ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
ترن آهسته می لغزید و می برد
نگاه حسرت آلودی به همراه
سرشکی موج زد در نرگسی مست
برآمد بر لبی از سینه ای آه
خداحافظ! لبی جنبید و گفتی
که جانی با تنی بدرود می کرد
در آنسوی افق، با کوه، خورشید
وداعی تلخ و خون آلود می کرد
چراغ آفتاب آهسته می مرد
جهان در چشم من تاریک می شد
قطار آهسته می نالید و می رفت
بآغوش افق نزدیک می شد
به گوشم ناله اش زان دور می گفت
که دیگر روزگار عاشقی مُرد
بهار آرزو «او» بود تا رفت
شکفته گلبن امید، پژمرد ...
این شهر ترن از کیه؟
سلام
وبلاگتون خوبه