شده ام من خسته
از تمام نمرات پایین
عشق دو
زندگی یک
خاطرات خوش صفر
نفسی می آید
تا که بازهم ، شاید
بوی نای زندگی جاری شد
هر دم این حال خرابم را او
باز می گیرد و چندی غمگین منتظر می ماند
منتظر می ماند
شاید مرگ
باز هم ، باز هم
زندگی ای بی برگ
شده ام من خسته
از تمام نمرات پایین
یک نگاه گرم دو
یک صدای گرم یک
بوی گلهای بهاریم صفر
توی این گمشدنی های دلم
عکسهایی را من گم کردم
عکس آن روز بهاری با تو
عکس آن چرخ و فلک در رویا
در میان صدف خاطره ام
هیچ مرواریدی نیست
شده ام من خسته
از تمام نمرات پایین
تو یک
من یک
نظم در چیدن افکارم صفر
ازعشق نگواز عشق نگو من دیگه ساده نیستم
نخواه که با تو بمونم من دیگه عاشق نیستم
دنیای توارزونی هوسهای خودت باشه
دیگه نمی خوام که دلم قربونی تو باشه
ازمن دیگه هیچی نخواه تو چشم من نگاه نکن
نخواه که باتو بمونم منو دیگه صدانکن
یادت میاد اون لحظه روکه رفتی و بغضم شکست
پشت سرت اشکی چکید دلم شکست از این شکست
گفتم نروتنهام نذار بی تو تمومه کار من
اما تو رفتی وهنوزیه دردیه تو قلب من
نخواه که با تو بمونم من دیگه عاشق نیستم
بازی تموم شده وقت از تو دل کندنه
حالاکه اشک تو چکید لحظه ی رفتن منه
دنیای تو ارزونی هوسهای خودت باشه
دیگه نمیخوام که دلم قربونی تو باشه
ازعشق نگو که باختم تو این قمار
زخمی چشمای تو ام چشمات رو روی هم بذار
/td>/tr>
سلام ای غروب غریبانه ی دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
**
خداحافظ ای شعرشبهای روشن
خداحافظ ای قصه ی عاشقانه
خداحافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعرشبانه
**
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بردل نشسته
توتنها نمیمانی ای مانده بی من
تورامیسپارم به دلهای خسته
**
تورامیسپارم به مینای مهتاب
تورامیسپارم به دامان دریا
اگرشب نشینم اگرشب شکسته
تورامیسپارم به رویای فردا
**
به شب میسپارم تورا تا نسوزد
به دل میسپارم تورا تا نمیرد
اگرچشمه ی واژه ازغم نخشکد
اگرروزگاراین صدا را نگیرد
**
خداحافظ ای برگ وبار دل من
خداحافظ ای سایه سار همیشه
اگرسبز رفتی اگرزرد ماندم
خداحافظ ای نو بهارهمیشه
***احسان خواجه امیری***