تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

قتل فرزند به دستور شیطان!

جهان: پلیس دالاس اعلام کرد جسد کودک 3 هفته ای را پیدا کرد که مادرش فریاد می زد : من با دستور شیطان بچه خودم را کشتم.

اوتی سانچز مادر 33 ساله اهل سان آنتونیو در حالی که خودش را با چاقو زده بود به بیمارستانی محلی منتقل شد.

به گفته سخنگوی پلیس کاراگاهان از خانه این مادر 33 ساله یک شمشیر ، قمه و یک چاقوی آشپزخانه پیدا کرده اند.

همچنین کاراگاهان دو کودک دیگر را که اسیبی به آنها وارد نشده بود را در منزل این زن پیدا کردند.

جو رایس سخنگوی پلیس در گفتگو با فاکس نیوز افزود : وقتی پلیس وارد منزل این خانم شده بود مشاهده کرده است که او روی کاناپه نشسته و فریاد می زند که بچه اش را کشته است.

سخنکوی پلیس ادامه داد به گفته این زن او صدای کسی یا چیزی را شنیده که به او دستور می داده تا بچه اش را بکشد و آن موجود شیطان بوده است.

مرد آمریکایی در پنجاه و هشتمین سالروز ازدواج خود همسرش را کشت

مردی پس از 57 سال زندگی مشترک، در سالروز ازدواجش همسر و نوه 12 ساله‌اش را کشت.

به گزارش خبرگزاری فارس، جرج دابی اهل جرجیای آمریکا در حیاط پشتی خانه به همسرش شلیک کرده بود و قبل از اینکه جان خود را نیز بگیرد نوه 12 ساله خود را نیز کشته بود. حادثه زمانی رخ داد که دو نفر از فرزندان این زوج و 4 نوه آنها برای شام روز یکشنبه و سالروز ازدواج آنها به خانه پدر خود رفته بودند. پسر این زوج پس از شنیدن صدای گلوله به سرعت به حیاط می‌رود و با جسد والدین و پسرش ژاکوب روبرو می‌شود.
به نوشته آسوشیتدپرس انگیزه این کار هنوز معلوم نیست اما یکی از همسایگان که دوست این زوج نیز بوده است می‌گوید که سلامت همسر 82 ساله این مرد روز به روز رو به کاهش بوده و جرج 87 ساله از او مراقبت می‌کرده است.
پسر همسایه آنها که 42 سال است در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند می‌گوید پس از شنیدن صدای گلوله به سرعت به خانه آنها رفته است و آلن پسر این زوج را دیده است که جسد پسرش را در آغوش گرفته و به او گفته است: صبر کن کمک در راه است.
اسلحه این مرد یک کلت رولور کالیبر 45 بوده است.
این زوج غیر از فرزندان خود چند کودک دیگر را نیز تحت سرپرستی گرفته بودند.

نوعروس 17 ساله قربانی خشم مادر شوهر ؟!

به گزارش ایسکانیوز، پلیس اداره آگاهی مهاباد - از توابع آذربایجان غربی - اواخر هفته گذشته باخبر شد زن 17 ساله ای به نام «آذر» که به شدت زخمی شده بود روی تخت یک بیمارستان جان سپرده است. سپس کارآگاهان و بازپرس کشیک به بیمارستان مورد نظر رفتند و با دیدن جنازه کاردآجین ، رسیدگی به جنایت را در دستور کار خود قرار دادند. 


تحقیق برای رازگشایی معما در حالی آغاز شد که شواهد نشان می داد نوعروس نگون بخت ، پیش از مرگ ، میزبان مادر شوهرش بود و قربانی اختلاف خانوادگی شد. 


با طرح این فرضیه ، شوهر و برادر شوهر «آذر» که این زن را به بیمارستان برده بودند تحت بازجویی قرار گرفتند . آنان با بیان این که همزمان با مرگ «آذر» مادرشان ناپدید شده است ادعا کردند نمی داننند متهمه کجاست.گزارش ایسکانیوز می افزاید ، پرونده در شعبه اول بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب «مهاباد» تحت رسیدگی است و تلاش کارآگاهان برای رازگشایی ماجرا و دستگیری متهمه ادامه دارد.

سناریویی خونین برای فرار از مهریه

سناریوی عجیب یک مرد برای فرار از مهریه، پایانی غیرمنتظره داشت و او در سکانس پایانی قربانی شد.

به گزارش خبرنگار ما این مرد 30 ساله که حمید نام داشت می خواست با متهم کردن همسرش به سوء قصد از پرداخت مهریه شانه خالی کند ولی گلوله هایی که او برای صحنه سازی در خشاب سلاح کمری اش جا داد جانش را گرفت.

کشف جسد

کشف پیکر نیمه جان و غرق در خون جوان 30 ساله توسط راننده یی که از یک جاده فرعی در اطراف شیراز عبور می کرد به پلیس گزارش شد. ماموران وقتی به محل حادثه رسیدند حمید را در حالی که از ناحیه شکم، کمر و کتف مجروح شده بود، مشاهده کردند و هر چه از او درباره علت این حادثه پرسیدند وی نتوانست زبان باز کند. جوان 30 ساله ساعتی بعد از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد و کارآگاهان را با معمایی بدون سرنخ مواجه کرد. افسران جنایی برای رازگشایی از این قتل چاره یی نداشتند جز اینکه از دوستان نزدیک و اقوام حمید بازجویی کنند. تک تک این افراد وقتی خبر مرگ جوان 30 ساله را می شنیدند با ابراز تاسف از این حادثه از چگونگی وقوع آن ابراز بی اطلاعی می کردند ولی واکنش یکی از دوستان حمید به نام احسان شک برانگیز بود. ماموران که تا آن زمان نتوانسته بودند سرنخ قاطعی به دست آورند، همین رفتار احسان را دستاویز قرار دادند و با این احتمال که وی رازی را در سینه نگه داشته است، از او بازجویی کردند. چند جلسه پرس وجو باعث شد بالاخره احسان سکوتش را بشکند و کلید حل این معما را به کارآگاهان بدهد. او خودش در این جنایت نقش نداشت اما آلت قتاله را تهیه کرده بود. حرف های احسان در نگاه اول غیرمنطقی به نظر می رسید برای همین پلیس ترجیح داد آنها را ثبت کند و سپس به تحقیق مخفیانه برای اثبات صحت یا سقم آن بپردازد. احسان گفت؛ «حمید با همسرش به شدت اختلاف داشت و کار آنها به لجبازی کشیده بود. همسر حمید چند وقت پیش به دادگاه رفت و برای اینکه شوهرش را تحت فشار بگذارد مهریه اش را به اجرا گذاشت. او مهریه سنگینی داشت و حمید از عهده پرداخت آن برنمی آمد، از طرفی به خاطر لجبازی که بین آنها شکل گرفته بود می گفت به هیچ وجه حاضر نیست ریالی به همسرش بپردازد. او برای فرار از مهریه نقشه عجیبی کشید و گفت می خواهد به خودش تیراندازی و سپس زنش را گناهکار معرفی کند و در ازای بخشش دیه، پرداخت مهریه را منتفی کند.» احسان ادامه داد؛ «این نقشه حمید خیلی پیچیده بود و من از او خواستم از چنین کارهایی صرف نظر کند ولی حمید روی طرحش اصرار داشت و از من خواست یک قبضه کلت کمری بخرم. این کار را انجام و به خواسته دوستم سلاح را به فردی به نام محمود تحویل دادم و احتمالاً محمود این قتل را انجام داده است.»قطعات این پازل مرموز زمانی تکمیل شد که کارآگاهان محمود را پشت میز بازجویی نشاندند. این مرد وقتی فهمید احسان بخشی از ماجرا را بازگو کرده است، گفت؛ «درست است که من حمید را کشتم اما اول اینکه نمی خواستم او را به قتل برسانم و علاوه بر این خود حمید از من خواست به طرفش شلیک کنم. او مرا از نقشه اش برای فرار از پرداخت مهریه باخبر کرد و با اصرار خواست دو تیر به طرفش شلیک کنم. برای این کار به منطقه یی بیابانی و خلوت در یک جاده فرعی رفتیم. من قاتل نیستم و از تیراندازی هراس دارم ولی آن روز هر چه اصرار کردم حمید حاضر نشد از نقشه اش صرف نظر کند. طبق قرار باید من پس از شلیک گلوله فرار می کردم تا ردپایی از خودم به جا نماند و معلوم نشود خود حمید طراح این سناریو است.» وی افزود؛ «پس از آنکه مطمئن شدیم کسی ما را نمی بیند و صدای گلوله ها را نمی شنود در حالی که دست هایم می لرزید دو تیر شلیک و فرار کردم. من تصور می کردم او فقط زخمی می شود اما خبر مرگش را شنیدم و واقعاً شوکه شدم.»

بنا بر این گزارش متهم هم اکنون به جرم تیراندازی مرگبار در زندان به سر می برد و این در حالی است که کارآگاهان همچنان به تجسس های خود ادامه می دهند تا مشخص شود آیا این جنایت واقعاً به همان شکل که احسان و محمود توضیح داده اند به وقوع پیوسته یا حقیقت پشت ادعاهای آن دو پنهان مانده است.


تعرض به زنان مسافر با شوک الکتریکی

مردی که با شوک الکتریکی زنان را به بیابان می کشاند و به آنها تعرض می کرد در پی شکایت 15زن توسط پلیس دستگیر شد.

به گزارش خبرنگار ما اولین شکایت از این مرد هفت ماه پیش به ماموران نیروی انتظامی فشافویه اعلام شد. در این شکایت دختری به نام مینا به ماموران گفت؛ در فشافویه سوار خودروی پرایدی شدم که راننده اش می گفت به سمت تهران حرکت می کند. چند مسافر دیگر هم سوار ماشین بودند. آنها بین راه پیاده شدند و من تنها ماندم. چند کیلومتر بیشتر جلو نرفته بودیم که مرد راننده به سمت یک جاده خاکی رفت. متوجه شدم او قصد دارد کار خلافی انجام دهد. برای اینکه جلوی عملش را بگیرم فریاد زدم. آن مرد از صدای من نمی ترسید و کسی هم آن اطراف نبود که کمکم کند. زمانی که ماشین را متوقف کرد به سمتم آمد. قصد تعرض داشت که من مقاومت کردم. او با عصبانیت با شوک الکتریکی به پایم کوبید. در آن لحظه روی زمین افتادم. وی ادامه داد؛ مرد راننده به من حمله کرد و مرا مورد تعرض قرار داد و بعد همان جا رهایم کرد. مدتی بعد زمانی که توانستم از جایم بلند شوم، خودم را به کنار جاده رساندم و از آنجا به پلیس مراجعه کردم. چند روز بعد در حالی که ماموران در حال تحقیق برای دستگیری مرد راننده بودند زن دیگری به پلیس شکایت کرد و مدعی شد از سوی راننده یک پراید مورد تعرض قرار گرفته است. آنچه این زن از واقعه تعریف کرد با گفته های دختری که چند روز پیش به پلیس شکایت کرده بود، مطابقت داشت. راننده پراید این زن را هم با شوک الکتریکی وادار به تسلیم و او را در بیابان رها کرده بود. تعداد این شکایات روز به روز بیشتر می شد و فرضیه ها حاکی از آن بود که تعرض به این شاکیان از سوی یک نفر صورت گرفته است. بنابراین با توجه به اینکه هیچ سرنخی از سوی شاکیان به پلیس داده نشده بود گشت نامحسوس پلیس در منطقه یی که این زنان مورد تعرض قرار گرفته بودند، آغاز به کار کرد. در حالی که ماموران پراید سفیدرنگ را تحت تعقیب قرار داده بودند، شاکی جدیدی به پرونده افزوده شد. این زن نیز مانند زنان دیگر ادعا کرد از فشافویه به سمت تهران می آمده و مرد راننده با شوک الکتریکی او را وادار به تسلیم کرده است. اما او مدعی بود مرد راننده ماشین پژو داشت و ادعای شاکی جدید پرونده دو فرضیه را برای ماموران مطرح کرد؛ اول اینکه مرد متعرض خودروی خود را تعویض کرده و دوم اینکه احتمالاً صاحبان پراید و پژو عضو یک باند هستند. این بار گشت نامحسوس موظف شد علاوه بر پراید سفیدرنگ پژوهای مشکوک را نیز تحت نظر بگیرد.

بعد از هفت ماه ماموران سرانجام موفق به شناسایی خودروی پژویی شدند که از داخل آن صدای فریاد های زنی شنیده می شد. زمانی که ماموران جلو رفتند متوجه شدند مرد راننده قصد دارد به این زن تعرض کند. پلیس مرد راننده را بازداشت و خودرو را برای بازرسی به اداره آگاهی حسن آباد منتقل کرد.بررسی ها نشان داد مردی که شاکیان را مورد تعرض قرار داده است همین متهم است. او که جوانی 28 ساله به نام محسن است ابتدا از یک پراید برای این کار استفاده می کرده اما بعد از مدتی خودرواش را با یک پژو معاوضه می کند.محسن در بازجویی ها به بیش از 10 مورد تجاوز به عنف اعتراف کرد و گفت؛ من از مدت ها قبل یک شوک الکتریکی خریده بودم و برای اینکه بتوانم طعمه های خودم را وادار به اطاعت کنم از آن استفاده می کردم. بسیاری از زنانی که به عنوان مسافر سوار خودرو می کردم هنگامی که متوجه نیت من می شدند به من اعتراض و مقاومت می کردند. حتی چند نفر از آنها فرار کردند اما من با استفاده از این شوک موفق شدم آنها را متوقف کنم.وی ادامه داد؛ چند سال پیش با دختری ازدواج کردم. ما وضعیت مالی خوبی نداشتیم. برای اینکه بتوانم هزینه های زندگی ام را تامین کنم با ماشین پرایدی که قسطی خریده بودم مسافرکشی می کردم. بعد از مدتی به ذهنم رسید تا زنانی را که سوار ماشین می کنم مورد آزار قرار دهم. بعد از تعرض نیز اموال آنها را به سرقت می بردم. از آنجایی که من شوک الکتریکی داشتم آنها نمی توانستند در برابر من مقاومت کنند. من هم بعد از تعرض اموال شان را سرقت می کردم و متواری می شدم. تحقیقات پلیس ثابت کرد همسر محسن در جرائم او هیچ نقش نداشته و اموال مسروقه نیز توسط خود این مرد استفاده می شده است. با توجه به اینکه جرم محسن تجاوز به عنف است پرونده وی به شعبه 77 دادگاه کیفری استان تهران نزد قاضی ساعی و چهار مستشارش فرستاده شد. تاکنون 15 زن از متهم شکایت کرده و تحقیقات برای شناسایی قربانیان احتمالی دیگر ادامه دارد. این پرونده به صورت ویژه در دادگاه کیفری استان تهران مورد رسیدگی قرار می گیرد و قاضی ساعی بازجویی های خود را از متهم آغاز کرده است.

پدر شیرازی عروس و پسر خود را به گلوله بست

اعتمادملی: پدری شیرازی که از مسافرت عروس و پسرش بدون اجازه وی خشمگین بوده، عروس و دو فرزند خود را به گلوله بست. این دوئل خانوادگی با کشته و زخمی شدن چهار نفر پایان یافت.

افسران کلانتری 30 رکن آباد شیراز بامداد چهارشنبه گذشته از تیراندازی در یکی از خانه‌های «اکبر آباد» باخبر شدند. پلیس در محل حادثه با بدن نیمه جان پدر 56 ساله خانواده به نام «س - و» روبه‌رو شد. علاوه بر این، پیش از حضور پلیس دو فرزند و عروس زخمی این مرد 56 ساله با آمبولانس‌های اورژانس به بیمارستان فرستاده شده بودند.

ساعتی بعد یکی از فرزندان «س - و» بر اثر خونریزی ناشی از برخورد گلوله جان باخت و حال بقیه زخمیان نیز وخیم اعلام شد.

همچنین تلاش بی‌وقفه پزشکان برای درمان پدر این خانواده آغاز شده بود که بازپرس کشیک دادسرای امور جنایی شیراز و پلیس آگاهی رسیدگی ویژه به پرونده را در دستور کارشان قرار دادند. تحقیق میدانی نشان می‌داد ابتدا این «س - و» بود که به دنبال دعوای کهنه خانوادگی از سوی یکی از فرزندانش هدف گلوله قرار گرفت و بعد آنان را به گلوله بست. گلوله‌ها به شکم، پا و شانه عروس نگون بخت اصابت کرده و پا و کمر شوهرش نیز به شدت آسیب دیده است.

تجسس کارآگاهان برای افشای راز تیراندازی خونبار ادامه دارد و پرونده در شعبه 15دادسرای امور جنایی شیراز تحت رسیدگی است.
 
روز جمعه این مرد شیرازی در نخستین بازجویی ادعای عجیبی مطرح کرد. «س - و» پس از بهبودی نسبی روی تخت بیمارستان تحت بازجویی قرار گرفت و اظهار داشت: چند روز پیش پسرم و عروسم بدون اجازه من به اصفهان سفر کردند که با اطلاع از این موضوع به شدت عصبانی شدم.
 
وی عنوان کرد: «وقتی پسر و عروسم از مسافرت برگشتند به سراغشان رفتم و گفتم چرا از من اجازه نگرفته‌اند که آنها به این صحبت من توجهی نکردند. من هم در اوج خشم، سلاح به دست گرفتم و... پرونده در شعبه 17 دادسرای امور جنایی شیراز تحت رسیدگی است و کارآگاهان به بررسی ادعای پدر جنایتکار ادامه می‌دهند. مشخص نیست که چرا این مرد در حال عصابیت از عروس و پسر خود به دلیل بدون اجازه مسافرت رفتن، فرزند دیگر خود را هم به گلوله بسته است.
 

عذاب وجدان یک دزد پس از 27سال

مهر: دزدی که 27سال پیش کیف پول زنی را دزدیده بود دچار عذاب وجدان شد و کیف دزدیده شده را به صاحبش بازگرداند.
 
این دزد که هویتش مشخص نیست 27 سال پیش زمانیکه زن ناشناسی 20دلار از بانک پول نقد دریافت کرده بوده با دوچرخه کیف پول را دزدیده بوده است.
 
این زن که هم اکنون 47 سال سن دارد می‌گوید: زمانیکه تمام پولم را از بانک گرفتم و به بیرون آمدم ناگهان مردی با دوچرخه کیف پولم را دزدید من نیز فریاد زدم اگر پولم را پس ندهی امیدوارم تا آخر عمر گرفتار عذاب خداوند شوی.

وی گمان می‌کند گفتن این جمله پس از سالها توانسته روح دزد را دچار عذاب وجدان کند و این کیف پول را که از چرم مشکی تولید شده بوده و بیش از 50سال قدمت داشته دوباره به دست صاحب اصلی برساند.