بیوگرافی نیلوفر خوش خلق
همسر امین حیایی.
بازی
در سینما را از ابتدای دهه هشتاد و حضور در سه فیلم ضعیف آغاز کرد. اما با
کمی صبر و تامل از سال 1384 در فیلم های خوب و در نقش های بهتر ظاهر شد.
بازی او در فیلم « چند روز بعد » تحسین برانگیز است.
جایی
از امین حیایی خواندم که گفته بود : «در زمانی که من دچار افسردگی شدید
بودم و نتوانسته بودم بجای محمدرضا فروتن در فیلم قرمز ساخته ی فریدون
جیرانی بازی کنم ٬ نیلوفر از خانواده اش در خارج از کشور جدا شد و به
ایران آمد تا در کنار من باشد » ٬شما متولد ایران هستید ؟
متولد ایران هستم ، مدتی در خارج از کشور زندگی می کردم که فکر نکنم آنقدر بر روی زندگی ام تاثیر داشته باشد .
متولد چه سالی هستید ؟ ۱۳۵۱
قبل از اینکه با امین حیایی آشنا بشین ٬ علاقه خاصی به سینما داشتید ؟
نه اصلا هیچ علاقه ای به سینما نداشتم ٬ حتی شاید باور نکنین که من اصلا فیلم هم نگاه نمی کردم .
سریال
روزگار جوانی اولین کار شما بود و فیلم مونس دومین کار بازیگری شما ٬ در
هر دو با امین حیایی همبازی بودید و در آن زمان ازدواج هم نکرده بودید
امین در آن زمان هم به شما کمک می کرد ؟
در آن زمان من و امین نامزد بودیم ٬ بله خیلی کمکم می کرد .
سر فیلم « بوی بهشت » با امین ازدواج کردید درسته ؟
بله ٬ حتی در تیتراژ بوی بهشت هم بجای نیلوفر خوش خلق ٬ نیلوفر حیایی نوشته شد ( ! )
۳
کار اول ضعیف شما برای نابود شدن هر بازیگری کافی است فیلمهای ضعیف مونس ٬
مانی و ندا و بوی بهشت که اتفاقا هر سه نیز در یک سال تولید شدند ( سال ۱۳۷۹ ) و جالب این است که شما پس از فیلم بوی بهشت تا ۴ سال هم بازی نکردید ( ! ) اما با وجود این شرایط در سال ۱۳۸۴
با بازی در فیلم به آهستگی و معرفی دوباره شما به تماشاگران ٬ نه تنها از
یاد آنها نرفته بودید بلکه هیچ کس هم باور نمی کرد که نیلوفر خوش خلق ۴
سال است بر پرده سینما دیده نشده است ٬ قبول دارید این باقی ماندن شما به
عنوان بازیگر در سینما فقط و فقط بدلیل وجود شخصی به نام امین حیایی است ؟
۱۰۰٪ قبول دارم حرف شما را .
در
پشت صحنه فیلم های امین همراه او سر صحنه فیلمبرداری می روید و جایی گفته
بودید که این حضور خیلی برای یک بازیگر موثر است . این موثر بودن از دیدن
نوع بازی امین حیایی است یا طرز برخورد او با دیگر افراد ؟
هر دو ٬
هر بار حضور در پشت صحنه فیلم های امین برای من خیلی موثر است از هر دو
جهت ٬ این حضور می تونه هم در بازی تاثیر بگذارد و هم در اخلاق . اخلاق
یکی از اساسی ترین ویژگی های یک هنرمند است .
هنگام بازی سراغ نقش های مشابه که قبلا توسط افراد دیگری بازی شده هم میرید ؟
حتما نه اما فیلم زیاد میبینم .
از
کسی شنیدم که قبل از شروع فیلمبرداری امین حیایی یک بار نقش شما را
برایتان اجرا می کند و شما سعی می کنید مشابه امین حیایی بازی کنید این
درست است ؟
همیشه نه ٬ اما وقتی امین کارش سبک باشد این کار را برای من انجام میدهد .
یکی
از فیلم های موفق در کارنامه شما فیلم آتش بس است ٬ لاله ( نیلوفر خوش خلق
) در آتش بس قرار بود با حرف ها و کارهایش باعث به هم ریختگی وضع زندگی
سایه و همسرش شود اما این اتفاق فقط در ۱ مورد ( جریان کتابخانه رفتن سایه نیازی ) روی می دهد . نقش به آن شکل که باید در می آمد در نیامد یا از ابتدا قرار بود چنین باشد ؟
من
کارهای خانم میلانی را خیلی دوست دارم اما نقش سایه از ابتدا نقش کم رنگی
بود شاید حذف چند پلان مربوط به این نقش باعث کم رنگ تر شدن این نقش شد .
آدم در هر جایی نباید دیده شود . اما نقش سایه دیده شد چون تعداد بازیگران
کار کم بود .
امین کارهای طنز زیادی را بازی کرده با توجه به این مسئله در اولین تجربه طنز شما ( اگه می تونی منو بگیر ) چه کمکی به شما کرد ؟
امین در آن زمان که ما فیلمبرداری را شروع کردیم خودش سر فیلمبرداری بود و من بدون کمک امین این فیلم را بازی کردم .
نیلوفر خوش خلق خیلی کم مصاحبه می کند اما در جایی گفته بود معیار انتخاب فیلم برای من نقش های خاص و متفاوت است و با ۴
سال بازی نکردن این مساله را ثابت کرد ٬ اما فیلم اگه می تونی منو بگیر نه
خاص است و نه متفاوت ٬ چرا بازی در چنین کاری را قبول کردید ؟
کار طنز بود و می خواستم یک کار طنز هم در کارنامه ام داشته باشم . فضای کار را هم خیلی دوست داشتم .
" چند روز بعد " به کارگردانی نیکی کریمی آخرین کار سینمایی شما در مقام بازیگر است ٬ کار با نیکی کریمی را چطور دیدید ؟
به
نظرم نیکی کریمی کسی است که هم بازیگر بسیار خوبی است هم به واسطه بازیگری
بسیار خوبش بزودی یکی از بهترین کارگردان های سینمای ایران هم می شود ٬
همان طور که در " چند روز بعد" در مقام کارگردانی بسیار خوش درخشیده است .
کار آینده ؟
فیلمی است به کارگردانی فرهاد نجفی و به اسم حرکت اول .
علت کم کاری ؟
کم کار نیستم ٬ چند کار پشت سر هم انجام دادم و با هم اکران شدند .
صمیمی ترین دوست شما در بین هنرمندان چه کسی است ؟
سحر ولدبیگی .
نظرتون درباره CD های قاچاق چیه ٬ به نظرم بیشترین لطمه را به فیلم " اگه می تونی منو بگیر" زد ٬ نظز شما چیه ؟
وارد این مساله نمی شوم اما خیلی به سینما ضربه میزند .
بیوگرافی پانته آ بهرام
نام: پانته آ بهرام
متولد:1348
محل تولد: تهران
متولد 13 اسفند 1348 تهران. بازیگر تآتر، سینما، مجموعههای تلویزیونی، دانشآموختهٔ مدرسه صدا و سیما و ادبیات نمایشی.
بیو گرافی مریم امیر جلالی
مریم امیرجلالی
متولد سال 1326 است
و در سال 1373 وارد کارهای هنری شده
و اولین بار در سریال زیرگنبد کبود به کارگردانی آقای بهمن زرین پور ایفای نقش نمود.
پس
از آن در سریالهای دیگر به اسامی هتل- نوعروس- خودرو تهران 11- این زمینها
– پشت کنکوریها- خانه بدوش – کارگاه شمس و مادام – دیوانه ای در شهر – ترش
و شیرین و فیلمهای سینمائی مهمان – شبهای تهران – دم صبح – نصف مال من نصف
ما تو نیز حضور داشته است. وی در اسفند ماه سال 1378 از کار دولتی
بازنشسته شده اند ایشان در دوران خدمت به عنوان رییس تمرکز حساب ها در شهر
و روستا مشغول بوده و همزمان با انتشارات خوارزمی به عنوان مدیر مالی و در
شرکتهای ساختمانی سنگ و ستون نیز به همین عنوان همکاری می کرد.
مریم امیر جلالی چندی پیش مهمان برنامه چشم انداز بود که مجری برنامه با وی گفتگوی زیر را انجام داده است.
*درباره نحوه همکاری باآقای سروش صحت کارگردان برنامه چارخونه توضیحاتی ارائه فرمایید:
از
قبل به خاطر اخلاق بسیار عالی ایشان قول داده بودم که در نخستین تجربه
کارگردانی در خدمتشان باشم و برایم نوع فیلم نامه و نوع کار فرقی نداشت.
حضور عزیرانی چون بهنوش بختیاری و فلامک جنیدی تیم خوش خلقی را تشکیل می دهد که من هم با این تیم ایفای نقش می کنم.
*شما یک دختر و دو نوه دارید که یکی از آنها 9 ساله و دیگری 6 ساله است. عکس العمل نوه های شما در مورد بازیهای شما چیست؟
ابراز
علاقه شدید دارند و بچه هایی که همیشه ساعت 8 شب به خواب بودند الان خود
را موظف می دانند تا پایان سریال بنشینند و آن را تماشا کنند. دخترم نیز
شاغل است و تا آن موقع شب، بیداری دشوار است. هر چه به آنها می گویم فردا
تکرار آنرا ببینید هیچکدام نمی پذیرند.
بیوگرافی پوپک گلدره
جشن تولد مرگ!
مرگ
پایان زندگی نیست. حداقل یکتاپرستان از پیامبران الهی آموختند که مرگ
سرآغاز یک زندگی جاودانه و چون تولدی دوباره است. پس چرا ما از مرگ هراس
داریم؟ عزراییل فرشتهای است از فرشتگان الهی، چون جبرییل و میکاییل و هر
یک را وظیفهای مقرر شده از سوی خداوند خالق هستی.
ضربالمثلی
است که میگوید: بیش از طول عمر، عمق آن اهمیت دارد. خوب مردن و به سرای
خاموشان سفر کردن، سعادتی است که نصیب هر انسانی نمیشود. انسانهای
خوشبخت آنهایی هستند که مرگشان جمع کثیری را گریان میکند و برای آمرزش
ایشان، بسیاری خدا را مخاطب خود قرار میدهند و خداوند که رحمان و رحیم
است و هیچ لذتی برای او از بخشش و عفو بندگانش مطلوبتر و جذابتر نیست.
پس خوشا به حال آنها که پس از مرگشان انسانهای بسیاری هستند که برای
ایشان فاتحهای بخوانند و طلب آمرزش کنند. راستی چه بسیار از دوستان،
آشنایان و همکارانی که میشناختیمشان و اکنون دیگر در بین ما نیستند.
بیو گرافی گوهر خیر اندیش
نام اصلی: گوهر
نام خانوادگی اصلی: خیراندیش
مدرک تحصیلی: لیسانس بازیگری و کارگردانی
ملیت: ایران
محل تولد: شیراز
تاریخ تولد: 1333
سمت (در بخش های): بازیگران،
فارغ التحصیل بازیگری و کارگردانی تاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سال ١٣٦٥.
شروع فعالیت در اداره فرهنگ و هنر استان فارس در سال ١٣٤٩.
شروع فعالیت سینمایی با بازی در فیلم "روزهای انتظار" (اصغر هاشمی) در سال ١٣٦٥.
شروع فعالیت ازسال 1349 با گروه تئاتر در استان فارس. از ابتدا که وارد عرصه سینما و تلویزیون شد بازی اش را همگان پسندیدند.
نام : هیلاری داف
نام کامل : هیلاری ارهاد داف
تاریخ تولد : 28 سپتامبر 1987
شغل - حرفه : بازیگر - خواننده
محل تولد : تگزاس
هیلاری متولد هوستون - تگزاس و دومین بچه باب داف مالک فروشگاه زنجیره ای هست و همسرش سوزان کالین کاب که خانه دار است .
اسم میانی داف " ارهاد " که اسمی آلمانی-آمریکایی هست که از مادربزرگ پدریش (Mary Erhad ) به ارث برده.داف همچنین از طرف
مادربزرگ مادری ( Amy Beulah Schlemer ) هم آلمان تبار هست . مادر هیلاری مشوق اصلی او بود تا به کلاسهای بازیگری برود .
خواهر بزرگتر او هیلی داف به همراه هیلاری در تئاتر های محلی برنده شدند. هیلاری در 6 سالگی در بالت ( رقص ورزشی هنری ) ناتکرکر
در سان آنتنیو شرکت کرد . هر دو خواهر ( هیلاری - هیلی ) بیشتر و بیشتر علاقه مند به بازیگری حرفه ای شدند. و سر انجام آنها به همراه
مادرشون به کالیفرنیا نقل مکان کردند ولی پدرشون باب داف همانجا در هوستون ماند تا شغلش را حفظ کند .بعد از اون هیلاری و هیلی چندین
برنامه تلویزیونی رو گردوندند.
ادامه مطلب ...کریس دی برگ با نام اصلی کریستوفر جان دیویسون پانزدهم اکتبر ۱۹۴۴ در لاس ماگنولیاس آرژانتین متولد شد. پدر او چارلز دیویسون دیپلمات برجسته انگلیسی و مادرش امیلی دی برگ منشی وزارت امور خارجه ایرلند بود.اجداد کریس دی برگ از جمله خانواده های اصیل و برجسته اروپایی بودند که بعدها به ایرلند مهاجرت کردند شجره خانوادگی کریس به ریچارد شیردل پادشاه انگلستان برمیگردد که نشان از اصالت خانوادگی وی دارد.کریس دوران کودکی خود را تا سن سیزده سالگی در کشورهای مختلفی چون جزیره مالت نیجریه و زئیر گذرانده استو سرانجام در سال 1960 به همراه اعضای خانواده اش به ایرلند سفر کرد. پدر کریس قلعه بارگی را که از مشهورترین و زیباترین بناهای تاریخی قرن دوازدهم در شهر وکسفورد بود خریداری کرد و برای سکونت خانواده اش بازسازی کرد.
یکسال پس از ورود به قلعه بارگی ریچارد برادر بزرگتر کریس در سالگرد تولد او گیتاری به وی هدیه داد که مسیر زندگی کریس دی برگ را تغییر داد.او روزها و ساعتهای بیشماری را به تمرین با گیتار میپرداختو ا ولین کنسرت وی در سن پانزده سالگی مورد استقبال اقوام دور و نزدیک قرار گرفت و عزم وی را برای کسب مهارت در نواختن گیتار جزم کرد. کریس د وران ابتدایی را در مدرسه مارلبورو طی کرد و کالج مشهور ترینیتی در دوبلین در رشته های زبان و ادبیات انگلیسی و زبان فرانسوی و تاریخ فارغ التحصیل شد . کریس در دوران تحصیل در کالج ترینیتی ترانه سرایی را اغاز کرد و اولین ترانه او THE WASTE OF LOVE نام داشت.کریس نخستین ترانه های خود را در رستورانها و کافی شاپ ها و سالن های آرایش با دریافت مبلغی بسیار ناچیز که البته برای نوجوانی به سن کریس مبلغ زیادی بود اجرا میکرد.کریس بیاد میاورد که بعد الظهر روزهای شنبه تمام وقت خود را در فروشگاه CD و کاست نزدیک خانه صرف گوش دادن به ترانه های جدید میکرد . ولی ترانه MR TAMOURIN MAN از THE BYRDS زندگی او را دگرگون کرد. خود کریس دی برگ در این باره میگوید: پس از شنیدن این ترانه تصمیمی را که مدتها بود در ذهنم حلاجی میکردم و در اجرای آن دودل بودم به اجرا در آوردم....آرزوی من ابن بود ترانه سرایی و خوانندگی.... با شنیدن این آهنگ دیگر درنگ جایز نبود دوستی داشتم که چندگاهی با من دیداری تازه میکرد روزی از روزها او مرا به مهمانی دوستانه ای دعوت کرد در ان مهمانی با جورج هریسون فقید آشنا شدم. شعری را همراه داشتم که به تازگی سروده یودم و تصورم این بود که حتما مورد توجه و استقبال شنوندگان قرار خواهد گرفت اما چه رویای باطلی!!!!.... هیچ کس مرا تشویق نکرد و من سرخورده و مایوس مهمانی را ترک کردم.
ادامه مطلب ...