ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
یک بوسه ز لبهای تو در خواب گرفتم
گویی که گل از چشمه مهتاب گرفتم
دربرکه اشکم همه دم نقش تو دیدم
این هدیه خوبی است که از اب گرفتم
هرگز نتوانی که ز من دور بمانی
چون در دل خود عکس تو را قاب گرفتم
بی تو چشمی با نگاه خسته ام زاری نکرد
از دل پاییزیم دستی پرستاری نکرد
بی تو حتی عابری در کوجه های انتظار
با نگاه خسته ام یک لحظه معیاری نکرد
ما سجده به محراب رخ یار نمودیم
زین رو همه گویند که خورشید پرستیم
دوستی با مردم دانا چو زرین کوزه ایست
بشکند ور نشکند از نو توانی ساختش
دوستی با مردم نادان سفالین کوزه ایست
بشکند ور نشکند باید به دور انداختش
اگه سبزم اگه جنگل
اگه ماهی اگه دریا
اگه اسمم همه جا هست
روی لبها تو کتابا
اگه رودم رود گنگم
مثل مریم اگه پاک
اگه نوری به صلیبم
اگه گنجی زیر خاک
واسه تو قدر یه برگم
پیش تو راضی به مرگم