
او
در واقع در نهایت گذشت و فداکاری، زندگیاش را برای خواهر و برادرش
قربانی کرد، زیرا برای نگهداری از آنها مجبور به ترک تحصیل و مدرسه شد و
همچنین برای امرار معاش بهعنوان پیشخدمت در خانههای گوناگون به انجام کار
پرداخت زیرا آنها پدر و مادرشان را از دست داده بودند و او فرزند بزرگ
خانواده بود و باید خواهر و برادر کوچکش را بزرگ میکرد. برای گذران زندگی
نیاز به پول داشت تا بتواند از این طریق نیازهای خود و خواهر و برادرش را
برآورده سازد.
سالها
پشت سر هم سپری شد و خواهر و برادر آنجلینا بزرگ شدند و ازدواج کردند، در
حالی که آنجلینا مجرد و تنها ماند. بعد از گذشت چند سال، هنگامی که خواهر و
برادرش صاحب فرزند شدند، شروع به تماس گرفتن و یافتن آنجلینا کردند تا از
او بخواهند از فرزندانشان نگهداری و مراقبت کند. در همین زمان بود که
آنجلینا از یکی از خواستگارانش خوشش آمده بود اما مطمئن نبود که بتواند
بهصورت جدی با او بماند و زندگی کند زیرا او توانایی «نه» گفتن به خواهر و
برادرش را نداشت و میخواست که از فرزندان آنها مراقبت کند و بیشتر دوست
داشت برای خواهرزاده و برادرزادهاش نقش یک مادر را بازی کند و زندگیاش
را برای نگهداری از خواهر و برادرش و سپس فرزندان آنها پیشکش کند.
همچنین
خواهر و برادر آنجلینا خواستار آن بودند که همه چیزهایی را که از پدر و
مادرشان به آنها ارث رسیده بود برای خودشان بردارند و هیچچیزی به آنجلینا
ندهند. آنجلینا نیز بعد از شنیدن این حرف آنها نتوانست عصبانیتش را کنترل
کند و به آنها گفت که میتوانند همه وسایل و لوازمی که از پدر و مادرشان به
آنها ارث رسیده برای خودشان بردارند؛ آنجلینا از سهم خودش گذشت. آنجلینا
همچنین پی برده بود که باید برای «نه» گفتن به خواستههای خواهر و برادرش،
یک تصمیم اساسی و محکم بگیرد و زمانی که آنها از آنجلینا میپرسند که حاضر
است از فرزندانشان نگهداری کند یا خیر، با قدرت و بلافاصله به آنها جواب
منفی دهد.
سرانجام
آنجلینا موفق شد با مردی که دوست داشت و خواستگار قدیمیاش بود، ازدواج
کند و رؤیایی که همیشه در سر داشت مبنی بر اینکه خانواده مستقلی داشته
باشد، تحقق یابد و قدرت و توانایی این را پیدا کرد که درخواستهای
خواهر و برادرش را با گفتن یک «نه» ساده، رد کند و کارهایی که علاقهای به
انجام آنها ندارد را به اجبار و با قرار گرفتن در رودربایستی، انجام ندهد.
آیا شما نیز مانند آنجلینا هستید و از «نه» گفتن به دیگران هراس و وحشت
دارید؟
چگونه «نه» بگوییم
برای
اینکه یاد بگیرید چگونه به مردم و خواسته هایشان «نه» بگویید، مواردی که
در زیر عنوان شده را بخوانید و از آنها به درستی و با دقت استفاده کنید:
به آرامی شروع کنید:
شما میتوانید مانند هر مهارت دیگری در زندگی بیاموزید که به دیگران «نه»
بگویید. آموختن این مهارت میتواند کسبکردنی و قابل توسعه و بسط باشد و به
مرور زمان میتوانید بیاموزید که به راحتی به دیگران «نه» بگویید و بدانید
که چگونه کاری که دوست ندارید انجام دهید را بهصورت کاملا مودبانه
نپذیرید و رد کنید. آن دسته از افرادی که
معمولا به دیگران بله میگویند و خواستههایشان را میپذیرند، استرس و فشار
بیشتری را نسبت به افراد دیگر متحمل میشوند.
از موقعیتتان مطمئن باشید:
شما باید به موقعیتی که در آن قرار دارید، اطمینان داشته باشید. اگر مطمئن
نباشید، بهصورت کاملا آشکار و واضحی در بدن، زبان، صدا و رفتار و کردار
شما مشخص خواهد بود و این عدماطمینان باعث ایجاد ضعف و سستی در رفتار و
کردارتان خواهد شد.
بر احساس افسوس و تأسفتان غلبه کنید:
ممکن است شما از دیگران بترسید و این افراد باعث ایجاد عصبانیت در شما
شوند، زیرا کاری که از شما خواستهاند تا آن را انجام دهید، نپذیرفتهاید و
جواب رد به آنها دادهاید. نه گفتن الزاما به این معنا نیست که اشخاص دیگر
از دست شما ناراحت و عصبانی میشوند، بلکه بسیاری از مردم مسئولیتهایی که
در زندگی بر عهده شماست را درک میکنند و میفهمند و به همین دلیل است که
بسیاری از افراد، پذیرفته نشدن خواستهشان از طرف شما را به دل نمیگیرند و
ناراحت نمیشوند. فراموش نکنید که اول از
همه شما باید از خودتان مراقبت کنید زیرا اگر شما نتوانید از خودتان مراقبت
کنید و نیازهایتان را برآوردهسازید، چگونه میتوانید از فرد دیگری
نگهداری کنید؟
به خوشبختی و سعادت خودتان فکر کنید:
سعی نکنید با خرج کردن از سعادت و خوشحالی خودتان، دیگران را خوشحال کنید.
ممکن است در زندگیتان در مواقعی، بعضی کارهایی را که دوست ندارید انجام
دهید، فقط و فقط برای اینکه دیگران را خوشحال کنید، انجام دهید. اگر شما همیشه سعی کنید به جای اینکه خودتان را خوشحال کنید، دیگران را شادسازید، آسیب و صدمه جدیای بهخودتان وارد خواهید کرد.
از رویارویی و برخورد کردن با دیگران نهراسید: بسیاری از مردم که با گفتن «نه» به دیگران مشکل دارند، توانایی رویارویی و برخورد با دیگران را ندارند و میخواهند از استرسی که ناشی از نپذیرفتن خواسته دیگران است، دوری گزینند. شجاع و باشهامت باشید و در مواقع ضروری به خواستههای دیگران جواب «نه» بدهید.
موضوع بحث را عوض کنید: اگر شخصی برای اینکه شما خواستهاش را انجام دهید، اصرار و پافشاری کرد و با سماجت خواستهاش را با شما در میان گذاشت، به سادگی برای مدت کوتاهی سکوت کنید تا زمانی که او احساس کند شما از سماجت و پافشاری او به تنگ آمده و خسته شدهاید،
سپس موضوع بحث را کاملا عوض کنید و در رابطه با موضوع دیگری که هیچ ربطی
به خواسته او ندارد، صحبت کنید. بعد از آن میتوانید سریعا مکالمهتان را
قبل از اینکه خشم و غضبتان از بین برود و خواسته او را قبول کنید، به
پایان برسانید
.منبع : hamshahrionline.ir