راز قتل جوان پیانیستی که هشت سال پیش در خانه اش از پا درآمد، باز هم فاش نشد و دو متهم در جلسه محاکمه انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه گرفتند. به گزارش خبرنگار ما یکی از متهمان که در سال های گذشته مسوولیت قتل را متوجه خود می دانست، اکنون مدعی شده به خاطر ترس از همدستش حقیقت را پنهان کرده است. متهم دیگر نیز معلولیت خود را از ناحیه انگشت دلیلی بر بی گناهی اش برمی شمارد.جسد جوان پیانیست روز 29 اردیبهشت ماه سال 80 در آپارتمانش در نیاوران پیدا و مشخص شد او با ضربات یک جسم سخت کشته شده است. در جریان تحقیقات دو نفر به نام های علی و سعید که از آشنایان مقتول بودند، بازداشت شدند و هنگامی که تحت بازجویی قرار گرفتند قتل شاهرخ را گردن گرفته و علی اعتراف کرد ضربه کشنده را او به مقتول زده و سعید فقط در آنجا حضور داشته است. هر دو متهم پس از محاکمه در شعبه 1608 دادگاه وقت جنایی به قصاص محکوم شدند.در حالی که علی و سعید زیر تیغ قرار داشتند و قرار بود تا چند روز بعد اعدام شوند، علی از زندان نامه یی خطاب به قاضی پرونده نوشت و با این استدلال که سعید بی گناه است و او تمام مسوولیت قتل شاهرخ را به گردن می گیرد، باعث به تعویق افتادن اجرای حکم شد. با پذیرش این ادعا پرونده دوباره در شعبه دیگری مورد رسیدگی قرار گرفت اما هر بار به خاطر ایراداتی که بر روند تحقیقات گرفته می شد، صدور حکم به تعویق می افتاد تا اینکه سرانجام پرونده روی میز قاضی شعبه 1156 مجتمع قضایی بعثت قرار گرفت.در اولین جلسه از دور جدید رسیدگی به این پرونده جنجالی علی در حضور همدستش بار دیگر اتهام قتل شاهرخ را متوجه خود دانست و بار دیگر بر بی گناهی سعید تاکید کرد. ولی با این وجود قاضی محمدرضا گیوکی که احتمال می داد علی رازی را پنهان می کند، در جلسه بعد او را به تنهایی به دادگاه فراخواند. او در دومین جلسه ادعای تازه یی را مطرح کرد و گفت 9 سال است که به خاطر تهدیدهای سعید راز این قتل را پنهان کرده و حقیقت را وارونه جلوه داده است.او گفت سعید وی را تهدید کرده تا قتل را گردن بگیرد. بنابراین به دستور قاضی گیوکی صبح دیروز هر دو متهم که در دو زندان جداگانه نگهداری می شدند، به دادگاه منتقل شدند و تحت محاکمه قرار گرفتند.در ابتدای جلسه دیروز در حالی که سعید به دستور قاضی پشت در دادگاه منتظر بود، علی بار دیگر اظهاراتی را که در جلسه قبلی گفته بود تکرار کرد. او گفت؛ وقتی به همراه سعید وارد خانه شاهرخ شدیم، سراغ یکی از پیانوها رفتیم. سپس شاهرخ پشت یکی از آنها نشست و مشغول نواختن شد. من پشت سر او ایستاده بودم و سعید روبه روی ما قرار داشت. ناگهان سعید گفت قسمت پایین پیانو ترک دارد. وقتی شاهرخ خم شد تا ترک را ببیند سعید به من اشاره کرد تا با پتکی که داشتم بر سر شاهرخ بزنم. اما من پتک را به کمر شاهرخ زدم. شاهرخ که متوجه نقشه ما شده بود در حالی که ناله می کرد، خود را کشان کشان به سوی در آپارتمان رساند اما سعید پتک را برداشت و به دنبال او رفت و در نزدیکی در چند ضربه به سر او زد و جانش را گرفت.سپس هر دو جسد را داخل اتاق کشیدیم و پس از سرقت مقداری از وسایل فرار کردیم. به دنبال اظهارات این متهم، قاضی سعید را به داخل شعبه فراخواند تا درباره گفته های علی توضیح دهد. او هنگامی که از حرف های همدستش مطلع شد، همه آنها را انکار کرد. او گفت من دیگر آخر خط هستم و می خواهم حقیقت را بگویم و برای عفو و بخشش هیچ التماسی به خانواده مقتول نمی کنم. فقط از آنها می خواهم من را حلال کنند. من دیگر تحمل این وضعیت را ندارم. چند روز قبل در زندان با خوردن سم خودکشی کردم و اگر من را فوراً به بیمارستان لقمان نمی رساندند، الان اینجا نبودم. دیگر نمی خواهم در زندان باشم. از اولیای دم می خواهم هیچ ترحمی در حق من نکنند. سعید سپس در حالی که اشک می ریخت، نحوه قتل شاهرخ را شرح داد و گفت؛ من به علی گفتم با پتک به شاهرخ ضربه بزند. او هم دو ضربه به سر او زد.شاهرخ به سمت در فرار کرد من دنبالش رفتم و یک ضربه به پشت سرش زدم و او با صورت روی در افتاد. سپس نوشته یی بین انگشتان او گذاشتیم تا هیچ کسی به ما شک نکند. در این لحظه قاضی خطاب به سعید گفت؛ براساس گزارش پزشکی قانونی هیچ ضربه یی به پشت سر مقتول اصابت نکرده اما تو مدعی هستی ضربه را به پشت سر او زده یی. چه توضیحی در این باره داری؟ سعید گفت؛ من دقیقاً ماجرا را به یاد ندارم. آن پتک هشت کیلوگرم بود و من یکی از انگشتانم معلول است و نمی توانم وسیله سنگینی بلند کنم. سرانجام پس از اظهارات متهمان قاضی باز هم تحقیقات را برای صدور رای کافی ندانست و ادامه رسیدگی به این پرونده را به جلسه دیگری موکول کرد تا با حضور یکی از متخصصان پزشکی قانونی ابهامات این پرونده برطرف شود.