سفر با خاطری آسوده هر ساله هنگام تعطیلات و مسافرت ها خانواده هایی که در فضای داخل خانه شان تعدادی گیاه آپارتمانی را پرورش می دهند ، همواره دل نگران آبیاری آنها می شوند. برخی مسئولیت آبیاری را به همسایه و یا فامیل خود می سپارند ولی بعضی دیگر که چنین امکانی را ندارند، به هنگام برگشتن با گیاهانی پژمرده روبه رو می شوند. در صورتی که می توانند با به کارگیری یکی از چند راهکار زیر با خیالی آسوده به سفر بروند. (1) گلدان ها را کف حمام یا آشپزخانه بچینید و سطلی حاوی آب را در کنار هر گلدان و در سطحی بالاتر از آن قرار دهید. پارچه ای نخی به اندازه یک متر یا بیشتر و به عرض حدود پنج سانتی متر آماده کنید و یک سر آن را از کنار گلدان به داخل خاک فرو کنید. سر دیگر را در سطل پر از آب قرار دهید. به این ترتیب دستمال پارچه ای همواره آب را به خود جذب می کند و آب آرام آرام به داخل خاک گلدان منتقل می شود. را بر روی آجرها بچینید. توجه داشته باشید، گلدان ها به طور مستقیم درون آب قرار نگیرند و در ضمن در کف هر یک از گلدان ها نیز حداقل چند سوراخ وجود داشته باشد. (3) یک تکه حوله یا پتوی کوچک مستعمل را در کف وان یا لگن بزرگ قرار دهید. داخل وان یا لگن را به ارتفاع دو الی سه سانتی متر آب بریزید. گلدان ها را بر روی حوله یا پتوی مرطوب قرار دهید یا آن که نیمی از یک تکه حوله بزرگ را درون لگن و یا سینی بزرگی قرار داده و گلدان ها را روی آن بچینید. سر دیگر حوله را در داخل ظرف گود دیگری که با آب پر شده است بگذارید. توجه داشته باشید ظرف دوم باید در سطحی بالاتر از ظرف اول قرار گیرد. در ضمن اندازه ظروف را با توجه بهابعاد گلدان ها و گیاه درونشان انتخاب کنید.
(2) در داخل وان حمام یا در یک لگن بزرگ، کمی آب بریزید و چند آجر در کف آن و در داخل آب قرار دهید. سپس گلدان ها
راه هایی برای کنترل خشم!
خشم
پلی است بین هر دو نوع پرخاشگری فیزیکی و کلامی و خصومت ، از این رو اگر
بخواهیم پرخاشگری و خصومت را کم کنیم، باید یاد بگیریم که چگونه خشم خود
را کنترل کنیم. مطالب زیادی در باره ی نحوه ی کنار آمدن با اضطراب و
افسردگی نوشته شده است. اما در باره ی کنار آمدن با خشم مطالب کمی نوشته
شده است، زیرا ما غالباً خشم را چیزی می دانیم که قادر به کنترل آن نیستیم
یا نباید آنرا کنترل کنیم. خشم اگر به درستی مهار نشود ممکن است تبدیل به
هیجان بسیار مخربی شود. اگر خشم به درون فرد رخنه کند ممکن است به مشکلات
فیزیکی مانند تنش مفرط منجر شود. از طرف دیگر ، اگر بروز داده شود ،
غالباً کار را بدتر می کند ، شواهد کمی وجود دارد دال بر این که بروز دادن
خشم روش خوبی برای کم توان کردن انرژی آن است. بسیاری از افرادی که خشم
خود را بروز می دهند ، از دست دادن کنترل و شرمساری را تجربه می کنند.
20 راه به افکار خلاق و زیبا این
بهدلیل آن است که ما نیاز داریم توانائیهای خود را برای فکر کردن افزایش
دهیم. مطلب حاضر به نکاتی میپردازد که ما برای بیشتر و بهتر فکر کردن
باید به کار گیریم و به آن نیاز داریم. *
روز خود را با بهترینها شروع کنید. محققین نشان دادهاند که مقدار کافئین
موجود در یک فنجان قهوه میتواند به تمرکز حواس کمک کند اما اگر شما مستعد
اضطراب هستید بهتر است فراموشش کنید. . *
خاطرات جدید را به خاطرات قبلی بچسبانید.حافظه خود را چون دار بستی در نظر
بگیرید و اطلاعات جدید را روی آن تثبیت کنید. همیشه اطلاعات جدید را به
چیزی پیوند دهید و هرگز آن را تنها رها نکنید. *
تا میتوانید تمرین کنید. یادگیری و تمرین مداوم ، ذهن را تغییر
میدهد.مطالعاتی که روی عدهای داوطلب 70 ساله انجام شده نشان میدهد که
آموزشهای منظم و طبق برنامه زمانبندی شده باعث تغییر ساختار ذهنی فرد
میشود به نحوی که فعالیت ذهنی این افراد نسبت به زمانی که 7 سال جوانتر
بودهاند بیشتر است. فرد مسنی که خوب تمرین میکند سریعتر از جوانی است
که اصلا تمرین نمیکند. *
به ایدههای خود شانس شکوفا شدن بدهید. بسیاری از ما با توجه به
توانائیهای مان امکان ارزیابی حقایق و تصمیمگیری سریع داریم. خلاقیت
نیاز به آرامش و سکون دارد و این که به ایدههای به ظاهر نا معقول و
بیمعنی خود فرصت دهیم.
تا به حال چند بار احساس کردهاید که مغز شما از کار افتاده است و دیگر قادر به فکر کردن نیستید؟
رمز پنهان در انگشت حلقه چیست؟ چرا حلقهی ازدواج باید در انگشت چهارم قرار بگیرد؟ ابتدا کف دو دستتان را روبهروی هم
قراردهید و دو «انگشت میانی» دستهای چپ و راستتان را پشت به پشت هم
بچسبانید. چهار انگشت باقیمانده را از نوک آنها به هم متصل کنید. به
اینترتیب، تمامی پنج انگشت به قرینهشان در دست دیگر متصل هستند. - سعیکنید « انگشتهای شست » را از
هم جدا کنید. انگشتهای شست، نمایانگر « پدر و مادر» هستند. انگشتهای شست
میتوانند از هم جدا شوند زیرا تمام انسانها روزی میمیرند. به اینصورت
پدر و مادر، روزی ما را ترک خواهند کرد و خود ما نیز زمانی که شریک زندگی
مان را انتخاب کنبم ،خانه ی پدری را ترک می کنیم . - دوباره انگشتهای شست را به هم
متصلکرده و سعیکنید «انگشتهای دوم» را از هم جدا نمایید. انگشتهای دوم
(انگشت اشاره) نمایانگر «خواهران و برادران» هستند. آنان هم برای خود ،
همسر و فرزندانی دارند. این هم دلیلی است که آنان ما را ترک کنند. - حال پس از متصل کردن انگشتهای اشاره
، سعیکنید « انگشتهای میانی » را از هم جدا کنید. انگشتهای میانی،
نمایانگر «خود» ما هستند که وجود آنها نشانهی ارتباط ما با کل اعضای
خانواده میباشد. - اکنون انگشتهای میانی را روی هم
بگذارید و «انگشتهای کوچک» را از هم جدا کنید. انگشت کوچک، نماد
«فرزندان» هستند. دیر یا زود آنان ما را ترک میکنند تا بهدنبال زندگی
خود بروند. - انگشتهای کوچک را نیز روی هم
بگذارید. سعیکنید «انگشتهای چهارم» (همانها که در آن حلقهی ازدواج را
قرارمیدهیم) را از هم باز کنید. به احتمال زیاد متعجب خواهید شد که
بهسختی میتوانید آنها را از هم باز کنید به این دلیل که آنها نماد «
زن و شوهر » هستند و برای تمام عمر به هم متصل باقیمیمانند. عشقهای واقعی همیشه و همهجا به هم متصل باقی خواهند ماند. یادمان باشد همسرمان بهترین مونس ،دوست ،شریک ،غمخوار، تکیه گاه و... است. تبیان - بخش خانواده وزندگی داوودی
مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید تا معجزهای شگفتانگیز را متوجه شوید.
همراهان
همیشگی تبیان : تمام تلاش ما در جمع آوری مطالب بخش همسران این است که به
شما کمک کنیم تا در کنار شریک زندگی تان به عشق وآرامش برسید ودر سایه ی
این آرامش ودر چنین خانواده ای فرزندانی شاد وسالم تربیت کنید . هر چند
مطلب فوق یک افسانه ی چینی است اما اگر هر کدام از ما با این حس که
پیوندمان با همسرمان ناگسستنی است و تحت هر شرایطی باید در کنار هم بمانیم
زندگی مشترک را شروع کنیم ، آن وقت خیلی بهتر با مشکلات که لازمه ی هر
زندگی است کنار می آئیم .
احساسات کور هوش عاطفی یعنی درک عواطف و احساسات و بیان آن بهصورتی که فرد قادر باشد احساساتش را خوب شناخته و درست بیان کرده و بروز دهد. فکر میکنید مشکل چیست و ازکجا منشا میگیرد؟
حتما
شما هم افرادی را دیدهاید که از نظرهوش و اطلاعات عمومی و تخصصی،
بسیارعالی و حتی درسطح جهانی مطرح هستند اما وقتی پای بیان احساسات و
عواطف به میان میآید، عاجزند.
آنها نمیدانند چطور ابراز علاقه کنند و
هرچه دردل دارند همیشه در صندوقچه قلبشان ناگفته میماند. اینجاست که
زندگی اجتماعی وخانوادگی آنها با مشکلاتی روبهرو میشود.
ازنظر
پزشکی به این مشکل «الکسی تایمی» میگویند و فردی که چنین مشکلی دارد،
نمیتواند احساسات خود رابه زبان بیاورد. این افراد حتی از احساسات واقعی
خودهم بیخبرند. در سال 1972 پزشکی به نام پیتر سیفنئوس برای اولین بار
این نام را برای مشکل مذکور انتخاب کرد. در سالهای اخیر این موضوع بیش از
گذشته مورد توجه قرار گرفت و در بررسی بسیاری از مشکلات روحی و اجتماعی رد
پای آن دیده شده است.
علائمی که آقایان باید جدی بگیرند نگویید خودش خوب میشود درباره
آقایان، این مساله برعکس است. بسیاری از آقایان دوست ندارند به پزشک
مراجعه کنند و بعضی دوست ندارند حتی به بیماری فکر کنند. به همین دلیل، به
عقیده برخی روانشناسان، این دسته از آقایان از مکانیسم "انکار" استفاده
میکنند. به گفته آنان، برخی آقایان مانند کبک سرشان را زیر برف میکنند و
امیدوارند با بیرون آوردن سرشان، مشکلشان هم برطرف شده باشد.
یکی
از موضوعات مورد علاقه خانمها، صحبت از بیماریها و مشکلات خودشان و یا
دیگران است. در مهمانیها گهگاه خانمهایی را میبینیم که علایم
بیماریشان را برای همه توضیح میدهند، آدرس مطب پزشکان را رد و بدل
میکنند و حتی برای هم، نسخه تجویز میکنند. این مساله از نظر
روانشناسان توجیه شده است. به عقیده آنها، خانمها بیشتر به علایم
بدنشان گوش میکنند و به پزشک مراجعه میکنند، اگر چه گاهی اوقات مشکل
خاصی وجود ندارد، اما به طور کلی این روحیه خانمها موجب میشود، زودتر
بیماریها در آنها تشخیص داده شود و از سلامت بیشتری برخوردار باشند.
هر روز گریه میکنم یک قطره دریا - ترجمه: فرشته آلعلی آقای
آنتونی پولن همچنان برای همسرش ناراحت است و از اینکه او در سنین جوانی
چنان بیمار شده که زندگیاش مختل گشته متاسف است. متاسفانه بیماری آلزایمر
خیلی زود همسرش را چنان درگیر کرد که زندگی او به شدت تحت تاثیر قرار
گرفت. آنتونی نگذاشت که همسرش را به آسایشگاه ببرند و از او در خانه
مراقبت میکند. او هر روز خودش به همسر بیمارش غذا میدهد و ساعتها با او
صحبت میکند. همسرش نمیتواند صحبت کرده و پاسخ دهد اما آنتونی همچنان با
او حرف میزند و تمام اتفاقات زندگی را برایش تعریف میکند...
هر روز گریه میکنم
--------------------------------------------------------------------------------
خانم
روث (همسر آنتونی) که در یک دفتر اداری مشغول به کار بود ناگهان دچار
مشکلاتی شد به صورتی که اشتباهاتی فاحش در کار او دیده میشد. این ماجرا
به تدریج بدتر شد طوری که به پزشک ارجاع داده شد و پس از آزمایشات متعدد
متاسفانه مشخص شد که روث در سن 44 سالگی به آلزایمر مبتلا شده است. آنتونی
میگوید: «وقتی متخصصان گفتند هیچ کاری نمیتوان برای او کرد کاملا
درمانده شدم. باورم نمیشد که روث زیبا و مهربان که برای من و فرزندانم
مظهر خوبی و فداکاری بود به چنین سرنوشتی دچار شده باشد.
من
که بازپرس بازنشسته پلیس بودم از تمام توان مالیام استفاده کردم تا شاید
درمانی پیدا کنم اما متاسفانه هیچ درمانی وجود نداشت. روث به تدریج
استقلالش را در تمام کارها از دست داد و کاملا به کمک دیگران وابسته شد.
بدن او شبها حین خواب دچار لرزش شدیدی میشد و من ساعتها او را ماساژ
داده و نوازش میکردم تا بخوابد.
تقریبا
10 سال به تنهایی از او مراقبت کردم و وقتی در 55 سالگی دچار تشنج شد از
یک پرستار کمک گرفتم. وقتی به چهره او نگاه میکردم و میدیدم که ظاهر
جسمی کاملا سالمی دارد اما نمیتواند هیچ چیز را به یاد آورد غم سنگینی بر
قلبم فشار میآورد اما من و فرزندانم خسته نشدیم و همچنان با عشق و علاقه
فراوان از او مراقبت کردیم حتی پسرم در روز عروسیاش هم در کنار مادرش
بود.
روث
به دلیل بیماری و تشنج نتوانست به مراسم عروسی بیاید اما پسر و عروسم
ساعاتی را در منزل و در کنار او گذراندند. هر دو پسرم حامیان بزرگی بودند
که هیچوقت مرا در امر نگهداری از مادرشان تنها نگذاشتند. اینکه این
بیماری درمان ندارد همیشه مرا ناراحت و درمانده میکند اما من همچنان با
روث زندگی میکنم، برایش حرف میزنم، میخندم، گریه میکنم و با اینکه هیچ
عکسالعملی از او نمیبینم باز هم مطمئنم وجود نازنین او در خانه ما زندگی
را گرم و صمیمی نگه داشته است و به این امید زندهام که روزی راهکاری برای
درمان روث وجود داشته باشد و تا آن روز در کنار همسر مهربانم صبر میکنم
چون هنوز در چشمان به ظاهر بیروح او برق زندگی را میبینم زیرا او همیشه
به آینده خوشبین و نسبت به زندگی امیدوار بود.»
منبع: BBCNews