تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

داستان: وقتی که استاد جلوی شاگردش کم آورد!

استاد دانشگاه با این سوال ها شاگردانش را به یک چالش ذهنی کشاند: آیا خدا هر چیزی که وجود دارد را خلق کرد؟

شاگردی با قاطعیت پاسخ داد:”بله او خلق کرد”

استاد پرسید: “آیا خدا همه چیز را خلق کرد؟”

شاگرد پاسخ داد: “بله, آقا”

استاد گفت: “اگر خدا همه چیز را خلق کرد, پس او شیطان را نیز خلق کرد. چون شیطان نیز وجود دارد و مطابق قانون که کردار ما نمایانگر صفات ماست , خدا نیز شیطان است”

شاگرد آرام نشست و پاسخی نداد. استاد با رضایت از خودش خیال کرد بار دیگر توانست ثابت کند که عقیده به مذهب افسانه و خرافه ای بیش نیست

شاگرد دیگری دستش را بلند کرد و گفت: “استاد میتوانم از شما سوالی بپرسم؟”

استاد پاسخ داد: “البته”

شاگرد ایستاد و پرسید: “استاد, سرما وجود دارد؟”

استاد پاسخ داد: “این چه سوالی است البته که وجود دارد. آیا تا کنون حسش نکرده ای؟ ”

شاگردان به سوال مرد جوان خندیدند

مرد جوان گفت: “در واقع آقا, سرما وجود ندارد. مطابق قانون فیزیک چیزی که ما از آن به سرما یاد می کنیم در حقیقت نبودن گرماست. هر موجود یا شی را میتوان مطالعه و آزمایش کرد وقتیکه انرژی داشته باشد یا آنرا انتقال دهد. و گرما چیزی است که باعث میشود بدن یا هر شی انرژی را انتقال دهد یا آنرا دارا باشد. صفر مطلق (۴۶۰- F) نبود کامل گرماست. تمام مواد در این درجه بدون حیات و بازده میشوند. سرما وجود ندارد. این کلمه را بشر برای اینکه از نبودن گرما توصیفی داشته باشد خلق کرد.” شاگرد ادامه داد: “استاد تاریکی وجود دارد؟”

استاد پاسخ داد: “البته که وجود دارد”

شاگرد گفت: “دوباره اشتباه کردید آقا! تاریکی هم وجود ندارد. تاریکی در حقیقت نبودن نور است. نور چیزی است که میتوان آنرا مطالعه و آزمایش کرد. اما تاریکی را نمیتوان. در واقع با استفاده از قانون نیوتن میتوان نور را به رنگهای مختلف شکست و طول موج هر رنگ را جداگانه مطالعه کرد. اما شما نمی توانید تاریکی را اندازه بگیرید. یک پرتو بسیار کوچک نور دنیایی از تاریکی را می شکند و آنرا روشن می سازد. شما چطور می توانید تعیین کنید که یک فضای به خصوص چه میزان تاریکی دارد؟ تنها کاری که می کنید این است که میزان وجود نور را در آن فضا اندازه بگیرید. درست است؟ تاریکی واژه ای است که بشر برای توصیف زمانی که نور وجود ندارد بکار ببرد.”

در آخر مرد جوان از استاد پرسید: “آقا، شیطان وجود دارد؟”

زیاد مطمئن نبود. استاد پاسخ داد: “البته همانطور که قبلا هم گفتم. ما او را هر روز می بینیم…. او هر روز در مثال هایی از رفتارهای غیر انسانی بشر به همنوع خود دیده میشود. او در جنایتها و خشونت های بی شماری که در سراسر دنیا اتفاق می افتد وجود دارد. اینها نمایانگر هیچ چیزی به جز شیطان نیست.”

و آن شاگرد پاسخ داد: شیطان وجود ندارد آقا. یا حداقل در نوع خود وجود ندارد. شیطان را به سادگی میتوان نبود خدا دانست. درست مثل تاریکی و سرما. کلمه ای که بشر خلق کرد تا توصیفی از نبود خدا داشته باشد. خدا شیطان را خلق نکرد. شیطان نتیجه آن چیزی است که وقتی بشر عشق به خدا را در قلب خودش حاضر نبیند. مثل سرما که وقتی اثری از گرما نیست خود به خود می آید و تاریکی که در نبود نور می آید

اگر می خواهید نام این شاگرد تیزهوش را بدانید ادامه ی مطلب را مشاهده نمایید

نام مرد جوان یا آن شاگرد تیز هوش کسی نبود جز ، آلبرت انیشتن!

مادر 50 ساله با 10 هزار پوند شبیه دخترش شد!+عکس

مادر 50 ساله با 10 هزار پوند شبیه دخترش شد!



عصر ایران- یک زن 50 ساله انگلیسی هزاران پوند برای جراحی پلاستیک هزینه کرد تا خود را به شکل دختر 28 ساله اش درآورد! 

به گزارش عصر ایران (asriran.com) نشریه دیلی میل انگلیس با انتشار این خبر نوشت: "تصاویر «جانت گالیف» و دخترش «جین» نشان می دهد آنها اکنون شباهت ظاهری بسیاری از نظر وزن، رنگ مو و چهره پیدا کرده اند و شاید تفاوت آنها در رنگ چشم و اندکی اختلاف قد باشد."

براساس این گزارش جانت 10 هزار پوند برای جراحی های متعدد زیبایی خود هزینه کرده که این جراحی ها در کرواسی انجام شده است.

جانت با بیان اینکه وی سال ها احساس می کرد شبیه یک «کیسه کهنه» است می گوید: "ما اکنون شبیه دو خواهر دوقلو شده ایم و در مرکز توجه مردم قرار داریم."

وی می افزاید: "شاید اندکی احمقانه به نظر برسد که من برای شبیه شدن به دخترم جراحی زیبایی کرده ام اما او زیبا و جذاب است و چه کسی دوست ندارد شبیه جین شود؟!"

مادر 50 ساله (تصویر سمت چپ) اضافه می کند: "ما در حال حاضر به جای یک دختر و مادر شبیه دو خواهر دوقلو شده ایم. مردم در خیابان ما را اشتباهی می گیرند و می پرسند آیا شما خواهر هستید؟"

جین دختر این زن انگلیسی با ابراز خوشحالی از سیمای جدید مادرش می گوید: "ما اکنون از هر زمان دیگری به هم نزدیک تر شده ایم. مادرم از مدونا (خواننده آمریکایی)ی 50 ساله نیز بهتر است."

وی می افزاید: "تنها اختلاف در رنگ چشم و سایز کفش است. رنگ چشم من قهوه ای است و مال مادرم آبی. اندازه کفش های او نیز بزرگ تر است."

محبوب دل ها باشید

محبوب دل ها باشید

انسان موجودی است که برای زندگی اجتماعی آفریده شده و هنگامی که احساس کند دوست داشتنی و مورد پذیرش نیست،احساس بدبختی و تیره روزی می‌کند. واقعیتی که شامل من. تو و همه مردم دنیا می‌شود. برای ایجاد روابطی دوستانه و شادی بخش چه باید کرد. ما در دنیایی بزرگ. با مردمی زندگی می‌کنیم که آرزومند گرمای دوستی، شادی، لبخند و همراهی ما هستند و هنگامی می‌توانیم این موهبت‌ها را به خود و دیگران هدیه دهیم که یک قانون طلایی را به کار ببندیم. حتما شنیده‌اید که باید با دیگران به گونه‌ای رفتار کرد که مورد پسند آنها است اما شاید این نکته کلیدی را نشینده باشید که هرگز نمی‌توان کسی را مجبور کرد همین کار را متقابلا در برابر شما انجام دهد، این همان قانون طلایی است که سیاست شاد زیستن نامیده می‌شود. انجام این قانون به شخصیتی آماده و پرورش یافته و یکدلی و انتقال فکر نیاز دارد؛ به توانایی برای قرار گرفتن در جای دیگری و احساس کردن احساسات او.

تا همین اواخر مرسوم نبود که آدم‌ها رفتارهایشان را مورد بررسی و کند و کاو قرار دهند و آنها را با روش‌های علمی توصیه شده بسنجند. اما این کار می‌تواند کمک بزرگی باشد برای کشف اینکه مردم چه دوست دارند؛ چه می‌خواهند و به چه چیزهایی نیاز دارند؟ با این روش فرد می‌تواند دریابد که چگونه در مقابل دیگران ظاهر شود و به آنها واکنش نشان دهد. برای انجام این کار باید چشم‌تان را روی حقایق باز کنید. رفتارهایتان باید تغییرپذیر و توانایی‌هایتان قابل بسط و گسترش یافتن باشد. روان‌شناسان، رفتارهای اجتماعی متعددی را مورد بررسی قرار دادند تا دریابند چه‌چیزهایی موجب ایجاد حس دوستی می‌شود و قابلیت دوست داشته شدن در جمع را برای فرد ایجاد می‌کند. این مطالعه عاداتی را در بر می‌گرفت که می‌توانند با اراده و تصمیم جدی فرد تغییر کنند. البته باید این نکته ضروری را مورد توجه قرار داد که پیش از آنکه شما بتوانید دوست خوبی برای دیگری باشید. باید خود را دوست بدارید و نیازهای خود را شناخته و در بر طرف کردن آنها بکوشید.
شادی و نشاطی که از درون شما بجوشد و رفتاری که سرشار از اعتماد به نفس باشد. بدون تردید به توانایی حضور مثبت‌تان در جمع می‌افزاید.
برای به حداقل رساندن اصطکاک خود با دیگران و افزایش میزان محبوبیت خود میان افراد 9 توصیه زیر را بکار ببندید:
راه کمک به دیگران را پیدا کنید: نسبت به همه کس مهربان، همدل و سرشار از حس یاری و یاوری باشید چرا که ممکن است روزی سرنوشت شما در دستان آنها قرار گیرد و یا حداقل دوستی به حلقه دوستان‌تان اضافه شود.

به آنچه می‌گویید عمل کنید: دوستان‌تان هنگامی به شما اعتماد خواهند کرد که ببینند شما آنچه را که می‌گویید. انجام می‌دهید، آنها همچنین توقع دارند که شما آن را به بهترین شکل ممکن انجام دهید. هیچ چیز نباید مهم‌تر از قولی که می‌دهید. باشد. وقتی شما به شکلی ذهنی و اخلاقی به قول‌هایی که می‌دهید پایبند باشید. پلی‌بین خودتان و موفقیت می‌زنید.
بردبار باشید و کم انتقاد کنید: این واقعیتی است که همه اشخاص نکات قابل انتقادی دارند و ممکن است کارهایی انجام دهند که از نظر شما ناپسند باشد اما شما زمانی نسبت به دیگران موفق‌تر خواهید بود و دشمنان کمتری خواهید داشت که آن ها را آنطور که هستند. بپذیرید.
سعی نکنید بر دیگران حکم فرمایی کنید: هیچ‌کس دوست ندارد که به عنوان فردی ضعیف به حساب بیاید. توانایی‌هایش به هیچ گرفته شود و همیشه به او بگویند چه کاری را چگونه انجام دهد.. در منزل یا محیط کار دیگران را از خود دور می‌کنید.
معلومات‌تان را به رخ نکشید: هر فردی دوست دارد در دید دیگران مهم و ارزشمند به نظر بیاید. پس هنگامی که شما تلاش می‌کنید این احساس را به فردی تقدیم کنید. بهترین موقعیت را در روابط ایجاد و ادب و نزاکت خود را متجلی کرده‌اید، اما اگر تلاش کنید یا فضل فروشی. خود را فرد مهمی نشان دهید اگر چه ممکن است دیگران شما را به خاطر دانش‌تان تحسین کنند اما شما را دوست نخواهند داشت. بهتر است مورد علاقه باشید تا مورد تحسین، توجه کنید کسی که تلاش می‌کند تا اطلاعات و دانش‌اش را به رخ شما بکشد. شاید دارد تلاش‌می‌کند احساس عمیق خود کم‌ بینی در سایر زمینه‌ها را مخفی کند، او به دلسوزی و همدلی شما نیاز دارد.
اگر شما دایماً خواسته‌های خود را به دیگران تحمیل کنید، با به وجود آوردن حس برتری جویی و سلطه طلبی. در منزل یا محیط کار دیگران را از خود دور می‌کنید.

هرگز به گونه‌ای رفتار نکنید که گویی شما بالاتر و برتر از اطرافیان‌تان هستید: اگر خداوند به شما توانایی‌های برتری بخشیده است. برای آن است که در رشد و ارتقای آن بکوشید و از مواهب آن بهره‌مند شوید. اگر تلاش می‌کنید تا این برتری‌ها را به رخ اطرافیان‌تان بکشید. متاسفانه یک جزیزه کوچک تنها خواهید شد و در جمع مجبورید مدام سر به این سو و آن سو بچرخانید تا شاید شنونده‌ای برای حرف‌هایتان پیدا کنید. این سرنوشت در انتظار همه کسانی است که دروغ می‌گویند و بدون وقفه مبالغه می‌کنند. مراقب باشید. زمانی ممکن است شما هم فریاد بزنید و کسی به یاری‌تان نیاید.
با گوشه و کنایه و متلک صحبت نکنید: اگر شما بتوانید شرایط حاکم بر جمع و حال و حوصله افراد دور و برتان را درک کنید. روابط شخصی شما. مانند یک سفر دریایی نرم و آرام خواهد شد.. اما باید متوجه باشید این شادی زودگذر باعث دلخوری و دلتنگی فرد دیگری نشود.
مردم را مسخره نکنید: اشتباه کردن جزء لاینفک رفتار بشری است و هیچ‌چیزی به اندازه مسخره شدن به خاطر آن اشتباه. فرد را مورد اذیت و آزار قرار نمی‌دهد. مسخره کردن سبب می‌شود فرد احساس حقارت کند. این کار اهانت بزرگی است به اندازه‌ای که گاهی وقت‌ها زمان زیادی طول می‌کشد تا شخص بتواند فرد مسخره کننده را ببخشد.

منبع: مجله قاصدک

لباس‌های تنگ و کوتاهی که ناصرالدین شاه برای زنان ایرانی آورد!

مطالعات تاریخی درباره لباس زنان ایرانی در دوره‌های اخیر نشان می‌دهد که پس از سفر ناصرالدین‌شاه قاجار به اروپا، تغییر محسوسی در نوع لباس زنان ایرانی به وجود آمد که حاصل خواست این پادشاه ایرانی بود و به نوعی می‌توان این پادشاه ایرانی را یکی از بنیانگذاران مُد به سبک امروزی دانست.

البته این در حالیست که درباره ی لباس های زنان تهران قدیم، به دلیل بر کنار بودنشان از فعالیت های اجتماعی و ازآنجا که بیشتر اوقات خود را در خانه می گذراندند و هر گاه به دلیلی از خانه خارج می شدند نیز حجابی کامل را رعایت میکردند، اطلاعات چندان دقیقی در دست نیست. و گروهی از همسران ما مورین خارجی شاغل در ایران هم که به نگارش یاد داشت هایی در این خصوص پرداخته اند، معمولا مشاهداتی جز سرووضع زنان درباری نداشته اند و آنچه این عده تصویر کرده‌اند بیشتر مشخص کننده نحوه پوشاک زنان درباری است.

به گزارش سایت خبری مد و پوشاک ایران (Dukht.com) به نقل از منابع پژوهشی و به استناد همان یادداشت های محدود و گاه پراکنده ‌می‌توان گفت تا قبل از مسافرت ناصر الدین شاه به اروپا، لباس زنان عبارت بود از پیراهنی کوتاه و ارخالقی از ان کوتاه تر که برای پوشاندن بالا تنه به کار می رفت به انضمام زیر جامه ای که تا پشت پا را می‌پوشاند  و در زمستان ها  کلیجه‌ای برای حفاظت از بدن در مقابل سرما به آن افزوده می شد. و سر بند زنها عبارت از چارقد بلندی بود که قدرت پوشاندن موهای بلند و بافته ی آنان را داشت و بیشتر در خانه مورد استفاده قرار می گرفت و هر گاه که ملزم به ترک خانه و ظاهر شدن در ملاء عام بودند، چاقچوری که زیر جامه در آن بگنجد، به اضافه‌ی چادری مشکی  در بر می کردند و روبنده ای مقابل چهره شان می آویختند.
 
پوشش زنان عادی ایرانی در خارج از منزل در دوره‌ی قاجار

اما سفر ناصرالدین شاه به فرنگ باعث تغییرات فراوانی دراین نوع پوشش شد. حسن بیگی در کتاب طهران قدیم در این باره‌ می‌نویسد:  بعد از سفر ناصر الدین شاه به اروپا واز آنجا که لباس های تنگ و چسبان رقصنده های پتر زبورگ مورد توجه وی قرار گرفته بود، در بازگشت به ایران دستور زنان حرمسرایش زیر جامه های خود را تنگ و کوتاه کنند و معلوم است بعد از مدتی کار افراط تا آنجا رسید که نه تنها زنان حرمسرا، بلکه بسیاری از زنان شاه زادگان وزراء، درباریان و....نیز به تبعیت از زنان شاه طول زیر جامه هایشان را کاهش دادند و این وضع تا زمانی که هوس شاه فرو نشست و نیم تنه و چادر نماز جای آن را گرفت به قوت خود باقی بود.
 
زنی از طبقه‌ی مرفه در اواخر دوره‌ی ناصرالدین شاه با جوراب شلواری

نیم تنه ای که جانشین ارخالق شد، با آستین شمشیری ساده و یقه برگردان یا یقه ی عربی بسته برای پوشاندن بالا تنه به کار می رفت و گاهی چادر نماز کوتاهی از جنس پار چه ی نیم تنه که اگر آن را به کمر می بستند تا پشت پارا میپوشاند جای زیر جامه های  قدیمی و شلوارهای کوتاه را گرفت.

همچنین یک بانوی اروپایی به نام مادام کارلا سرنا که تا مدتی  بعد از دومین سفر ناصر الدین شاه به فرنگستان در ایران حضور داشته و به دلیل جنسیت خود امکان راه بردن به اندرون خانه ها و مشاهده ی وضع لباس و پوشاک زنان ایرانی در تهران قدیم داشته متذکر شده است که:

«لباس خارج از خانه زنان ایرانی، از لحاظ یکنواختی نوعی کشتی ونیزی را به یاد انسان می آورد. آنان دارای هر موقعیتی از نظر اجتماعی باشند، بدون استثنا خود را در چادرهایی به رنگ سرمه ای می پوشانند . شلوارهای گشادی از چلوار سبز، بنفش، خاکستری یا قرمز رنگ که مانند جوراب پاها را نیز میپوشاند، به اضافه  دمپایی هایی پاشنه دار، پوشاک یکنواخت همه ی زنان ایرانی را تشکیل میدهد .
در داخل خانه ارایش زنان غلیظ تر و پوشش انان سبکتر و کمتر است. همانقدر که وضع پوشیدن لباسهای سینه باز گاهی در اروپا به افراط گراییده است، در تهران پوشیدن لباسهایی با دامن های کوتاه و ساق نما میان خانم ها متداول شده است.در اندرون خانه ها پوشش زنان عموما عبارت از شلیته کوتاهی است که به زیر کمر بند میشود، از همان لباسهایی که رقاصه های م می‌پوشند.
هرچه دامن ها کوتاه تر، به همان میزان وضع لباسها مقبول تر است. البته دامن لباس زنان عادی و کلفت ها از لباس خانم های طبقه ی بالا بلند تر است.
لباس های کوتاه و چسبان،به طوری که من شنیده ام از طرف مادر ناصرالدین شاه رایج گردیده. گویا از تصویر یک نمایش باله فرنگی که نشانش داده اند خوشش آمده و خواسته است در نحوه ی آرایش ولباس پوشیدن عروس هایش تحولی ایجاد کند؛ به این ترتیب شلیته های دامن کوتاه در محافل زنانه رایج و حتی پیش  از نمونه های اصلی کوتاه شده است.»
 
مهدعلیا، دخترش و پسرش ناصرالدین شاه. مهد علیا روی تخت نشسته‌است.

همین بانو نکته ی بامزه ای درباره‌ی کوتاهی لباس زنان درباری ایرانی از قول دختر بچه ای نقل می‌کند:

«هنگام مسافرت شاه به اروپا، وقتی کاروان حامل شاه و همراهانش در باکو اطراق میکنند، همسر حاکم شهر به اتفاق دختر خرد سالش به دیدار زن سوگلی شاه می رود و مدتی در اتاق به انتظار می ماند.بعد از مدتی که همسر شاه وارد می‌شود.
دختر بچه با مشاهده ی لباس های کوتاه و نا مناسب او خطاب به مادرش می گوید :این خانم با وجودی که این همه ما را معطل کرد بلاخره فرصت نکرد لباس کامل بپوشد!»

مادام کارلا سرنا در مورد لباس زیر و لباس منزل زنان ایرانی در آن دوره می‌نویسد:

«پوشیدن لباس زیر میان خانم ها مرسوم نیست، ولی انان از نوعی نیم تنه ی گشاد که روی سینه باز می‌شود استفاده می‌کنند.
همچنان زنان در خانه گاهی نوعی چادر رنگی خیلی سبک به سر میکنند.انان سر خود را با چار قدی از ململ سفید می پو شانند و زیر چانه گره می‌زنند .موی سر آنان که آن را میبافند و به پشت سر می اندازند به ندرت دیده می شود.
پارچه ی لباسها معمولا از ابریشم، مخمل یا زری مزین به رو دوزی های عالی و خیره کننده است...»
 تهیه و تنظیم از سایت دوخت dukht.com

دلایل مردان برای عشقی که به زنها ابراز می کنند چیست؟


مردها زن ها را دوست دارند چون

*چون همیشه احساس می‌کنند جوانند، حتی وقتی پیر می‌شوند.

*چون هر وقت کودکی را می‌بینند لبخند می‌زنند.

*چون وقتی مسیر مستقیمی ‌را طی میکنند همیشه مستقیما" روبرو را نگاه می‌کنند و هرگز به طرف ما مردان که با لبخند راه را برایشان باز کرده ایم برنمی‌گردند تا تشکر کنند.

*چون در همسرداری به گونه ای رفتار می‌کنند که ذهن هیچ غریبه ای به آن راه ندارد

*چون همه ی توان خود را برای داشتن خانه ای زیبا و تمیز بکار می‌گیرند و هرگز برای کاری که انجام می‌دهند توقع تشکر ندارند.

*چون هر آنچه که در زندگی خصوصی افراد مشهور اتفاق می‌افتد را جدی می‌گیرند.

*چون سراغ مسائل غیر اخلاقی نمی‌روند.

*چون نسبت به زجری که برای زیباتر شدن تحمل می‌کنند شکایتی نمی‌کنند. حتی هنگام استفاده از وسایل خطرناک در سالن‌های ورزشی

*چون آنها ترجیح می‌دهند سالاد بخورند.

*چون فقط عاشق پیش غذاهای متنوع و رنگارنگ و آرایش ملایم و زیبا هستند در حالیکه ما عاشق نوشیدنی‌های مخرب هستیم.

*چون آنها با همان دقت و ظرافتی که میکل آنژ تابلوی sistine chapel را کشیده است، به زیبا ساختن خود دقت میکنند.

*چون برای حل مشکلات، روش های خاص خودشان را دارند؛ روش هایی که ما هرگز درک نمی‌کنیم و همین ما را دیوانه می‌کند.

*چون دقیقا" وقتی دیگر خیلی دوستمان ندارند، با ترحم به ما می‌گویند: " دوستت دارم" ؛ تا ما متوجه بی علاقگی آنها نشویم.

*چون وقتی می‌خواهند در مورد ظاهرشان چیزی بپرسند ترجیح می‌دهند این سوال را از خانمی بپرسند و خلاصه با این مدل سوالات ما را عذاب نمی‌دهند.

*چون گاهی از چیزهایی شکایت می‌کنند که ما هم آن را احساس می‌کنیم مثل سرما یا دردهای رماتیسمی، به این ترتیب ما می‌فهمیم که آنها هم مثل ما آدم هستند! *چون داستان‌های عاشقانه می‌نویسند.

*چون ساعتها وقت خود را با فکر کردن در مورد اینکه چگو نه می‌توانند با دیگران سر صحبت را باز کنند، تلف نمی‌کنند .

*چون در حالیکه ارتش ما به کشورهای دیگر حمله می‌کند، آنها هم محکم و بی منطق می‌جنگند و سعی می‌کنند همه ی سوسکهای دنیا را تا آخرین دانه نابود کنند.

*چون وقتی به آهنگ rolling stones با صدای angie گوش می‌دهند، چشمهایشان از حدقه بیرون می‌زند.

*چون آنها می‌توانند مثل مردها بلوز و شلوار بپوشند و سر کار بروند، درحالیکه مردها هرگز جرئت نمی‌کنند دامن بپوشند و بروند سر کار.

*چون همیشه می‌توانند یک ایراد بزرگ از زنی که ما گفته ایم زیبا است بگیرند و به ما بقبولانند که بی سلیقه هستیم و اشتباه می‌کنیم.

*چون ما از آنها متولد شده‌ایم و به سوی آنها نیز باز می‌گردیم..

*و پائولو می‌گوید: ما عاشق آنها هستیم چون زن هستند.....به همین سادگی.

 

جملات و ضرب امثل های زیبا درباره ازدواج


1-هنگام ازدواج بیشتر با گوش هایت مشورت کن تا با چشم هایت.( ضرب المثل آلمانی)
2- مردی که به خاطر ” پول ” زن می گیرد، به نوکری می رود. ( ضرب المثل فرانسوی )

3- لیاقت داماد ، به قدرت بازوی اوست . ( ضرب المثل چینی )

4- زنی سعادتمند است که مطیع ” شوهر” باشد. ( ضرب المثل یونانی )

5- زن عاقل با داماد ” بی پول ” خوب می سازد. ( ضرب المثل انگلیسی )

6- زن مطیع فرمانروای قلب شوهر است. ( ضرب المثل انگلیسی )

7- زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند در کلبه ی خرابه هم زندگی می کنند. ( ضرب المثل آلمانی )

8- داماد زشت و با شخصیت به از داماد خوش صورت و بی لیاقت . ( ضرب المثل لهستانی )

9- دختر عاقل ، جوان فقیر را به پیرمرد ثروتمند ترجیح می دهد. ( ضرب المثل ایتالیایی)

10-داماد که نشدی از یک شب شادمانی و عمری بداخلاقی محروم گشته ای .( ضرب المثل فرانسوی )

11- دو نوع زن وجود دارد؛ با یکی ثروتمند می شوی و با دیگری فقیر. ( ضرب المثل ایتالیایی )

12- در موقع خرید پارچه حاشیه آن را خوب نگاه کن و در موقع ازدواج درباره مادر عروس تحقیق کن . ( ضرب المثل آذربایجانی )

13- برا ی یافتن زن می ارزد که یک کفش بیشتر پاره کنی . ( ضرب المثل چینی )

14- تاک را از خاک خوب و دختر را از مادر خوب و اصیل انتخاب کن . ( ضرب المثل چینی )

15- اگر خواستی اختیار شوهرت را در دست بگیری اختیار شکمش را در دست بگیر. ( ضرب المثل اسپانیایی)

16- اگر زنی خواست که تو به خاطر پول همسرش شوی با او ازدواج کن اما پولت را از او دور نگه دار . ( ضرب المثل ترکی )

ادامه مطلب ...

پیشنهاداتی برای عدم ترشیدگی دوشیزگان

1- یقه اولین خواستگار رو بچسبید که شاید تنها شتر بخت شما باشه.

2- ناز و لفت و لیس رو بذارید کنار.

3- در معرض دید باشید، گذشت اون زمان که می گفتن: من اون دختر نارنج و ترنجم که از آفتاب و از سایه می رنجم.

4- سن ازدواج رو بیارین پایین، همون 17 یا 18 خوبه. بالاتر که برین همچین بگی نگی از دهن می افتین.

5- تموم دوست پسراتونو تهدید به ازدواج کنید، اگه موندن چه بهتر، نموندن دورشون رو درز بکشید.

6- دعای باز شدن بخت رو دور گردنتون آویزون کنید، یه وقت کتابشو دور گردنتون آویزون نکنید که گردن لطیفتون کج می شه.

7- پسر های فامیل بهترین و در دسترس ترین طعمه ها هستند، رو هوا بقاپیدشون.

8- رو شکل و شمایل ظاهری پسرها زیاد حساسیت به خرج ندید، پسرهای خوشگل، هستن دچار مشکل...!

9- توی اجتماع بر بخورید، با مردم قاطی شید، با ننه صغرا و بی بی عذرا نشست و برخاست کنید، همینا هستن که شادوماد می سازن واستون.

10- یه کم به خودتون برسید، منظورم آرایش و برداشتن زیر ابرو و ریمل و پودر و سایه و کرم شب و روز و ماسک خیار و فر مژه و خط لب و خط چشم و... نیست. حداقل قیافه یه آدم رو داشته باشید.

11- در پوشش دقت کنید، لباس چسب و کوتاه فقط آدمای بوالهوس رو دورتون جمع می کنه، یه پوشش سنگین و اندکی رنگین با حفظ معیارهای دوماد پسند بهترینه.

12- مهمون که میاد قایم نشید، چای ببرید، پذیرایی کنید، خلاصه یه چشمه بیاین که بعله ما هم هستیم.

13- سعی کنین از هر انگشتتون هفت نوع هنر بباره که مامانه بتونه جلوی در و همسایه قر و قمیش بیاد که دخترم قربونش برم اینجوریه و اونجوریه...

14- تا مامانه و باباهه می گن دخترمون دیگه وقته عروسیشه مثل لبوی نپخته سرخ نشین و در برید، در حرکات و سکناتتون این نظر رو تایید کنید و دنبالشو بگیرید.

15- بلاخره اگه خدای نکرده می خواین جزو اون یک میلیون و هفت صد هزار دختر بی شوهر نباشید (تازه اگه همه پسرای این مملکت دوماد شن، که نمی شن) هر چی دارید، رو کنید، منظورم اعضا و جوارحتون نیست منظورم کمالات و هنر مندیاتتونه.

16- و اینو بگم که از هیچ دوره زندگیتون به اندازه وقتی که با نامزد محبوبتون زیر سایه درخت توی یه پارک خلوت دارید معاشقه می کنید لذت نخواهید برد، حالا به بعدنش کار ندارم.

17- ...و آخرین توصیه اینکه عوض اینکه توی جریانات عشقی خیابونی و زودگذر غرق بشید و مثل کبک سرتونو زیر برف کنید یه خورده به فکر زندگی آینده تون بشید و اینقدر از این دست به اون دست نرید چون کثیف می شید، می پکید