در حادثه ای تکاندهنده یک زن 46 ساله اهل نیویورک آمریکا دختر خود را در ازای کرایه عقب افتاده به صاحب خانه اش فروخت.
مقامات
فدرال گفتند: خانم «لیندا اوکونور» دختر نوجوان خود را برای رابطه جنسی در
اختیار صاحب خانه اش قرار داده تا به این وسیله کرایه عقب افتاده خود را
جبران کند.
این زن آمریکایی روز یک شنبه گذشته به اتهام فروش دخترش و جرایم مربوط به پورنوگرافی دستگیر شد.
«دین ساکو»، 46 ساله و صاحب خانه قبلی لیندا نیز به جرم برقراری رابطه جنسی اجباری با دختر وی دستگیر شده است.
دختر
لیندا به مقامات گفت: مادرش از صحنههای مربوط به تجاوز ساکو –صاحب خانه–
عکس برداری کرده و از سوی دیگر صاحب خانه تهدید کرده که در صورت تسلیم
نشدن در برابر خواستههای وی، کشته خواهد شد.
به گفته این دختر، فرد صاحب خانه دست کم 5 مرتبه وی را به برقراری رابطه نامشروع وادار ساخته است.
لیندا
همچنین متهم است که دو بار در سالهای 2006 و 2007 در حالی که دخترش 12
سال سن داشته، وی را به افراد غریبه در یک هتل فروخته است.
این گزارش
حاکی است: لیندا در دسامبر 2006 دخترش را در ازای 150 دلار به مردی 40
ساله در یک هتل فروخت و همین اقدام را در مورد مرد دیگری نیز به اجرا
گذاشت.
لیندا و صاحب خانه اش اکنون در انتظار حضور در دادگاه به سر میبرند.
یک پسربچه 10 ساله راز ازدواج پنهانی پدرش را در شهر جده عربستان فاش کرد.
به
گزارش روزنامه الخلیج، پدر این کودک روز حادثه به همراه همسر دومش برای
خرید به بازاری رفته بود. در این زمان پسر بچه 10 ساله در مقابل درب مدرسه
ایستاده بود تا راننده خانوادهاش به محل بیاید و او را به خانه انتقال
دهد. این کودک پدر خود و همسر او را از دور دید که در حال عبور از محل
بودند. او که گمان میکرد زنی که همراه پدرش بوده مادرش است، زمانی که به
خانه رسید به مادرش گفت: او را با پدرش را در خیابان دیده است.
زن
عربستانی که پس از شنیدن سخنان فرزندش دچار شک و تردید شده بود، تعدادی از
اعضای خانواده همسرش را به منزل خود دعوت کرد. او شب زمانیکه اعضای
خانواده شوهرش در خانه بودند، از شوهر خود درباره زنی که همراهش بود، سوال
کرد. مرد عربستانی ابتدا کمی مکث کرده و بعد گفت: چند ماه قبل با زن دیگری
ازدواج کرده و موضوع را از خانواده خود مخفی کرده است.
سرهنگ عباسعلی محمدیان، رئیس پلیس آگاهی تهران با اشاره به دستگیری اعضای این باند به «جامجم» گفت: شامگاه 25 آذر امسال، مردی با مراجعه به کلانتری خانیآباد تهران، از ربوده شدن فرزندش خبر داد.
شاکی
در اظهاراتش به پلیس گفت: ساعت 20 روز حادثه، پسر 7 سالهام پویا برای
خرید خوراکی به بقالی محله رفت، ولی بازنگشت. وقتی از صاحب بقالی سراغ او
را گرفتم متوجه شدم فرزندم پس از خرید خوراکی آن محل را ترک کرده است.
وقتی به خانه بازگشتم، همسرم گفت مردی با وی تماس گرفته و برای آزادی
پسرمان 40 میلیون تومان پول طلب کرده و گفته است اگر این مبلغ را در
اختیارش قرار ندهیم فرزندمان را به قتل میرساند.
سرهنگ محمدیان
ادامه داد: با شکایت این مرد و تشکیل پرونده قضایی در شعبه دوم دادیاری
دادسرای جنایی تهران، کارآگاهان اداره یازدهم آگاهی تهران جستجو برای
یافتن پسر ربوده شده را آغاز کردند.
رهایی گروگان پس از 24 ساعت
در حالی که تجسسهای پلیسی برای رهایی گروگان ادامه داشت، شامگاه 26 آذر امسال مردی با خانواده پویا تماس گرفت و از رهایی وی مقابل فروشگاهی در خانیآباد تهران خبر داد.
خانواده پویا پس از این تماس، موضوع را به پلیس اطلاع داده و همراه ماموران انتظامی عازم محل شدند و پسر 7 ساله را در حالی که به دیوار فروشگاه تکیه زده و گریه میکرد، پیدا کردند. با انتقال پویا به اداره یازدهم آگاهی تهران، وی مورد تحقیق قرار گرفت.
ربودن کودک از سوی نقابدارها
پسر ربوده شده در اظهاراتش به پلیس گفت: شب حادثه منیژه، دختر همسایهمان در خانه ما بود. آن شب او مبلغی پول به من داد و خواست از بقالی محله خوراکی بخرم. پس از خرید، هنگام بازگشت به خانه، در راهپلههای مجتمع مردی کلاهی روی سرم انداخت و مرا با یک دستگاه خودرو از محل دور کردند. آدمرباها مرا در خانهای زندانی کرده و یک روز بعد رهایم کردند.
ردپای 4 زن و مرد در کودکربایی
با ثبت اظهارات این کودک، جستجو برای یافتن آدمرباها از سوی ماموران ادامه داشت تا این که معلوم شد منیژه دختر همسایه و 3 جوان دیگر که در آن مجتمع زندگی میکنند، به طرز مرموزی ناپدید شدهاند.
با مشخص شدن این موضوع، این 4 نفر تحت تعقیب قرار گرفتند تا عاقبت سهشنبه گذشته، 3نفر از آنها در جنوب تهران دستگیر شدند.
اعتراف به آدمربایی
حمید، یکی از متهمان در اظهاراتش به پلیس گفت: منیژه از من خواست پسر یکی از همسایهها را که فرد پولداری است ربوده و از خانوادهاش اخاذی کنیم تا یکشبه پولدار شویم که پذیرفتم و ماجرا را با برادرم و دوستش در میان گذاشتم و قرار شد در قبال ربودن پویا، 40 میلیون تومان از خانوادهاش اخاذی کنیم.
متهم ادامه داد: شب حادثه، منیژه به بهانه خرید خوراکی، پویا را از خانه خارج کرد و من و همدستانم در خیابان منتظر او شدیم. به محض ورود پویا به مجتمع چراغ راهپله را خاموش و به سوی او حمله کردیم و با انداختن کلاهی روی سرش، او را با خودرو به خانه یکی از آشنایان بردیم و 24 ساعت به عنوان گروگان نگه داشتیم تا این که اطلاع یافتیم پلیس در جستجوی پویاست. در نتیجه، از ترس و طبق قرار قبلی با دوستانم، او را رها کرده و متواری شدیم. با ثبت اظهارات این مرد، 2 همدست وی هم به همکاری با متهم اعتراف کردند و تحقیقات برای یافتن منیژه طراح اصلی کودکربایی ادامه یافت تا این که او چند روز قبل در خانه یکی از دوستانش در حومه تهران دستگیر شد.
بنا بر این گزارش، اعضای این باند با قرار قانونی از سوی دادیار سلیمانی رئیس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران روانه زندان شدند. تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
به گزارش ایسنا، ساعت 16 روز چهارشنبه دوم دی ماه سال جاری، قاضی حسین اصغرزاده بازپرس کشیک قتل پایتخت از طریق گزارش ماموران کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس در جریان قتل فجیع جوانی به نام علیرضا در منزلی مسکونی واقع در یکی از شهرکهای شرق تهران قرار گرفت و بلافاصله با صدور دستورات قضایی لازم، کشف حقیقت حادثه را خواستار شد.
در بررسیهای ابتدایی توسط عوامل تشخیص هویت و پزشک کشیک قانونی ، مشخص شد که مقتول حین فرار، هدف گلوله اسلحه پدرش قرار گرفته و توسط وی به قتل رسیده است.
ماموران در جریان تحقیقات دریافتند که 18 گلوله از اسلحه تحت اختیار مرد 42 ساله به نام «اسماعیل» شلیک شده و با برخورد تعدادی از گلولهها به جوان 21 ساله، موجب به قتل رسیدن وی شده است.
در پی بازداشت متهم به قتل و اعزام وی به دادسرای امور جنایی تهران، این مرد 42 ساله صبح امروز (دوشنبه) در شعبه دوم بازپرسی حضور یافت و با اعتراف به جنایت در مقابل قاضی اصغرزاده اظهار کرد: پسرم سیگار میکشید و مدام اصرار میکرد که برایش کار پیدا کنم. روز حادثه عصبانی شدم و به همین خاطر او را با اسلحهای که داشتم هدف گلوله قرار دادم.
در پی اعترافات این متهم، قرار بازداشت موقت برای وی صادر شد و بازپرس ویژه قتل با صدور دستورات قضایی لازم جهت تکمیل تحقیقات، از کارشناسان پزشکی قانونی خواست تا صحت روانی اسماعیل را مورد بررسی قرار دهند.
زن و مردی که با تبانی هم، یکی از آشنایان خانوادگی خود را با قمه به قتل رسانده و جسدش را به آتش کشیده بودند ، پس از دستگیری اعتراف کردند که مرد میانسال را به خاطر مزاحمتهایش به قتل رساندهاند.
در حالی که تحقیقات پلیسی در این خصوص ادامه داشت، گزارشی در اختیار ماموران قرار گرفت؛ مبنی بر این که یک دستگاه خودروی نیسان در جاده کهریزک رها شده است. ماموران که احتمال میدادند خودرو متعلق به مقتول باشد، به استعلام از اداره راهنمایی و رانندگی پرداختند که معلوم شد مالک خودرو اسماعیل نام دارد و چند روز پیش، از خانه خارج و ناپدید شده است.
سرهنگ لیراوی ادامه داد: با مشخص شدن این موضوع، کارآگاهان اداره 10 آگاهی تهران، از خانواده وی خواستند به پزشکی قانونی مراجعه کنند تا هویت مقتول تایید شود.
ردپای یک آشنا
به این ترتیب، با مشخص شدن هویت مقتول، کارآگاهان به تحقیق از خانواده مقتول پرداختند که معلوم شد مقتول اختلافهایی با یکی از اقوامش به نام رمضان داشته است.با به دست آمدن این اطلاعات، جستجو برای یافتن این مرد ادامه یافت که مشخص شد رمضان به اتهام جعل اسناد روانه زندان کرج شده است.
با شناسایی این مرد در زندان، وی هفته گذشته به اداره 10 آگاهی تهران منتقل شد و مورد بازجویی قرار گرفت و اظهارات متناقضی مطرح کرد.
به این ترتیب، همسر متهم نیز به مرکز پلیس احضار و بازجویی شد و سرانجام 2 روز قبل؛ به قتل اسماعیل با تبانی شوهرش اعتراف کرد.
اعتراف زوج قاتل
پروین متهم به قتل در اظهاراتش به پلیس گفت: چندی پیش، من و شوهرم که اختلافهایی داشتیم، تصمیم به جدایی گرفتیم، اسماعیل (مقتول) که از اقوام ما بود، با مراجعه به منزلمان، با من و شوهرم صحبت میکرد تا مانع جداییامان شود؛ به این ترتیب من و شوهرم آشتی کردیم و به زندگی خود ادامه دادیم.
اما اسماعیل که به اختلافات ما پی برده بود، برایم ایجاد مزاحمت میکرد و از من میخواست از شوهرم جدا شوم و با او زندگی کنم.
متهم
به قتل ادامه داد: وقتی مزاحمتهایش بیشتر شد، ماجرا را با شوهرم در میان
گذاشتم و طبق یک نقشه از پیش تعیین شده، تصمیم به قتل او گرفتیم.بنابراین،
به بهانه این که شوهرم در خانه حضور ندارد، او را به منزلمان در شهرک
واوان اسلامشهر دعوت کردم و شوهرم پیش از آمدن وی، پشت در اتاق خواب پنهان
شد و به محض مشاهده اسماعیل، با چوبدستی به سوی او حمله کرد.
پس
از آن که اسماعیل زخمی شد، با قمه به جان او افتادم و شوهرم با چاقو
ضربههایی به او زد که پس از دقایقی متوجه مرگ او شدیم، جسد او را داخل
پتویی پیچیدیم و داخل خودرویش انداختیم و حوالی شهرک مصطفی خمینی، جسد را
آتش زدیم و آن را داخل کانال آب انداختیم و خودروی او را در جاده کهریزک
رها کردیم و به خانه بازگشتیم.
به دنبال اعتراف زن متهم به قتل،
شوهر وی هم به همکاری با او اعتراف کرد. بنا بر این گزارش، متهمان با
دستور قضایی بازپرس اصغرزاده، رئیس شعبه دوم دادسرای جنایی تهران روانه
بازداشتگاه پلیس شدند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.
بریتنی مورفی در سن 32 ساگی جان باخت
ساعت 8 صبح امروز تلفنی به مرکز اتش نشانی لس انجلس توسط همسر بریتنی مورفی (سیمون مونجاک)زده میشود پیکر بیجان بریتنی در حمام پیدا شده است او خیلی زود به مرکز اورژانس انتقال داده می شود اما متاسفانه قبلا درگذشته بود بریتنی مورفی بازیگر خوش چهره هالیوود با درخشش در فیلم هایی همچون 8 mile و just married به شهرت رسیده بود .
هنوز هیچ گونه اثری از غیر طبیعی بودن مرگ خانم بریتنی مورفی پیدا نشده است این به بدان معنی میباشد که او کاملا طبیعی فوت کرده است.اما پزشکان مرکز درمانی لس انجلسی گفته اند که باید یک سری ازمایش هایی انجام دهند تا مطمئن شوند او از مصرف مواد سمی جان نداده باشد.
«مورفی» از 18 سالگی با حضور در آثاری چون «کلوئس» به عالم هنر هفتم راه یافت و در ادامه با آثاری چون «پاهای شاد» و «سلطان جهنم» به شهرت رسید.
به نقل
از خبر آنلاین ، پنجم آذر 1388 پسر 24 ساله ای به نام «سیامک» به پایگاه
11 اداره آگاهی مرکز رفت و از ناپدید شدن مادر 55 ساله اش «شریعت» خبر داد.
شاکی
گفت : مادرم برای دیدن خواهرم به خانه او در خیابان نیروی هوایی رفته بود
که دیگر برنگشت.ما همه جا را برای یافتن مادرم گشته ایم اما اثری از او
نیست و می ترسیم بلایی بر سرش آمده باشد.
چند روز از این ماجرا گذشته
بود که ناگهان سیم کارت گوشی همراه «شریعت» فعال شد و مرد 36 ساله ای که
به تلفن جواب داده بود برای بازجویی به اداره آگاهی مرکز فراخوانده شد.
«محسن»
36 ساله گفت : من معمار هستم و چون آچارم گم شده بود به سراغ ساک شاگرد 14
ساله ام «دل محمد» رفتم.سپس با سیم کارتی که ته ساک بود رو به رو شدم و آن
را در گوشی ام انداختم.به محض فعال شدن سیم کارت خط 0912 پیامکی را دیدم
که از گم شدن صاحب موبایل حکایت داشت.
وی ادامه داد : «دل محمد» افغانی
است و نمی توانست سیم کارت 0912 داشته باشد.به همین دلیل به او مشکوک شدم
و موضوع را با داماد «شریعت» که آن پیامک را فرستاده بود اطلاع دادم.
با
کشف نخستین سرنخ ، کارآگاهان به سراغ «دل محمد» رفتند و وی را دستگیر
کردند.گزارش ایسکانیوز می افزاید ، این پسر در بازجویی مقدماتی خود را بی
گناه خواند اما وقتی با مدرک های دادگاه پسند
رو به رو شد به ناچار لب به بیان حقیقت گشود.
کارگر
نوجوان گفت : «شریعت» را با تهدید به ساختمان نیمه ساز در «تهران نو»
کشاندیم تا پول و اموال همراهش را بدزدیم که مقاومت کرد.در آن بین ، دوستم
«حجت» 17 ساله با تیشه به سر زن میانسال زد و وقتی مطمئن شدیم مرده است
جنازه را زیر راه پله پارکینگ دفن کردیم.
به دنبال این اعتراف های تکان
دهنده ، «حجت» نیز بازداشت و پیکر متعفن «شریعت» از زیر خروارها خاک به
بیرون کشیده شد.امروز مجرمان در شعبه هفتم دادسرای ناحیه 27 پایتخت از سوی
بازپرس «محمد شهریاری» بازجویی شدند و جزئیات ماجرا را بیان کردند.