جملات عاشقانه برای همسر,جملات عاشقانه برای همسر به انگلیسی,جملات عاشقانه برای همسرم,جملات عاشقانه برای همسرمان,جملات عاشقانه برای همسر عزیزم,جملات عاشقانه برای همسرتان,جملات عاشقانه برای همسر اینده,جملات عاشقانه برای همسر 97,جملات عاشقانه برای همسر کوتاه,جملاتی عاشقانه برای همسرم,جملات عاشقانه به همسر انگلیسی,جملات عاشقانه برای همسر به زبان انگلیسی,جملات عاشقانه برای همسر خود,جملات کوتاه عاشقانه برای همسرم,جملات عاشقانه برای شوهرمان,جملات عاشقانه به همسرمان,جملات عاشقانه برای شوهر عزیزم,جملات عاشقانه به همسرتان,جملات عاشقانه به همسر 94,جملات زیبا و عاشقانه کوتاه برای همسر,جملات کوتاه عاشقانه برای همسران,جملات کوتاه و عاشقانه برای همسر,جملاتی عاشقانه برای همسر,جملاتی عاشقانه برای شوهرم
گویند باغبان عمری طولانی دارد
چون با گل سر و کار دارد
ولی من عمر طولانی تر از باغبان دارم
چون همسری زیباتر از گل دارم
سهم من از زندگی دستان پر مهر تو شد
می ستایم من تو را تا اخر عمر هـمسرمـ
در میان اوج تنهــــایی تو با من مانده ای
تا تو باشی من چه غم دارم ز دنیا هـمسرم
“دوستت دارم” هایت را به کسی نگو
نگه دار برای خودم
من جانم را
برای شنیدنش
کنار گذاشته ام . . .
ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻢ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ
ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ شک ﮐﻨﺪ
ﮐﻪ ﺁﻏﺎﺯِ ﻋﺸﻖ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻭ ﺣﻮﺍ ﺑﻮﺩﻩ ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ !
شبی بود برفی
هوا سرد بود و کولاک
بهانه ای برای با هم بودن!
زیر چترم تا پایان کوچه همراه شدی
کاش هوا همیشه سرد و برفی باشه
تا من و تو بهانه ای برای با هم بودن داشته باشیم!
کاش میشد تا تمام عمــر همراهم شوی
تا نگردم گم به راه زنـــدگانی هـمسرم
در شب تار و غمین قلب من تو امدی
تا شدی تنها ستاره در شب من هـمسرم
آسمان آبی چشمان تو مال من است
من هر روز بیش از پیش به این راز پی میبرم
که تو خلق شده ای برای من
تا زیباترین زندگی را برایم بسازی
مهربانی را قسمت کنیم ٬ من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق ٬ دستهایش تا خدا هم میرسد
تا زنم پر در میان آسمانت هـمسرم
زندگی از مهرو لبخند پر شور و شر است
عاشقم بر آن کلام مهربانت هـمسرم
چشمه پاک وزلال مهر تو جاری بود
لحظاتی در زندگی وجود دارند که
آنقدر دلتنگ کسی می شوید که
فقط می خواهید او را از رویایتان
بر چینید و در واقعیت درآغوش بکشید
سرمایه ام تویی !
از تمامِ دنیا فقط …
تو این سکوت بی کسی صدای دلدار و ببین
تو این شبا تو رویاها چهره عاشق رو ببین
وقتی دلت تنگه براش بغض چشاتو میگیره
تو لحظه های عاشقی نم نم بارون رو ببین
تشنه ام هر دم به رود مهربانی هـمسرم
آسمان تار قلبم را تو روشن کرده ای
پس بمان در قلب بیتاب نگاهم همسرم
شاید سخت ترین رابطه
این باشد که دو انسان مغرور
عاشق هم باشند …
تنها برای چشمان تو می نویسم عزیزم
تا بدانی محبت و عشق را در چشمان تو اموختم نازنینم
تنهایم مگزار که عاشقانه تو را دوستت دارم!
برای تو می نویسم :
برای تویی که قلبت پاک است !
برای تویی که تنهایی ام پر از یاد توست
برای تویی که قلبم منزلگـاه عشق توست
برای تویی که عشقت معنای بودنم است .!
گاهی برای از تو نوشتن کم می آورم
باورکن
تمامی این شعرها بهانه است
تنها میخواستم بگویم:
دلم برایت تنگ شده …
عزیزم در پناه محبت ات جوانه زدم
و با نسیم صداقتت به بار نشستم
و معنا و مفهوم زندگی را در با تو بودن یافتم
بهترین بهانه زندگیم
فقط در شرایط بحرانی زندگی ات متوجه می شوی
چه کسی کنار توست و چه کسی مقابل توست …
کسی که کنار تو می ماند
حتی اگر از خونت نباشد
همخون توست!
با آمدنت و در کنار تو بودن بهترین و زیباترین لحظات و
خاطرات برایم رقم خورد .
وقتی در کنار تو هستم ،آرامم،شادم ،احساس می کنم رنگ
زندگی،عشق می شود .
تک تک نفس هایم با تو عجین و بهترین اهنگ زندگیم تپش قلبت .
عزیزم !با تو شعف در تک تک مویرگهایم جریان می گیرد و ارامش را به روحم هدیه می دهند .
با تو سرشار از زندگیم دیگر غم ممنوع می شود و غصه قدغن !
بهترینم ،قلبم تو را حکاکی کرده بر ضمیرم و هر لحظه را به یاد تو می تپد .
بدان تا بی نهایت عاشقانه “دوستت دارم ”
همسر عزیزم!همیشه حالم با تو خوب ست و هوای بودنم لطیف ….
همیشه کنارم بمان تا با هم ایستگاههای زندگی را یکی بعد دیگری بگذارنیم و خوشبختی را به زندگیمان ارمغان دهیم .
در “” حسرت قبل “” ماندن، چیزی جز از دست دادن امروز نیست؛
توفقط یکبار هجده ساله خواهی بود..
یکبار سی ساله..
یک بار چهل ساله..
و یک بار هفتاد ساله..
در هر سنی که هستی، روزهایی عالی را تجربه میکنی،
چرا که مثل روزهای دیگر، فقط یکبار تکرار خواهد شد.
هر روز از عمر تو زیباست و لذتهای خودش را دارد،
به شرط آنکه زندگی کردن را بلد باشی .
شما نمیتونید از طرف مقابلتون انتظار داشته باشید که قبل نداشته باشه
اما این حق رو دارید که وقتی با شماست قبل رو تموم کرده باشه…
فراموش کردن
همان جنگ کردن هست
تنها تفاوت اش
این هست که تنها چیزی که مقابلِ توست
خاطراتی ست که هفت جان دارد…
بابعضی هاحالِ آدم یک جوری می شود
یک جورِمفید …
از آن مفید هایی که شبیه خوردن آب یخ وسط گرمای تابستان هست ،
یاشاید هم شبیه خوردن گوجه سبزبانمک هست ،
شبیه قدم زدن در زیر باران ….
میدانی آدم خیالش یک جورِخاص راحت هست ،
راحت از آن که خوبیشان هیچوقت
ته نشین نمیشود …
این جور آدم ها شبیه فرش رنگ به رنگ نمی شوند ،
شبیه باران می مثل !
همین قدر لطیف …
همین قدر آرام …
همانقدر دلنشین …
وقتی میتوانستم صحبت کنم
گفتند؛ گوش کن
وقتی میتوانستم بازی کنم
کار کردن یادم دادند
وقتی کاری پیدا کردم
ازدواج کردم
وقتی ازدواج کردم
بچه ها آمدند
وقتی انها را درک کردم
مرا ترک کردند!
وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم
زندگی به پایان رسید…!
برای زندگیمان رژیم بگیریم
رژیم کمترحرص خوردن رژیم کمتر غصه خوردن
رژیم بیاندازه مهربان بودن بیریا کمک کرد ن بیتوقع دوست داشتن
بیایید همگی با هم رژیم آرامش بگیریم
و عشق پزشک حاذقی است !
که نسخه ی تمام درد هایم را لابلای موهای تو پیچید . . .
مهرداد حق محمدی
اولین ها مهم نیستن ،
این موندنی ها هستن که مهم اند و تو ماندنی ترینی !
میگویند زندگیت را پایِ یک “نفر” نگذار
کاش میدانستند که تو یک نفر نیستی ، تو یک “دنیایی” …
تمام دنیا را گشته ام
کنار تو اما ، دنیای دیگریست !
باور کن “عین” و “شین” و “قاف” جدا از هم که باشند هیچ خاصیتی ندارند !
اما در کنار هم معجزه می آفرینند ،
درست مثل من و تو …
دلم “قُرص” است
وقتی مُسَکِنم تویی … !
نه طبق مُد دوستت دارم نه به حکم سنت !
همه چیز بنا بر فطرت است
“خوب ها” دوست داشتنی اند …
وقتی کنارمی ،
جایی برای هیچ شتابی نیست
مقصد همین حضور من و توست !
به خدا غنچه شادی بودم دست عشق آمد و از شاخه ام چید
شعله آه شدم صد افسوس ٬ که دلم باز به دلدار نرسید
هر شب که انتظار تو را می برم به روز
شرمنده که بی تو نفس میکشم هنوز
تو این دو روز زندگی شبیه من فراوونه
یه لحظه چشماتو ببند گذشتن از من آسونه
ما طعم شیرین یافتن را در طعم تلخ از دست دادن یافتیم
و در این میان سهم ما تنها یک یادت به خیر ساده بود
تو اگر پائیز زردی ٬ واسه من بهار سبزی
تو اگر هوای سردی واسه من همیشه گرمی
تو اگه ابر سیاهی واسه من ابر بهاری
تو اگه دشت گناهی واسه من یه بی گناهی
تو اگه غرق نیازی ٬ واسه من یه بی نیازی
تو اگه رفیق راهی ٬ واسه من یه تکیه گاهی
کاش میشد عشق را آغاز کرد
با هزاران گل یاس آن را ناز کرد
کاش میشد شیشه غم را شکست
دل به دست آورد نه اینکه دل شکست
دلم شادی می خواهد
وسعتش زیاد نیست ، به اندازه کف دستانت
دستانم را بگیر …
به که گویم که تو منزلگه چشمان منی
به که گویم که تو گرمای دستان منی
گرچه پاییز نشد همدم و همسایه من
یه که گویم که تو باران زمستان منی
عاشقان همه نام و نشانی دارند
آنکه در عشق تو بی نام و نشان است منم
با غم سر کن که شادی از کوی تو رفت
با شب بنشین که آفتاب از کوی تو گریخت
آخرین حرف دلم
عشق هرگز نمیمیرد مگر اینکه عشاق بی وفا باشند
قاصدک ٬ حرف دلم را تو فقط میدانی
نامه عاشقی ام را تو فقط میخوانی
قاصدک همه رفتند هیچ کس با من نیست
تو بگو باز چرا با من می مانی
برگ برگ خاطراتم را خزان بر باد داد
ای گل ناز بهاری آرزویت میکنم
دوستت دارم ولی من با تمام غصه ها
خویش را قربانی یک تار مویت میکنم
در ساحل محبت کلمه ای که لایق تو باشد نیافتم
فقط میتوانم بگویم دوستت دارم
هیچ رویایی به پای بیداریم با تو نمیرسد
خوابها فقط خودشان را اذیت می کنند !
ماکه گفتیم مال یاریم غیر دل چیزی نداریم
بی شما خزون سردیم ٬ با شما ته بهاریم
گوشه قلب قشنگت اگر من نباشم غمی نیست
تو منو رندونی کردی عاشقی جرم کمی نیست
میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش
به خدا میبرم از شهر شما ٬ دل شوریده و دیوانه خویش
چرا روی نقاشی ها بی خودی سایه میزنی
این همه حرف خوب داریم ٬ حرف گلایه میزنی
اگه منو دوست نداری اینو راحت بهم بگو
چرا با حرفات و نگاهت بهم کنایه میزنی ؟
اگه به زور روزگار از زندگیت میرم کنار
میرم که ثابت بکنم عاشقتم دیوونه وار
آدم های زیادی اشک هامو دیدن
اما تنها کسی که اشکامو پاک کرد تو بودی
تو که باشی بس است …
مگر من جز “نفس” چه میخواهم ؟
بی بهانه برای کسی مینویسم
که وجودم به وجود او وابسته است و بی او تنها ترینم
من بگم دوستت دارم با چه رقم یا عددی
تو که بی نهایتی قشنگ تر از من بلدی !
سلام خوبی ؟ یه سوال داشتم
تو دل منو ندیدی ؟ آخه از وقتی اومد دنبال تو دیگه بر نگشت !
این شب ها که نیستی
قرارمان باشد پای تابیدن هاب ماه
واسم هست!
که تو هم هَمان ماهی را مـی بینی که من میبینم
اینجا
بدون تو!
قرارمان باشد با ماه
برساند نگـاهَم را به نگاهت!
بی ڪم و ڪاست.
قلبم فدای اون عزیزی که
دنیایی از دلتنگی روبه امید یک لحظه دیدنش به جان میخرم.
با تو می شود هر روز یک عمر زندگی کرد
و در فردای چشمانت باز به دنیا آمد !
اگه قصر شاهی تو واسه من جائی نداره
کلبه خاکی قلبم قابل تورو نداره
بهترین روز زندگی من روزیست
که تو در میان ناباوری های من می آیی
و
کنارم می نشـینی و دستم را می گیری
آرام زمزمه میکنی
دوستت دارم.
آهو اگر چشم تو بیند ز چرا می افتد
تو هم اینقدر نخور جانا غم دنیا که سر و کار همه آخر به خدا می افتد . .
شَب در خم گیسوی تو عابر می شد
با هر نفست بهار ظاهر می شد!
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم
با دیدن چشـمان تو عاشق می شد.
این شب ها که نیستی
قرارمان باشد پای تابیدن هاب ماه
واسم هست!
که تو هم هَمان ماهی را مـی بینی که من میبینم
اینجا
بدون تو!
قرارمان باشد با ماهبرساند نگـاهَم را به نگاهت!
بی ڪم و ڪاست.
چشمات واسم یه دنیاست ٬ دلم بی تو کویره
خندت اگه نباشه ذلم خیلی فقیره
از قلبم پرسیدم عزیزت کیه ؟
گفت اس ام اس بزن ببین کجا میره !
ڪنارم که هَستی زمان هم دستپاچه می شود
عقربه ها دو تا یکی میپرند
اما همین که می روی!
تاوان دستپاچگی های ساعـت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند
لحظه های بی تو.
بدون گذرنامه از خیالم عبور خواهی کرد ،
مهربانیت را مرزی نیست …
ڪنارم که هَستی زمان هم دستپاچه می شود
عقربه ها دو تا یکی میپرند
اما همین که می روی!
تاوان دستپاچگی های ساعـت را هم من باید بدهم
جانم را میگیرند
لحظه های بی تو.
ﺣﻀﻮﺭ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻫَﻤﯿﺸﮕﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺍﺳﺖ .
قلبم فدای اون عزیزی که دنیایی ازدلتنگی روبه امید یک لحظه دیدنش به جان میخرم.
مرا عهدیست با ماهی که آن ماه از آن من باشد
مرا قولی است با جانان که جانان ٬ جان من باشد
گاهی فرار می کنم از فکر کردن به تـو
مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ ،
ﺩﺭﺳﺖ اﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ “ﺗﻮ” ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻡ ﺷﺪﯼ !
خواهم ز خدا خسته و درمانده نباشی محبوب خدا باشی و شرمنده نباشی
ای دوست الهی در این عالم هستی سرزنده بمانی و سرافکنده نباشی
برای تو می نویسم :
برای تویی که قلبت پاک است !
برای تویی که تنهایی ام پر از یاد توست
برای تویی که قلبم منزلگـاه عشق توست
برای تویی که عشقت معنای بودنم است
خـاتـون
بگو که حضرتِ خالق
خودش تـو را وقتی که آفرید
چه مدت نگاه کرد ؟؟
مثل باران چشمهایت دیدنی است
شهر خاموش نگاهت دیدنی است
زندگانی معنی لبخند توست
خنده هایت بی نهایت دیدنی است
ﺣﻀﻮﺭ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻣﺪﺗﻬﺎﺳﺖ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﻧﯿﺴﺖ
ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩﺕ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻫَﻤﯿﺸﮕﯽ ﻗﻠﺒﻢ ﺍﺳﺖ
مهربانی را قسمت کنیم ٬ من یقین دارم به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عشق ٬ دستهایش تا خدا هم میرسد
هیچ پلی
مرا با این همه فاصله به چشمان تـو پیوند نمی زند
می دانم
هر چه من بیشتر جلو می آیم
رانش چشم های تـو
فاصله را بیشتر می کند
عشق یک حس مه الود است
انتهایش را کسی هرگز نمی داند
همیشه دور نما ها
خواستنی ترند
مثل سراب
مثل فردا
مثل تـو
دیدی ای دل که غم عشق دگر باره چه کرد ؟
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
گویند زیارت نه به همت است نه به قسمت ٬ به دعوت است
پس ای گروه دعوت شده ما را نزد پروردگارتان یاد کنید
دستت را که میگیرم
می دانم ناب تر از تو دست های تو دستی نیست !
میدانم ماندنی تراز نگاه تو چشمی نیست
برای خنـده هایم می خندی
برای گریه هایم شانه می شوی !
می دانم برای راست گفتن مستی نمی خواهی
پس همیشه درقلبم میمانی
بهترین روز زندگی من روزیست
که تو در میان ناباوری های من می آیی
و
کنارم می نشـینی و دستم را می گیری
آرام زمزمه میکنی
دوستت دارم.
شَب در خم گیسوی تو عابر می شد
با هر نفست بهار ظاهر می شد!
ای فلسفه ی شگفت ، افلاطون هم
با دیدن چشـمان تو عاشق می شد.
زندگی پژمردن یک برگ نیست ٬ فرض کن ٬ مرگ قناری در قفس هم مرگ نیست
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست ٬ با این همه مصیبت ها صبوری هم
از عشق و محبت نیست
من و تو میدانیم
کز پی هر تقدیر
حکمتی می آید !
من و فرسایش دل
تو و تصمیم و مڪان
ما و تقـدیر و زمان
چه شود آخر دلتنگیها !
خدا می داند .
سر کلاس پاتخته ٬ یا یه تیپ شلخته
با خط بد نوشتم ٬ زندگی بی تو سخته
تو این سکوت بی کسی صدای دلدار و ببین
تو این شبا تو رویاها چهره عاشق رو ببین
وقتی دلت تنگه براش بغض چشاتو میگیره
تو لحظه های عاشقی نم نم بارون رو ببین
وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد صیاد رفته باشد
عکس نوشته بسیار زیبا و عاشقانه برای همسر