تاریخ اجتماعی روابط جنسی در ایران
به تازگی کتابی با نام «تاریخ اجتماعی روابط جنسی در ایران» اثر ویلم فلور در آمریکا به چاپ رسیده که در آن نویسنده به بررسی ۲۵۰۰ سال تاریخ اجتماعی روابط جنسی در ایران پرداخته است. آنچه در پی میآید ترجمه گزیدهای از این کتاب است.
در تاریخ ایران برتری مرد در مسایل جنسی یک شرط ضروری بوده و زن هدف مسایل جنسی واقع میشده است.
زنها بهخاطر موقعیت فرودست خود تحت تسلط مردان قرار داشتهاند. از آنجا که ازدواج به مرد این حق را میدهد که با زن خود سکس داشته باشد، بنابراین زن نمیتواند هرگاه شوهرش او را به همخوابی دعوت کرد، از آمدن به رختخواب امتناع ورزیده یا بستر را ترک کند.
اگر مرد بخواهد با زن همبستر شود زن باید حتی عبادتاش را هم به این منظور نیمهکاره رها کند. علاوه بر این از آنجا که مرد برای زناش پول پرداخت کرده (گرچه پرداخت مهریه عملاً هنگام طلاق محقق میشود)، بنابراین تنها مرد است که حق دارد، تصمیم بگیرد کی و چگونه سکس داشته باشد.
همچنین تنها مردان هستند که اجازه دارند تمایلات جنسی خود را بروز دهند و این امر نه تنها در مورد همسران بلکه درمورد غیرهمسرانشان نیز صادق است.
اگر مرد نسبت به زنی که همسر او نیست ابراز تمایل جنسی نماید، این زن است که مورد سرزنش قرار میگیرد و نه مرد، زیرا زن نباید خود را در موقعیتهایی قرار دهد که مردی بتواند تا این حد به او نزدیک شود.
علاوه بر این، اعتقاد راسخ بر آن است که اگر دختران و زنان بر حسب اتفاق با مردی تنها بودند نمیتوانند به او نه بگویند.
نویسنده قابوسنامه در کتاباش آورده است: «باید بدانی که یک زن نمیتواند قاطعانه در مقابل یک مرد مقاومت کند هر چند که آن مرد پیر یا زشت باشد.»
اعتقاد به اینکه زنان بهخاطر شهوت سیریناپذیرشان، قادر نیستند در مقابل طلسم یک مرد ایستادگی کنند با شواهدی از این دست که مثلاً امام رضا (ع) گفته است زنان ۹۹ بار شهویتر از مردان هستند، تقویت میشود.
این اعتقاد همچنین به وسیله حکایات عامهپسندی که چنین دیدگاهی را تایید میکنند، بیشتر گسترش یافته است.
بهعنوان مثال در حکایت پرطرفدار حسین کرد، آمده است که سنبل، دختر شخصی که حسین را دستگیر کرده بود به او کمک میکند تا از دست پدرش که قصد کشتن حسین را داشته است فرار کند.
دلیل دختر برای این کار، آنطور که خود به حسین گفته این است: «من میخواهم خود را فدای صورت زیبا و آلت مردانه تراشیده (و تمیز و بنابراین جذاب) تو کنم.»
این سخنان همانقدر که یک خودستایی مردانه بوده نشانگر عدم اطمینان مردانه نیز است، عدم اطمینانی که سبب جستوجوی دایمی مردان جهت یافتن راههایی برای تقویت آلت جنسی خود میشود.
اگرچه آنطور که ادعا شده است، تمایلات جنسی زنان بیش از مردان است. اما یک زن حتی در چارچوب پیوند زناشویی نیز نمیتواند این تمایلات را ابراز کند.
او باید حرکات شوهرش در این زمینه را متابعت کرده و نسبت به آنها وکنش نشان دهد، حرکاتی که هدف آن به ظهور رساندن «قدرت شهوانی مخفی زنان است. تنها مرد است که شهوت زن را برمیانگیزد و نیز آن را ارضا میکند. زن قبل از آغاز کار توسط مرد قادر نبوده در این زمینه درخواستی داشته باشد و سپس نیز نمیتواند بیتفاوت بماند.»
اما نویسنده ناشناس کتاب تادیب النسوان در اواخر قرن ۱۹ تا حدودی موضعی انتقادآمیز نسبت به رفتار زنان در چارچوب ازدواج اتخاذ کرده و به خوانندگانش توصیه میکند که زنها باید خود را برای همبستری آماده کنند، به این معنا که خود را آرایش کرده، از بوی خوش استفاده کنند و ظاهر خود را بیارایند.
او
میافزاید «در رختخواب بیحیایی بهتر از زاهدمآبی است بنابر این گمان
نکنید که اگر کاملاً تسلیم عشق شوید وقار شما صدمه میخورد.»
نکته دیگر
در مورد روابط جنسی در ایران آن است که نباید درمورد آنچه در رختخواب
اتفاق میافتد با دخترها صحبت کرد، کاری که اغلب زنها زمانی که به حمام
میرفتند، انجام میدادهاند.
آن چنان که از کتاب تادیب النسوان برمیآید هرگز این نکته در نظر گرفته نمیشده است که زنان باید زندگی جنسی متعلق به خود را داشته باشند.
آنها تنها موضوع و متعلق ارضای جنسی مردان بودهاند. در این دیدگاه زنان آنگونه در نظر گرفته میشوند که یک کشاورز قطعهای زمین را در نظر میگیرد.
به عبارت دیگر زنان مانند یک کشتزار منفعل که تنها توسط مرد مورد استفاده قرار میگیرد، شخم زده میشود و شکل داده میشود، به گونهای که تنها مرد حق دارد بیشترین بازده (یعنی بچهها و ارضای جنسی) را به وسیله بکار بستن دانشاش درمورد شکلبندی زمین، از آن به دست آورد.
اگر زوجی بچهدار نمیشدند، حتماً زن عقیم بوده است و نه مرد، مگر اینکه ثابت میشده است که مرد از لحاظ جنسی ناتوان است. اگر همه بچهها از یک جنس بودند، این گناه نیز بر گردن زن بود.
براساس نوشتههای یک روانشناس زن ایرانی که در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است، «در جامعه سنتی ایرانی مفهوم ارضای جنسی برای زنان اساساً بیمعنا است. او میگوید:
«من بسیاری از اینگونه زنان را دیدهام که آمیزش جنسی را صرفاً بهعنوان وسیلهای برای ارضای مرد، عاملی برای استمرار زندگی مشترک زناشویی و احتمالاً بهعنوان تضمینی برای ادامه دریافت حمایتهای مالی از همسرشان میدانستهاند.»
ظاهراً زنان اطلاعاتشان را با هم در میان میگذاشتهاند تا بدانند چه چیزی مردان را راضی میکند. با وجود این گزارش شده است که بسیاری از مردان از لحاظ جنسی راضی نبوده و تخمین زده میشود که ۳۰ تا ۴۰ درصد زنان سردمزاج بودهاند.
این عدم رضایت مردان از روابط ناهمجنسخواه در «تاسف خوردنهای ترانههای عامیانه، در فراوانی سایر اشکال تمایلات جنسی مانند استمنا، همجنسگرایی و نزدیکی با حیوانات متجلی شده و میشود.»
این شرایط به موقعیتی منجر شده که بسیاری از زنان احساس کردهاند، ازدواج بهجای آنکه یک آشیانه گرم و امن باشد یک قفس است حتی اگر طلایی باشد.
نکته دیگر آنکه سکس در ایران در حالت عریان انجام نمیگرفته است. اغلب برای زوجین هر دو، سکس (به صورت بخشی) پوشیده بوده و هست.
این امر به علت آن نیست که عشق مانع میشود زوجین لباسها را از تن بیرون کنند. به احتمال زیاد دلیل سکس پوشیده (با لباس) بهذاته دینی است.
علاوه بر این افراد نباید در حال سکس حرف بزنند چون ممکن است فرزندی که به دنیا میآید گنگ باشد.
مساله سکس با لباس در مینیاتورهایی که دو نفر را در حال همآغوشی سکسی تصویر میکند نیز روشن است.
این مساله مینیاتورهایی را که بهذاته و به صراحت پورنوگرافیگ هستند، یعنی مینیاتورهایی که اندام تناسلی و مقاربت را به تصویر کشیدهاند نیز در بر میگیرد.
در این موارد هر دو نفر تنها لباسهای پایینتنه را از تن در آوردهاند و بالاتنه آنها پوشیده و دارای لباس است.
رسم سکس با لباس توسط مطالعات جامعهشناسانه نیز تایید شده است. این مطالعات اظهار داشتهاند «اقشار پایینتر جامعه برای عشقورزی عریان نمیشوند و بدنها پوشیده میماند. اعتقاد بر این است که برهنگی میتواند به ناتوانی جنسی مرد منجر شود.»
درواقع عشقبازی غالباً در سکس غایب است. «در جریان عمل جنسی غیر از اندامهای تناسلی ارتباط فیزیکی دیگری وجود ندارد و ناز و نوازش عملاً ناشناخته است.»
دلیل فقدان عشقبازی (قبل و بعد از عمل جنسی) در مناطق روستایی عمدتاً «فقر، نحوه تنظیم زندگی و حضور خانواده است».
در مناطق شهری هم که تا همین دورههای اخیر اتاق خواب جداگانه در اکثر خانهها وجود نداشته است، این مساله احتمالا ً بیشتر به این علت توسعه یافته است که کارگران متاهل طبقه پایین بهطور متوسط ۱۱ ساعت در روز کار میکرده و اکثر اوقات فراغت خود را هم با سایر مردان میگذرانده و بنابراین نمیتوانستهاند وقت زیادی را در مصاحبت با زنان سپری کنند.