ارائه مطلب زیر تلاش برای جلوگیری از وقوع اختلافاتی است که به سبب آن
امروزه راهروهای دادگاه خانواده مملو از جمعیت است . پس به امید آنکه شما
را هرگز در آنجا ملاقات نکنیم توجه شما را به چند نکته انسانی که حاصل
بررسی مواد حقوقی و خلاصه مسائلی است که معمولاً در دادگاه ها با آن روبرو
هستیم ، جلب می کنیم .
1- اگر از گذشت ، صبر و بردباری در خود نشانی دارید به سراغ ازدواج بروید
. زمانی برای شروع یک زندگی مشترک تصمیم بگیرید که از استقلال و توان کافی
خود برای اداره یک خانواده جدید مطمئن هستید .
2- زمانی را برای جاری شدن صیغه عقد مطلوب بدانید که از خواست ها و نگرش
های یکدیگر باخبرید و می دانید که هر دو هدفی مشترک را دنبال می کنید .
برای رسیدن به این شناخت ، مدتی به یکدیگر فرصت دهید .
3- در این دنیای بزرگ هیچ دو نفری مانند هم نیستند . تفاوتهای بارز میان
دو خواهر و یا دو برادر که هر دو زاده یک مادر و پدر هستند ، خود گویای
این مسئله است . بنابراین مبنای تفاهم را معیارهای اصلی و اساسی برگزینید
. توقف و ایستادن بر اصول فرعی یکدیگر چندان کمکی به بهبود روابط زناشویی
نخواهد کرد.
4 - قبل از ازدواج به مسئله اعتیاد به طور جدی بیندیشید و از عدم اعتیاد
همسرتان به هر گونه مواد مخدر ، اطمینان کامل حاصل کنید . نگذارید امید به
ترک کردن و یا ترک دادن سبب شروع یک زندگی پُرمشکل شود .
5- برای داشتن زندگی خوب و توأم با آرامش ، به شیوه زندگی انتخابی خود عشق
بورزید . چشم وهم چشمی ، حسادت و تجمل پرستی ، بار سنگین زندگی های امروز
را از دوش هیچ زوج جوانی بر نداشته است . به راستی که کم کردن توقعات ،
گنجینه ای بزرگ برای ساختن آینده یک زوج جوان است .
6- تجربه بارها و بارها ثابت کرده که زوجی موفق و سربلند هستند که در
کشاکش زندگی در کنارهم ، یارهم هستند . در کنار هم در شادی ها می خندند و
در سختی و رنج ها با هم به جنگ مشکلات می روند . اشتباهات یکدیگر را می
بخشند و موفقیت های یکدیگر را جشن می گیرند ، براستی زن و شوهرهایی که به
جای در کنار هم بودن ، مقابل یکدیگر می ایستند و زندگی می کنند ، نه زندگی
، که نبردی سخت می کنند .
7- به یاد بسپارید که گفتن کلمات محبت آمیز، ذکر محسنات یکدیگر و یادآوری
اینکه همسرتان را دوست می دارید و به وجودش در کنارتان افتخار می کنید ،
کلمات یا جملات مختص دوران آشنایی و اوایل ازدواج نیستند . انسانها نیاز
به شنیدن مهر یکدیگر دارند ، آنچه در دل و ذهنتان می گذرد را صادقانه به
زبان آورید که خود یکی از عوامل مهم در بقای زندگی زناشویی است.
8- بد نیست اگر بدانیم استفاده از تجربیات و نظریات دیگران مترادف با
دخالت آنها در زندگی زناشویی ما نیست ؛ چه بهتر اگر تجربیات گذشتگانمان را
سرمشق کنیم و خود کاشف شادی های دیگر باشیم .
9- اگر در برخی مسائل با یکدیگر اختلاف نظر دارید هرگز فرزندانتان را از
آن مطلع نکنید . در مقابل فرزند ، پدر و مادر عنصری واحد و جدایی ناپذیرند
که حرفشان و قولشان یکی است.
10- دوستی سرلوحه بهترین نوع رابطه هاست که نه در شناسنامه و نه در هیچ
جای دیگر ثبت نمی شود ، اما عمیق و بی پیرایه است . بهترین والدین
همانهایی هستند که با فرزندانشان دوست و رفیق اند . بهترین زوجها نیز
آنانی هستند که قبل از این که به یادشان بیاید که زن و شوهر یکدیگرند ،
بدانند که دوست هم هستند . رابطه صمیمانه و خالصانه توأم با درک و حفظ
احترام همدیگر ، شاید یکی دیگر از عوامل مهم تضمین کننده بقای یک زندگی
است .
وقتی
میشنوند با همکارت ازدواج کرده ای دهانشان از ذوق آنقدر باز میشود که
مکنونات قبلی شان را هم میتوان دید: «خوش به حالت». به گمانشان بر اسب
سفیدی سوار شده ای که هیچ سپاهی یارای پیاده کردنت را ندارد، چرا که تو
همسفری داری متناسب و عشقی که از شباهت ها سیراب میشود، اما وقتی ورق بر
میگردد و زندگی مشترک شروع می شود میبینی که نه موارد بیشتری هست که برای
خوشبخت بودن باید وجود داشته باشد.
برای ازدواج کردن باید هنرمند
بود، اینکه از میان جمعیت میلیونی شهر کسی را پیدا کنی که همفکر و هم
عقیده ات باشد، چیزی جز هنر و مهارت نمیطلبد. این موجود ایده آل میتواند
هر کسی باشد، شاید جوانی از دل فامیل یا شاید صد پشت غریبه. اما وقتی
غریبه ها آشنا میشوند شباهت ها کار خودشان را کرده اند. بعضی ها میگویند
اهل فامیل بهترین گزینه برای ازدواجند. ولی بعضی ها شعری میخوانند که «من
از بیگانگان هرگز ننالم». اما آنها که اندیشه ای متفاوت دارند دنبال کسی
میگردند که نه در فامیل و کوچه و خیابان که همنشینی روزانه در محیط کار
است.
در محل کار همه جور آدمی پیدا میشود. از مبادی
آداب ترین افراد تا انسان های حراف. بعضی هم صورتی اند یا نارنجی، بعضی هم
قرمز دو آتشه یا آبی. بعضی ها اما اهل صلحند و سر در لاک خویش میبرند و
با آنانی که از قماش جنجالند کاری ندارند. ولی نمیشود کاری کرد. بعضی وقت
ها صورتی ترین آدم ها مفتون قرمزترین ها میشوند و آبی ها خواهان نارنجی
ها. آنها فکر میکنند همانی را که در آرزوهایشان میپرورانده اند پیدا
کرده اند کسی که بهترین همسفر تا آخر عمر است.
علی اصغر احمدی
روانشناس و صاحبنظر در امور خانواده در این باره آنقدر مستدل حرف زد که
متقاعد شدیم آدم های محیط کار شباهت کمی به اصل وجودی شان دارند. او
میگوید: آدم ها در محیط کار تنها لایه های ظاهری شخصیتشان را نشان
میدهند ، نه تمام لایه ها را . ما همواره ماسک هایی همراه داریم که وقتی
وارد محیط کار میشویم به چهره میزنیم تا ظاهری موجه داشته باشیم.
به همین جهت وقتی از او خواستیم تا محاسن و معایب ازدواج با همکار را برایمان فهرست کند، اینگونه سخن آغاز کرد:
«ازدواج
با همکار تابع شرایط ازدواج مناسب است، یعنی باید معیارهای فرد مناسب در
نظر گرفته شود و پس از آن براساس ملاک های مورد نظر انتخاب صورت
بگیرد.برای همین قبل از ازدواج باید به شاخصه های مدنظرمان واقف باشیم و
از تصمیم گیری صرف بر مبنای رفتار فرد در محیط کار پرهیز کنیم»
اما
روی دیگر سکه ازدواج با همکار را احمدی در وابستگی هایی میداند که چشم و
گوش ها را بر واقعیت میبندند: «مراودات مستمر در یک محیط نوعی وابستگی را
ایجاد میکند که وقتی پای ازدواج در میان باشد این وابستگی ها تشدید
میشود. اینها موانعی بر سر راه انتخاب درست هستند».
احمدی البته
این موارد را مربوط به قبل ازدواج میداند چرا که به باور او مشکلات، بعد
از ازدواج تازه رخ نمایان میکنند: «دو فرد همکار وقتی با هم ازدواج
میکنند، یکسری ملاحظات نیز میانشان شکل میگیرد که تا پیش از این مورد
توجهشان نبوده مثلاً وقتی خانمی ببیند شوهرش با یک زن گرم صحبت است از خود
واکنش نشان میدهد حال آنکه قبل از ازدواج چنین حساسیتی نداشته است.»
بعضی
وقت ها پول میان زن و شوهر فاصله میاندازد، این یک باور عمومی و البته
واقعیتی است که احمدی هم آن را تایید میکند: «مسایل مربوط به درآمدها
برای خیلی از زوجین مشکل آفرین است، به خصوص زمانی که میخواهند در هزینه
های زندگی مشارکت داشته باشند. گاهی اوقات زن و شوهرهایی که محل کارشان هم
یکی نیست درآمد همسر را وارسی کرده و در مورد اینکه چرا پولش را خرج زندگی
نمیکند، از او بازخواست میکنند.این مساله زمانی حادتر میشود که یکی از
زوجین بخواهند بخشی از درآمدش را به پس انداز یا تملکی شخصی اختصاص دهد».
معایب
ازدواج با همکار به اینجا ختم نمیشود، چرا که به گفته این روانشناس، دو
همکار وقتی زن و شوهر میشوند ، حتماً مشاجرات و قهر و دعواهای خود را به
محل کار هم میآورند این یعنی با خبر شدن تمامی همکاران از مسایل درون
زندگی اما با این همه هستند زن و شوهرهای همکاری که نه تنها این مشکلات را
ندارند که حتی این مسائل به مخلیه شان هم خطور نکرده این حادثه یک رویا
نیست، بلکه همان چیزی است که احمدی به آن درک متقابل میگوید به گفته او
زن و مردی که در عین همکار بودن با تفاهم در کنار هم عمر میگذرانند، اگر
همکار هم نبودن حتماً چنین وضعیتی را تجربه میکردند.
1 – شوهرهایی که تعصب بی جا را با غیرت اشتباه گرفته اند.
خانمش را چون یکی شی می پندارد. به نام دوستی و عشق، او را با توهمات خود
زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می کند. مثلا: جواب
دادن به تلفن ممنوع؛ رفتن به خانه پدر و مادر ممنوع؛ سرزدن به دوستان
ممنوع؛ درس خواندن و دانشگاه رفتن ممنوع؛ داشتن شغل ممنوع؛ اردو و مسافرت
ممنوع؛ استفاده از رایانه و اینترنت ممنوع؛ خندیدن با صدای بلند در محیط
خانواده و محارم ممنوع؛ تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع؛ رفتن کنار
پنجره ممنوع؛ نامه نوشتن ممنوع؛ بیرون رفتن از منزل ممنوع .
2 – شوهرهای سلطه جو، زورگو و کنترل کننده؟!
چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می گیرند و این حق انتخاب را
فقط برای خود به رسمیت می شناسند. از تصمیم های مهم و کلی تا جزئی ترین
مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد. به عنوان مثال بعضی از
اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از: تصمیم در انتخاب محل زندگی به
تنهایی؛ تصمیم گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و
میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا قطع رابطه با بعضی از فامیل یا دوستان
از روی دل خودشون؛ تصمیم گیری در مورد شغل خانم، تصمیم گیری در مورد رشته
تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ انتخاب رنگ پرده ؛
انتخاب نوع مبل؛ انتخاب رنگ و نوع فرش؛ انتخاب ظروف و لوازم منزل، در
اختیار گرفتن و به نام زدن سند شش دانگ ریموت تلویزیون و ویدئو، انتخاب و
تماشای برنامه های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و
همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان؛ دستور به خانمشان در
مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار
کردن. ( خانواده سخت گیر در تربیت)
3 – شوهران بی مسئولیت؟!
این شوهران فراموش کرده اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را
پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده اند و ازدواج کرده اند. خانواده تشکیل داده
اند و صاحب فرزند شده اند. لذا در تصمیم گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به
وظایف و مسئولیت های منزل خود را عقب کشیده اند و چون حبابی خود را رها
کرده اند. هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه ها و دل
مشغولی های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می کنند. بدون
توجه به به مسئولیت هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها
دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت،
خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط
به خود هستند. آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت
کنند حضور می یابند و رنجهایشان را به خانواده می ریزند و لذتهایشان را
بیرون از خانواده تقسیم می کنند. این افراد گاهی تصور می کنند با دادن پول
زیاد به خانواده می توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی استشن ، با یک
رایانه و اینترنت و ...، سعی می کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان
وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می
کنند. (خانواده سهل گیر در تربیت)
4 – شوهران بی احساس و سخت کوش:
برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول.
این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می کنند. به بهانه های
مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین
آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و ...، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و
حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه کاری و تجارت و مدیریت و ... هستند.
گاهی بهانه های انسان دوستانه و خدمت به خلق را پیش می کشند و گاهی تعهدات
کاری را دستاویز قرار می دهند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا
به صورت فیزیکی دور می شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله
می گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می رسانند و با آنها هستند به غیر
از همسر و خانواده.
مردان دیگری را نیز می توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه
مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و
ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده اند. آنها هم احساسی ، همدلی ،
همدردی با همسر را نیاموخته اند. حرف زدن برای آنها سخت تر از بلند کردن
خودرو توسط قویترین مردان است. برای پاسخ یک کلمه ای به یک سئوال ،
خانمشان باید کلی به به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله 3 کلمه ای به
زبان می آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را همه سال جشن می
گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می شمارند.
اگر خانمشان با آنها صحت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال
تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف
خانمشان ، نمی کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن
اتم و آزاد سازی انرژی هسته ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را
حق خود نمی دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرفها و احساسات
خانمشان داشته باشند.
این مردان مهارت های گوش دادن، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای هم حسی یاد
نگرفته اند یا تمرین نکرده اند و یا انگیزه ای برای انجامش ندارند.
برای این آقایان، سخن محبت آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه
به خانمشان، افسانه ای خیالی و بی فایده است. همسر این آقایان با حسرت به
زوجهایی که در پارکی نشسته اند و در گوش هم نجوا می کنند می نگرند.
یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه ، یک نوازش ، و
یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده
، خانم این دسته از آقایان است.
5 – شوهران وابسته و غیر مستقل؟!
این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار
داشته اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته اند، وابسته ، ترسو و
دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده اند. آنها همین طور که بزرگ شده اند به
جای اینکه روز به روز مستقل تر شوند، روز به روز وابسته تر شده اند. هنگام
ازدواج نیز نمی خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند. هنوز هم دستورات و
تصمیم گیری های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می کنند. معمولا
پدر و مادر این آقایان سخت گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم
به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و
مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می شود
و افراد دیگر هم به خود اجازه می دهند در مسائل خانوادگی اینگونه شوهران
دخالت کنند.
6 – شوهران کمالگرا و خسیس:
این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته ای در ذهن خود ترسیم می
کنند و آن را وحی منزل و تخلف ناپذیر تصور می کنند. به جزئیات زندگی زیاد
کار دارند و گیر می دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می دهند.
همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده آلی خواهی از
مشخصات دیگر اینهاست. با خسیس بودن و پس انداز افراطی سعی در آرامش خاطر
خود دارند. همواره امروز را فدای فردا می کنند. و فردای آنها که باعث
نگرانیشان بود، هرگز نمی آید. حسرت تفریح ، مسافرت ، لباس نو، میهمانی را
به سادگی و با بهانه های مختلف، بر دل زن و بچه خود می گذارند. توقع زیادی
از همسرشان دارند ، انتظار بی عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط
مثبت همسرشان را نمی بینند.
نشانه های حاملگی
معمولا دخترها و زنان به حاملگی و علائمی که نشان دهنده آن باشد توجهی ندارند و اصولا به این موضوع فکر نمی کنند . اما وقتی مشکوک می شوند که آیا اکنون باردار هستند می خواهید بدانید نشانه های حاملگی چیست . در این زمان است که نگران بارداری می گردند و معمولا چند راه حل بیشتر ندارند یا از دیگران علائم بارداری را می پرسند و یا در تنهایی خود منتظر می مانند و یا به پزشک مراجعه می کنند اما در صورتی که این افراد مجرد باشند و یا خجالتی ، آن وقت تنها پناهگاه آنان اینترنت است و بهترین مکان را سایت پزشکان بدون مرز می دانند .
* بازدیدکننده محترم !
قبل از اینکه به مرحله اورژانس برسید و محتاج آگاهی از نشانه های بارداری باشید به شما پیشنهاد می کنیم این مقاله را به دقت بخوانید.
* آیا با دیدن این نشانه ها می توانید مطمئن شوید که حامله هستید یا خیر؟
در جواب باید گفت هر چه تعدادی بیشتری از آثار و نشانه های ذیل را داشته باشید، احتمال حاملگی شما بیشتر است.
در جدول زیر ۲۲ نشانه از معمولترین نشانه های حاملگی ذکر شده است که هر نشانه با یکی از سه وضعیت ممکن، احتمالاً و قطعی مشخص شده است.
وضعیت |
نشانه |
ممکن |
قطع عادت ماهیانه |
ممکن |
عادت ماهیانه غیر عادی |
ممکن |
فقط احساس می کنید حامله هستید. |
ممکن |
دل پیچه و حالت تهوع |
ممکن |
تحول در قوا (شور) جنسی |
ممکن |
دردناکی سینه ها |
ممکن |
بزرگ شدن سینه ها |
ممکن |
زیاد شدن ادرار |
ممکن |
احساسات عجیب داشتن |
ممکن |
احساس خستگی |
ممکن |
ایجاد تغییرات در پوست |
ممکن |
تحرکات جنین |
ممکن |
ترشحات شیر مانندی از سینه |
احتمالاً |
بزرگ شدن شکم |
احتمالاً |
مثبت شدن جواب آزمایش حاملگی |
احتمالاً |
لمس جنین |
احتمالاً |
تغییر شکل رحم |
قطعی |
ضربان قلب جنین |
قطعی |
تست اولتراسونیک |
قطعی |
عکس برداری با اشعه x |
چرا اول خانمها پیشنهاد نمی دهند ؟
شاید عده ای کمی از این نوع خانم ها وجود داشته باشد که شما اصلا
نمیتوانید سر به سر آنها بگذارید و دستشان بیـنـدازیـد امـا بـایـد قــبول
کنیم که تعداد آنها محدود است.
علیرغم وجود پشتکاری که خانم ها در وجوه دیگر زندگی از خود نشان می
دهند در مورد قرار های ملاقات کمی خجالتی می باشند و ترجیح می دهند این
مطلب را طرف مقابل بازگو کند. پس زمانی که نوبت به گذاشتن قرار ملاقات می
رسد این نوبت مردهاست که دست به کار شوند.
کیش و مات
چرا خانم ها اگر قرار باشد، ۱۰ سال هم صبر می
کنند اما حرفی از قرار ملاقات به زبان نمی آورند؟ اگر واقعا این کار
مردهاست پس چطور مثل سایر کارهای دیگری که روزی تنها به آقایون تعلق داشته
خانم ها در آن پیشرفت نمی کنند و پشتکار بالایی خود را نشان نمی دهند؟
زمانی که صحبت از قرار ملاقات به میان می آید شکی وجود ندارد که اولین
حرکت دشوار است. من در این یک موضوع طرف آقایون را می گیرم. این کار هم
درست مثل سایر شغل هایی می ماند که خانم ها مشغول انجام دادن آنها هستند.
چرا آنها نباید برای گذاشتن قرار ملاقات پیش قدم شوند و چرا نباید خانم ها
به آقایون را پیشنهاد ازدواج دهند و به خواستگاری آنها روند. چنین کارهایی
همیشه جزء وظایف مردها بوده است.
در این قسمت دلایلی وجود دارد که چرا خانم ها هیچ گاه در این امر
پیشقدمی نمیکنند و همیشه مردها باید جور این کار را به گردن بگیرند.
درست مثل یک امتحان
با روشی که یک مرد به یک زن نزدیک می شود، قضاوت های بیشماری می توان
در مورد او برداشت کرد؛ آیا او اعتماد به نفس دارد یا دارای شخصیت متزلزلی
است؟
شاید بیش از اندازه از خودش مطمئن
باشد. آقایون برای انجام این کار ترفند های بیشماری دارند (که من تمام
آنها را به عینه دیده ام و دیگر غافلگیر نخواهم شد) که برخی از آنها به
خوبی جواب می دهند و متاسفانه سایرین باعث ایجاد بدبختی برای فرد می شوند.این روش ها چه کار کنند یا نه باید همیشه توجه داشته باشید که نشان دهنده شخصیت درونیتان هستند.
خانم ها دوست دارند مردها را در یک چالش قرار دهند و ببینند مردها
برای رسیدن به آنها چگونه تلاش می کنند، به همین دلیل است که هیچ گاه
خودشان پیش قدم نمیشوند و این کار را به عهده آقایون می گذارند.
اگر
مردی در رستوران به خانمی برسد و حوصله او را با تعریف از خود سر ببرد و
به ۱۰۰۱ دلیل مختلف خانم را راضی کند که کس بهتری از او پیدا نخواهد کرد؛ این امر گویای دو مطلب می باشد (که هر دو به شدت ناخوشایند می باشند): عدم اعتماد به نفس یا/و اعتماد به نفس بیش از اندازه.
مردی که در زمان شروع گفتگو با او جسورانه و خشن صحبت کند و
انتظار داشته باشد که خانم شماره تلفن خود را در آورده و دو دستی تقدیمش
کند (نه اینکه فقط شماره را به او بدهد بلکه تقدیم کند) باید اعتماد به
نفس بیش از حدی داشته باشد.
اگر مردی بتواند از این امتحان سربلند
بیرون آید این شانس را پیدا می کند که خانم یکی دو مرتبه دیگر نیز با او
قرار بگذارد و این بار به طور حتم خانم پیش قدم خواهد شد.
مردهای قابل تحسین
مردی که از خود احساسات نشان دهد چیزی جز موفقیت انتظار او را نخواهد کشید.
مرکز مبارزه در ملاقات معمولا چیزی شبیه به این است: شما زمانیکه از کسی
تقاضای بیرون رفتن می کنید چیزهایی مضاف بر آنچه که باید را به او تقدیم
کرده اید و اگر یک چنین کارهایی را انجام ندهید درست مثل یک جلودار صف جنگ
هستید که هیچ گونه مهماتی را با خود حمل نمی کند. اگر بدون هیچ سلاح و
مهماتی بخواهید به خط مقدم بروید بدون شک شکست می خویرید. آقایون می بایست
تمایل خود را به انجام چنین کارهایی بیشتر کرده و تمایلات احساسی خود را
بیش از پیش برای خانم ها باز گو کنند.
این قسمت جایی است که امتیاز به دست خانم هاست. آنها به خوبی
می دانند که اگر کسی از همان ابتدای کار احساسات خود را بیش از اندازه
بروز دهد و علاقه خاصی به نمایش گذارد فرد آسیب پذیری است و شریک خوبی
برای زندگی نخواهد بود. اما زمانیکه یک مرد با اعتماد به نفس برای گذاشتن
اولین قرار ملاقات گام بر می دارد در نظر خانم ها خیلی بهتر از شخص اول
جلوه می کند. هر کس بتواند بیشترین تاثیر را بر روی خانم بگذارد، قابل
تحسین بوده و به نتایج بهتری در این رابطه دست پیدا خواهد کرد. این امر در
مسائل عشقی و عاطفی جایگاه ویژه ای دارد و شما نیز باید همیشه اهمیت آنها
را در ذهن خود نگاه دارید.
خانم ها چه از روی عمد و یا به طور ناخودآگاه انتظار دارند پیشنهاد را
از فرد مقابل دریافت کنند و ترجیح می دهند برای برقراری قرار ملاقات
پیشقدمی نکنند.
گاهی اوقات ارزش های قدیمی و از مد افتاده (که در فیلم هایی نظیر
کازابلانکا و بر باد رفته به درستی به تصویر کشیده شده اند) از مردها
انتظار می رود که به خانم ها نزدیک شوند و حرکت اول را آنها انجام دهند.
این موارد به صورت یک قانون در ذهن ما (به ویژه خانم ها) حک شده است و زن
ها همیشه منتظر هستند تا مردها گام اول را در شروع یک رابطه بر دارند.
در
حالیکه امروزه خانم ها دیگر انتظار ندارند که آقایون به شیشیه اتاق آنها
سنگ پرتاب کنند و یا از درخت بالا بیایند تا بتوانند به آنها برسند اما از
فضای رمانتیک بدشان نمی آید. حداقل طوری برخورد کنید که احساس کنند شما در
حال تعقیب کردنشان هستید.
به طور قطع رسانه های امروزی و همچنین فرهنگ حاکم بر جامعه طوری پیش
می رود که به خانم ها بقبولاند، افراد مستقلی هستند و به هیچ مردی نیاز
ندارند. شاید به همین دلیل باشد که خانمها دوست دارند آن فضای کلاسیک
و مردانه را در ذهن خودشان نگه دارند. آنها دوست دارند کسی تعقیبشان کند،
از آنها قدردانی کند، و با گلبرگ های گل سرخ دوش بگیرند….. خوب شاید این
آخری یک کمی زیاده روی باشد!
خوب، فکر می کنم آقایون تا این لحظه متوجه شده باشند که چرا باید روش های برقراری روابط خود را باز سازی کنند.
ممکن است دختری که برای ازدواج در نظر دارید شما را به بهترین ها برساند
به همین دلیل باید بدانید که برای رسیدن به موفقیت رفتاری کاملا طبیعی از
خود نشان دهید، با او دوستانه برخورد کنید و خودتان را بیش از اندازه دست
نیافتنی نشان ندهید. همین که او تلاش شما را برای رسیدن به خودش مشاهده می
کند متوجه می شود که شما به اندازه کافی اعتماد به نفس داشته اید که این
کار را انجام داده اید بنابراین دیگر نیازی ندارید که اطمینان بیش از
اندازه از خودتان نشان دهید. اگر او نیز در رسیدن به شما از خود علاقه
نشان داد که چه بهتر...