از مجتمع قضایی خانواده ونک، صبح دیروز زوج میانسالی با مراجعه به دادگاه و طرح دادخواست طلاق توافقی از قاضی پرونده شان خواستند به جدایی آنها رای بدهد.
مرد 68 ساله به نام احمد با اظهار اینکه از زندگی اش ناراضی است، گفت؛ 34 سال پیش به خواستگاری همسرم رفتم و پس از تعیین مهریه یی به تعداد 12 سکه طلا به عقد هم درآمدیم و زندگی مشترک خود را آغاز کردیم که حاصل این ازدواج یک دختر و یک پسر تحصیلکرده است.
احمد افزود؛ چهار سال پیش برای دخترم خواستگاری آمد که از همان روز اول از وی متنفر بودم و حاضر نبودم تحت هیچ شرایطی دامادم شود اما همسرم به شدت به مخالفتم اعتراض می کرد و تمام حرف های مرا بی اساس می دانست تا اینکه در نهایت با وجود مخالفت هایم دخترم با آن پسر ازدواج کرد و آن دو برای زندگی به خارج از کشور رفتند.
مرد میانسال در ادامه اظهاراتش گفت؛ بعد از ازدواج دخترم اختلاف من و همسرم شروع شد طوری که بر سر هر موضوعی اعصاب همدیگر را به هم می ریختیم و دیگر حاضر به ادامه زندگی با هم نیستیم.
قاضی دادگاه پس از شنیدن اظهارات این مرد از همسرش خواست دلایلش را برای موافقت با طلاق توافقی بیان کند.
دختر 17 سالهای که در دام اعضای یک باند شیادی گرفتار شده بود ، یک ماه
پس از مفقود شدن ، از زندان یک شیاد که خود را امام زمان مینامید ، نجات
پیدا کرد.
امیراسماعیل رضوانفر، دادیار شعبه 4 دادسرای جنایی با اشاره به این پرونده
به «جامجم» گفت: حدود یک ماه پیش، والدین دختر 17 سالهای به دادسرای
جنایی مراجعه و با ارائه شکایتی بیان کردند، فرزند آنها پس از خروج از یک
مسجد در غرب تهران مفقود شده و تلاش برای یافتن وی بینتیجه بوده است.
دادیار جنایی افزود: با تشکیل پروندهای در این ارتباط جستجو برای یافتن
دختر گمشده آغاز شد تا این که یک ماه پس از طرح این شکایت و با سرنخهایی
که در این ارتباط به دست آمد، ابتدا یک پسر جوان که با این دختر ارتباط
داشت شناسایی و در تحقیق از وی معلوم شد، دختر جوان در دام یک شیاد
حیلهگر و 2 زن که همدست وی بودهاند، گرفتار شده است.
نجات دختر جوان
رضوانفر افزود: با دستگیری این متهم در مرحله بعدی دختر 17 ساله از زندان
مرد شیاد نجات پیدا کرد و برای ادامه تحقیقات به دادسرای جنایی منتقل شد.
دختر 17 ساله در تحقیقات گفت: یک ماه پیش وقتی از مسجد محلهمان خارج شدم،
2 زن میانسال به من نزدیک شدند و گفتند از طرف امام زمان(عج) مامور هستند
مرا به نزد وی ببرند. من نیز با شنیدن حرفهای آنها بدون آن که ارادهای
از خود داشته باشم، با آنها همراه شدم و پس از حضور در یک خانه آنها قرصی
در اختیار من قرار دادند که با خوردن آن دچار توهم میشدم.
وی اضافه کرد: هنوز مدت زمان چندانی از حضورم در این خانه نمیگذشت که
پیرمردی به من نزدیک شد و خود را امام زمان معرفی کرد و گفت: باید در کنار
او باقی بمانم و سپس آنها مرا در یک اتاق زندانی کردند و هر روز با ضرب و
شتم و کتک مرا وادار میکردند، از قرصی که در اختیارم قرار میدهند،
استفاده کنم.
وی درخصوص جوان متهمی که پیش از این دستگیر شده بود، گفت: جوان متهم با
این افراد در ارتباط بود و به درخواست پیرمردی که مرا در خانهاش زندانی
کرده بود، قرصی به پدرم داد که وی را دچار مشکلات روحی کرد و پدرم پس از
استفاده از قرص به سوی اعضای خانواده حملهور میشد و حتی اقدام به شکستن
سنگ قبر پدرش کرد و اکنون نیز به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی در بازداشت
به سر میبرد و... .
قاضی پرونده تصریح کرد: پس از تحقیق از دختر 17 ساله، دستور دستگیری مرد
شیاد و همدستانش صادر و پرونده برای پیگیری به پلیس آگاهی ارجاع شده است.
مردی که به بهانههای مختلف اقدام به ایجاد مزاحمت برای همسایه خود
میکرد، در آخرین اقدام وقتی نشانی منزل همسایه را به آمبولانس بهشت زهرا
داده بود، با دستور دادیار شعبه سوم دادسرای بعثت بازداشت شد.
به گزارش «جامجم»، روزی که مرد جوان در شعبه سوم دادیاری دادسرای بعثت حضور پیدا کرد، بشدت ناراحت و عصبانی نشان میداد.
او
به عنوان شاکی به خانم عباسی، دادیار شعبه سوم دادسرای بعثت گفت: خانم
قاضی! از مزاحمتهای یک فرد ناشناس خسته شدهام؛ به حدی که دیگر جرات حضور
در محل سکونت خود را ندارم و از چند روز پیش به منزل یکی از بستگان
رفتهایم و آنجا به سر میبریم.
نمونهای از مزاحمتها
شاکی
در ادامه گفت: طی چند روز گذشته افراد مختلفی به محل سکونتم مراجعه
کردهاند و گفتهاند از طرف یک بنگاه برای خرید خانه آمدهاند؛ در حالی که
من هیچگاه قصد فروش خانهام را نداشتهام. وقتی به بنگاه مراجعه کردم،
مرد بنگاهدار گفت که فردی به آنجا آمده و نشانی خانه را در اختیار وی
قرار داده است.
یک بار هم صدای زنگ خانه، ما را مقابل در کشاند و
دیدیم فردی 200 پرس غذا برای برگزاری مجلس ختم به یک رستوران سفارش داده
است و روز دیگر پیک موتوری یک پیتزا فروشی آمد و گفت 50 عدد پیتزایی را که
سفارش دادهام آورده است.
وی افزود: همین چند روز پیش نیمهشب
باردیگر صدای زنگ خانه به صدا درآمد و زمانی که در را گشودم 2 نفر از
امدادگران اورژانس را مشاهده کردم که میگفتند، من در تماس با آنها عنوان
کردهام یک بیمار قلبی نیاز به کمک آنها دارد و ...
دستور پیگیری
دادیار
عباسی پس از شکایت ارائهشده از سوی مرد شاکی دستور پیگیری و تحقیق در این
زمینه را صادر کرد، و تحقیق در این زمینه ادامه داشت تا این که 2 روز پس
از شکایت شاکی، وی باردیگر با حضور در دادسرا اعلام کرد ساعتی پیش
آمبولانس بهشتزهرا (س) مقابل منزل وی آمده و مرد راننده گفته است برای
انتقال یک مرده به این نشانی آمده و درست در همین زمان نامهای از دادسرا
به دستم رسیده است که در آن شرایط سرپرستی 2 کودکم قید شده بود و این
مزاحمتها همچنان ادامه دارد.
شناسایی و دستگیری
با
مطرح شدن شکایتهای تازه مرد شاکی، ماموران به صورت ویژه این پرونده را در
دستور کار خود قرار دادند و پس از تحقیقات متوجه شدند چند ماه پیش میان
مرد شاکی و یکی از همسایهها مشاجره و نزاعی روی داده است و پس از این
نزاع اهالی محل آنها را با یکدیگر آشتی دادهاند.
با به دست آمدن
این سرنخ، این فرد به دادسرا احضار و طی مراحل تحقیقات، اظهارات متناقضی
را بیان کرد و سرانجام زبان به اعتراف گشود و گفت: پس از مشاجره و نزاع با
شاکی، کینه او را به دل گرفتم و در تماس با رستورانها، اورژانس،
آتشنشانی، بهشتزهرا و با حضور در چند بنگاه مسکن برای همسایه خود ایجاد
مزاحمت میکردم و میخواستم شرایطی را برای وی به وجود آورم تا او خانهاش
را بفروشد و از آن محل نقل مکان کند و ...
دستور قانونی
خانم
عباسی، دادیار دادسرای بعثت پس از تحقیق و صدور قرار قانونی برای این
متهم، به «جامجم» گفت: متهم با مزاحمتهای خود از شاکی سلب آسایش و آرامش
کرده است و این رفتار او موجب شکایت علیه مرد مزاحم شده است که در این
ارتباط دستور قضایی برای بررسی سوابق متهم صادر شده است.
در چند
روز آینده و پس از پایان تحقیقات ، کیفرخواست مرد مزاحم صادر و پرونده وی
به دادگاه ارسال خواهد شد تا با صدور حکم قانونی برای مرد مزاحم که از
شاکی و خانواده اش سلب آسایش کرده بود، وی به مجازات قانونی برسد
تحلیل روز/به گزارش تماشاگران به نقل از سایت خبری ایران گروههای حقوق بشر در برزیل فاش کردند: مسوولان زندانی در برزیل یک دختر 15 ساله را به مدت یک ماه در کنار بیش از 20 مرد داخل سلولی حبس کردند. این دختر به دفعات از سوی همسلولیهای خود مورد تعرض قرار گرفت و حتی برای دریافت غذا مجبور بود به برقراری رابطه تن دهد. یک سخنگوی مرکز دفاع از کودکان و نوجوانان برزیل در این باره گفت: وی از همان روز اول زندانی شدن در استان پارا – شمال برزیل – مورد تعرض قرار گرفت. براساس این گزارش شمار مردان همسلولی این دختر که ظاهرا به اتهام سرقت زندانی شده، بیش از 20 تن بود و گاهی اوقات به 34 تن نیز میرسید. میر کوهن، رییس کمیسیون حقوق بشر موکلان برزیل در این باره اظهار کرد: این دختر به تعداد غیرقابل شمارش مورد تعرض قرار گرفت و حتی مجبور بود در ازای غذا خوردن به این کار تن دهد. انتشار اخبار مربوط به این حادثه، خشم و نفرت عمومی را در برزیل برانگیخته است؛ به ویژه آن که پیشتر نیز در حادثهای مشابه یک زن 23 ساله به مدت یک ماه همراه با 70 مرد داخل سلول زندانی در استان پارا حبس شده بود. دختر 15 ساله که هویتش تاکنون فاش نشده، روز بیست و یکم اکتبر به جرم دزدی دستگیر و به یک بازداشتگاه پلیس محلی منتقل شد تا این که سرانجام یک فرد ناشناس، رسانهها را در جریان وقایع رخ داده قرار داد. خانم کوهن افزود: هیچکس واقعا نمیداند که جرم این دختر چیست. وی مظنون به سرقت است، اما پلیس از جزئیات آن چیزی نمیگوید. هیچگونه اتهام رسمی وجود ندارد. در همین حال موکلان این دختر اعلام کردند: مقامات پلیس گفتهاند که به گمان آنها، سن مظنون بالاتر از سن قانونی بوده است. آنا جولیا کارپا، استاندار پارا در واکنش به این مساله گفت: اهمیتی ندارد که سن متهم 15، 20، 50، 80 یا حتی 100 سال باشد، مهم اینست که یک زن نباید داخل سلول زندان با مردان نگهداری شود. سخنگوی مرکز دفاع از کودکان و نوجوانان نیز گفت: این دختر که خانواده بسیار فقیری دارد، بسیار سراسیمه و وحشتزده به نظر میرسد، اما میتواند افسران پلیسی که وی را زندانی کردند و زندانیانی که او را مورد تعرض قرار دادند، شناسایی کند
اعتماد: دختری که با یک پیامک اشتباهی با شوهرش آشنا شده و با او ازدواج کرده بود، با بخشیدن مهریه اش از دادگاه تقاضای طلاق کرد.
نگار زن 22 ساله که برای جدایی به دادگاه خانواده مراجعه کرده بود، وقتی در برابر قاضی حسن عموزادی رئیس شعبه 268 قرار گرفت، ماجرای زندگی اش را تعریف کرد.
وی گفت؛ یک سال پیش به طور اتفاقی با شوهرم آشنا شدم. او در تهران بود و من در بیرجند زندگی می کردم. یک روز وقتی داشتم برای دوستم که روز تولدش بود پیامک می فرستادم، به اشتباه شماره وی را وارد کردم و پیامک برای شخص دیگری ارسال شد. دقایقی بعد برایم جواب محبت آمیزی رسید و برای من نوشت از پیامکم خوشش آمده است و می خواهد با من ارتباط بیشتری برقرار کند. من در چند روز اول اهمیتی به موضوع ندادم اما او دست بردار نبود.
زن جوان ادامه داد؛ چند ماه از ارتباط من و جوان غریبه که بعدها فهمیدم اسمش پوریا است، گذشت و در نهایت تصمیم گرفتیم با هم تلفنی صحبت کنیم. ارتباط تلفنی ما مدتی ادامه داشت و سرانجام پوریا گفت عاشق من شده و می خواهد با من ازدواج کند. این خواسته پوریا در حالی بود که اصلاً من را ندیده بود و نمی شناخت. من هم گفتم باید به بیرجند بیاید و از نزدیک با هم آشنا شویم.
نگار که از ازدواجش ابراز پشیمانی می کرد، گفت؛ پوریا به اتفاق خانواده اش به شهر ما آمد و از من خواستگاری کرد اما پدر و مادرم با این ازدواج مخالف بودند. آنها به من می گفتند زندگی با این پسر برایم خوشبختی به همراه نمی آورد، اما من طور دیگری فکر می کردم. من هم عاشق پوریا شده بودم و آنقدر او را دوست داشتم که فکر می کردم تنها مردی است که می توانم با او خوشبخت شوم.
سرانجام با اصرار من این ازدواج سرگرفت. من و پوریا برای آغاز زندگی مشترک مان به تهران آمدیم و همه چیز خیلی خوب شروع شد، اما بعد از مدتی متوجه شدم پوریا آن مردی نیست که من تصور می کردم و تا به حال هرچه در مورد خودش به من گفته، اشتباه بوده است. رابطه من و پوریا آنقدر تیره شد که سرانجام تصمیم گرفتم هر طور شده از او جدا شوم. از آنجایی که بر این جدایی پافشاری دارم به پوریا گفته ام اگر من را طلاق دهد، حاضرم مهریه ام را ببخشم.
مقامات امنیتی آذربایجان اعلام کردند که بر اثر تیراندازی روز گذشته یک مرد مسلح در دانشگاه نفت آذربایجان 13 نفر جان خود از دست داده و بیش از 10 نفر نیز دچار جراحاتی شدند.
به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری فرانسه، رییس پلیس مرکزی باکو یادآور شد: یک جوان 29 ساله به نام «فردا قدیرف» با وارد شدن به ساختمان دانشگاه نفت باکو اقدام به تیراندازی کرده و 13 نفر از دانشجویان و استادان این دانشگاه را به رگبار بسته است.
وی بعد از آن به طبقه ششم این ساختمان رفت و هنگامی که خود را در محاصره نیروهای امنیتی و ماموران پلیس یافت، اقدام به خودکشی کرد.
این در حالیست که این جوان یک مسلسل مکاروف در اختیار داشته، اما هنوز مشخص نیست که چگونه این اسلحه را به دست آورده است.
رسانههای آذربایجان نیز اعلام کردند که این مرد جوان، بیکار بوده، اما هنوز مشخص نیست که انگیزه این فرد برای انجام این اقدام چه بوده است.
علاوه بر این، وزارت بهداشت آذربایجان خاطر نشان کرد که 13 نفر نیز در این تیراندازی خونبار مجروح شدند که حال برخی از آنها به شدت وخیم است.
گفتنی است در میان این مجروحان دو دانشجوی سودانی و یک سوری نیز به چشم میخورد.
لازم به ذکر است که امروز نیز صدها دانشجوی این دانشگاه برای سوگواری و همدردی با بازماندگان حادثه تیراندازی پنجشنبه، در محوطه اصلی این دانشگاه گردهم آمدند و با روشن کردن شمع، از پلیس و مقامات مسوولان آذربایجان درخواست کردند تا به این موضوع رسیدگی کنند.