مریم که روشهای خاص خود را دارد و البته روشهایش بیشتر به این کار میآید که به شما بگوید چه کارهایی را بکنید تا محبوبیت خود را از دست بدهید.
او دلش میخواهد مورد توجه همسرش باشد. به همین دلیل به محض این که به او میرسد شروع میکند به پرس و جو کردن:
عزیزم از این تیپم خوشت میآید. دوست داری مدل موهایم چطوری باشد؟ آیا میخواهی مثل آن هنرپیشهای که میگفتی از او خوشت میآید موهایم را درست کنم و لباس قرمز بپوشم؟
شوهرش هم عادت کرده است جوابهای سربالا به او بدهد و آنقدر اضطراب مورد قبول واقع شدن در مریم به چشم میآید که همسرش دچار دلزدگی شده است. این حس به او تلقین میشود که مریم به اندازه کافی دوستداشتنی نیست و من لطف میکنم که به او کمی توجه دارم و خودش هم این را میداند.
شیوه دیگر مریم این است که یک دل سیر از خودش تعریف کند تا مهارتها و ویژگیهایش کاملا به چشم همسرش بنشیند که البته این هم نتیجه معکوس میگیرد.
طفلکی مریم دارد همین طور از همسرش فاصله میگیرد و گرچه مشاور به او گفته است که نیاز دارد شیوههایش را عوض کند، اما او هنوز به کارهای قبلی خود چسبیده و برای آن توجیه میآورد.
کار دیگری که مریم بلد است این است که برای هرچه بیشتر مورد توجه قرار گرفتن مظلومنمایی میکند و خود را همیشه قربانی جلوه میدهد و برای خود نوحهگری میکند. این شیوه گلایه و غر زدن او میتواند از امروز تا بدو تولدش تمام دلخوریهایش را احیا کند. در واقع او متوجه میشود چیزهایی که میگوید مورد توجه همسرش نیست و در عوض ختم کردن بازی باز هم ادامه میدهد تا شاید در میان همه دلخوریهای حال، آینده و گذشته یکی به نظر همسرش مهم بیاید و بابت آن به او حق بدهد.
راستی تایادم نرفته بگویم مریم عادت دارد در هوای خانه امواج صوتی به ارتعاش درآید. به خاطر همین به محض این که سکوت شود شروع به پر کردن فضای سکوت میکند.
دوستان عزیز اگر بخواهیم در مورد همه مهارتهای مریم برای از دست دادن محبوبیتش سخن بگوییم کار از یک کتاب هم فراتر میرود، اما اگر شما هم از شیوههای دفع محبوبیت به صورت ناخودآگاه استفاده میکنید بد نیست همین الان یک دفتر بردارید و روی آن بنویسید: رموز از چشم افتادن!
سعی میکنند مردها را با زیاد حرف زدن از خود تحت تاثیر قرار دهند. آنها نگران نگرش دیگران در مورد خود و قیافه و شخصیتشان هستند، اما فراموش میکنند طرف مقابلشان واقعا چگونه است.
احساسات منفی خود را پنهان میکنند مبادا توجه همسرشان را از دست بدهند.
راجع به نامزد قبلی خود زیاد صحبت میکنند. از او بد یا خوب میگویند با این امید که همسرشان را به رابطه علاقهمندتر کنند، اما نتیجه عکس میگیرند.
به جای مطالبه خواستههای خود مثل دختر بچهها رفتار میکنند.
به همسرشان فرصت نمیدهند دست به اقدامات عاشقانه بزند زیرا همه این امور را خود رسیدگی میکند.
حالا میتوانید قانونهای مفید و موثر را از این اشتباهات استخراج کنید.
وقتی دفترچه اشتباهات خود را خوب خواندید و هر روز به آن سر زدید و ملکه ذهنتان شد احتمالا همسرتان کنجکاو شده است بداند شما دارید چکار میکنید. اگر این طور بود این شیوه را به او هم پیشنهاد بدهید. در غیر این صورت وقتی خود کاملا به این شیوه عادت کردید او را هم در جریان بگذارید تا دفترچهای مشابه شما تهیه کند و اشتباهات ارتباطی خود را بنویسد.