت دادم و از آن به بعد ارتباط مان نزدیک تر و صمیمی تر شد. او به من قول داد تا چند ماه دیگر مرا عقد کند و پس از برگزاری یک جشن مفصل به خانه مشترک مان برویم. دیگر روزهای تلخ گذشته رو به پایان بود و احساس می کردم خوشبختی به استقبالم آمده است. سلیمان هر روز عصر با یک شاخه گل به محل کارم می آمد و من را به آپارتمانم می رساند. روزهای خوبی بود اما هر وقت از سلیمان درباره عقدمان می پرسیدم او می گفت چند کار نیمه تمام دارد که پس از انجام آنها وقت نشستن پای سفره عقد است. با این رویاها و آرزوها رابطه ام با خواستگارم ادامه داشت تا اینکه روزی او با من تماس گرفت و گفت باید موضوع مهمی را با من در میان بگذارد. وقتی فوراً نزد وی رفتم او گفت موقعیت مناسبی برای خریدن یک آپارتمان نصیبش شده است اما پول کافی برای این کار ندارد. سلیمان گفت برای خریدن آپارتمان 52 میلیون تومان احتیاج دارد و در صورتی که من این پول را به وی بدهم او یک ماه بعد پولم را پس خواهد داد. سپیده ادامه داد؛ من از آنجا که به سلیمان اعتماد کاملی پیدا کرده بودم و قرار بود مدتی بعد به عقدش درآیم این پول را به او دادم تا مشکلش برطرف شود. از این ماجرا چند ماه گذشت و من هم حساسیت زیادی در این باره به خرج ندادم و حتی دیگر سراغ پولم را هم از سلیمان نگرفتم. اما مدتی بعد رفتارهای نامزدم تغییر کرد و او دیگر برایم گل نمی آورد و کمتر با من تماس می گرفت. روزی به این موضوع شک و او را تعقیب کردم. رفتار سلیمان مشکوک به نظر می رسید و نشان می داد مسائل زیادی را از من پنهان کرده است. احساس خوبی نداشتم و فکر می کردم قرار است اتفاق بدی بیفتد. سرانجام پس از مدتی تحت نظر گرفتن سلیمان فهمیدم او مردی متاهل و دارای دو فرزند است. او در این مدت مدام برایم نقش بازی کرده و با این کارش فقط برای پول هایم نقشه کشیده بود. وقتی ماجرا را به سلیمان گفتم او جواب داد می خواهد از همسرش جدا شود و من باید کمی صبر کنم. حتی وقتی متوجه شد من قصد دارم از او شکایت کنم همسرش را سراغم فرستاد تا مانعم شود. زن سلیمان به من گفت تا چند هفته دیگر از شوهرش طلاق می گیرد تا من با او ازدواج کنم. حرف های این زن توانست تا حدودی مرا آرام کند اما چندی بعد فهمیدم این کار فقط ترفندی برای منصرف کردن من از شکایت بود. به همین دلیل تصمیم گرفتم با اقدام قانونی کار را یکسره کنم. سلیمان این بار وقتی فهمید قصد دارم شکایت کنم مرا تهدید کرد که در این صورت هیچ وقت به پولم نخواهم رسید. به دنبال ثبت اظهارات این زن صبح دیروز خواستگارش به دادسرا فراخوانده شد تا در برابر گفته های او از خود دفاع کند. متهم در این باره گفت؛ من نمی خواستم سپیده را فریب دهم و واقعاً به او علاقه داشتم و می خواستم به زودی از همسرم جدا شوم و با او ازدواج کنم اما سپیده حرف هایم را باور نکرد.

من یک بار دچار مشکل مالی شدم و از زن مورد علاقه ام 52 میلیون تومان پول قرض گرفتم اما به قولم عمل کردم و دو ماه بعد پولش را طی دو فقره چک به او پس دادم و حرف هایش را درباره کلاهبرداری قبول ندارم. بنا بر این گزارش بازپرس پرونده پس از بررسی شواهد و مدارک موجود متهم را با صدور قرار قانونی روانه زندان کرد.