مارشال
بروس مدرزMarshall Bruce Mathers- در 17 اکتبر1973 در کانزاس سیتی میسوری
-آمریکا- چشم به جهان گشود پدر او حتی قبل از آنکه بدنیا بیاید مادرش را
ترک کرده بود. مدرز دوران کودکی خودرا در فقر گذراند. تا زمانیکه او
نتوانست کلاس نهم را به پایان برساند. این
دلیل خوبی بود تا مدرز تمام نیروی خودش را صرف رپ خواندن کند. او
درسال1995با اولین آلبومش به نام بی نهایت-Infinite-بسازد که تاثیر خوبی
روی وندی دی-Wendy Day- گذاشت واو به مدرز کمک کرد تا درسال 1997در المپیک
رپ در لس آنجلس شرکت کند. گرچه او نتوانست مقام اول را بدست آورد اما
توانست مسئولان اینتراسکوپ-Interscope- را قانع کند تا روی او سرمایه
گذاری کنند تا دریک شوی رادیویی در لس آنجلس بخواند. همین کافی بود تا
دکتر دری-Dr. Dre- خواننده و تهییه کننده ی افسانه ای رپ شیفته ی صدای او
شود. ازاین نقطه دیگر راه برگشتی برای امینم-Eminem-وجود نداشت و بی تابی
امینم برای مقابله با جنگهای وحشتناک در جهان و مسخره کردن این جنگها از
همین نقطه آغاز شد. اولین
آلبوم رسمی او با تهییه کنندگی دکتردری وکمپانی او به نام
افترمث-Aftermath-و به نام -The Slim Shady LP- وارد بازار شد و تمام
نظرها به سوی شخصیت اسلیم شیدی معطوف شد آیا شعرهای او می تواند نظرها را
جلب کند؟ در این آلبوم آهنگی وجود داشت به نام بانی و کلاید-Bonnie &
Clyde- که در مورد کشته شدن فرزندی به دست مادرش صحبت می کرد.اما این
آلبوم با بازتاب اجتماعی آهنگهایی مثل-My Name Is- یا وجدان گناهکار
Guilty Conscience- به دومین آلبوم پرفروش در مارچ1999تبدیل شد. همچنین او
مدتها به خاطر شکایت مادرش از او به خاطر مصاحبه هایش و آهنگهایش و پایین
آوردن شخصیت او در اجتماع در صدر اخبار بود اما امینم بی توجه به کار خود
ادامه داد تا شاهکارش را به نام-The Marshall Mathers LP- وارد بازار کرد
ابتدا
به شرح مختصری درباره دیوید بکهام - معروفترین و پرحاشیه ترین فوتبالیست
حال حاضر جهان – می پردازیم و سپس از همسرش ویکتوریا بکهام ، ستاره موسیقی
پاپ و خواننده گروه سابق "اسپایس گرلز ( Spice Girls )" خواهیم گفت . دیوید
رابرت ژوزف بکهام در دوم می سال 1975 در لیتونستون لندن چشم به جهان گشود
. پدرش "دیوید ادوارد" که در پمپ بنزین کار می کرد با مادرش "ساندرا پست"
که آرایشگر بود در سال 1969 در محله هوکستون در شرق لندن با هم ازدواج
کردند و صاحب سه فرزند شدند : لین ، دیوید و جوانا ... پدر او همیشه آرزو
داشت یکی از فرزندانش در رشته های ورزشی ، به ویژه فوتبال ، به درجات عالی
برسد که این آرزو در مورد دیوید به حقیقت پیوست .
پدربزرگ ( پدر
مادر ) دیوید طرفدار تیم تاتنهام و پدرش طرفدار آرسنال لندن بود ، اما
دیوید از همان دوران کودکی طرفدار منچستر بود و همیشه با شال گردن و کلاه
منچستر در لندن به مدرسه می رفت و به این خاطر دعوا و کتک کاری زیادی در
مدرسه برپا می شد . او بارها بدون اجازه والدین سوار ترن شده و به منچستر
می رفت تا از نزدیک شاهد تمرین های تیم منچستر باشد . وی عاشق "سرالکس
فرگوسن" بود ؛ چرا که در 13 سالگی به دیوید یک خودنویس هدیه داده بود که
هنوز هم آن را دارد . پدرش از آنجا که دوست داشت دیوید فوتبالیست شود و
علاقه شدید پسرش به منچستر را دید ، او را به باشگاه نونهالان منچستر
فرستاد تا اینکه پله های ترقی را یکی پس از دیگری طی کند .
به انگلیسی: The Black Eyed Peas، لوبیاهای چشمبلبلی سبک هیپهاپ، رپ، پاپ و R&B تاریخ شکلگیری۱۹۸۹
بلکآیدْ پیز (به انگلیسی: The Black Eyed Peas، ترجمهٔ فارسی: لوبیاهای چشمبلبلی) یک گروه موسیقی آمریکایی در سبک هیپهاپ، رپ، پاپ و R&B است. تاریخ شکلگیری این گروه به سال ۱۹۸۹ برمیگردد. این گروه
آمریکایی در مدت کوتاهی توانسته است که مقبولیت جهانی پیدا کند.اعضای گروه
عبارتند از : «Will.i.am» و «Apl.de.ap» ،«Taboo» ،«Fergie». این گروه در
سال ۲۰۰۳ با آلبوم «Elephunk» توانست موفقیت بی نظیری را در بین دیگر
گروههای هیپهاپ بدست آورد. هفت و نیم میلیون نسخه از این آلبوم به سرعت
در سراسر دنیا به فروش رفت.این آلبوم نامزد ۴ جایزه گِرَمی شد که توانست
یک جایزه را دریافت کند. در سال ۲۰۰۵ آلبوم چهارم به نام «Monkey Business» نیز ۱ جایزه از Grammy گرفت.
متولد ساعت چهار و نیم بعدازظهر
12/6/1354 در شمیرانات و بزرگ شده قیطریه هستم.
بازیگر شدم
خودم هم
نمیدانم چه شد بازیگر شدم. از اواخر دوران راهنمایی یا اوایل دبیرستان احساس کردم
که بازیگری را دوست دارم. از تئاترهای مدرسه شروع کردم. آن روزها هنرستان صدا و
سیما نبود و من مجبور شدم به رشته دیگری بروم.
جذابیت دیده شدن
جذابیت
دیده شدن برایم مهم بود. زمانی خیلی به فوتبال علاقه داشتم. الان هم دارم ولی آن
موقع در سطح نوجوانان در یک باشگاه حرفهای تمرین میکردم ولی بعدا فهمیدم علاقه به
فوتبال هم برای من جزئی از میل به دیده شدن است. 22 نفر مقابل چشم میلیونها نفر یک
نمایش ورزشی را انجام میدهند.
تعریف بازیگری
قبل از ورود به دانشکده،
تعریفم از بازیگری خیلی ابتدایی بود چون خودم تجربهاش نکرده بودم و هیچوقت پیش
نیامده بود که سر صحنه یا کاری بروم. دیدم نسبت به بازیگری مثل بقیه مردم عمومی بود
ولی الان تغییر کرده است.
تب سرد
مردم در «تب سرد» مرا شناختند. تب سرد کاری
بود که میتوانم بگویم بیننده میلیونی داشت. کاری که داستان و ریتمش طوری بود که
مردم دوست داشتند و تا مدتها مرا به اسم کاراکتر آن صدا میزدند و اسم واقعی خودم
را نمیدانستند البته من شانس آوردم که پخش تب سرد با اکران دوئل مقارن شد و این
شانس بزرگی برای من بود چون دو کار متفاوت در این دو پروژه داشتم و تازه مردم آنجا
فهمیدند که من چهکسی هستم.
نقش منفی
تنها نقش منفی که بازی کردم همان
سریال «تب سرد» بود. البته گاهی مردم به اشتباه نقش «اخراجیها» را هم جزو نقشهای
منفی حساب میکنند در حالی که اصلا منفی نبود. شاید شرایط خاص و عجیب و غریبی پیش
بیاید که بخواهم نقش منفی بازی کنم.
تنوع بازیگری
من با ورود بازیگران از
طیفهای مختلف موافقم چون به همان اندازه که در کاراکترهای فیلمنامهها تنوع هست،
به همان اندازه هم بازیگران میتوانند متفاوت باشند. اگر تو آدم خوبی باشی، مردم تو
را زیبا میبینند. بازیگری هم جز این نیست.
موسیقی
از آن آدمهایی هستم که
موسیقی به شدت رویم تأثیر میگذارد. سر «دوئل» 9 ماه موسیقی بندری و آبادانی گوش
میکردم. سر سریال «در چشم باد» هم با آقای جوزانی که قرارداد بستم تا مدتها
موسیقی دهه 30 را گوش میکردم.
عکاسی
متاسفانه غیر از بازیگری با هنر دیگری
آشنا نیستم. البته برای دل خودم عکاسی میکنم نه به صورت حرفهای.
خاطرات خوب
خوشبختانه با تمام کسانی که کار کردم هم ارتباط خوبی دارم هم خاطرههای خوبی.
در این بین آقای پرستویی خیلی من کمک کرد. نمیدانم چرا از همه بازیگران خارجی خوشم
میآید. خیلی هم درباره به این قضیه فکر کردهام اما هیچوقت نتوانستم در بازیگران
خارجی، بازی بد ببینم.
تعریف ستاره
من اصلا تعریف ستاره را قبول ندارم. دوست
دارم اگر سالی دو فیلم بازی میکنم یا دو سال یک فیلم، مردم از دیدن آن فیلم لذت
ببرند نه اینکه برای دیدن من آمده باشند.
محدود شدن
راهی که من تا اینجا آن
را طی کردهام برایم خوب بوده و اتفاقات مثبتی به همراه داشته است. تنها نکته منفی
آن محدود شدن زندگی خصوصیام در جامعه است. در واقع کوچکتر شدن محدوده اختیارات
شهروندی که هر کس میتواند داشته باشد؛ مثلا دلت بخواهد بروی بازار و یک دل سیر پنج
ساعت بگردی یا بروی داخل رستوران و با دست غذا بخوری.
کودکی
بچه که بودم
الکترونیک را دوست داشتم و تابستانها در مغازه پدر یکی از دوستانم کارهایی را که
مربوط به تلویزیون، ویدئو و ضبط صوت میشد انجام میدادم، هیچوقت فکر نمیکردم
بخواهم بعدها بازیگر شوم. این داستان بعد از گرفتن دیپلم برای من شروع شد
بیوگرافی بهرام رادان
بیوگرافی پگاه آهنگرانی
بیوگرافی جمشید هاشم پور