تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

بیوگرافی استاد شهرام ناظری

شهرام ناظری

 

 

 

 

 

شهرام ناظری خواننده و استاد موسیقی ایرانی درسال ۱۳۲۸ در

 

کرمانشاه ودر خانواده ای اهل موسیقی متولد شد.

 

وی از زمان کودکی مانند اکثر خوانندگان که صدای خوش درخانواده

 

شان موروثی بوده صدای خوش را از پدر ومادر خود به ارث می برد و

 

 پدرش که صدای لطیف وخوش داشت واز سبک قدما وخوانندگان آن

 

 دیار به خصوص شادروان شیخ داوودی خواننده بزرگ بهره گرفته بود

 

 فرزندش را تحت تعلیم قرار می دهد ناگفته نماند که قطب این

 

 خانواده مرحوم استاد حاجی خان ناظری بوده که اکثر موسیقی

 

 دانان کرمانشاه را با نت و موسیقی اصیل  ایران تعلیم داده وخود

 

از درویش خان وکلنل وزیری بوده است.

ادامه مطلب ...

عکس هایی زیبا از steven seagalبه همراه بیوگرافی


بیوگرافی استیون سیگال steven seagal



استیون سیگال در 10 اوریل 1951 در لانسینگ میشیگان امریکا چشم به جهان گشود .پدرش کنتارو سیگال انگلیسی و مادرش پاتریشیا با اصلیت ایرلندی کاتولیک بودند . پدر استیون معلم ریاضی دبیرستان و مادرش تکنیسین اتاق عمل بود .


استیون کوچک پسری خوش زبان و زیرک و با اعتماد به نفس بود . وقتی هفت سال داشت به تقاضای دوست پدرش در یک فیلم ایفای نقش کرد . او از همان دوران کودکی به ورزشهای رزمی ژاپنی علاقه مند شد .


استیون درعین حال که کم سن و سال بود اما بزرگانه داشت و همچون یک فرد عاقل فکر می کرد و حرف میزد .


او در مدرسه نیز از بهترین شاگردان کلاس به شمار می رفت . مادر و پدرش برای ایجاد یک زندگی بهتر تصمیم گرفتند به لس انجلس کالیفرنیا نقل مکان کنند . از این رو استیون دوران دبیرستانش را در لس انجلس گذراند و همانجا نیز تحت تعلیم استاد هنرهای رزمی رود کوبایاشی قرار گرفت و چند ورزش رزمی ژاپنی از جمله کاراته و ابکیدو را اموخت . در حقیقت با ورود به کلاس این استاد گویی وارد فرهنگ اسیایی شد و تحت تاثیر سنتهای ژاپنی قرار گرفت .


در سال 1974 در حا لیکه 23 سال بیشتر نداشت به درجه حرفه ای در ورزش ابکیدو رسید . پس از فارغ التحصیلی از مدرسه برای یافتن شغل به هر کجا سر زد تا بالاخره در رستوران کینگ برگر کاری پیدا کرد . او به دانشگاه رفت و در رشته تاریخ به تحصیل پرداخت و بعد از پایان تحصیلاتش راهی ژاپن شد . در انجا با دختری به نام ایاکوفوجیتانی اشنا شد . پدر ایاکو مدرسه تعلیم هنرهای رزمی داشت .

استیون با ایاکو ازدواج کرد و صاحب دو دختر و پسر شد . او تحت تعلیم پدر ایاکو قرار گرفت و چند هنر ورزشی ژاپنی را اموخت . متاسفانه پدر همسرش قمارباز و مشروب خوار بود و استیون از رفتار و اخلاق او ناراحت می شد لذا تصمیم گرفت به امریکا باز گردد. ایاکو نیز حاضر به زندگی در امریکا نبود و از استیون جدا شد . او به نیومکزیکو رفت و یک مدرسه هنرهای رزمی ژاپنی در انجا باز کرد .


بعد از مدتی دوباره برای کسب تجربیات بیشتر به اوکازای ژاپن رفت و این بار ورزش های دیگری را از رشته کاراته اموخت . او درباره ان روزگار می گوید : به خود افتخار می کردم که در ژاپن به اموزش هنرهای رزمی می پردازم .


او علاقه زیادی به فرهنگ و سنت ژاپنی ها پیدا کرده بود . سیگال به امریکا بازگشت و در بوربانک کالیفرنیا به بازگشایی یک مدرسه ورزشی اقدام کرد . او اولین فیلمش را با نام فراتر از قانون یا نیکو در همان دوران بازی کرد و مورد توجه کارگردانان مشهور قرار گرفت و به او لقب هنرمند قهرمان دادند . او دستمزدهای بالایی دریافت می کرد زیرا بدل نداشت و خودش کارهای سخت و خطرناک را یک تنه در فیلم ایفا می کرد . پس از مدتی با (( ادریان لاراسا )) هنرپیشه هالیوود ازدواج کرد . اما این ازدواج دوامی نداشت . بعد از مدتی با کلی لبروک هنرپیشه و مدل هالیوود اشنا شد و علیرغم اینکه حاصل این ازدواج سه فرزند بود اما این ازدواج نیز فرجام خوشی نداشت و به جدایی ختم شد . سیگال برای فرزندانش یک پرستار گرفت . اریساولف فقط پرستار فرزندان سیگال نشد بلکه به همسری او درامد و صاحب یک فرزند شدند .دو فرزند سیگال که ثمره ازدواج اول وی بودند بعد از بزرگ شدن تصمیم گرفتند نزد مادرشان به ژاپن بروند .انان دین بودایی را برگزیدند و به ژاپن بازگشتند . اما بقیه فرزندان سیگال در لس انجلس مشغول به زندگی هستند . سیگال در طول سالهای 1998 به بعد در چند فیلم اکشن و پلیسی ایفای نقش کرد . مدتی نیز به تبلیغ چند نوشابه انرژی زا و روغن های مکمل ورزشی پرداخت .


سیگال کم کم بازیگری را کنار گذاشت و وارد تجارت شد . بعد از طوفان مصیبت بار نیواورلئان " استیون سیگال تصمیم به بازسازی این شهر گرفت . او می خواهد یک فیلم در نیواورلئان بازی کند و به این ترتیب موجب بازسازی این سرزمین ظوفان زده شود . پروژه جدید او (( شاهزاده هفت تیر کش )) نام دارد . موضوع فیلم کمی غم انگیز است از این رو استیون سعی دارد از صحنه های غم بار این شهر استفاده کند و فیلم خود را بسازد و در ان ایفای نقش داشته باشد . حتی موسیقی این فیلم هم قرار است توسط سیگال تنظیم شود و عایدی فروش بلیط این فیلم صرف مردم نیواورلئان شود .



کوتاهی از زندگی استیون سیگال:

او اولین امریکایی بود که ورزش ابکیدوجودو را در ژاپن اموخت .


صاحب کمربند مشکی در کاراته و ابکیدو است .


گیاه خوار است و اصلا گوشت نمی خورد .


او علاقه زیادی به نواختن موسیقی با گیتار دارد و چند سبک موسیقی را با گیتار ابداع کرده است . او یک معلم موسیقی داشته که جامائیکایی بوده و اموزش موسیقی خود را مدیون معلمش است .


خانه ای در سانتاایننر با دویست هکتار مساحت دارد و در حیاط خانه اش به پرورش درخت انگور پرداخته است .


مدتی بادی گارد بوده و به کارهای بدلکاری می پرداخته .


استیون سیگال در حین تمرین با شون کانری مچ دست وی را شکست و به وی اسیب رساند .


از دوستان صمیمی جکی چان و پادشاه کارل گوستاو سوئدی است .


در سال 2005 البوم موسیقی خود با نام (( از دل غارکریستال بخوان )) را وارد بازار کرد .


علاقه زیادی به حیوانات دارد و حامی حقوق حیوانات است . او در گوشه ای از حیاط خانه اش انواع حیوانات خانگی را نگهداری می کند .


چند مدرسه زنجیره ای اموزش هنرهای رزمی در ایالتهای مختلف امریکا برپا کرده است .


علاقه زیادی به جمع اوری گیتار در مدلهای مختلف و شمشیرهای سامورایی دارد .


به او استاد استیون و یا استاد ابکیدو نیز می گویند .


تسلط کامل به زبان ژاپنی دارد .


به نظریه تناسخ بود اییان معتقد است .


کتابی در زمینه نکته های هنرهای رزمی ژاپن به رشته تحریر دراورده است .

ادامه مطلب ...

عکسهای نفیسه روشن+بیوگرافی

عکسهای نفیسه روشن - www.jazzaab.ir


متولد اردیبهشت 1361 در محله باغ صبا تهران

فعالیت هنری اش را از سال دوم دبیرستان با ایفای نقش در تئاتر " بسوی سعادت " آغاز نمود که در این اولین تجربه ، موفق به دریافت لوح تقدیر از آموزش و پرورش منطقه گردید.

 

همراه با ادامه تحصیل به فعالیت هنری اش ادامه داد و پس از ورود به دانشگاه در مقطع کارشناسی و طی یک دوره کلاس بازیگری ، بصورت جدی پا به عرصه تصویر گذاشت . شروع فعالیت تلویزیونی او را می توان بازی در سریال " روزهای بیادماندنی " به کارگردانی همایون شهنواز در تابستان 1382 دانست .

 

اشتغال به تحصیل در مقطع لیسانس علت اصلی کم کاری وی در این سالها بود ، اما پس از پایان تحصیلات دانشگاهی خود ، دامنه فعالیتش را گسترش داد . در پائیز سال 1382 در سریال "بچه های خیابان " به کارگردانی همایون اسعدیان ایفای نقش کرد که این تجربه را یکی از بیادماندنی ترین کارهایش می داند .

 

پس از آن در پائیز 1383 ، پیشنهاد  کیانوش عیاری برای حضور در سریال " روزگار غریب " را پذیرفت و به گروه عیاری پیوست تا برگ زرین دیگری بر افتخارات خود بیافزاید ، وی همکاری با عیاری را یکی از ایده آل های خود می داند .

 

بازی خوب و تجربه و آموخته هایش سبب شد تا پیشنهادات مختلفی از کارگردانان بنام تلویزیون و سینما دریافت کند ، از جمله کارهای او :

- سریال " خوش رکاب " به کارگردانی علی شاه حاتمی در نوروز 1384

- تله فیلم " مسافر " به کارگردانی محمد دستگردی در اردیبهشت 1384

- تله فیلم " آوای زمین " به کارگردانی مهرداد خوشبخت در تیر 1384

- سریال " کلانتر " به کارگردانی محسن شامحمدی در آذر 1384

- سریال " سالهای برف و بنفشه " به کارگردانی سعید سلطانی در پائیز 1385

 

توانائیهای حیرت آور او سبب شد تا در ماه مبارک رمضان سال 1386 ، ایفای نقش "پری" در سریال "اغماء" به وی سپرده شود . "اغماء" از دیدگاه وی یک معجزه کاری است که علاوه بر امکان حضور در کنار اساتیدی همچون امین تارخ ، لعیا زنگنه ، ناصر ممدوح ، عبدالرضا اکبری و ... ، برگ زرین دیگری بر افتخارات خود بیافزاید . به گفته وی : " کارکردن با سیروس مقدم یکی از آرزوهای او بوده که موفقیت خود را در اغماء را نیز مدیون او می داند .


درخشش وی در بازی منحصر بفرد و تاثیرگذار در نقش "پری" تحسین منتقدان و مردم را برانگیخت و سبب تقدیر و تمجید از وی در مجامع مختلف هنری و دانشگاهی گردید . پس از اغماء پیشنهادات متعددی به وی گردید که از جمله کارها :

- تله فیلم " این پرونده مختومه نیست " به کارگردانی مهرداد خوشبخت در اردیبهشت 1386

- تله فیلم " ماموریت بهار " به کارگردانی حسن لفافیان در بهمن 1386

- تله فیلم " سرگرد " به کارگردانی کاظم معصومی در فروردین 1387

- تله فیلم " پیوند " به کارگردانی سعید عالم زاده در اردیبهشت 1387

- سریال " مثل هیچکس " به کارگردانی عبدالحسن برزیده در رمضان 1387

 

ادامه مطلب ...

یوگرافی و عکس هایی زیبا از BRUCE WILLIS


بروس ویلیس

تاریخ تولد : 19 مارچ 1955
محل تولد :ایبار اوبرشتاین آلمان غربی
بازیگرانی معدودی توانسته اند با ریشه آلمانی در هالیوود ماندگار شوند و ویلیس شاید از مطرح ترین آنها باشد ،اگر چه دوران ستاره بودنش دیری نپایید و اسطوره ویلیس به هزاره جدید نرسید . بروس ویلیس روزگاری در آلمان غربی یک ستاره موسیقی به شمار می رفت تا جایی که یکی از آلبوم هایش جزو ده کار برتر جداول فروش اروپا آمریکا شد ،اما خیلی زود راه خود را در سینما پیدا کرد و به عنوان ستاره آثار اکشن درخشید.
بازی بروس ویلیس پس از سریالهایی چون اولین گناه مرگبار در سال 1980 و هیات منصفه در سال 1982 به صورت جدی توسط تماشاگران و تهیه کننده های سینما دنبال شد. او توانست نقش قابل توجه در اپیزودی از سریال میامی خبیث به عنوان یک مرد هفت تیر کش که دائم همسرش را کتک می زند به دست آورد و به خاطر همین نقش جایزه امی را که همتای تلویزیونی اسکار به شمار می رود به خانه برد. اما آنچه نام او را پیش از همه بر سر زبانها انداخت و باعث شد تا چهره اش به عنوان شخصیتی جذاب که هر شب هزاران نفر را به پای تلویزیون می کشاند مطرح شود مجموعه بلند مدت مهتاب که مابین سالهای 1985 تا 1989 پخش می شد و ویلیس در مقابل سبیل شپارد ،نقش آفرینی می کرد. بروس ویلیس در 19 مارچ 1955 در ایبار اوبرشتاین آلمان غربی است که پس ار موفقیت مجموعه مهتاب این بخت را یافت تا در آثار ارزشمندتری روی پرده سینما بازی کند.
پیشنهادها به سرعت سرازیر شد و او در یک برنامه کاری پرو پیمان روبرو شد . ابتدا با چندین فیلم معروف چون قرار کور و غروب به یفای نقش پرداخت ،اما هنوز برای هالیوودی ها ناشناخته بود و او فرصت مناسبی داشت تا در آمریکا نیز به یک چهره مطرح بدل شود . بازی در این آثار او را به هنرپیشه کارهای اکشن تبدیل کرده بود و همین باعث شد تا در هالیوود نیز کارکترهای مشابه ایفا کند و پس از مدت کوتاهی در زمره بازیگرانی چون استالونه و شوارتزینگر قرار گرفت . نقشی که بروس ویلیس را به شهرت یک شبه رساند کارکتر پلیسی در فیلم پر هزینه جان سخت بود که در سال 1988 ساخته می شود.
اکران فیلم با موفقیت غیر منتظره همراه بود که باعث شد دنباله هایی برای آن نیز تولید شود که در همه بروس ویلیس نقش اصلی را ایفا می کرد . جان سخت 2 سال 90 و جان سخت 3 سال 95 به اکران در آمدند و ویلیس همچنین در کارهای موفق دیگر ی ظاهر شد که البته در آن حضور فیزیکی نداشت ! بلکه تنها صدایش را در اختیار یک کودک قرار داده بود. فیلم کمدی به نام ببین چه کسی حرف می زند بود . سال 1988 با فیلم در کشور برای نخستین بار شکست را تجربه می کند اما به سرعت با دو نقش بزرگ باز می گردد. ابتدا نقش نویسنده ای در برگردان سینمایی آنش خودپرستی و سپس در پروژه با شکوه هادسون هاوک شرکت می کند. در همین اثنا نقش مکمل خوبی را در افکار مرگبار مقابل دمی مور ایفا می کند که پس از آن با او ازدواج می کند اما این ازدواج پس از 10 سال به جدایی می انجامد.
سال 92 به نقش خود در تریلر جنایی بازیگر ظاهر می شود و یک سال بعد از او برای شرکت در یک بازی کامپیوتری دعوت به عمل می آورند.تبدیل به اولین بازیگری که چهره و حرکاتش در یک بازی مورد استفاده قرار می گیرد. رنگ شب و کارکترهای قابل توجهش در زرنگ و همین طور نقش ماندگارش در قصه های عامه پسند از جمله کارهای تاثیر گذار او به شمار می روند.

ادامه مطلب ...

همه چیز در بار لیونل مسی

   

لیونل آندره مسی در ۲۴ ژوئن سال ۱۹۸۷ در شهر روزاریو آرژانتین

 

به دنیا آمد. او که هم اکنون عضو تیم ملی بزرگسالان آرژانتین و تیم

 

 باشگاهی بارسلوناست با بازیهای درخشان خود توانست عنوان

 

 مارادونای جدید را بدست آورد اما لقبی که توسط خودش انتخاب

 

 شده ((جانشین )) است. لئو فرزند یک خانواده متوسط بود.

 

 او وبرادر بزرگش ماتیاس مانند پدرشان عاشق فوتبال بودند در پنج

 

 سالگی به تیم گراندولی همان تیمی که پدرش بعنوان مربی در آن

 

 مشغول بود پیوست. در یازده سالگی پزشکان از وجود یک بیماری

 

 مزمن در او خبر دادندکه می توانست باعث توقف رشدش شود این

 

 اتفاق باعث می شد که قد لیونل حداکثر به ۱۵۰ تا ۱۵۵ سانتی

 

 متر برسد. برای درمان لئو هر ماه ۱۵۰۰ دلار هزینه لازم بود و از

 

 آنجا که خانواده مسی قادر به پرداخت آن نبودند تصمیم گرفتند

 

به اسپانیا مهاجرت کنند تا فرزندشان در آنجا تحت درمان قرار گیرد.


ادامه مطلب ...

بیو گرافی ردون

ردون سال 1840 در «بردو» فرانسه به دنیا آمد، پدرش معمار بود و دوست داشت پسرش هم راه او را ادامه دهد. در نوجوانی ردون تحت آموزش «استنیسلاس گورین» Stanislas Gorin با هنر مکتب رومانتیسیسم آشنا شد، مکتبی که هم از سنت*ها و قوانین نئوکلاسیسیم گریزان بود و هم خود منطق و بیان احساسات هنری را ترویج می*داد. هنرمند جوان پس از آن به اسرار پدر به پاریس رفت تا در دانشگاه معماری بخواند، اما در امتحان دانشگاه پذیرفته نشد و به بردو بازگشت. با طراحی کردن اوقات خود را می*گذراند تا این*که با نوشته*های «ادگار آلن پو»، «فلوبر» و «بودلر» آشنا شد. این سه نویسنده تاثیر به*سزایی در شکل*گیری مسیر زندگی هنری ردون داشتند و او متاثر از نوشته*های آن*ها طراحی می*کرد.



در سال 1864 ردون باز به پاریس رفت و این بار تصمیم به فراگیری نقاشی در دانشگاه گرفت. اما بعد از مدتی متوجه شد که برقراری ارتباط با آموزش*های آکادمیک و سنت*های رایج آن برایش دشوار است. استادان دانشگاه نظرات رادیکال ردون را نسبت به نقاشی تقبیح می*کردند و همین برخورد موجب شد تا او دانشگاه را رها کند. بعد از انصراف از دانشگاه به کلاس**های «ژرومه» Gérôme رفت و با «رودالف برسدین» Rudolphe Bresdin که او هم از مطرودین عالم رسمی هنر بود آشنا شد. برسدین، ردون را با آثار رامبراند و دورر آشنا کرد و به او آموخت که چگونه می*توان با بلندپروازی تخیل، طبیعت را دگرگون کرد و در اثر هنری به خدمت گرفت. ردون دوباره به طراحی روی آورد، این بار آثارش بیشتر شکل گرافیکی داشت و با زغال سیاه کار می*کرد. او تحت تاثیر ادبیات رومانتیک و خصوصا شعر سعی می*کرد تصاویری عجیب و فانتزی ایجاد کند. مدتی به مصورسازی کتاب و کاریکاتور مشغول شد اما آثارش کاملا شخصی، عاری از طنز و بیشتر در خدمت متن بود. در این دوران ردون با «فانتین لاتور» دوست شد و نتیجه این دوستی آشنایی با تکنیک لیتوگرافی بود. با فراگیری این تکنیک او به فکر انتشار مجموعه*ای از آثارش افتاد و تا سال 1875 انتشار لیتوگراف*هایش طول کشید. آثار این دوره او هم مملو از موجودات و حشرات عجیب و گیاهانی با سر انسان بود که بیشترشان متاثر از نوشته*های آلن پو و «استفان مالارمه» Stéphane Mallarmé بودند.

Click the image to open in full size.


ردون به خاطر علاقه زیادش به آثار رامبراند و دیدن کارهای او از نزدیک، در سال 1878 به هلند سفر کرد و آن*جا از نزدیک با هنر فلاندری آشنا شد. او در مورد این هنرمند شاخص هلندی گفته: «آثار رامبراند همیشه برای من پر از غافل*گیری*های هنری بوده. گویا او نماد انسانی فوق*العاده*ای از ابدیت لذات هنری ماست. او زندگی منطقی را در پس سایه*ها پنهان می*کند و ایده*های فلاسفه یونان را زیر پا می*گذارد. به نظر می*رسد توسط او خلق تمامی ترکیب*های عجیب و اسرارآمیز ممکن می*شود.»
تا سن پنجاه سالگی ردون بیشتر آثارش را سیاه و سفید و با تکنیک لیتوگراف و زغال خلق می*کرد. اما در در دهه 1890 به شدت مریض شد و در همین دوره ذهن او درگیر تناقضات مذهبی و اعتقادی شد. ردون پس از بهبودی، شخصیتی متفاوت و شاداب یافت. با این تحول روحی آثار او هم متحول شد. دیگر به جای رنگ مطلق سیاه که برای خلق آثار خود استفاده می*کرد، به مدد پاستل و رنگ*روغن سراغ رنگ*های درخشان رفت. او نقاشی را از سر گرفت و در خلق کارهایش از اسطوره و تصاویر زیبای ایدئالیستیک، گل*ها، پروانه*ها و مناظر فانتزی استفاده کرد. در این دوران همراه پل گوگن گروهی تشکیل دادند و اسم نبی*ها Nabis یا پیامبران را برای گروه خود برگزیدند. گروهی که معتقد بودند هیچ لزومی ندارد یک تابلو نقاشی عینا طبیعت را بازنمایاند. پس از این*که گوگن گروه را در سال 1891 رها کرد ردون سرپرست آن شد و جلسات این گروه را در خانه خود برگزار کرد. موریس دنیس Maurice Denis یکی از سرشناس*ترین هنرمندان و از تئوریسین*های اصلی این تشکل درباره نقش ردون در گروه گفته: «قبل از تاثیرات سزان که از طریق گوگن به گروه منتقل می*شد، طرز تفکر و ذهنیات ردون بود که به واسطه مجموعه لیتوگراف*ها و طرح*های زیبای زغالی*اش تعیین کننده مسیر معنویت*محور، گروه هنری ما بود.»

Click the image to open in full size.



سه سال قبل از مرگ ردون آمریکایی*ها این هنرمند تاثیرگذار سمبولیسیت را کشف کرده و در نمایشگاه بین*المللی هنر مدرن نیویرک آثار او را به ایالات متحده معرفی کردند. اودیلن ردون، ششم ژولای 1916 در پاریس در حالی که تابلوی رنگ*روغن «باکره»*ی او ناتمام بود، چشم از جهان فرو بست و سال*ها پس از مرگ*اش، سمبولیست*ها او را یکی از باارزش*ترین*ها و پیشروهای جنبش سمبولیسم معرفی کردند.