ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
مرد جوانی که متهم است در یک دوئل دوستش را به قتل
رسانده در جلسه محاکمه اش مدعی شد قتل کار برادرش است. به گزارش خبرنگار
ما 17 آبان ماه سال 85 به ماموران پلیس خبر دادند جوانی به نام مجتبی بر
اثر ضربات وارده بر بدنش
جان باخته است. دقایقی بعد ماموران
تحقیقات خود را آغاز کردند و متوجه شدند مجتبی در یک دوئل جان باخته و
متهمان این قتل دو برادر به نام های مهدی و محسن هستند. بنابراین دو برادر
توسط ماموران دستگیر شدند. محسن که به عنوان متهم ردیف اول شناخته شده بود
به قتل مجتبی اعتراف کرد و گفت؛ ما با هم دوست بودیم و به فاصله چند مغازه
کار می کردیم. اختلاف مالی که بین ما و مجتبی وجود داشت باعث شد این
درگیری به وجود آید. مجتبی مرتب به ما می گفت پولش را می خواهد. روز حادثه
من به کودکی 10 ساله گفتم به مجتبی خبر بدهد پولش را آماده کرده ام اگر می
خواهد بیاید و آن را بگیرد. مجتبی آن روز به ما فحاشی کرد و بعد قرار شد
به بیابانی در نزدیکی محل حادثه برویم و با هم دعوا کنیم. مجتبی زور زیادی
داشت و ما نمی توانستیم در برابر او مقاومت کنیم، به همین خاطر هم زمانی
که به طرف برادرم رفت من با ضربات چاقو او را از پا درآوردم. هر چند محسن
به قتل مجتبی اعتراف و صحنه قتل را نیز بازسازی کرد،اما چندی بعد این
اعترافات را پس گرفت و گفت برادرش مجتبی را کشته است. روز گذشته بعد از
اینکه متهم در دادگاه حاضر شد و محمد شادابی نماینده دادستان علیه او
اعلام جرم کرد پدر و مادر مقتول در جایگاه برای وی تقاضای صدور حکم قصاص
کردند.
سپس شاهدان ماجرا در برابر قضات قرار گرفتند و یکی از آنها
گفت؛ من دیدم مجتبی قمه یی در دستش داشت و سر مهدی (برادر متهم) را زیر
دستش گرفته بود و او را می زد. شیء نوک تیزی هم دست مهدی بود که با آن چند
ضربه به مجتبی زد. بعد از آن من نفهمیدم چه اتفاقی افتاد چون ماموران
رسیدند و متهمان را دستگیر کردند و همه متفرق شدند. شاهد دیگر نیز گفت؛
مجتبی محسن را زیر دست خود قرار داده بود و او را می زد و تا جایی که من
دیدم شمشیر هم داشت اما فکر می کنم محسن خودش ضربه را به مقتول وارد کرد.
در ادامه متهم در برابر قضات قرار گرفت.وی گفت؛ من اتهام قتل را قبول
ندارم. این من نبودم که مجتبی را کشتم. برادرم چاقو داشت و بعد از قتل هم
خودش این موضوع را تایید کرد. روز حادثه وقتی مجتبی با شمشیر به سمتم حمله
کرد من در دستم کابل داشتم و با کابل او را می زدم. بعد او به سمت برادرم
مهدی رفت و وی را گرفت و مرتب با شمشیر به او ضربه زد. من در دعوا هیچ
چاقویی نداشتم. وی ادامه داد؛ زمانی که دستگیر شدیم من در دفاع از برادرم
قتل را گردن گرفتم تا مهدی آسیبی نبیند اما حالا واقعیت را می گویم. من
قاتل نیستم و ضربه را نزدم و اصلاً متوجه نشدم مقتول چه زمانی مجروح شد.
بعد از اینکه محل حادثه را ترک کردیم برادرم به من گفت چاقو داشته است.
متهم خطاب به اولیای دم گفت؛ از اتفاقی که افتاده است بسیار متاسفم. همه
می دانند ما با مجتبی دوست بودیم و من از خانواده مقتول تقاضا دارم مرا
ببخشند، هرچند من مجتبی را به قتل نرساندم.
بعد از پایان جلسه محاکمه هیات قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.