ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
جام جم آنلاین: مرد میانسال به خاطر اینکه دامادش حاضر نشد جشن عروسی برگزار کند ، با او مشاجره کرد و پس از قتل وی ، وقتی قصد فرار به یکی از محلههای ملارد کرج را داشت از سوی مردم دستگیر شد.
ساعت 21 شامگاه 25 خرداد، یکی از اهالی جاده ملارد کرج با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و از دستگیری متهم به قتلی از سوی اهالی محل خبر داد.
با گزارش این موضوع به پلیس، کارآگاهان جنایی اداره آگاهی استان تهران به همراه بازپرس رضایی، کشیک ویژه قتل کرج به محل حادثه عزیمت کردند و با هماهنگی وی جسد مرد جوان برای بررسی علت مرگ به پزشکی قانونی و مرد میانسال متهم به قتل برای ادامه تحقیقات به اداره جنایی آگاهی استان تهران انتقال یافت و ماموران به تحقیق از شاهدان حادثه پرداختند که معلوم شد، مرد میانسال پس از مشاجره مرد جوان را با چاقو به قتل رسانده و پس از انداختن چاقو در خیابان قصد فرار از محل حادثه را داشته که از سوی مردم دستگیر شده است.
با انتقال مرد میانسال به اداره جنایی آگاهی استان تهران، وی مورد بازجویی قرار گرفت و به قتل داماد جوانش اعتراف کرد.
اعتراف به قتل داماد
مرد متهم به قتل در اظهاراتش به پلیس گفت: در کرمانشاه زندگی میکنم و چندی قبل دخترم به عقد این مرد درآمده و قرار بود پس از برگزاری جشن ازدواج در شهرستان برای ادامه زندگی به کرج بیایند، اما از چند ماه قبل داماد 21 سالهام حاضر نبود جشن ازدواج خود را برگزار کند و همین موضوع باعث اختلاف 2 خانواده شده بود.
وی اضافه کرد: چند مرتبه با او صحبت کردم، اما او حرفهای قبلیاش را تکرار میکرد. از این وضعیت خسته شدم و دیگر نمیدانستم در مقابل کنایههای خانواده و فامیل چگونه برخورد کنم.
متهم به قتل ادامه داد: شب حادثه از شهرستان کرمانشاه به کرج سفر کردم و به خانه دامادم رفتم اما خبری از او نشد. منتظر شدم تا شاید پس از ملاقات وی، بتوانم متقاعدش کنم برای دخترم جشن عروسی بگیرد.
در خیابان قدم میزدم که دامادم را دیدم. او را صدا زدم و خواستم با او صحبت کنم که قبول نکرد و مشاجره بالا گرفت و گفت که حاضر نیست برای دخترم عروسی بگیرد و ادامه داد اگر دخترم شرایط او را نمیپذیرد بهتر است از یکدیگر جدا شوند. با شنیدن این حرفها عصبانی شدم و با چاقویی که در جیبم بود خواستم او را بترسانم اما بعد این اتفاق افتاد و او جانش را از دست داد.
وی ادامه داد: از مرگ وی ناراحتم و باورم نمیشود که این حادثه را من رقم زدهام.