تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

تفریحی ,سرگرمی ,عکس عاشقانه ,مطالب خواندنی, مدل لباس 2019 ,lovefun

گالری عکس ,مدل لباس, آرایشگری ,اس ام اس های جدید, مسائل زناشوئی, عاشقانه ,عکس فانتزی

پسر جوان پدرش را به تله مرگ کشاند

مردی که پدرش را در یک گاوداری به قتل رسانده است دیروز در جلسه محاکمه در حالی اتهامش را پذیرفت که انگیزه او از این جنایت هنوز در هاله یی از ابهام قرار دارد.به گزارش خبرنگار ما در ابتدای این جلسه محاکمه که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، محمد شادابی نماینده دادستان تهران در توضیح کیفرخواست گفت؛ عباس اردیبهشت سال گذشته در شهر ری به اتهام قتل پدرش دستگیر شد. متهم ابتدا به ماموران کلانتری اعلام کرد او و پدرش توسط افرادی مورد حمله قرار گرفته اند و پدرش جان باخته است. ماموران پس از کشف جسد و انجام بازجویی های فنی پلیسی دریافتند ضارب همان عباس است و با همدستی زنی به نام حمیرا این کار را کرده است.وی ادامه داد با توجه به مدارک موجود در پرونده تقاضای صدور حکم قانونی برای هر دو متهم پرونده را دارم.با توجه به اینکه اولیای دم هیچ شکایتی ارائه نداده و اعلام گذشت کرده بودند، پس از نماینده دادستان عباس به عنوان متهم ردیف اول در جایگاه ایستاد. وی اتهام قتل پدرش را پذیرفت و گفت؛ من و حمیرا در گاوداری بودیم که یکباره پدرم سر رسید. من نمی دانم چه کسی او را خبر کرده بود اما وقتی رسید به شدت عصبانی شد و به سمت حمیرا حمله کرد. من خواستم جلو پدرم را بگیرم که چاقو درآورد و ابتدا چند ضربه به من زد. من هم چاقو را از پدرم گرفتم و ضرباتی به او وارد کردم که پدرم کشته شد. در این هنگام قاضی دادگاه سوالاتی از متهم پرسید.

قاضی؛ حمیرا در اعترافات اولیه اش گفته تو از او خواستی با پدرت تماس بگیرد و او را به گاوداری بکشاند. چرا چنین کاری کردی؟

متهم؛ قبول ندارم. حمیرا دروغ گفته است.

قاضی؛ اگر برای دفاع از خودت پدرت را زدی چرا 9 ضربه چاقو به او وارد کردی؟ می توانستی یک ضربه به او بزنی.

متهم؛ نمی دانم.

قاضی؛ با حمیرا چه رابطه یی داشتی؟

متهم؛ رابطه خاصی با او نداشتم. فقط کمکش می کردم.

پس از این پرسش و پاسخ وکیل عباس خطاب به قضات گفت؛ موکل من دروغ می گوید. او واقعیت را انکار می کند. حمیرا همدست او بوده و از همه چیز خبر داشته است و حتی چاقو را حمیرا به گاوداری برده بود. من نمی دانم چرا او در دادگاه انکار می کند. مقتول از رابطه حمیرا و پسرش ناراحت بوده و نمی خواسته آبرویش برود به همین خاطر هم عصبانی شد و به حمیرا حمله کرد.وقتی وکیل متهم دفاعیاتش را تمام کرد ، عباس دوباره در برابر قضات ایستاد و با تغییر دادن حرف هایش گفت؛ من هر چه در بازجویی گفته ام قبول دارم. حمیرا پدرم را به گاوداری کشاند. البته من قبلاً گفته بودم به فردی 80 میلیون تومان بدهکار بودم و برای به دست آوردن پول پدرم را کشتم که این موضوع صحت ندارد. من خودم می توانستم قرضم را بدهم و لازم نبود پدرم را بکشم.سپس حمیرا متهم ردیف دوم در جایگاه حاضر شد. وی اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت؛ من و عباس چهار سال با هم رابطه داشتیم. من قبل از اینکه از همسرم جدا شوم با عباس آشنا شدم و با او رابطه برقرار کردم. بعد از جدایی هم رابطه ما ادامه داشت. چون جایی نداشتم عباس مدتی مرا در آن گاوداری نگهداری می کرد. هر وقت پدرش می آمد سریع به من خبر می داد به گاوداری مجاور بروم به همین خاطر هم هیچ وقت چهره پدرش را ندیدم. روز حادثه من و عباس در گاوداری با هم قرار داشتیم. چند دقیقه یی از آمدن من گذشته بود که عباس شماره پدرش را گرفت و به من گفت طوری وانمود کن انگار او را با من اشتباه گرفته یی. البته عباس به من گفته بود کسی که پشت خط است دوستش است و من نمی دانستم با پدر عباس صحبت می کنم. وقتی با آن مرد صحبت کردم او بدون اینکه بگوید عباس نیست با من در گاوداری قرار گذاشت و آمد. وی ادامه داد؛ عباس به من گفته بود از آن مرد پول طلب دارد و می خواهد آن را وصول کند. زمانی که صدای خودروی پدرش آمد از من خواست زیر پله مخفی شوم. اما زمانی که پدر عباس وارد شد، مرا دید و به من حمله کرد. عباس با چوب ضربه یی به سرش زد. مرد تعادلش به هم خورد اما هنوز می توانست سر پا بایستد. او چاقویی را که عباس در کمرش جاسازی کرده بود بیرون کشید و به عباس چند ضربه زد. بعد عباس چاقو را از پدرش گرفت و به جان او افتاد. من که به شدت ترسیده بودم فرار کردم. سر جاده عباس را سوار ماشین دیدم. او مرا سوار کرد، 300 هزار تومان به من پول داد و گفت از این شهر برو. بعد هم در راه چاقو، لنگه دستکش خونی و تفنگش را به داخل رودخانه انداخت. وقتی ما از هم جدا شدیم، عباس دستگیر شد؛ چندین بار از زندان با من تماس گرفت و خواست فرار کنم.وی در مورد اینکه چطور فهمید مردی که کشته شده پدر عباس است، گفت؛ چند روز بعد از حادثه به محله یی رفتم که خانه عباس در آنجا بود. می خواستم به پدرش بگویم عباس کسی را کشته است. یکی از کسبه محل به من گفت عباس پدرش را کشته و حالا در زندان است.سپس قاضی عزیزمحمدی جلسه رسیدگی را غیرعلنی اعلام کرد تا به اتهام زنای محصنه دو متهم رسیدگی شود.پس از پایان جلسه محاکمه هیات قضات (رحیمی، بومی، عزیزمحمدی، ملکی، سری) برای صدور رای پرونده وارد شور شدند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد