زن جوانی که در غذای همسرش خرده شیشه ریخته و او را به شدت کتک زده بود، به زندان افتاد. مدتی قبل با طرح شکایتی مبنی بر ضرب و شتم و آزار و اذیت های زنی نسبت به همسرش پرونده یی در شعبه 11 دادسرای ناحیه 10 هاشمی تشکیل شد و مادر شاکی به بازپرس پرونده گفت؛ مدت ها پسرم با همسرش درگیری داشتند و عروسم به شدت فرزندم را آزار می داد. اختلاف ها و تهدیدهای این زن جوان تا جایی پیش رفت که پسرم امنیت جانی اش را از دست داد. عروسم در غذای پسرم خرده های شیشه ریخت و او را از روی نردبان به پایین پرتاب کرد که پسرم به شدت مجروح و مصدوم روانه بیمارستان شد و اکنون پسرم از همسرش شکایت دارد اما خودش نتوانسته به خاطر جراحات به دادسرا بیاید. بازپرس ایلخانی رئیس شعبه 7 دادسرای ناحیه 10 با شنیدن این اظهارات به ماموران دستور داد متهم را برای تحقیقات به دادسرا منتقل کنند. زن جوان پس از حضور در دادسرا به اختلاف خود و همسرش اشاره اما تلاش کرد از گفتن حقیقت طفره رود. بازپرس ایلخانی درباره این پرونده گفت؛ متهم به دلیل اقدام غیرقانونی، تا روشن شدن حقایق در بازداشتگاه به سر می برد.
یک مرد ایرانی ساکن نیویورک به خاطر اختلافات
خانوادگی، دختر و مادرزنش را کشت و پس از تیراندازی به همسرش به زندگی خود
پایان داد. این جنایت روز جمعه به وقوع پیوست و پلیس جنایی نیویورک اکنون
امیدوار است با بهبودی همسر قاتل به جزییات این جنایت پی ببرد.
تیراندازی
ساعت
30/12 ظهر روز جمعه صدای شلیک چند گلوله در خیابانی در 20 مایلی شرق منهتن
شنیده شد و اهالی وحشتناک و سراسیمه با مرکز 911 تماس گرفتند تا از واقعه
یی خونین خبر بدهند. «آمبرین سالن»- یکی از اهالی محل- می گوید؛ من صدای
شلیک سه گلوله را شنیدم. آن زمان در کوچه بودم. به شدت ترسیدم. از وحشت
دست و پایم می لرزید. دوان دوان به داخل خانه رفتم. دنبال موبایلم گشتم و
با 911 تماس گرفتم. نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است فقط امیدوار بودم خون
به پا نشده باشد.
یکی دیگر از همسایه ها نیز می گوید؛ من مردی را
دیدم که یک ساک ورزشی در دست داشت. او وارد یک خانه شد و دقایقی بعد صدای
تیراندازی آمد.
پس از گزارش اهالی محل خودروهای پلیس و آمبولانس
به محل حادثه اعزام شدند و منطقه جرم با نوارهای زردرنگ محصور شد تا ورود
و خروج ممنوع شود و آثار جرم از بین نرود.
کشف اجساد
کارآگاهان
وقتی وارد خانه شدند خود را در برابر صحنه یی دلخراش دیدند. خون در و
دیوار را پوشانده و جسد مردی وسط هال افتاده بود. کمی آن طرف تر جنازه یک
زن مسن قرار داشت و یک زن و دختر دیگر مجروح و غرق در خون در بخش دیگر
خانه نقش بر زمین شده بودند. آن دو هنوز نفس می کشیدند و برای زنده ماندن
آنها امیدهایی وجود داشت. به همین خاطر مجروحان به سرعت به بیمارستان
انتقال یافتند. پزشکان به محض دیدن پیکرهای نیمه جان بیماران اعلام کردند
نمی توان کار زیادی برای آنها انجام داد. اصابت چندین گلوله و خونریزی
شدید زن و دختر نوجوان را تا یک قدمی مرگ پیش برده است.
هنگامی که
پزشکان از اتاق عمل بیرون آمدند خبر رضایت بخشی برای پلیس نداشتند. دختر
نوجوان جان باخته بود و زن مجروح نیز در وضعیت وخیمی به سر می برد و امکان
بازجویی از وی برای کشف حقایق این جنایت وجود نداشت.
بازرسی صحنه جرم
در
حالی که هیچ یک از شاهدان نحوه رقم خوردن این کشتار را از نزدیک ندیده
بودند و تنها بازمانده حادثه نیز قادر به تکلم نبود پلیس جنایی نیویورک
ترجیح داد با بازرسی قربانگاه سرنخ هایی در این خصوص پیدا کند. در این
مرحله هویت مقتولان فاش شد. تمامی قربانیان این حادثه ایرانی بودند. زن 66
ساله یی که در همان محل جان باخته بود بتول نام داشت و مادر هاله 40ساله-
زن مجروح- و مادربزرگ ماندانا 17 ساله بود. مدارک هویتی نشان می داد مرد
کشته شده نیز همسر هاله است. او 49ساله بود و محمد نام داشت. جنایت های
خانوادگی که توسط ایرانیان رقم می خورد برای پلیس امریکا پرونده تازه یی
نیست. کارآگاهان قبلاً نیز چنین مواردی را دیده بودند و تجربه به آنها
ثابت کرده بود معمولاً این قتل عام ها به خاطر اختلافات زناشویی به وقوع
می پیوندد اما این بار هنوز علت کشتار فاش نشده بود و پلیس قبل از هر چیز
باید جانی یا جانیان را شناسایی می کرد. کشف یک قبضه سلاح کنار پیکر محمد
این فرضیه را پیش کشید که مرد ایرانی همسر، دختر و مادرزنش را به گلوله
بسته است. این احتمال زمانی قوت گرفت که متخصصان بررسی صحنه جرم و پزشکی
قانونی اعلام کردند به تک تک قربانیان چند تیر شلیک شده اما محمد فقط هدف
یک گلوله قرار گرفته است. این تیر از فاصله بسیار نزدیک به شقیقه مرد
49ساله اصابت کرده بود و این نشان می داد محمد پس از یک کشتار تمام عیار
به زندگی خودش نیز پایان داده است.
انگیزه جنایت
به
این ترتیب نام محمد به عنوان عامل جنایت در پرونده ثبت شد اما هنوز
ابهامات زیادی وجود داشت. مرد میانسال با چه انگیزه یی همسر خود را که یک
پزشک است هدف خشم خود قرار داده و چرا مادر زن و دخترش را کشته است؟
کارآگاهان برای پاسخ دادن به این سوالات چاره یی نداشتند جز اینکه زندگی
خانوادگی زوج ایرانی را واکاوی کنند. آنها متوجه شدند محمد و هاله از مدت
ها قبل با یکدیگر اختلاف داشتند. درگیری آنها بر سر چه موضوعی بود؟ پلیس
نتوانست به آن پی ببرد اما تا همین اندازه اطلاعات به دست آمده فاش کرد
درگیری های خانوادگی زن و شوهر آن دو را به پایان راه رسانده بود و آنها
از 18 ماه قبل جدا از هم زندگی می کردند و اخیراً به این نتیجه رسیده
بودند که طلاق مهم ترین گزینه است. ظاهراً هاله بیش از شوهرش به جدایی
اصرار داشت. در این بین دختر 17ساله آنها نیز از مادر جانبداری می کرد و
این مادر و دختر به همراه بتول اخیراً خانه یی را که جنایت در آن رخ داد
اجاره کرده بودند تا زندگی مستقلی را شروع کنند.
اطلاعات به دست
آمده توسط پلیس به این چند نکته محدود شد و اکنون کارآگاهان امیدوار هستند
پزشک ایرانی از مرگ نجات یابد و جزییات بیشتری را از علت اقدام جنون آمیز
شوهرش بازگو کند. البته تیم درمانی اعلام کرد ه این امید چندان به واقعیت
نزدیک نیست و هر لحظه احتمال دارد هاله به چهارمین مقتول این پرونده تبدیل
شود.
جام جم آنلاین: پلیس ایالت ایلینویز شصتیمن بار پیرزن 86 ساله ای را که بیش از نیم قرن است از مغازه ها دزدی می کند ، دستگیر کرد. به
گزارش واحد مرکزی خبر ، این بار اللا اورکو قصد داشت یک کرم ضد چروک، چند
قوطی کنسرو ماهی آزاد، چند بسته باتری، چند کرم صورت و چند بسته قهوه به
ارزش 250 دلار از یک فروشگاه سرقت کند. زمانی
که اللا این کالاها را در لباس زیر خود جاسازی کرده و با ظاهری کاملا عادی
قصد خروج از مغازه را داشت ، یکی از مشتریان متوجه وی شد. خانم اورکو پس از دستگیری با داشتن حق آزادی به شرط پرداخت وثیقه ده هزار دلاری به زندان فرستاده شد. علاوه بر این قاضی دادگاه پیشنهاد کرده این پیرزن سارق در صورت آزادی با کمک ابزار الکترونیکی به طور دائمی تحت نظر گرفته شود. به
گفته پلیس ، اللا اورکو سرقت از فروشگاهها را از سال 1956 آغاز کرده و
نخستین بار درهمان سال به علت یک دزدی کوچک و سپس درسال 1958 به خاطر یک
دزدی بزرگ دستگیر شده است. پلیس معتقد است وی به این ترتیب برای خود حرفه ای دست و پا کرده است
سرمایه گذاران یک شرکت واردات و صادرات وقتی پول های
خود را به زوج صاحب شرکت تحویل می دادند هرگز تصور نمی کردند آن دو
کلاهبردارانی هستند که می خواهند با اموال طعمه هایشان برای خود زندگی
اعیانی فراهم کنند. به گزارش خبرنگار ما روز 28 خردادماه برای بازپرس شعبه
14 دادسرای ناحیه 12 تهران روز پرمشغله یی بود. او با تعداد زیادی شکایت
مواجه شد که همگی با یک مضمون تنظیم شده و از فعالیت های مجرمانه یک زن و
شوهر به نام های ابراهیم و حکیمه حکایت داشت. سیل شکایت ها نشان می داد
این زوج رقم کلانی به جیب زده و گریخته اند به همین دلیل باید بررسی های
ویژه در این رابطه صورت می گرفت. این وظیفه به کارآگاهان اداره 14 پلیس
آگاهی محول شد و آنها برای پی بردن به چند و چون ماجرا به پرس و جو از
مالباختگان پرداختند. اظهارات این افراد مشخص کرد آنان فریب یک حقه قدیمی
را خورده و با شیوه یی تکراری به دام شیادان افتاده اند. شاکیان با دیدن
آگهی منتشرشده در یک روزنامه برای سرمایه گذاری در زمینه تولید، صادرات و
واردات لوازم التحریر ترغیب شده و به دفتر شرکت تحریر صنعت البرز واقع در
حوالی میدان ونک رفته و هر یک بین 7 تا 100 میلیون تومان به ابراهیم و
حکیمه پرداخت کرده و منتظر بودند طبق قرارداد سود هنگفت خود را دریافت
کنند ولی زوج کلاهبردار در غیاب آنها شرکت را تخلیه و فرار کرده
بودند.کارآگاهان بعد از جمع بندی اطلاعات ارائه شده دست به کار شدند و حین
انجام تحقیقات فهمیدند مرد 39ساله و همسر 43ساله اش فعالیت مجرمانه خود را
از اوایل سال 87 شروع کرده و ابتدا با تاسیس شرکتی صوری تحت عنوان ارمغان
سبز مهراد به بهانه سرمایه گذاری، تولید، صادرات و واردات لوازم التحریر
از مشتریان خود مبالغ هنگفت گرفته و سپس محل و نام شرکت خود را تغییر و به
کلاهبرداری های خود ادامه داده اند. حضور 80 مالباخته در اداره آگاهی فاش
کرد زوج فراری در مجموع بیش از دو میلیارد تومان به چنگ آورده اند.
افسران
ویژه مبارزه با کلاهبرداری وقتی نام زن و شوهر شیاد را در سیستم هماهنگ
پلیس آگاهی وارد کردند، متوجه شدند ابراهیم چندین سابقه کیفری دارد. او به
جرم سرقت خودرو پرونده های متعددی داشت و علاوه بر این به خاطر جرائم
منکراتی نیز دستگیر و مجازات شده بود. نشانی خانه ابراهیم در سوابق وی
وجود داشت اما وقتی ماموران به آنجا رفتند، متوجه شدند متهمان مدت ها قبل
منزل خود را تخلیه و به مکان دیگری نقل مکان کرده اند. کمک گرفتن از
مخبران و همکاری چند تن از شاکیان با پلیس رد پای ابراهیم و همسرش را در
شمال کشور هویدا کرد و در کنار آن فاش شد این زوج به هتلی در مرکز تهران
رفت و آمد دارند و آنجا پاتوق اصلی شان است. به این ترتیب هتل به صورت
نامحسوس زیر نظر گرفته شد تا اینکه روز 10 تیرماه حکیمه بدون اطلاع از
حضور ماموران به آنجا رفت و دستگیر شد. این زن سعی کرد تمام تقصیرها را
گردن ابراهیم بیندازد و با بیان این جمله که از محل اختفای شوهرش هیچ
اطلاعی ندارد از خود سلب مسوولیت کند ولی مدارکی به دست آمد که نشان می
داد حکیمه اخیراً با ابراهیم در ارتباط بوده است. سرانجام زن 43ساله نشانه
محل زندگی همسرش را در شمال کشور به ماموران داد اما کارآگاهان وقتی به
آنجا رسیدند که مرد جوان در پی اطلاع از بازداشت حکیمه محل را تخلیه کرده
و گریخته بود. بار دیگر تحقیقات به بن بست رسید. اگرچه افسران پرونده
نشانی چند آپارتمان را در اختیار داشتند، اما مرد فراری به هیچ کدام از
آنها سر نمی زد و تلاش ها برای دستگیری او بی نتیجه بود. چندی بعد اطلاعات
تازه یی روی میز کارآگاهان قرار گرفت و معلوم شد زوج کلاهبردار مدتی قبل
از دستگیری آپارتمانی مجلل را در شمال شرق تهران خریده اند. از آنجا که
احتمال حضور متهم در آن خانه وجود داشت پوشش نامحسوس و شبانه روزی
آپارتمان در دستور کار قرار گرفت و بالاخره وقتی ابراهیم به منزلش رفت
بازداشت شد.او در بازجویی ها به کلاهبرداری اقرار کرد و گفت حتی یک ریال
از پول مشتریانش را در زمینه لوازم التحریر سرمایه گذاری نکرده بلکه با آن
مبالغ برای خود ملک و خودرو خریده و با مابقی پول به همراه همسرش به
خوشگذرانی، تفریح و سفر پرداخته است.سرهنگ عباسعلی محمدیان رئیس پلیس
آگاهی تهران در این باره گفت؛ متهم قبل از شروع کلاهبرداری یک خودرو ماتیز
داشت اما اکنون از او دو دستگاه تویوتا کمری و هیوندای آخرین مدل کشف شده
و او و همسرش در این مدت با مبلغ کلاهبرداری شده زندگی مرفهی برای خود
فراهم کرده بودند. این مقام انتظامی در پایان از شهروندان خواست در معامله
های تجاری و سرمایه گذاری دقت لازم را داشته باشند و با افراد مورد
اطمینان و مطلع مشورت کنند.
نوشتن دعا روی بدن
مرد رمال زنان را فریب میداد
جام جم آنلاین: فرد رمالی که با اغفال مراجعهکنندگان و فریب آنها ، اقدام به نوشتن دعا روی بدنشان میکرد ، از سوی پلیس ورامین دستگیر شد.
سرهنگ احمد قاسمآبادی ، فرمانده انتظامی شهرستان
ورامین با اشاره به این خبر گفت: در اولین روزهای هفته جاری زنی جوان به
پلیس ورامین مراجعه و با شکایت علیه پیرمردی رمال اظهار کرد: مدتی پیش ،
از زنان همسایه و محل باخبر شدم پیرمردی در یکی از روستاهای ورامین وجود
دارد که با نوشتن دعا ، مشکلات افراد را حل میکند. من نیز که دارای مشکلات
خانوادگی و شخصی بودم، نشانی او را پیدا کردم و به آنجا رفتم.
زن جوان در ادامه شکایتش گفت: با حضور در منزل پیرمرد رمال، وی پس از
شنیدن مشکلاتم، اطمینان داد با نوشتن دعای خاصی، همه آنها را برطرف خواهد
کرد. او با ادعای اینکه نوشتن دعا روی بدنم با آب زعفران تاثیر بسیاری در
مرتفع کردن گرفتاریهایم خواهد داشت، مرا فریب داد.
فرمانده
انتظامی شهرستان ورامین افزود: با اخذ اظهارات شاکی، ماموران پلیس تحقیقات
خود را جهت دستگیری این مرد شیاد آغاز کردند و پس از شناسایی نشانی وی، با
هماهنگی مقام قضایی برای دستگیری وی به روستای مورد نظر اعزام
شدند.قاسمآبادی تصریح کرد: ماموران با حضور در منزل متهم، او را که در حال
نوشتن دعا بود، دستگیر کردند.
وی افزود:
در بازرسی از منزل این مرد رمال ، 2 جلد کتاب و دفترچه دعا ، بطریهای حاوی
آب زعفران ، رملهای فلزی و چوبی، تجهیزات ماهواره و 10 میلیون ریال وجه
نقد حاصل از رمالی ، کشف و ضبط شد.
فرمانده انتظامی ورامین به شهروندان بویژه زنان توصیه کرد: برای این که
گرفتار اینگونه افراد شیاد و کلاهبردار نشوند ، برای رفع مشکلات خود از
راههای منطقی و عقلانی وارد شده و مسائل و مشکلات خود را با کارشناسان
مشاوره مستقر در کلانتریها در میان بگذارند. گفتنی است، تحقیقات در خصوص
پرونده این رمال شیاد همچنان ادامه دارد.
اخبار
و اطلاعات موجود نشان میدهد خانواده "صدام حسین" دیکتاتور سابق عراق که
تا پیش از حمله ایالات متحده آمریکا و دیگر اشغالگران به عراق، در ناز و
نعمت و در مجلل ترین و بزرگترین کاخهای جهان زندگی میکردند، اکنون به
درجهای از فقر و ذلت رسیدهاند که با کمک مالی دولت قطر و اردن امرار
معاش میکنند.
در همین راستا "بدیع عارف عزت" وکیل "جمال مصطفی"
همسر "حلا" دختر دیکتاتور سابق عراق پس از اعلام این خبر گفت: "ساجده
خیرالله طلفاح" همسر صدام و "حلا" این روزها با کمکهای مالی دولت قطر
امرار معاش میکنند.
"بدیع عارف عزت" در ادامه گفت: "رغد" و "رنا"
دو دختر دیگر صدام، با کمکهای مالی دولت اردن امرار معاش میکنند. اعضای
خانواده صدام در خانه کوچک و محقری در امان، پایتخت اردن سکونت دارند.
این در حالیست که پایگاه خبری الجوار عراق در این باره نوشت: "حسین کامل" شوهر سابق "رغد" که به دست پدرزن خود، یعنی صدام در سال 1996 میلادی
به اعدام رسید، سالها پیش حدود 150 میلیون و مقدار بسیار زیادی طلا و
جواهرات به اردن برده و در آنجا سرمایه گذاری کرد. گفته میشود که خانواده
صدام اکنون با همان پول در حال امرار معاش هستند.
گفتنی
است پارلمان عراق طی دو ماه اخیر به شدت در حال پیگیری سرنوشت اموال سرقت
شده توسط صدام و خانواده اش شده است. این اموال که میلیاردها دلار بوده،
در کشورهای مختلف جهان و در بانکهای مختلف گذاشته شده است
پسر جوانی که متهم است برای برداشتن مزاحم تلفنی از
سر راه خواهرش او را با ضربه چاقو به قتل رسانده، در جلسه محاکمه اش مدعی
شد قتل کار او نیست.
به گزارش خبرنگار ما، اولین سکانس این قتل
روزی کلید خورد که مجتبی جوان متهم متوجه شد جوانی تلفنی مزاحم خواهرش
الهه می شود. او برای انتقام گیری سراغ جوان مزاحم رفت و پس از آن پرونده
یی جنایی تشکیل شد.
دیروز در آغاز محاکمه این جوان نماینده دادستان
تهران در مقام دفاع از کیفرخواست گفت؛ نهم خردادماه سال 86 پلیس در تعقیب
سه موتور سوار متوجه این قتل شد؛ زمانی که یکی از موتورسواران در حالی که
غرق در خون بود، روی زمین افتاد.
وی گفت؛ با افتادن جسم نیمه جان
حمید روی زمین گروهی از ماموران او را به بیمارستان بردند و گروهی دیگر
کار تعقیب و گریز را ادامه دادند و سرانجام موفق شدند دو جوان فراری را
دستگیر کنند. آنها در مورد علت فرارشان به پلیس گفتند؛ ما به اتفاق حمید
سر قراری که او با یک دختر گذاشته بود، حاضر شدیم اما زمانی که به آنجا
رسیدیم متوجه شدیم شخصی که سر قرار آمده یک پسر است. او با حمید درگیر شد
و با چاقو ضربه یی زد و فرار کرد. ما هم که دیدیم حمید زخمی شده است او را
سوار موتور کردیم تا به بیمارستان ببریم اما در راه پلیس به ما مشکوک شد،
ما هم ترسیدیم و سرعت خود را بالا بردیم همین هم باعث شد حمید روی زمین
بیفتد. ما که ترسیده بودیم، فرار کردیم. در حالی که بازجویی ها از این
افراد ادامه داشت از بیمارستان خبر رسید حمید جان باخته است. پلیس این بار
تلفن همراه مقتول را بررسی کرد و متوجه شد او با دختری به نام الهه در
تماس بوده است. ماموران به محل زندگی الهه رفتند اما برادر وی که گفته می
شد قاتل است، فرار کرده بود. با بازداشت خانواده مجتبی او سرانجام خود را
تسلیم ماموران کرد و قتل را بر عهده گرفت.نماینده دادستان تهران ادامه
داد؛ مجتبی به قتل اعتراف کرده و با توجه به اینکه مدارک موجود نیز مجرم
بودن او را نشان می دهد، به عنوان نماینده دادستان تقاضای صدور حکم قانونی
را دارم. بعد از اینکه اولیای دم مقتول تقاضای قصاص را مطرح کردند، مجتبی
در جایگاه ایستاد. وی اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت؛ مدتی بود که مقتول
مزاحم خواهر من می شد. او مرتب به منزل مان تلفن می کرد و حتی پا را از
این فراتر گذاشته و به تلفن همراه مادرم زنگ می زد. تا اینکه تصمیم گرفتم
او را شناسایی کنم.
وی ادامه داد؛ یک روز جوان مزاحم باز هم با
خانه تماس گرفت. من صدای خواهرم را تقلید کردم و جواب دادم و با او قرار
گذاشتم. سر قرار حاضر و متوجه شدم چند پسر جوان آنجا هستند. از آنجایی که
حمید را نمی شناختم به تلفن او زنگ زدم و وقتی جواب داد، وی را شناسایی
کردم.
متهم ادامه داد؛ با این حال به او چیزی نگفتم و برگشتم.
هنوز به خانه نرسیده بودم که او دوباره تماس گرفت و گفت چرا سر قرار
نیامدی؟ من هم دوباره صدای خواهرم را تقلید کردم و گفتم می آیم. قصدم این
نبود که او را بکشم، می خواستم سر قرار بروم تا با او صحبت کنم و بخواهم
که دیگر مزاحم نشود.
متهم ادامه داد؛ وقتی به سمت حمید رفتم او
از اینکه مرا می دید، تعجب کرد. من خودم را معرفی کردم و از او خواستم
دیگر مزاحم خواهرم نشود. حمید توجهی نکرد و درگیری بین ما بالا گرفت. به
سمتش رفتم و با عصبانیت لگدی به موتورش زدم. او هم لگدی به موتور من زد.
چاقو در دستم بود. حمید را تهدید کردم و گفتم اگر جلو بیایی تو را می زنم.
در این هنگام او لگد دیگری زد و تعادل من به هم خورد و در این هنگام چاقو
به حمید برخورد کرد.
وی گفت؛ من قصد کشتن کسی را نداشتم و برای قتل هم سر قرار نرفته بودم، فقط می خواستم به حمید بگویم که دیگر مزاحم خواهر من نشود.
سپس
هیات قضات دو شاهدی را که در این درگیری بودند، به جایگاه دعوت و بعد از
تحقیق از آنها ختم جلسه را اعلام کردند و برای صدور رای دادگاه وارد شور
شدند.