مردی که به خاطر اختلاف با
همسر خود پس از بیهوش و خفه کردن او، جسدش را مثله کرده بود، با هوشیاری
کارآگاهان پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شد.
سرهنگ اسماعیل هادئی
رئیس پلیس آگاهی استان تهران در تشریح جزییات این خبر گفت؛ دهم فروردین
ماه مردی به نام «حبیب» به پلیس آگاهی مراجعه کرد و گفت همسر 39 ساله اش
به نام «زهرا» مفقود شده و تاکنون تلاش او برای یافتن زهرا بی نتیجه مانده
است.وی ادامه داد؛ کارآگاهان با دریافت این گزارش تحقیقات خود را آغاز
کردند و در همان مراحل اولیه مشخص شد زهرا چندین سال است با همسرش اختلاف
شدید دارد، به طوری که چند بار هم قصد داشته از وی طلاق بگیرد اما به خاطر
فرزندانش از تصمیم خود منصرف شده است.
سرهنگ هادئی با بیان اینکه
«حبیب» در 12 اردیبهشت ماه برای بازجویی مجدداً به پلیس آگاهی احضار شد،
گفت؛ «حبیب» با توجه به گذراندن دوره کارشناسی علم حقوق و با آشنایی به
مسائل حقوقی و قضایی با خونسردی تمام و طفره رفتن قصد داشت مسیر پرونده را
منحرف و تحقیقات کارآگاهان را از مسیر اصلی دور کند، اما ماموران به تناقض
گویی های او آگاه و در بازرسی بدنی از وی متوجه خراش های کوچکی در سینه
این مرد شدند. به گفته سرهنگ هادئی، «حبیب» علت وجود خراش های روی سینه اش
را افتادن داخل جوی آب و فرو رفتن شاخه های بریده شده در بدنش عنوان کرد
اما وقتی ماموران از او خواستند محل و نحوه افتادن خود را بازسازی و تشریح
کند، پلیس به «حبیب» اثبات کرد خراش ها نمی تواند در اثر افتادن در جوی آب
به وجود آمده باشد، از همین رو «حبیب» مجدداً موضوع ساختگی دیگری را
درباره جراحتش بیان کرد.
سرهنگ هادئی با اشاره به قوت یافتن این
فرضیه که «حبیب» از سرنوشت همسرش باخبر است، گفت؛ پلیس پس از تناقض گویی
های «حبیب» او را بازداشت کرد و خودرو پیکانش را مورد بررسی کارشناسانه
قرار داد. ماموران هنگام بازرسی صندوق عقب خودرو متوجه شدند کفی خودرو
کاملاً نو و به تازگی نصب شده است و در حفاظ چراغ های پشت، داخل صندوق عقب
و همچنین زیر قفل در صندوق آثار لکه های خون وجود دارد. وی با بیان اینکه
با توجه به بررسی های صورت گرفته روی لکه های خون مشخص شد لکه های خون
داخل خودرو با گروه خونی زهرا همخوانی دارد، ادامه داد؛ با انجام تحقیقات
گسترده دلایل و شواهد متعدد دیگری کشف شد که همگی نشان از این داشتند که
«حبیب» از راز مفقود شدن همسرش مطلع است، بنابراین او مجدداً تحت بازجویی
های فنی پلیسی قرار گرفت و وقتی خود را در برابر شواهد کافی دید، به ناچار
به قتل اعتراف کرد و گفت بیش از پنج سال بود که با همسرش اختلاف فکری و
سلیقه یی داشت و فقط وجود فرزندان شان مانع جدایی آنها شده بود. طبق
اعترافات این متهم، «حبیب» با همسرش توافق کرده بود در طبقه همکف خانه اش
جدا از زهرا و فرزندانش زندگی کند و در این مدت نیز هیچ گونه رابطه یی با
یکدیگر نداشتند تا اینکه در روز حادثه پس از رفتن فرزندان این زوج به
مدرسه، «حبیب» برای صحبت با همسرش جهت متقاعد کردن به آشتی نزد زهرا رفت
اما این زن نمی توانست اختلافات را فراموش کند، در نتیجه درگیری بین آنها
بالا گرفت و مرد که عصبانی شده بود، مشتی به سر او زد و زهرا بیهوش شد.
«حبیب» پس از بیهوشی همسرش او را به سمت حمام کشاند و به مدت پنج دقیقه
گلوی او را فشرد تا مطمئن شد او مرده است.
به گفته سرهنگ هادئی
متهم پس از خفه کردن همسرش چاقوی بزرگی را از آشپزخانه برداشت و جسد را
مثله کرد و قطعات بریده شده را داخل کیسه های مشکی قرار داد و در صندوق
عقب خودرو اش گذاشت. رئیس پلیس آگاهی استان تهران خاطرنشان کرد؛ در
اعترافات حبیب آمده است او چون احتمال می داده موضوع بعداً از سوی پلیس
بررسی شود، برای آنکه ثابت کند در روز حادثه در محل کارش بوده، با جسد
مثله شده که در داخل صندوق عقب خودرو بود، سرکار رفت و به مدت سه ساعت
آنجا مشغول به کار شد. سپس از اداره بیرون آمد و کیسه ها را در مسیر جاده
ساوه در فاصله های متعدد به سمت بیابان پرتاب کرد.سرهنگ هادئی درباره
چگونگی کشف جسد نیز گفت؛ با اعترافات این متهم، ماموران به محل هایی که
قطعات جسد در آنجا رها شده بود، اعزام شدند و با همکاری قاتل، نزدیک به 10
کیسه حاوی قطعات بدن جسد را کشف کردند.
اعتماد: کشف جسد زنی دیگر در قزوین ابعاد جنایت های سریالی در این شهر را گسترده تر کرد.
به گزارش خبرنگار ما جسد این زن که همانند سایر مقتولان میانسال است، ظهر دیروز پیدا شد و کارآگاهان را بار دیگر به تکاپو انداخت. تاکنون جزییات زیادی از این جنایت فاش نشده اما شیوه قتل نشان می دهد این زن نیز به احتمال زیاد توسط همان قاتل ناشناسی کشته شده است که از اسفندماه سال گذشته جنایات خود را آغاز کرد.
در حالی که از این مقتولان طلا به سرقت رفته است، کارآگاهان فرضیه وقوع این قتل ها را با انگیزه دزدی منتفی می دانند و بر این عقیده هستند که جانی ناشناس به دلیل کینه یی که از زنان دارد این کشتارها را طرح ریزی کرده است اما نکته مرموز برای پلیس این است که چرا او افراد میانسال را به کام مرگ می کشاند.
در حال حاضر چند سرنخ به دست آمده و برخی گزینه ها پیش روی پلیس قرار گرفته اما هیچ یک از آنان قطعیت نیافته است . اکنون گروهی از کارآگاهان ویژه قتل به سرپرستی اکیپی که از تهران راهی قزوین شده اند به تحقیقات خود در این رابطه ادامه می دهند و امیدوار هستند به زودی قاتل سریالی را بازداشت کنند.
پسر متعرضی که قصد داشت از دست اهالی محل فرار کند به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفت و دستگیر شد.
به
گزارش خبرنگار ما دو روز پیش ماموران پلیس 110 در تماس تلفنی از سوی یکی
از شهروندان متوجه شدند دو پسر در جنوب تهران به نوجوانی تعرض کرده اند و
یکی از آنها توسط مردم دستگیر شده است. لحظاتی بعد ماموران در محل حاضر و
با پسر جوانی روبه رو شدند که با دست و پای بسته داخل جوی آب افتاده و به
شدت کتک خورده بود. با انتقال متهم به کلانتری وی تحت بازجویی قرار گرفت و
معلوم شد زمانی که اهالی محل متوجه شدند متهم و دوستش به پسر نوجوانی به
نام ناصر تعرض کرده اند برای اینکه آنها را دستگیر کنند به خانه متهم یورش
برده اند و هنگامی که این جوان قصد داشت فرار کند او را به شدت کتک زده
اند. در ادامه ناصر تحت بازجویی قرار گرفت و گفت؛ من داشتم از مدرسه به
خانه برمی گشتم که پسر جوانی مرا صدا زد. وی که به شدت ناله می کرد و به
خود می پیچید از من کمک خواست و گفت بیماری معده دارد و اگر تا دقایقی
دیگر چیزی نخورد معده اش خونریزی می کند. او از من خواست برایش از مغازه
شیر و کیک بخرم. من که دیدم حالش بد است تصمیم گرفتم به او کمک کنم.
وی
ادامه داد؛ شیر و کیک را خریدم و برگشتم. پسر جوان همچنان جلوی در نشسته
بود. به طرفش رفتم که خوراکی را به او بدهم که یکدفعه من را هل داد. در
خانه یک نفر دیگر هم بود. آنها به زور مرا به داخل خانه بردند و زمانی که
دیدند مقاومت می کنم عصبانی شدند و به شدت کتکم زدند و دست و پای من را
بستند و بعد هر دو به من تعرض کردند و هر چه به آنها التماس و خواهش کردم
که رهایم کنند، توجهی نکردند. پسر نوجوان افزود؛ آن دو مرا در خانه زندانی
کرده بودند و اجازه نمی دادند خارج شوم. هر چند وقت یک بار هم می آمدند و
کتکم می زدند. دو ساعت زندانی آنها بودم تا اینکه در یک فرصت مناسب و
زمانی که هر دو مشغول انجام کاری بودند آرام از خانه خارج شدم و به سمت
محل کار پدرم دویدم و ماجرا را به او گفتم.
پدرم از من خواست خانه
دو جوان را نشان دهم. من هم او را به محل بردم. پدرم در زد و از آن دو
خواست بیرون بیایند. یکی از دو مرد که همان متهم دستگیر شده است بیرون آمد
و دیگری در خانه ماند. او با پدرم گلاویز شد. مردم جمع شده بودند که
بفهمند چه شده است. زمانی که فهمیدند پسر جوان به من تعرض کرده است به سمت
او هجوم بردند و او را از دست پدرم گرفتند و به داخل جوی آب انداختند و تا
جایی که می توانستند کتکش زدند و پدرم که دید نمی تواند متهم را از دست
مردم بگیرد بلافاصله به پلیس خبر داد و ما برای شکایت به کلانتری آمدیم.
با
توجه به اظهارات این نوجوان بازپرس پرونده برای بررسی ادعای این نوجوان وی
را به پزشکی قانونی معرفی کرد و متخصصان تعرض به این دانش آموز و وجود
جراحت ناشی از ضرب و جرح در بدن او را تایید کردند. سپس پرونده به همراه
متهم و شاکی برای بررسی بیشتر به دادگاه کیفری استان تهران نزد قاضی ساعی
و چهار قاضی مستشار فرستاده شد.
هیات قضات دیروز بعد از انجام
بررسی های اولیه متهم را با قرار قانونی به بازداشتگاه فرستادند و دستور
بازجویی از وی و بررسی فیلم های موجود در تلفن همراهش را صادر کردند.
همچنین ماموران در شاخه دیگری از تحقیقات خود تحقیقات برای یافتن مخفیگاه
همدست این متهم را آغاز کردند.
قضات دادگاه کیفری استان تهران مردی را که خواهرزاده اش و همسر او را به قتل رسانده بود به دوبار قصاص محکوم کردند.
به
گزارش خبرنگار ما، هرچند متهم ردیف اول پرونده ادعا کرد قتل ها را همدست
افغان او مرتکب شده است، اما قضات دفاعیات او را نپذیرفتند و وی را مجرم
شناختند.
در ابتدای جلسه محاکمه این مرد، نماینده دادستان تهران
در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت؛ در 4 آذرماه سال 84 مردی با
ماموران پلیس شهریار تماس گرفت و گفت جسد دخترش را در خانه پیدا کرده است.
دقایقی بعد در حالی که بازپرس ویژه قتل نیز در جریان قرار گرفته بود
ماموران اداره آگاهی به قتلگاه رفتند. وضعیت جسد نشان می داد وی چند روز
قبل فوت شده است چرا که جسد کاملاً ورم کرده و بو گرفته بود. به دستور
بازپرس پرونده جنازه به پزشکی قانونی و پدر مقتول به پلیس آگاهی انتقال
یافت. این مرد به ماموران گفت با تماس تلفنی همسایه ها از این ماجرا مطلع
شده است. وی گفت؛ چند روز بود که از دخترم خبر نداشتم البته چون آنها تلفن
نداشتند و دخترم به ندرت تماس می گرفت نگران او نشدم تا اینکه روز حادثه
همسایه های دخترم با من تماس گرفتند و گفتند بوی تعفن از خانه مهناز به
مشام می رسد و چند روز است که او نه در خانه را باز کرده و نه از منزل
بیرون آمده است. دخترم تازه عروس بود و شوهرش را بسیار دوست داشت. آنها
رابطه خوبی با هم داشتند به همین خاطر هم متوجه شدم قطعاً اتفاق بدی
افتاده و مساله دعوای زن و شوهری نیست. دقایقی بعد خود را به آنجا رساندم
و در را شکستم و وارد خانه شدم. بوی تعفن همه جا را گرفته بود. وارد هال
که شدم جسد ورم کرده دخترم را دیدم. با خانواده شوهرش تماس گرفتم، آنها
گفتند از فرهاد دامادم خبر ندارند.
محمد شادابی افزود؛ با توجه
به اینکه شوهر مهناز هم به طرز مرموزی گم شده بود فرضیه انتقام گیری خونین
برای ماموران مطرح شد. آنها در اولین گام خانواده فرهاد را مورد بازجویی
قرار دادند. والدین این جوان گفتند هیچ خبری از پسرشان ندارند و طی چند
روز گذشته او را ندیده اند و وی به تلفن همراهش جواب نمی دهد. آنچه فرضیه
انتقام گیری خونین را برای پلیس قوی تر کرد این بود که دایی فرهاد به نام
بهمن نیز به طرز مرموزی ناپدید شده بود. در این بین پدر فرهاد به ماموران
گفت بهمن و پسرش اختلاف حساب داشتند و تنها کسی که در این مدت با فرهاد
دشمنی می کرد دایی اش بود. یک روز بعد از این تحقیقات جسد فرهاد نیز در
اندیشه کرج پیدا شد. نماینده دادستان تهران ادامه داد؛ در شاخه دیگری از
این بررسی ها و در بازجویی از همسایه های مهناز مشخص شد بهمن چند دقیقه
قبل از اینکه این زن کشته شود در خانه او بوده است. یکی از همسایه ها گفت
؛ حدود ساعت 9 شب بود که صدای جیغ و فریاد از خانه فرهاد و مهناز شنیده
شد. ما چند بار در زدیم و از آنجایی که صدا شدید بود با پلیس هم تماس
گرفتیم. آخرین باری که زنگ در را به صدا درآوردیم مردی از خانه بیرون آمد
و گفت این یک دعوای زن و شوهری است و او هم دایی فرهاد است.مرد همسایه
ادامه داد؛ زمانی که پلیس آمد زنگ در خانه فرهاد و مهناز را به صدا درآورد
اما آنها جواب ندادند و مردی که مدعی بود دایی آنها است، گفت چون دعوا
کرده اند خجالت می کشند بیرون بیایند و بعد هم ماموران دایی فرهاد را با
خود بردند و دیگر از آن به بعد خبری از این زن و شوهر نشد. شادابی ادامه
داد؛ به این ترتیب تحقیقات برای شناسایی بهمن آغاز و معلوم شد این مرد بعد
از قتل خواهرزاده اش و مهناز به خانه اش رفته و در برابر همسرش به این
جنایت اعتراف و سپس فرار کرده است. این در حالی بود که پزشکی قانونی هم
اعلام کرد این زن و شوهر به یک شیوه کشته شده و هر دو به دلیل انسداد
مجاری تنفسی جان خود را از دست داده اند. بعد از گذشت مدتی فاش شد بهمن
همدستی به نام ابراهیم نیز داشته است. بعد از دستگیری ابراهیم و پس از
تعقیب و جست وجوی فراوان ماموران موفق شدند بهمن را نیز بازداشت کنند.
این
مرد به قتل فرهاد و مهناز اعتراف کرد و گفت چون با فرهاد اختلاف مالی داشت
او را کشت و از آنجایی که می دانست مهناز وی را شناسایی می کند به خانه اش
رفت و او را هم به قتل رساند.شادابی در ادامه خطاب به هیات قضات گفت؛
متاسفانه ماموران کلانتری زمانی که در خانه مهناز حاضر شدند و بهمن را در
آنجا دیدند بدون اینکه وارد منزل شوند و ادعای این مرد را بررسی کنند او
را به بازداشتگاه بردند آن هم در حالی که جسد مقتول اول در صندوق عقب
خودرو او بوده و آنها حتی بعد از انتقال بهمن به کلانتری ماشین او را جست
وجو نکردند و سرانجام او را رها کردند. در حالی که ماموران وظیفه خود را
به درستی انجام می دادند در همان گام اول قاتل این زوج جوان دستگیر می شد.
اکنون من به عنوان نماینده دادستان و با توجه به فجیع بودن این قتل ها
تقاضای اشد مجازات برای متهمان را دارم. در ادامه اولیای دم مقتولان
خواستار قصاص بهمن شدند. سپس به دستور قاضی عزیزمحمدی متهم ردیف اول در
جایگاه حاضر شد. بهمن گفت ؛ اتهام قتل را قبول ندارم و آنچه در اداره
آگاهی گفته ام دروغ است. البته قبول دارم اشتباه کردم و نباید ابراهیم را
به صحنه قتل می بردم.من نمی دانستم او فرهاد و مهناز را می کشد. وی در
توضیح آنچه اتفاق افتاده بود، گفت؛ فرهاد از من چهار میلیون تومان چک
تضمینی گرفته بود و قرار نبود آن را خرج کند اما متوجه شدم چک را در بازار
خرج کرده و من مجبورم مبلغ آن را بپردازم. وقتی به فرهاد اعتراض کردم، گفت
در اسرع وقت پول من را می دهد. چندین بار از من مهلت خواست من هم پولی
نداشتم که چک را پاس کنم. در تنگنا قرار داشتم. شب حادثه همسرم به من گفت
فرهاد قصد دارد خانه بخرد من هم عصبانی شدم و گفتم چطور می گوید پول ندارد
به من بدهد و بعد می خواهد خانه بخرد. سراغ ابراهیم رفتم. او سرایدار
انباری بود که من و چند شریکم در آنجا جنس نگه می داشتیم. ماجرا را به او
گفتم و وی با من آمد. می خواستم فرهاد را وادار کنم پولم را بدهد. وقتی به
مقابل منزل خواهرزاده ام رفتیم به او گفتم در انبار کامپیوتر دارم اگر
آنها را بفروشی من می توانم چک ها را پاس کنم. او همراهم آمد. من ابراهیم
و فرهاد را مقابل انبار پیاده کردم و خودم رفتم تا خودرو را پارک کنم
زمانی که برگشتم متوجه شدم ابراهیم فرهاد را خفه کرده است. وی ادامه داد؛
بعد از آن چون مهناز متوجه شده بود من و ابراهیم همراه فرهاد بودیم برای
اینکه مشکلی برایمان پیش نیاید به خانه او رفتیم و در را باز کردیم. زمانی
که وارد شدیم من مهناز را به داخل هل دادم و بعد ابراهیم او را خفه کرد.
بعد از قتل من قصد فرار نداشتم و ماموران خودشان من را آزاد کردند. بعد از
متهم ردیف اول ابراهیم در جایگاه حاضر شد. وی اتهام معاونت در قتل را قبول
کرد و گفت ؛ این من نبودم که فرهاد و مهناز را کشتم . بهمن خودش این کار
را کرد. من چند بار به او گفتم با خواهرزاده ات این طور رفتار نکن اما
قبول نکرد و در قتل دوم هم من را وادار کرد همراهش بروم.بعد از پایان
دفاعیات متهمان هیات قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران (عزیزمحمدی،
رحمی، بومی، سری و محمدی کشکولی) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند و
بهمن را به اتهام دو فقره قتل به دوبار قصاص و ابراهیم را به اتهام معاونت
در دو فقره قتل به 15 سال حبس محکوم کردند.
تهمینه میلانی کار گردان سینما با گفت وگویی درماهنامه زندگی ایده ال انجام داده است که در بخشهایی از آن از برخوردهای نادرست برخی از بازیگران سینما انتقاد کرده است .
به گزارش سرو، میلانی در این مصاحبه گفته است :شاید مهمترین موضوعی که باعث شد سوپر استاررا بسازم مربط می شود به یک دختر خانم نوجوان ۱۳-۱۴ساله که به دفتر ما آمده بود و برایم تعریف می کرد که یکی از ستاره های سینما در خیابان الهیه به او و دوستانش شماره داده! یعنی به جای اینکه ابراز احساسات این نوجوان را نسبت به خودش درک کند به آنها نگاه جنسی داشته است .این قضیه مرا ناراحت کرد و من فکر کردم دخترانی دراین سن وسال نسبت به ستاره ها نگاه ویژه ای دارند (که کمتر آلوده است وبیشتر تحسین وجذابیت است )و نباید به آنها اینگونه نگاه کرد
در بخشهای دیگری از گفت وگوی تهمینه میلانی بازندگی ایده آل آمده است :بسیاری از رفتارهای کوروش زند واکنشهایی است که من بارها از نزدیک شاهد آن ها بوده ام .مثلا خودم دیده ام که یک بازیگر معروف خانم ،با عصبانیت نسکافه داغ را پرتاب کرد روی مسئول خدمات صحنه !چرا؟چون نسکافه gold نبود!من این صحنه را دیده ام که درسکانسی مشهور فیلم به کار برده ام.
منبع: دوخت
سرهنگ
محسن بیگی رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ گفت: شب گذشته بر اثر وقوع یک
نزاع خانوادگی که به درگیری خیابانی کشیده شد ، 8 نفر مجروح شدند. رئیس
پلیس پیشگیری تهران بزرگ در گفتگو با فارس افزود: مأموران کلانتری 160
خزانه، شب گذشته از وقوع یک درگیری و نزاع خیابانی در خیابان تختی آگاه و
به محل حادثه اعزام شدند. وی
افزود: مأموران پلیس 8 نفر را در این نزاع خیابانی دستگیر کردند، این
افراد با استفاده از سلاح سرد و یک قبضه کلت جنگی ، اقدام به شلیک گلوله و
همچنین شکستن شیشههای 3 دستگاه خودروی سواری در منطقه کرده بودند. رئیس
پلیس پیشگیری تهران گفت: این نزاع بر اثر درگیری بین اعضای یک خانواده
بود. این افراد 2 روز پیش در محدوده پونک با یکدیگر درگیر شده بودند و شب
گذشته نیز با جمع کردن افرادی برای شرکت در این نزاع و انتقامجویی، با
یکدیگر درگیر شدند. سرهنگ
بیگی افزود: در این درگیری 8 نفر نیز مجروح شدند، 3 نفر از مجروحان،
عابرانی بودند که قصد جدا کردن افراد درگیر در نزاع را داشتند.2 تن از
مجروحان بر اثر این درگیری به حالت کما رفتند که صبح امروز حالشان بهبود
نسبی یافته است. رئیس
پلیس پیشگیری تهران بزرگ اظهار داشت: متهم اصلی این پرونده که اقدام به
تیراندازی در خیابان کرده بود، نیز جزو مجروحان حادثه بود و در حال حاضر
در بیمارستان بستری است.