ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
برزن :ریشه تاریخی کلمه زن ، بر + زن ، زن برتر ، زن برتر از مرد ، هر زنی
راهزن : راننده ای که مونث باشد (مثال : راهزن کامیون ، راهزن اتوبوس ، راهزن وانت ، راهزن تاکسی ، راهزن موتور ؛ راهزن الاغ)
ظنین : در متون تاریخی به صورت زنین آمده است ، جمع مکسر زن ، زنها
زنجان : سرور ، همان زن اس به شیوه صمیمانه ، چیزی که همه مردها مجبورند بگویند
نازنین : مرد ، نا+زن+این ( این یارو که زن نیست)، یک نوع فحش رکیک ، عبارتی برای تحقیر جنس دوم
مرزنگوش : کاربرد خاصی ندارد اما با توجه به ریشه تاریخی آن (مرد + زن + گوش) نتایج زیر برداشت می شود :
1 . مردی که به حرف زنش گوش می کند.
2. زنی که گوش مردش را می کشد.
3. مردی که گوش زنش گوشواره می کند.
4. ...
زنگوله : مرد خرفت ، هر مردی ، یکی از کسانی که زنها به راحتی گولشان می زنند.
زنبیل : نیروی امنیتی اجتماعات زنانه ، زنی که با بیل دفاع می کند ، گاهی در معانی زن کشاورز نیز آمده است
: بدبخت ، مردی که همزمان چند زن دارد
کف زن : زن کار درست ، خانمی که همه را در کف می گذارد.
زنبور : ترجمه تحت الفظی لغات در زبان انگلیسی
زندان : ( به فتح ز) محل اجتماعات بانوان ، ردیف اول کلاس
زندان انفرادی الکترونیک : پشت میز کامپوتر حاوی یاهو مسنجر