ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
اعتماد: مردی که به خاطر اختلاف با زن مورد علاقه اش او را به قتل رسانده است در جلسه محاکمه اش جزییات این قتل را شرح داد.
اوایل سال 87 به ماموران پلیس آباده شیراز خبر دادند جسد سوخته زنی در اطراف این شهر رها شده است. لحظاتی بعد پلیس در محل حضور یافت و تحقیقات آغاز شد. ماموران ابتدا شناسایی هویت جسد را در دستور کار خود قرار دادند.
یافته ها نشان داد جسد متعلق به زنی حدوداً 37ساله است که چند روز قبل خانواده اش به پلیس خبر دادند او گم شده است. این زن که سحر نام داشت بعد از اینکه برای خرید از خانه خارج شده بود دیگر بازنگشته بود. خانواده سحر در بازجویی ها به ماموران گفتند؛ سحر از مدتی قبل با مردی به نام مراد رابطه داشت. مراد مدعی بود سحر را دوست دارد و می خواهد با او ازدواج کند. از وقتی سحر گم شد دیگر خبری هم از مراد نیست. ما فکر می کنیم او از ماجرای قتل دخترمان باخبر است. با شکایت این خانواده مرد 39ساله دستگیر شد. وی به قتل سحر اعتراف کرد و گفت؛ من واقعاً سحر را دوست داشتم و می خواستم با او ازدواج کنم اما سحر واقعیت های زندگی اش را به من نمی گفت و این اواخر فهمیده بودم به من خیانت می کند و با فرد دیگری هم رابطه دارد. البته هر چه می گفتم زیر بار نمی رفت و من را متهم به شکاک بودن می کرد. روز حادثه با او قرار گذاشتم.
متهم ادامه داد؛ سحر دیگر به مانند قدیم با من مهربان نبود. رفتارش سرد شده بود و با تندی برخورد می کرد. از او خواستم مثل گذشته ها شود و گفتم خیلی دوستش دارم و می خواهم با او ازدواج کنم اما با بی تفاوتی با من برخورد کرد و گفت دیگر مرا دوست ندارد. یک لحظه کنترل خودم را از دست دادم و نتوانستم حرف هایش را تحمل کنم. او را با روسری خفه کردم. بعد از قتل تازه به خودم آمدم و فهمیدم چه اتفاقی افتاده است. در آن لحظه از کاری که کرده بودم پشیمان شدم اما دیگر کاری نمی توانستم انجام دهم. سحر مرده بود. می دانستم با شرایطی که وجود دارد به زودی مشخص می شود قاتل او من بوده ام. به همین خاطر هم تصمیم گرفتم جسدش را به آتش بکشم تا شناسایی نشود. مقداری بنزین تهیه کردم. جنازه را به منطقه خلوتی بردم و بنزین را روی جسد ریختم. آن را آتش زدم و محل را ترک کردم. به این امید بودم که کسی به آن محل رفت و آمد نمی کند و جسد بعد از چند روز از بین می رود اما دستگیر شدم.
بعد از پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست برای مراد پرونده به دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد.
بعد از آنکه نماینده دادستان در دادگاه متن کیفرخواست علیه مراد را خواند اولیای دم سحر در جایگاه حاضر شدند و برای این مرد تقاضای صدور حکم قصاص کردند. متهم به قتل در ادامه جلسه در جایگاه ایستاد و قتل را پذیرفت. وی گفت؛ هنوز هم می گویم من سحر را خیلی دوست داشتم و می خواستم با او ازدواج کنم. اما سحر به حرف هایم گوش نمی کرد و مرا تحقیر می کرد.