خریدن
هدیه برای آقایان از کارهای مشکلی است که اگر آن را درست انجام دهیم
میتوانیم بگوییم کاری کردیم کارستان! خوشبختانه آقایان مانند خانمها مدام
هدیه نمیخواهند، اما با نزدیک شدن عید و رسیدن جنون خرید، دیگر نمیشود
کاری کرد، حالا موقع مناسبی برای پرسیدن این سوال است: "برایش چه چیزی
بخرم که واقعا دوست داشته باشد و خوشحال شود؟" این مرد چه شوهرتان باشد که غیر از یک خودرو یکصد میلیون تومانی همه
چیز دارد، چه برادرتان که هر روز به یک چیز تازه علاقمند میشود و چه
پدرتان که میگوید برایش هدیه نخرید، به هر حال مرد زندگی شماست و میدانید
که تهیه هدیه مناسب برای او چقدر مشکل و در عین حال ضروری است. با وجود اینکه یک هدیه بی نقص که بتواند هر مردی را خوشحال کند، وجود
ندارد اما فوت و فنهای روانشناسانه ای که برای انتخاب هدیه برای آقایان
وجود دارند به شما در رسیدن به هدف کمک خواهند کرد. 1. به کاربرد هدیه فکر کنید نه جنبه احساسی آن به این ترتیب در حالی که زنان با اتاقی پر از گل به شدت تحت تاثیر قرار
میگیرند، مردان به احتمال زیاد ترجیح میدهند که هدیه شان چیزی باشد که
بتوانند نگه داشته و از آن استفاده کنند. لوازم مربوط به ورزش مورد علاقه
اش - مثلا یک راکت خوب تنیس - یا یک جفت دمپایی راحت، او را بسیار بیشتر
از یک مجسمه یا هر نوع خرت و پرت تزئینی دیگر خوشحال خواهد کرد. 2. به آنچه میخواهد توجه کنید کلید موفقیت توجه به آنچه "او" میخواهد است نه آنچه "شما" میخواهید یا تصور میکنید انتخاب بهتری است.
به
گفته پروفسور مارگرت روکر (Margaret Rucker) دارای دکترای تخصصی روانشناسی
مصرف کننده : "مردان در مقایسه با زنان، هدیه دادن را بیشتر نوعی تبادل
مقتصدانه کالا میدانند."
زنان معمولا ترجیح
میدهند برای اینکه هدیه مورد علاقه خود را مشخص کنند، از اشاره و کنایه
استفاده کنند. مردان کمتر به این روش علاقه دارند و اگر از آنها بپرسید چه
میخواهند، به سادگی پاسخی مستقیم و واضح خواهید شنید. به جای غافلگیر
کردنشان، همان چیزی را تهیه کنید که خواسته اند.
در دو قسمت قبل درباره ی علل کاهش اقتدار و نفوذ مرد در خانواده در مقاله ای با عنوان فقط آقایان بخوانند صحبت شد و چند نکته خدمت خوانندگان عزیزدر مقاله ی همچنان مرد خانه باشید ارائه گردید تا با رعایت آنها بتوانید نفوذ و ابهت بیشتری در خانواده داشته باشید و شأن و جایگاه اصلی خود را باز یابید. در ادامه توجه شما را به چند نکته ی دیگر جلب می کنیم .
1- از شوخیهای بی جا و بی مورد جداً خودداری کنید. توجه داشته باشید که وقتی بعضی از اوقات شوخی بی مورد می کنید و دیگران فقط به احترام شما به زور لبخند می زنند ، همسرتان در مقابل دیگران از رفتارها و شوخیهای شوهرش خجالت می کشد.
در ضمن شوخی زیاد و تعریف وقت و بی وقت جوکها و خاطره های با مزه ،شما را از شکل یک مرد باوقار خارج می کند و حتماً همه این را می دانند که شوخی زیاد ، انسان را سبک می کند و اینکار، مختص آدمهای جلف است. به اندازه و در وقت خودش شوخی کنید. البته منظور این نیست که گرفته و عبوس باشید، بلکه همیشه خوش اخلاق بوده و در شوخ بودن زیاده روی نکنید.
2- همیشه با همسرتان مودبانه صحبت کنید. بعضی ها فکر می کنند بی ادبانه حرف زدن با همسر، نشانه ی صمیمت است. ولی به یاد داشته باشید که اگر بی ادبانه و یا با به کار بردن حرفهای زشت با او حرف بزنید، به طور ناخودآگاه به او اجازه می دهید او هم همینطور با شما حرف بزند. پس درست است که می گویند: «احترام هر کس دست خودش است»
حضرت علی(ع) در این مورد
می فرمایند: «ادب و تربیت ارزش وجود توست، هر مقدار که بر ادب و تربیتت
افزوده شود، قدر و قیمتت افزایش می یابد».
همین حکم در مورد داد و
فریاد بر سر همسر هم صدق می کند ، اگر شما سر او داد بزنید بعد از یکی دو
بار، قبح این کار در خانه از بین می رود و او هم متقابلا سر شما داد می
زند و این با اصول «مردسالاری منطقی» مغایر است. اگر همسرتان کار اشتباهی
کرد، اخم بکنید،با اوصحبت نکنید. ولی بی ادبی نکنید، فحش ندهید و داد
نزنید و به محض اینکه همسرتان دست از کار اشتباهش برداشت ، موضوع را ندیده
بگیرید از آن به بعد و هیچوقت درباره ی اشتباهش با او حرف نزنید.
3- سعی کنید با همسرتان جر و بحث نکنید. حتی اگر حق با شما باشد. مطمئن باشید اگر حق با شما ست ، در بیشتر موارد او این موضوع را می داند. در بسیاری از موارد او با پیش کشیدن حرفهای تکراری، فقط می خواهد نگرانیها و خستگیهایش را به شما بروز دهد و یا به نوعی توجه شما را به خودش جلب کند. بنابراین وقتی همسرتان شروع به بهانه گیری و شکایت از شما ، زیادی کارهایش و به هم ریختگی اوضاع و احوال کرد، فقط به حرفهایش گوش کنید و با حالت صورتتان نشان دهید که به حرفهایش توجه دارید. مثلاً لبخند بزنید و یا قیافه ی جدی بگیرید.
خیلی از اوقات فقط می خواهد حرف بزند و درد دل کند و نمی خواهد شما را مجاب و یا با خودش همراه کند. بنابراین همین که احساس کند به او توجه دارید ، به زودی عصبانیتش فروکش می کند و آرام می شود .اما باقر(ع) درباره ی جر و بحث کردن بیخود فرموده اند «کسی که جر و بحث بیخودی می کند مورد فحش و دشنام قرار می گیرد.»
4- همانطور که در قسمتهای قبل گفته شد ، خانم ها با ازدواج دنبال تکیه گاه می گردند، کسی که در مواقع بحرانی بتوانند به او پناه ببرند. آنها می خواهند در مواجهه با ناملایمات و سختیها و خطرات که غیرقابل اجتناب بوده و در همه ی زندگیها وجود دارد کسی باشد که با تکیه به او احساس آرامش کنند.
در مواقع بحرانی مثل مرگ
عزیزان، یا خبردار شدن از بیماری مهلک اطرافیان، و یا در موقع بروز خطر،
حتی اگر مضطرب شده اید و یا ترسیده اید، خویشتن دار باشید و ترس و
اضطرابتان را بروز ندهید.
سعی کنید خودتان را آرام نشان دهید و به
همسرتان هم آرامش بدهید. ممکن است اینکار غیرممکن به نظر برسد ولی با
تلقین و تمرین می توان به خود مسلط شد. بعضی وقتها دیده شده در چنین مواقع
مردها بیشتر از همسرانشان بی تابی و بی قراری می کنند. مرد هم مردهای قدیم!
اتفاقات تلخ و حوادث خطرناک هم جزء زندگی است و بالاخره به پایان می رسد ولی اگر در مواجهه با آنها رفتار منطقی و درستی داشته باشید ، وقتی همسرتان جریان را برای دیگران تعریف می کند واکنشهای شما را با افتخار برایشان بازگو خواهد کرد وبه شما افتخار می کند.
در قسمت بعد نکات دیگری تقدیم خواهد شد.
تبیان – خانواده و زندگی
احسان رادمند
تجربه نشان میدهد که با دو نوع شوهر رو به رو هستیم.
نوع اول شوهری است که زیاد فکر میکند، زیاد گوش میدهد، کم حرف میزند، بیشتر تمرکز میکند، تشکر میکند، صادق است، از کلمات خوب و دلنشین استفاده میکند و... هر کسی که فاقد این کیفیات باشد، یا از بعضی از اینها برخوردار نباشد، شوهر نوع دوم است. در نتیجه بهتر است مترصد عادات خوب باشیم. برای خوب شدن هرگز دیر نیست.
اگر فرض را بر این بگذاریم که با ده سال کم و زیاد 75 سال عمر کنید و باز اگر فرض را بر این بگذاریم که در 25 سالگی ازدواج کنید، میتوانیم نتیجه بگیریم که حدود 50 سال با همسرتان زندگی خواهید کرد. البته با 10 سال بیشتر یا کمتر.
در این مقاله به شما
مردان محترم حقایقی را می گوئیم که نتیجه ی عمل به آن ، ایجاد احساس
خوشبختی در خانم های محترم است. وقتی زنتان را شاد و خوشبخت میکنید ،
خودتان هم به شادی و خوشبختی میرسید. این حقیقت شماره یک است.
حقیقت
دوم این است که میتوانید از اشتباهات دیگران درس بیاموزید. بعضی از
شوهرها گمان میکنند که به هیچوجه نمیتوانند زنشان را خوشبخت کنند. اما
اینطور نیست.
قبل از ین که میهمان دعوت کنید موضوع را با زنتان در میان بگذارید. به او فرصت کافی برای تدارک میهمانی بدهید.
حقیقت سوم این است که باید همه روزه برای شاد کردن زنتان کاری صورت دهید.
بعضی از زنها روزی چند بار از فرزندان، همسر، اقوام و خدمتکاران منزل ناراحت میشوند. این در واقع حقیقت چهارم است.
حال بعد از توجه به این حقایق، میتوانیم برای شاد کردن زنهایمان کارهایی صورت دهیم. برای این کار باید در خود عادات بهتری ایجاد کنید.
با او موافقت کنید
هر
کاری را که میخواهید بکنید، اما اگر زنتان در مقام اعتراض به شما حرفی
زد از او پوزش بخواهید. توجه داشته باشید که شاد کردن زنتان علم نیست
بلکه هنر است.
اگر با زنتان موافقت کنید، زندگیتان به مراتب بهتر و شادمانهتر میشود.
ابتدا هر کاری را که او میگوید، بکنید
خیلی
ساده است. از عقل سلیم پیروی کنید. برای زن شما سر زدن به مدرسه دخترتان
مهمتر از این است که به کسی زنگ بزنید و شش تراکتور به او بفروشید. توجه
داشته باشید که بعد از کشتن همه شیرهاست که میتوانید ببر را شکار کنید.
شخصاً به این نتیجه رسیدهام که بسیاری از خانوادهها به علت تاخیری که در
انجام دادن کاری صورت میگیرد با هم اختلاف پیدا میکنند. بسیاری از کارها
را زودتر از موعد انجام دهید. اگر میبینید کاری هست که باید انجام دهید و
فرصت انجام دادن آن را ندارید، آن کار را به دیگران واگذار کنید اما
بگذارید که کار انجام شود.
ببینید که افراد خانواده ی شما چه خواستههایی دارند. آنها را روی برگهای بنویسید و هر چه سریعتر انجام دهید.
توجه داشته باشید که گاه تبسمی که بر چهره ی دختر شما مینشیند، از فروش یک دوچرخه ارزشمندتر است. لبخندی که بر لبان زن شما ظاهر میشود، احتمالاً مهمتر از این است که یک اتومبیل، بفروشید.
اشتباهات خود را بپذیرید
قول
میدهم که شما اشتباه نمیکنید. راستی بگویید بدانم اگر زنتان اشتباه
کرد، چه تفاوتی میکند اگر به او بگویید که اشتباه کردهاید؟ چه اشکالی
دارد اگر بگویید متاسفم. حتی اگر نود و نه درصد اشتباه کرد باز هم
میتوانید از او عذرخواهی کنید، مطمئن باشید که خیلی زود به اشتباهاتش پی
میبرد. در زندگی زناشویی تنها چیزی که مهم نیست این است که چه کسی اشتباه
کرده است زیرا هر کدام که اشتباه کنند هر دو ناراحت میشوند. اگر زنتان
در برابر عذرخواهی شما معذرت خواست، آیا به راستی احساس بهتری پیدا
نمیکنید؟
بگویید که متاسفید، عذر بخواهید چه تقصیر شما باشد، چه نباشد، اشتباه بهترین آموزگار انسان است. از هر حادثهای که شما را ناخشنود میکند درس بگیرید.
دلیل اصلی ناخشنودی را پیدا کنید. به احتمال زیاد میتواند دلیل احمقانهای داشته باشد.
توجه داشته باشد که ناراحتی میتواند ناشی از حسادت یا دلخوری باشد.
مترجم: مهدی قراچه داغی
وقتی شاهد بسیاری از نابهنجاریهای رفتاری و گاهی اوقات وقوع جرایم هستیم علتش را حسادت مینامیم.
دکتر مسعود عارف نظری، روانشناس، میگوید: «حسادت هم مثل خشم، قهر و... باید وجود داشته باشد.»
تقریبا اکثر قریب به
اتفاق افراد، هیجانات منفی ناخوشایند مختلفی را کم و بیش در زندگی خود
تجربه میکنند که میتوان از این جمله هیجانات منفی به حس حسادت اشاره
کرد.
این واقعه در مردان و زنان نمودهای متفاوتی داشته است، اما قدر
مسلم برخی اوقات حسادت تا جایی پیش رفته که سبب ایجاد دوئلهای عشقی و در
نهایت قتلهای ناخواسته و اتفاقی شده است.
عارف نظری که قائممقام گروه روانشناسی واحد علوم و تحقیقات تهران است در این گفتوگو به تعریف حسادت پرداخته و تاکید میکند: «اساسا کسانی بیشتر حسادت میکنند که توانمندیهای خودشان را دست کم میگیرند و به موقعیت والای دیگران غبطه میخورند.» بحث دیگری که با این روانشناس در این مصاحبه، مطرح و بررسی شده است حسادت در میان مردان و زنان است تا آنجا که این متخصص تاکید میکند: مردان حسادت خود را رقابت جلوه میدهند.»
اساسا حسادت را چگونه میتوانیم تعریف کنیم و آیا در روان شناسی تعریف خاصی برای این حس درنظر گرفته شده است یا نه؟
من در روان شناسی به تعریف عملیاتی حسادت برنخوردهام ولی در تعاریف ما حسادت نوعی هیجان ریشه در ذات رفتاری انسان و فطرت آنها دارد. حسادت به عبارتی یک عکسالعمل به اتفاقی است که ریشه در تکامل شناختی دارد.
با این حساب تعریف شما از فطرت چیست؟
من وقتی از فطرت صحبت میکنم منظورم تاریخچه رفتاری ژنتیکی انسانها ست. رفتارهایی که به صورت ژن از نسل پیشین ما به نسل امروز منتقل شده است. انسانهای امروز در واقع ادامه انسانهای پیشین هستند. روان شناسان تکاملی عقیده دارند رفتارهایی که انسانهای امروز دارند ریشه در یادگیریها وانطباقپذیری ازنیاکانشان دارد. اگر طبق این نظریه پیش برویم و به جستوجو بپردازیم در تکسلولهای اولیه هم رفتارهایی وجود داشته که در عالیترین موجودات تکامل یافته هم به نوعی همین رفتارها دیده میشود.
در این راستا مهم ترین خصیصه همه رفتارهای موجودات در درجه اول بقای نفس و در درجه دوم بقای نسل است و البته امروزه نظریات جدید تکامل حتی بقای نسل و نفس را هم ناشی از بقای ژن میداند یعنی ژن هر موجود جانوری برنامهریزیهایش را میکند که خودش زنده بماند.
ادامه مطلب ...خیلی سخت است که بتوان بر
طبق خصوصیات اخلاقی که جنس مخالف آنها را میپسندد رفتار کرد. معمولاً
هنگامیکه زمان قرارهای ملاقات فرا می رسد، خانم ها از هر نظر به خودشان می
رسند، اما در مقابل آقایون همان چهره خسته و عرق کرده باشگاه را ترجیح می
دهند.
نکته مهمی که آقایون نباید هیچ گاه از نظر خود دور کنند این
است که خانم ها همیشه آنطور که وانمود می کنند، نیستند و هیچ گاه حقیقت
چیزهایی را که دوست دارند در همسر خود ببینند را به زبان نمی آورند. شاید
برخی از خانم ها نسبت به بعضی از خصوصیات اخلاقی همسرشان دل خوشی نداشته
باشند و همیشه از او ایراد بگیرند و به او غر بزنند؛ اما بد نیست که در
این قسمت از برخی خصوصیاتی که می تواند یک خانم را همواره علاقمند به
شوهرش نگه دارد نیز چیزهایی بدانیم. شاید خانم ظاهراً از تعدادی از
رفتارهای بخصوص آقا رضایت نداشته باشد، اما واقعیت این است که او در باطن
خود، از زور خوشحالی در حال انفجار میباشد. تعجب آور است؟!
این مقاله را بخوانید تا ببینید کدامیک از رفتارهای "مردانه" تان حس علاقه همسرتان را بر می انگیزد و برای تغییر آنها مجددا فکر کنید
.
1- مرد مردها هر چند خانم ها ادعا می کنند که از مردهای مرتب و تمیز و شیک
پوش خوششان می آید، اما گاهی اوقات اگر با لباس های ورزشی کج و کوله جلوی
آنها ظاهر شوید، غذا را بدون رعایت آداب ویژه بخورید، و در کوچه فوتبال
بازی کنید، شاید به نظر خانم ها خیلی جذاب تر هم جلوه کنید.
او بدش
نمی آید که هر چند وقت یکبار برای نجاتش تلاش کنید، و یا اگر از عهده
تعمیر برخی وسایل بر می آیید این کار را انجام دهید، و یا حتی با دوستان
خود گپ بزنید. یک خانم با یک آقا قرار نمی گذارد تا بر سر این موضوع که
کدامشان کفش ها و یا موهای شیک تری دارند با او به رقابت بپردازد؛ بلکه
این تفاوت های موجود میان شما دو نفر است که منجر به اتصال هر چه بیشتر
شما به هم می شود.
البته نباید فراموش کنید که زمانیکه برای مشاهده
تئاتر و یا صرف شام به بیرون می روید، او از شما انتظار دارد که لباسهای
مناسب و آراسته ای به تن کنید، اما در عین حال باید در نظر داشته باشید که
در بقیه ساعات بیشتر از حس مردانگی شما لذت می برد - هر چند این امکان
وجود دارد که هرگز به این موضوع اعتراف نکند- همیشه لازم نیست شیک ترین
لباس ها را به تن کنید و درهای مختلف را پیش از او برایش باز کنید، فقط
کافی است که آروغ های بعد از نوشیدنی را در زمان مناسب و هنگامیکه با
دوستانتان هستید بزنید
حالا که مینگری گویی همین دیروز بوده است.
همه
این اتفاقات آن قدر سریع به وقوع پیوسته که باورش سخت است. حالا که
مینگری پرونده روی پرونده جنایتهایی میبینی که در روزهای سال 83 روی
داده است ولی در انبوه پروندهها یکی از سوژهها متفاوت از دیگر
سوژههاست. موضوع قتل در پروندهها سوژهای در خود جای داده که نمیتوان
از کنار آن ساده گذشت... این که نامش را چه چیزی میتوان گذاشت، خود جای
سوال دارد. اما همه از یک منشا به جنایت ختم شدهاند.
همه فصل مشترکی
داشتهاند که سرانجام آنها را به خشونت و حد اعلایش یعنی قتل کشانده است.
در قانون مجازات اسلامی تفاوتی میان انواع قتلهایی که ما میشناسیم، وجود
ندارد.
طبق ماده 207 این قانون هرگاه مسلمانی کشته شود، قاتل قصاص
میشود و معاون در قتل عمد به 3 تا 15 سال حبس محکوم میشود. موضوعی که در
میان پروندههای قتل نظر ما را جلب کرده است، براساس آمارهای پلیس 110
کشور 11درصد از حجم قتلها را به خود اختصاص داده است. طبق آمار سال 1382،
26درصد از حجم قتلهای ایران ناشی از نزاع و درگیری، 11درصد به دلیل مسائل
اخلاقی و 5/10 درصد به سبب اختلافات خانوادگی و 10درصد هم به سبب ارتکاب
سرقت در حین وقوع این جرم به واقع پیوسته است. 40 درصد دیگر قتلها هم
انگیزهها و عواقب مختلفی داشته است. اما تنها آمار ارائه شده از سوی پلیس
110 نبود که چنین موضوعی را در میان پروندههای قتل برجسته میکرد.
سرهنگ
سیدجواد کشفی نیز در اواسط سال هشدار داد که وقوع قتل براثر روابط نادرست
و غیراخلاقی افزایش یافته است. واقعیت این است که دومین عامل از نظر کمیت
نیز در آمار ارائه شده از سوی پلیس 110 موید همین مسئله است که قتلهای
ناشی از روابط اخلاقی در میان دیگر قتلها جای خاصی به خود اختصاص داده
است. در این حال آنچه بیش از هرچیز دیگری نیازمند تحقیق و بررسی است،
موضوع روابط پنهانی و نحوه ارتباطات آدمها به ویژه مردان و زنان با
یکدیگر است.
قتلهایی متفاوت، انگیزههایی متناقض نگاهی به
پروندههای قتل در سال 1383 نشان میدهد که چند واقعه تلخ در تهران و حومه
آن، قتل براثر روابط نادرست اخلاقی را رنگ و بویی دیگر بخشیده است. نخستین
جرقهها برای بررسی این موضوع در خرداد ماه با قتل دوجوان در طول 10 روز
درخیابان ایران زمین به وجود آمد. آن دو جوان به نوعی به وسیله رقبای عشقی
خود به قتل رسیده بودند.